Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

براء بن عازب رضی الله عنه  مي‌گويد: حسن بن علي رضی الله عنه  را بالاي دوش رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم  ديدم؛ در آن حال رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم مي فرمود: (اللهم اني أحبه فأحبه) يعني: «بار خدايا! من، حسن را دوست دارم؛ پس تو هم او رادوست بدار».
صحيح مسلم، شماره‌ي (2422).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > موثق نبودن منابع روائی شیعه

شماره مقاله : 3770              تعداد مشاهده : 382             تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389

موثق نبودن منابع روائی شیعه
 
مطلب اول
بیان موضوع: موثق نبودن منابع راویان شیعه
اثنی عشریه برای شناخت دین خود به کتابهایی اعتماد دارند که علمای متقدم و متأخر شیعه نوشته‎اند. علمای شیعه برای جمع آوری روایات ائمه خود کتابهایی نوشته‎اند که مهمترین آنها نزد شیعه، هشت کتاب است که چهار مورد آن قدیمی و چهار مورد دیگر، متأخر هستند. چهار کتاب قدیمی  عبارتند از: « الكافي، التهذيب، الاستبصار، من لا يحضره الفقيه». محمد صادق صدر از شیوخ معاصر شیعه می‎گوید: شیعه بر اعتبار کتب اربعه اتفاق نظر دارند و همه روایات موجود در آنها را صحیح می‎دانند[1]. چهار  کتاب متأخر عبارتند از: « الوافي، بحار الأنوار، الوسائل، مستدرك الوسائل». پس منابع اصلی آنان، هشت مورد است.
محمد صالح حائری از علمای معاصر شیعه می‎گوید: صحاح امامیه هشت مورد است که چهار مورد آن از محمدین ثلاثه اول و سه کتاب بعدی از محمدین ثلاثه آخر و کتاب  هشتم از مرحوم محمد حسین، معاصر نوری است[2].
اینها کتاب‎هایی هستند که یک فقیه شیعی باید هنگام فتوا دادن به آنها رجوع نماید. اما این کتابها در میزان نقد علمای متأخر شیعه چه وضعیتی دارند و در چه جایگاهی هستند که صدر اظهار داشته «شیعیان همه روایات موجود در آنها را صحیح می دانند» و حائری نیز آنها را صحاح امامیه نامیده است؟
در اینجا تلاش خواهیم کرد سخن برخی از علمای معاصر شیعه را در مورد این منابع بیان کنیم، زیرا این بحث تحمل اطاله را ندارد و در مورد کتاب الکافی بحث بیشتری خواهیم کرد، زیرا شیعیان این کتاب را بعد از قرآن، مهم‎ترین کتاب به حساب می آورند.
1- کتاب الکافی
به زودی تاریخ اکتشاف نسخه‎های آن و ابتدای شرح نویسی علما بر آن و دیدگاه علما نسبت به آن را بیان خواهیم کرد و اشاره گذرائی به بخش اصول آن  خواهیم داشت.
الف- نسخه‎های کتاب
قبل از قرن یازدهم، این کتاب نسخه محفوظی ندارد و این امر خطرناکی است، زیرا این کتاب مهمترین و بزرگترین و قدیمی‎ترین کتاب شیعه است که بیشتر از نه قرن پیش نوشته شده است و نسخه قدیمی و محفوظی برای آن یافت نمی شود و فقط در قرن یازدهم، یعنی بیشتر از هفت قرن بعد از تألیف آن بود که نسخه‎های آن یافت شد.
در مقدمه تحقیق چاپ سوم کتاب که علی اکبر غفاری آن را تصحیح کرده و بر آن تعلیق نوشته است و شیخ محمد آخوندی آن را چاپ کرده است، نوشته شده که در تحقیق این کتاب بر هفت نسخه اعتماد شده است که چهار مورد آن دست نویس و سه مورد آن ماشین نویس است و اگر نسخه‎ای قدیمی‎تر از این موارد یافت می شد محقق کتاب آن را ذکر می‎کرد. حال در زیر این نسخه‎ها و تاریخ نسخ آنها به نقل از محقق کتاب ذکر می شود:
1- نسخة مصحح سال1076 هـ.
2- نسخة مصحح قرن یازدهم هجری.
3- نسخة مصحح بدون تاريخ.
 4- نسخة مصحح سال1057 هـ.
