|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>اشخاص>شيخ عبدالقادر گيلانی رحمه الله
شماره مقاله : 3806 تعداد مشاهده : 384 تاریخ افزودن مقاله : 4/7/1389
|
شيخ عبدالقادر گيلانی رحمه الله شيخ عبدالقادر گيلاني؛ با نام کامل عبدالقادر بن صالح جنگي دوست گيلاني، محدث، و شاعر قرن پنجم و ششم قمري بود. کنيه وي «ابومحمد» و لقبش «محي الدين» است. در تاريخ تولد او اختلاف وجود دارد و 470 يا 471 يا 490 يا 491 قمري تاريخهاي زادروز او ذکر شدهاند. با اين همه به طور اجمال، ولادت او در قريه «بشتير» از توابع گيلان، در شب 1 رمضان 471 قمري (22 اسفند 457 خورشيدي) دانسته شده است. وي در زمان حکومت ملکشاه سلجوقي متولد شد. به سبب حمايتهاي ملکشاه و وزيرش خواجه نظام الملک اوج دوره شهرت «علم» بود. در جواني در سن هجده سالگي به بغداد رفت و در آنجا نشو و نما يافت. وي در بغداد، از ابوبکر محمد بن احمد و ابوالقاسم علي بن احمد بن بيان و ابوطالب بن يوسف، علم حديث فرا گرفت. سپس به نزد علي بن ابي سعيد مخرمي، و در مدرسه او فقه آموخت. وي در اين مدرسه، مجلس وعظ و خطابه برپا ميکرد و مطابق هر دو مذهب شافعي و حنبلي فتوا ميداد و در سيزده شاخه از علوم ديني تدريس ميکرد. در روز و ماه درگذشت شيخ عبدالقادر گيلاني اختلاف وجود دارد. سالهاي 560 يا 561 يا 562 قمري بهعنوان تاريخ درگذشت او ذکر شده است. اما همه مورخان و صاحبان کتابهاي رجال درگذشت او را در سال 561 قمري نوشتهاند. در شب شنبه 8 ربيعالاول 561 قمري (29 دي 544 خورشيدي) در مدرسهاي که وعظ و ارشاد ميکرد در بغداد درگذشت و همانجا در مدرسهاش به خاک سپرده شد. وي حنبلي مذهب و اشعري مسلک بوده است و شيعه، مرجئه، جهيميه، کراميه، معتزله، قدريه، مشبهه و سالميه را اهل بدعت و انحراف مي دانسته است. فتاوي او موافق هر دو مذهب شافعي و حنبلي است و در مشرب حنبلي و شافعي فتوا مي داد. علماي عراق با نظر او در مسائل فقهي با تقدير و احترام برخورد ميکردند. و جالب اينجاست که در حالي که در قرن پنجم قمري تصوف و طريقت در حال جدايي از شريعت بودند، عبدالقادر گيلاني به عنوان يکي از سرسختترين مخالفان اين عقايد، در جهت هماهنگي طريقت با شريعت تلاش کرد و اطاعت و پيروي از قرآن و سنت و حاکميت بخشيدن به آنها را در همهٔ شئون زندگي، اساس همهٔ امور ميدانست. " الفتح الرباني" کتاب مشهور وي است که با مراجعه به اين کتاب، خواهيد يافت که ايشان با عقايد قبرپرستي صوفيان در تضاد بودند. بنابراين نمي توان شيخ عبدالقادر را کسي دانست که اعمال و بدعتهاي صوفيه را تاييد مي کند و اين امر را مي توان در آثار او به روشني يافت. اما متاسفانه ايشان نيز بمانند ساير اولياء الله مورد ظلم و ستم اهل بدعت قرار گرفتند و در حق ايشان غلو نمودند و وي را پير و مراد خود قرار دادند و اکاذيبي را به ايشان نسبت دادند و تا جايي رفتند که حتي وي را به فرياد مي خوانند، و چه ظلمي بيشتر از اين! اما همانطور که گفته شد، ادعاهايي که اهل بدعت دارند همگي دروغهايي است که به ايشان نسبت داده اند که برخي از اين دروغها در تضاد آشکار با قرآن است! مانند همين دروغ زنده کردن مردگان که کفر صريحي است که هر مومني آنرا تشخيص مي دهد.. غزالي در «احياء علوم الدين» بعضي از خيال بافي هاي آنان را نقل كرده، از جمله: [عبدالقادر الجيلاني يا متصرف بالأكوان] "عبدالقادر گيلاني اي متصرف در جهان هستي."[لو أرادوا أن لا تقوم الساعة لم تقم] "اگر اولياء نخواهند قيامت برپا شود، برپا نمي شود."
والله اعلم وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|