|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>زینب بنت جحش الاسدیه رضی الله عنها
شماره مقاله : 3796 تعداد مشاهده : 343 تاریخ افزودن مقاله : 4/7/1389
|
زینب (رضی الله عنها) دختر جحش الاسدیه بزرگزنی که تن به ازدواج با یک برده داد اما حاضر نشد از دستور خدا سرپیچی کند زینب (رضی الله عنها) دختر جحش اسدیه از زنان آزادۀ قریش، دختر عمۀ رسول خدا صلی الله علیه و سلم و از زیباترین زنان مکه بود. او از نظر نسب و حسب نیز، از مقام والایی برخوردار بود. در عصر جاهلی نسب و حسب اهمیت زیادی داشت، به طوری که اعراب بدان فخرفروشی میکردند و همان را معیار عزت و شرافت افراد میدانستند. برای چنین افرادی ننگ و عار بود که دختر یا پسرشان با کسی ازدواج کند که از لحاظ نسب از آنها پایینتر باشد. آنها کوچکترین فاصلهی طبقاتی را نادیده نمیگرفتند. حال چنین افرادی با چنین تفکری حتی به ذهنشان هم خطور نمیکرد که یک زن آزاده با حسب و نصب عالی با بردهای ازدواج کند! این کار در نظر آنها بزرگترین جنایت بود! دین اسلام با رسالت جاویدان خود بر این قوم طلوع کرد و ندا سر داد که: {إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ } (حجرات / 13) «همانا گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.» رسولخدا صلی الله علیه و سلم با قاطعیت تمام به مبارزه با تفکرات غلط آنها پرداخته، اعلام کرد : «هیچ فرقی بین عرب یا عجم نیست و هیچ سفیدی بر سیاهی امتیازی ندارد مگر به تقوی .» زید بن حارثه، غلام رسولخدا صلی الله علیه و سلم و از محبوبترین مردم نزد آن بزرگوار بود. آن حضرت صلی الله علیه و سلم (به خاطر محبتی که به او داشت) او را آزاد و به رسم و رسوم همان زمان او را پسرخواندۀ خویش قرار داد. تا جائی که دیگر در بین مردم زید بن حارثه به زید بن محمد موسوم شده بود. تا ظهور دین مبین اسلام همچنان «زید بن محمد» خوانده میشد تا این که اسلام این رسم را برانداخت و اعلام کرد: { ادْعُوهُمْ لآبَائِهِمْ }(احزاب / 5) «آنها را به اسم پدران (حقیقی) خودشان فراخوانید.» و فرمود : {وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ }(احزاب / 4) «فرزندخواندهها، فرزندان شما محسوب نمیشوند و بدین صورت بود که از آن به بعد، زید به اسم پدر خود خوانده میشد «زید بن حارثه» . رسولخدا صلی الله علیه و سلم تصمیم گرفت دختر عمهاش زینب (رضی الله عنها)، دختر جحش را به همسری «زید بن حارثه» درآورد. این قضیه به گوش مردم رسید و ولوله و بگومگویی بین آنها آغاز شد. آنها با تعجب میپرسیدند: چطور ممکن است زن با شرافتی چون زینب با کسی ازدواج کند که تا چندی پیش بردهای بیش نبود؟! عرف و رسم جامعه واقعاً پذیرایی چنین موضوعی نبود. این تصمیم رسولخدا صلی الله علیه و سلم بر نزدیکان زینب (رضی الله عنها) و شخص او بسیار سهمگین مینمود، به طوری که حمنه خواهر زینب (رضی الله عنها) به شدت از این قضیه ناراحت شد و بر رسولخدا صلی الله علیه و سلم اعتراض کرد و گفت : ای رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، آیا دختر عمهات را به ازدواج یک برده در میآوری؟! زینب (رضی الله عنها) خود نیز، به مجادله با رسولخدا صلی الله علیه و سلم پرداخت و خطاب به آن حضرت عرض کرد : ای رسولخدا ، من زنی آزاد و قریشی هستم (قریشی بودن در آن زمان خود یک امتیاز محسوب میشد.) هیچگاه حاضر نخواهم شد با یک برده ازدواج کنم. اما رسولخدا صلی الله علیه و سلم خطاب به زینب (رضی الله عنها) فرمود : اما من او را برای تو پسندیدهام (و او به نظر من شوهر خوبی برایت خواهد بود.) این مناقشه همچنان ادامه داشت و زینب (رضی الله عنها) به این ازدواج تن نمیداد، تا این که بالاخره این آیۀ قرآن نازل گردید : { وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِينًا (٣٦)} (احزاب / 36) «هیچ مرد و زن مؤمنی در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند، اختیاری از خود در آن ندارند (و ارادۀ ایشان باید تابع ارادهی خدا و رسول باشد.) هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی آشکاری میگردد.» به محض این که زینب (رضی الله عنها) این پیام الهی را دریافت کرد، تسلیم امر الهی شد و فرمود : من حاضر نیستم از امر خدا و رسولش نافرمانی کنم... من به این ازدواج راضیم... . کدامین زن در جهان با زینب (رضی الله عنها) قابل مقایسه است؟ زنی که در ایمان به خدا همچون کوه استوار است و فرامین خدا و رسولش را حتی اگر به ضرر او باشد با جان و دل میپذیرد...! یک زن آزاده هر چند در پائینترین موقعیت اجتماعی قرار داشته باشد، حاضر نمیشود با یک برده ازدواج کند؛ اما زینب (رضی الله عنها) بزرگزنی که از نظر مقام در اوج شرافت و عزت بود، حاضر میشود (به خاطر امتثال امر خداوندی) با یک برده ازدواج کند! آن هم در جامعهای که برده در نزد آنها از حیوانات هم کمارزشتر جلوه می کرد . اسلام برابری و برادری را در بین مردم رواج داد. زینب (رضی الله عنها) نیز با ایمانی راسخ به تمامی رسوم جاهلی پشت پا زد و تسلیم فرامین و ارزشهای اسلامی گردید. چرا که او میدانست، امتثال فرامین رسولخدا صلی الله علیه و سلم از اهمیتی برخوردار است که سایر فرامین و رسوم را تحت الشعاع قرار میدهد. خلاصه این که زینب (رضی الله عنها) با زید بن حارثه ازدواج کرد و با این کار خود تمام ارزشهای جاهلی را زیر سؤال برد و نابود کرد. این بزرگوار با غرور و خواهشهای نفسانی به مبارزه پرداخت و متمسک به فرامین خدا و رسول و معیارهای اسلامی گردید و دینی را پذیرفت که به مساوات، عدالت و برابری فرمان میداد.
از کتاب: اسوههای راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|