نسخه های چاپی عبارتند از:
1- چاپ سال1282 هـ.
2- چاپ سال 1311هـ.
3- چاپ سال 1331 هـ.
محقق بیان کرده که در نسخه چاپی سابق، از سه نسخه استفاده شده که عبارتند از:
1- نسخه خطی قرائت شده بر علامه مجلسی در سال1071ﻫ.
2- نسخه نوشته شده به خط عاملی در سال1092ﻫ.
3- یک نسخه بدون تاریخ.
اینها نسخه‎هایی هستند که کتاب بر اساس آنها تحقیق شده است و اگر نسخه دیگری یافت می‎شد محقق کتاب آن را ذکر می‎کرد. این امر بر این نکته تأکید دارد که نسخه دیگری یافت نمی‎شود، زیرا محقق تمایل زیادی به ذکر قدیمی‎ترین نسخه‎های کتاب دارد و سپس نسخه مورد اعتماد خود را مشخص می کند.
ب- شرح های نوشته شده بر کتاب
این کتاب در قرن یازدهم شرح شده است. ناشر سابق در مقدمه نشر می‎گوید که کتاب دوازده شرح دارد که همه آنها در قرن یازدهم، یعنی بیشتر از هفت قرن بعد از تألیف آن، نوشته شده‎اند. وی شرحی قبل از آن را ذکر نکرده است، حال آنکه اگر می بود باید می‎گفت.
ج- تعداد احادیث کتاب و درجات آنها
تعداد احادیث آن16121 حدیث است.
عاملی در خاتمه کتاب المستدرک بیان داشته که احادیث الکافی پنج نوع هستند:
نوع اول: 5072 حدیث صحیح.
نوع دوم: 144 حدیث حسن.
نوع سوم: 1118 حدیث موثق.
نوع چهارم: 302 حدیث قوی.
نوع پنجم: 9485 حدیث ضعیف.
پس مجموع این احادیث16121 حدیث می شود[3].
وی بیان نکرده که در آن حدیث موضوع و جعلی وجود دارد.
بهبودی، از پژوهشگران معاصر شیعه، کتاب الکافی را مورد بررسی قرار داده و فقط 4428حدیث از آن را صحیح دانسته است و 11693 حدیث را بر اساس قواعد خودشان صحیح ندانسته است.
این مهمترین کتاب شیعه است که در مدح آن چیزهائی بیان شده که با این نتیجه تناقض دارد. حال در زیر برخی از این مدح‎ها بیان می شود:
د- اقوال علما در مورد کتاب
علمای شیعه در ارزش گذاری کتاب با هم اختلاف نظر دارند و برخی راه غلو را رفته و برخی دیگر معتدل رفتار کرده‎اند. از جمله غالیان در مورد آن، می توان به افراد زیر اشاره کرد:
*مجلسی. او می‎گوید: کتاب الکافی مضبوط‎ترین و جامع‎ترین اصول و نیکوترین و بزرگ‎ترین مؤلفات فرقه ناجیه است[4].
* فیض کاشانی. او می‎گوید: کتاب الکافی شریف‎ترین و موثق ترین و کامل‎ترین و جامع‎ترین آنها است، زیرا این کتاب در میان آنها مشتمل بر اصول است و چیزهای زائد و تباه و ننگ آور- موجود در موارد دیگر- در آن نیست[5].
* عبدالرسول غفار. او می‎گوید: کتاب الکافی از جمله کتب اصول است که در زمان ائمه معصومین نوشته شد..... وی بیست سال را صرف تصنیف کتاب کرد. وی در این کار بسیار دقت می کرد و رجال و اسناد روایات و متون و طرق روایت آنها را به خوبی و با اشتیاق ضبط می‎کرد و در نقل اسناد و طرق متعدد بسیار دقت می کرد و دچار خلط و التباس نشد. به همین دلیل تبدیل به منبع اول شیعه شد. به حقیقت مثل این کتاب نوشته نشده است و علمای بعد از وی به او نیازمند هستند[6].
از معتدلین می توان به افراد زیر اشاره کرد:
*هاشم معروف حسنی. وی در مورد کلینی و کتاب وی می گوید: اگر افراد اهل بدعت در سطح افراد منحرف و آشوبگر باشند، چیز عجیبی نیست، بلکه عجیب این است که شیخ محدثان بعد از جهاد طولانی بیست ساله در راه بحث و جستجوی حدیث صحیح، مرویات یا کتاب خود را پر از روایاتی نماید که از حیث متن و سند دارای عیب های آشکاری هستند و اگر کسی حتی کمترین بهره و علم را به احوال راویان داشته باشد، این امر بر وی مخفی نمی ماند و با این وجود علما و محدثان بعد از وی کتاب الکافی و روایات آن را در آغوش گرفته‎اند، زیرا به اعتقاد برخی از افراد، از روایات صحیح تخطی نورزیده است و به نظر عده‎ای دیگر که تعدادشان زیادتر است، وی تعداد زیادی از روایات صحیح را گردآورده است، گرچه در کنار آن، روایات دیگری هم وجود دارد که به دروغ به اهل بیت منسوب شده‎اند. این دو گروه در مورد این موضع گیری خود مسؤل هستند[7].
* آیت الله ابوالفضل برقعی. وی می‎گوید: در احادیث کتاب الکافی عیوب فراوانی از حیث سند و راوی و متن و موضوع وجود دارد. در مورد سند روایات باید گفت بیشتر راویان کتاب از افراد ضعیف و مجهول و مهمل و دارای عقائد پوچ و مجعول هستند. این چیزی است که علمای رجال شیعه می‎گویند[8].
ﻫ - اصول الکافی
این کتاب مشتمل بر سه قسم است:
بخش اول: احادیث مربوط به اصول(عقائد)
بخش دوم: احادیث مربوط به فروع
بخش سوم: احادیث متنوعی که کتاب با آنها خاتمه می یابد و نویسنده، آن را الروضه نامیده است. البته این زمانی است که این بخش تألیف خود نویسنده باشد، زیرا برخی از علمای شیعه در انتساب این کتاب به نویسنده شک دارند.
بخش اول کتاب که در مورد اصول می باشد، دو جزء است:
جزء اول: تعداد احادیث این بخش 1445 مورد می باشد. کسانی که احادیث این بخش را مورد مراجعه قرار داده‎اند فقط بر تصحیح 87حدیث آن اتفاق نظر دارند. بهبودی که احادیث صحیح کتاب الکافی را تخریج کرده است، تنها 161 حدیث را صحیح دانسته است. این بخش خاص مسائل اعتقادی است.
جزء دوم: تعداد احادیث این بخش 2346حدیث است. کسانی که احادیث این بخش را مورد مراجعه قرار داده‎اند، تنها 33حدیث را صحیح دانسته‎اند و بهبودی تنها 392 حدیث را صحیح دانسته است.
تصحیحات انجام شده در هر دو بخش، بر اساس روش شیعه انجام شده است و اگر بر اساس روش اهل سنت انجام می شد، موجب ابطال این کتاب به صورت کامل می شد، آنچنان که تطبیق روش نقد علمی بر روایات شیعه منجر به از هستی ساقط شدن دین شیعه می شود، آنچنان که بزرگترین علمای شیعه در قرن یازدهم یا از بزرگان آنان- یعنی بحرانی که قبلاً ذکر شد- به این موضوع اشاره کرده‎اند.
و- احادیث منسوب به پیامبر صلی الله علیه و سلم و اصحاب کساء در این دو بخش، به قرار زیر است:
نام
بخش اول
بخش دوم
پیامبرصلی الله علیه و سلم
4 حدیث
     17 حديث
علي رضی الله عنه
38 حديث
    30  حديث
فاطمه رضی الله عنها
               صفر
       صفر
حسن رضی الله عنه
              صفر
1حديث
حسين رضی الله عنه
2 حديث
1 حديث
 
با مراجعه احادیث بخش دوم به این نتیجه می رسیم که هیچ یک از احادیث منسوب به پیامبر صلی الله علیه و سلم و اهل کساء صحیح نمی باشند و با مراجعه چهار منبع اساسی سابق نمی توان تنها یک روایت از فاطمه رضی الله عنها دختر رسول خدا یافت.
2- آشنائی با سه کتاب دیگر
الف- نسخه های کتاب ها
* من لا یحضره الفقیه
علی اکبر غفاری، محقق کتاب، هفده نسخه را برای آن ذکر کرده است که همه مربوط به قرن یازدهم هستند و ما بین سال های 1057هـ و1101هـ نوشته شده‎اند.
* تهذيب الأحكام
نسخه‎ای قبل از قرن یازدهم برای این کتاب ذکر نشده است، زیرا سید حسن موسوی خراسانی، محقق کتاب، فقط چهار نسخه را برای آن ذکر کرده که همه مربوط به قرن یازدهم هستند و عبارتند از:
1- دو نسخه مربوط به سال 1078ﻫ
2- یک نسخه مربوط به سال 1077ﻫ
3- یک نسخه مربوط به سال1074ﻫ
این نسخه‎ها همه در چهار سال نوشته شده‎اند!!
* كتاب الاستبصار
محقق سابق، یعنی سید حسن موسوی خراسانی، فقط سه نسخه برای کتاب ذکر کرده که همه مربوط به قرن یازدهم هستند و اگر نسخه‎های دیگری می بود آنها را ذکر می کرد. این نسخه ها عبارتند از:
1- نسخه ای مربوط به سال1090 هـ.
2- نسخه ای مربوط به سال 1078 هـ.
3- نسخه ای مربوط به سال 1072 هـ.  
اینها منابع اصلی مذهب شیعه هستند. هیچ یک از این منابع قبل از قرن یازدهم نسخه‎ای ندارند و این مسأله چیزی است که موجب شک می شود. بعد از این نقد بعید نیست که زود نسخه دیگری کشف شود که روی آن نوشته شده باشد قبل از قرن یازدهم نوشته شده است، آنچنان که زمانی که شیعیان از جانب اهل سنت مورد نقد قرار گرفتند که به اسانید توجهی ندارند، حلی فوراً دست به کار شد و داخل کتب اهل سنت رفت و علم مصطلح را از آنها گرفت و فوراً مصطلحی را برای شیعیان وضع کرد.
ب- روش مؤلفان این کتاب ها
* تهذيب الأحكام والاستبصار تألیف طوسي
در مورد روش طوسی در کتاب هایش گفته‎اند: روش طوسی مضطرب است و استدلال‎های متناقض دارد و غلط‎های زیادی در کتاب‎هایش وجود دارد.
بحرالعلوم در رجال خود می‎گوید: شیخ- طوسی- گاهی در جائی فردی را ضعیف می‎داند و در جائی دیگر او را ثقه اعلام می کند و آرای او در مورد اشخاص مختلف، تقریباً انضباطی ندارد[9].
حر عاملی می‎گوید: همچنین وی- یعنی طوسی- می‎گوید این روایت ضعیف است، زیرا راوی آن که فلانی باشد، ضعیف است. اما با این وجود می بینیم که وی به روایت همان فرد و بلکه در موارد بیشماری به روایت افراد ضعیف‎تر از او عمل می کند. بسیاری از موارد وی حدیثی را با استدلال به اینکه مرسل است ضعیف می داند و سپس خود به یک حدیث مرسل عمل می کند و بلکه در موارد زیادی به احادیث مرسل و روایت افراد ضعیف عمل می کند و حدیث مسند و روایت افراد ثقه را ردّ می کند[10].
شاخوری می‎گوید: وی شیخ مطلق و رئیس مذهب حق و امام در فقه و حدیث است، اما اقوال وی اختلاف زیادی با هم دارد و در دو کتاب روائی‎اش دچار خبط و اختلاط زیادی شده است، زیرا سخنانش محتمل احتمالات بعید و توجیهات نادرست می باشند و در اصول تصورات و پندارهای متفاوتی دارد. وی در دو کتاب المبسوط و الخلاف، مجتهد و اصولی صرف است، و حتی در بسیاری از مسائل به قیاس و استحسان عمل کرده است و این بر افرادی که به این دو کتاب نظر افکنده‎اند پوشیده نیست، اما در کتاب النهایة راه اخباریون را به صورت مطلق پیموده است، به نحوی که در آن از مضمون اخبار پا را فراتر نمی گذارد و از منطوق آثار تجاوز نکرده است[11].
خوئی می‎گوید: شیخ طوسی خطاهای زیادی دارد. گاهی یک نفر را در یک باب دو بار ذکر می کند، یا اینکه دوبار ترجمه یک شخص را در کتاب الفهرست خود می‎آورد. در کتاب التهذیب و الإستبصار خطای زیادی دارد[12].
ابوالهدی کلباسی در مورد کتاب‎های شیخ طوسی می‎گوید: در کل می توان گفت که اغلاط آنها قابل شمارش نیست و بسیار زیاد  است. حتی برخی از علمای متأخر، کتاب خاصی را به توضیح و برشماری این خطاها اختصاص داده‎اند[13].
هاشم معروف حسنی می‎گوید: شیخ عبدالصمد ادعا نموده که در کتاب التهذیب شیخ طوسی احادیثی وجود دارد که چیزهائی به آنها اضافه شده و سبب این اضافات به خود مؤلف بر نمی گردد[14].
یوسف بحرانی در حدائق خود می‎گوید: بر کسانی که کتاب التهذیب را مورد بررسی قرار داده و در اخبار آن تدبر کرده‎اند، تحریف هائی که در متن و سند اخبار شیخ روی داده است، بر آنان پوشیده نیست و کمتر حدیثی است که متن یا سند آن دچار علت و اشکال نباشد[15].
شیخ نورالدین موسوی عاملی در حاشیه خود در رد قول امین استرآبادی می‎گوید: انگار مصنف زمانی که به کتاب الإستبصار نگاه کرده است در عالم بیداری نبوده است! زیرا اختلاف زیادی میان احادیث وجود دارد و بیشتر آنها موافق اهل سنت است و برای جمع میان اغلب آنها راهی وجود ندارد[16].
نمی دانیم که منظور وی از قول « انگار مصنف زمانی که به کتاب الإستبصار نگاه کرده است در عالم بیداری نبوده است!» چیست؟ آیا او را به جنون متهم می کند یا به چیزی دیگر؟
3- کتاب«فقیه من لا یحضره الفقیه» ابن بابویه قمی
شیخ باقر ایروانی در مورد ابن بابویه و کتابش می‎گوید: چنان که گفته‎اند، کتاب الفقیه مشتمل بر 5963حدیث است، حال آنکه قسمت بزرگی از آن که 2050 حدیث می باشد، مرسل هستند[17].
شیخ نورالدین موسوی عاملی می‎گوید: ما می بینیم که صدوق در برخی از مسائل برخلاف موارد موجود در الکافی فتوا داده است، حتی در برخی از مؤلفات خود، برخلاف موارد موجود در من لا یحضره الفقیه فتوا داده است[18].
جعفر سبحانی می‎گوید: بیشتر روایات شیخ در دو کتاب التهذیب و الإستبصار، روایاتی معلق هستند. روایات صدوق در کتاب الفقیه نیز چنین است[19]. یعنی سند ندارند. پس چگونه مورد وثوق قرار می‎گیرند؟
در مورد ثقه بودن صدوق، بسیاری از علمای شیعه شک کرده اند:
شیخ سلیمان ماحوزی می‎گوید: برخی از مشایخ ما در مورد ثقه بودن شیخ صدوق توقف کرده‎اند[20].
ابوالهدی کلباسی در دفاع از صدوق می‎گوید: برخی از علمای رجال در مورد صدوق که در مورد عدالت وی اجماع وجود دارد، بیان داشته‎اند که برخی از علما در مورد اعتبار روایات وی توقف کرده‎اند. این شاید به علت عدم ثبوت ضبط وی باشد[21]. این تناقض عجیبی است، زیرا وی اظهار داشته که در مورد عدالت او اجماع شده است و سپس طعن نسبت داده شده به او را بیان می کند.
بحرانی می‎گوید: عجیب است که برخی از کوته بینان در مورد وثاقت شیخ صدوق توقف کرده‎اند و می‎گویند: او ثقه نیست، زیرا کسی از علمای رجال به ثقه بودن او تصریح نکرده‎اند[22].
جعفر نجفی(م1227ﻫ) شیخ شیعه امامیه و رئیس مذهب شیعه در زمان خود[23] را مجروح کرده و در کتاب کاشف الغطاء در مورد مؤلفان کتب اربعه می‎گوید: چگونه می توان در تحصیل علم بر محمدین ثلاثه اعتماد کرد، حال آنکه برخی از آنان روایت برخی دیگر را تکذیب می کنند و روایات آنان با همدیگر در تضاد است. همچنین کتابهای آنها مشتمل بر اخباری است که کذب بودن آنها قطعی است، مانند اخبار وارده در مورد تجسیم و تشبیه و قدم عالم و ثبوت مکان و زمان[24].
3- مراجع متأخر
وقتی که این وضعیت کتب اساسی مذهب می باشد، موسوعات متأخری که در قرن یازدهم هجری و بعد از آن نوشته شده‎اند و دربردارنده همه روایات بعد از مرگ آخرین امام ظاهر شیعه و بیش از هشت قرن بعد از آن می باشد چه وضعیتی خواهد داشت؟ این کتاب ها عبارتند از:
1- الوافي، فيض كاشاني (م 1091 هـ).
2- وسائل الشيعة، حر عاملي (م 1104هـ).
3- بحار الأنوار، مجلسي (م 1111هـ).
4- مستدرك الوسائل، نوري طبرسي (م 1320 هـ).
در اینجا به بحث در مورد کتاب بحار الأنوار بسنده می شود:
آیت الله محمد آصف محسنی در کتاب مشرعة بحارالأنوار می‎گوید: شکی نیست که در سند روایات مذکور در کتاب، افراد ضعیف و کذاب و مجهول فراوانی وجود دارد وهمچنین بر ثقاتی که در گرفتن و یا روایت کردن حدیث اشتباه می کرده اند، نیز بیشتر منابع این کتاب، نسخه های آنها با سند متصل معنعن و به نقل افراد ثقه از افراد ثقه تا مؤلفان ثقه آنها، به مؤلف نرسیده است. تعدادی از مؤلفان مصادر کتاب هم مجهول هستند. هر کس مقدمه مؤلف در ابتدای کتاب را بخواند به آسانی درک می کند که مؤلف کتاب، یعنی علامه نیز به صحت روایات کتاب خود از ابتدا تا به آخر اعتقاد نداشته است و هر عاقلی اگر حال راویان را و کیفیت کتابت و تدوین در آن دوران‎ها را بنگرد، به مخالفت آن روایات با واقعیت یقین می یابد. علاوه بر این به تحریف جملات روایات و کلمات آنها یقین می یابد[25]. وی همچنین می‎گوید: علمای معتدل بدانند که کتاب بحارالأنوار علامه مجلسی(س) گرچه دریاهای نور است، اما در آن میکروبهائی مضر برای استفاده کنندگان از آن و موادی ناصحیح وجود دارد که باید از آنها اجتناب شود و اشیاء مشکوک و مشتبهی در آن است که باید در مورد آنها توقف شود[26]. همچنین می‎گوید: پس کتاب بحارالأنوار کتاب مهمی است، اما قبول و پذیرش همه آنچه که در آن است، جایز نمی باشد. به همین خاطر آبشخوری برای آن قرار داده‎ایم تا از مکان مخصوصی از این کتاب استفاده شود و استفاده کننده در آن غرق نشود و از آبی که در آن میکروبهای مضر قرار دارند، نخورد[27]. نیز می گوید: با دیده عبرت نگاه کنید به کتب اخلاقی مدون و موجود در نزد ما؛ به تحقیق که این کتابها اخلاق اسلامی را با شعارهای عرفانی و نعره‎های صوفیانه و مبالغه‎گوئی‎های افراد غافل و نادان و مزخرفات یونانی که در خود دارند، تباه و خراب کرده‎اند و آن را با روایات ضعیف و مجهول زینت داده و این روایات را به صورت قطعی و به مانند روایات متواتر به رسول اکرمص و ائمه نسبت داده‎اند[28]. همچنین می‎گوید: چیزی که کمر شکن است وجود روایاتی است که سندشان معتبر است، اما معانی آنها متضارب است و متونشان تناقض دارد. مشهورترین علت‎های این امر، مجهول بودن راویان در تلقی، ضعف فهم آنان و قصور استعداد آنان در کلام امام است. این امر ارزش روایت معتبر را هم پایین می‎آورد، چه برسد به روایات دیگر. هدایتگر و نگهدارنده خدا است[29].
نیز می‎گوید: کسانی که به افراط تمایل دارند و کسانی که هر کتاب حدیثی را حجت می‎دانند و هر حدیثی را که منسوب به پیامبر صلی الله علیه و سلم یا امام باشد حجت می‎دانند، تعدادشان بیشتر است و این فزونی تعداد یا به خاطر سادگی آنان یا کمی علم و دانش آنان و یا شدت اعتقاد و محبت و اخلاص آنان به کسانی است که سند حدیث منقول از پیامبر اعظمص و اوصیای او به وی منتهی می شود و به همین دلیل تضعیف آن شخص و ردّ او برایش دشوار می شود، یا به این خاطر است که وی به صدور خبر از جانب پیامبر صلی الله علیه و سلم یا امام اطمینان دارد. اینها اسبابی است که برای افراد غیر از آنها از محققین حاصل نمی شود[30].
4- روش اهل سنت و روش شیعه
افراد منصف شیعه اعتراف دارند که علم روایت، خیلی وقت پیش نزد اهل سنت به پختگی و کمال رسیده است، از جمله:
شیخ نورالدین موسوی عاملی می‎گوید: کتب اهل سنت بر این دلالت می کند که آنان در ابتدای زمان تابعین احادیث خود را برگزیدند و به آنها اعتماد کردند و همه چیزهایی را که صحتش برایشان مشتبه بود، ساقط کردند. حتی مالک بن أنس احادیث بی شماری را ثابت کرده و احادیثی را که ظاهر و آشکار است ثابت کرده است و صحاح سته کتابهای مشهوری هستند[31].
سید هاشم معروف حسنی می‎گوید: چیزی که نباید انکار کرد این است که محدثان اهل سنت از اواسط قرن پنجم- در قیاس با محدثان شیعه- آگاهی و هوشیاری بیشتری داشتند نسبت به خطراتی که حدیث شریف را فراگرفته بود. به همین دلیل علاوه بر کتب روایت و احوال رجال، در خلال دو قرن ده‎ها کتاب در مورد احادیث موضوع و جعلی نوشتند و حتی نام برخی از آنها «موضوعات» است. از میان این افراد می توان به عبدالرحمان بن جوزی، دانشمند مشهور اشاره کرد که کتاب «الموضوعات» را در قرن ششم هجری در سه جزء تألیف کرد. بعد از وی نیز در این باب کتابهایی تألیف شد و سیوطی و فتنی..! و دیگران کتاب هائی را با همان برنامه و روش تألیف کردند و کتاب هایشان تبدیل به بزرگترین و پرفائده‎ترین منابع برای مؤلفان این موضوع شد. اما شیعیان از این موضوع خود را به بی اطلاعی زدند و انگار که این موضوع برایشان اهمیت نداشت، حال آنکه تعداد احادیث موضوع و جعلی وارده در میان روایات آنان، کم تعدادتر و کم خطرتر از احادیث جعلی اهل سنت نبود. همه آنچه که می توان گفت این است که شیعیان مشکلات احادیث خود را از مؤلفات خود در باب علم رجال و درایت، درمان کردند. این دو علم در مورد احوال راوی و روایت بحث می کنند و خطوط عمومی را برای آنچه که اعتماد بر آن صحیح است یا صحیح نیست، ترسیم می کنند. اما آنان در طول این قرن های طولانی تلاش نکردند حتی تنها یک کتاب را که مشتمل بر نمونه هائی از احادیث موضوع و جعلی باب ها و مسائل مختلف باشد، تألیف نمایند، حال آنکه شیعیان همواره از آثار سوء این احادیث جعلی بر مذهب شیعه در رنج بوده‎اند، مذهبی که از امور شاذ و اسطوره‎ها و خرافات هائی که مزدوران حکام و قصه گویان و رهبران فرقه ها و احزاب وارد کرده‎اند بدور بوده است[32].
بعد از این مطالب در مورد منابع روائی شیعه، در مطلب آتی توضیحاتی با این موضوع خواهیم داشت.
 
مطلب دوم
نگاهی به موضوع موثق نبودن منابع روائی شیعه
بعد از این بیان مختصر در مورد منابع روایات شیعه و مؤلفان آنها، توضیحاتی را در این زمینه خواهیم داشت:
1- منابع مورد اعتماد شیعه اثنی عشری که چهار کتاب می باشند، بیان شده که در قرن پنجم هجری و در عصر دولت آل بویه شیعه مذهب تألیف شده‎اند. فرض بر این است که شیعیان در طول این مدت که مابین زمان تألیف آنها و زمان نسخه برداری از آنها در قرن یازدهم می باشد، علمای شیعه آنها را مورد بررسی قرار داده‎اند و نسخه‎های آن زیاد شده و علمای شیعه آن را دست بدست می کنند و مورد بازنگری قرار می دهند و سند آنها را مورد بررسی قرار داده و متون آن را شرح می کنند و دیگر موارد اعتنا و توجه به حدیث. اما هیچ یک از این کارها انجام نشده است، زیرا اگر انجام می شد چیزی از آنها وجود می‎داشت.
محققین این کتابها بیان داشته‎اند که در تحقیق این کتابها بر نسخه‎های ایجاد شده در قرن یازدهم اعتماد کرده‎اند و نتوانسته‎اند نسخه‎های دیگری بیابند، زیرا اگر می یافتند، آنها را ذکر می کردند. فن تحقیق کتب در نزد محققان امر معروفی است. آنان تمایل بسیار زیادی دارند که قدیمی‎ترین نسخه‎ها را مورد استفاده قرار دهند، گرچه خط آنها بسیار بد و ناخوانا باشد و تمایل بسیار زیادی دارند که آنها را یا اصل تحقیق خود قرار دهند و یا اینکه آن را شاهد صحت کتاب قرار دهند. محقق بحث دقیقی را در مورد نسخه‎ها در کتابخانه‎های عمومی دارای نسخه های خطی کتب انجام می دهد تا در اثنای تحقیق بر آنها وقوف یافته و در پرتو آنها و جهت اثبات صحت کتاب، عملیات تصحیح را انجام دهد. اگر محققان، نسخه های قدیمی را بیابند حتی اگر با اشاره هم شده باشد آنها را مورد استفاده قرار می دهند. بنابراین چگونه می توان یافت که این منابع در طول این زمان طولانی که این منابع در آن مخفی بوده‎اند، در معرض تحریف و دسیسه قرار نگرفته باشند، زیرا این منابع اساسی و اصلی هر طائفه هستند که علمای آن طائفه به تدریس و شرح آنها و نسخه برداری از آنها و قرائت آنها بر علما و تدوین خطوط خود بر آنها جهت حفاظت از آنها در مقابل افزایش و نقصان می پردازند و این همان کاری است که اهل سنت در مورد منابع خود انجام داده‎اند. علمای اهل سنت ضوابط دقیقی را برای قبول نسخه‎های خطی گذاشته‎اند تا مبادا نسخه‎های حفاظت نشده را قبول نمایند. به همین دلیل علما برای قبول نسخه‎های خطی شرط کرده‎اند که خط علمائی که به آن نسخه‎ها عنایت ورزیده‎اند و به صحت آنها شهادت می دهند، بر روی آنها باشد.
اما شیعیان نسخه‎هائی را که بعد از صدها سال نوشته شده‎اند، پذیرفته‎اند، حال آنکه علمای شیعه بیان می‎دارند که روایات و مصنفات در زمان خود ائمه دچار تحریف و دسیسه و جعل شده‎اند. پس چه ظنی می‎توان به دوره‎های بعد داشت؟! چگونه می توان به کتابی اعتماد کرد که بیشتر از ششصد سال مخفی بوده است و نمی دانیم کجا حفظ شده و چه کسی از آن حفاظت کرده است و جز در قرن یازدهم نسخه خطی دیگری برای آن یافت نمی شود؟!
 عدم وجود نسخه های قدیمی برای آنها، یکی از این دو دلیل را می تواند داشته باشد:
الف- کتب قدیمی مخفی شده‎اند و نسخه های جدیدی با روایات جدید جایگزین آنها شده‎اند که از حیث اسم با آن کتابها توافق و همخوانی دارند، اما از حیث مضمون با آنها تفاوت دارند.
ب- به این کتابها اضافه شده و مواردی حذف شده‎اند و کتابهای سابق حذف شده‎اند تا آن افزایش و نقصان مخفی بماند.
2- دیدگاه علما در مورد منابع روایت
علما در مورد منابع، دیدگاه های مخالفی دارند. برخی آنها را تقدیس نموده و بر صحت آنها گواهی می دهند. برخی دیگر همه موارد مذکور در آنها را صحیح نمی دانند.
شکی نیست که دیدگاه اول راه افراط را پیموده است و در شأن یک فرد عالم نیست، زیرا این کتابها، روایات را از خلال راویانی جمع آورده‎اند که برخی صادق و برخی کاذب و برخی حافظ و برخی واهم هستند و این چیزی است که هر عاقلی به آن اعتراف دارد. به همین دلیل آنچه که از طریق این راویان روایت می شود برخی صحیح و برخی ضعیف هستند. این امر می طلبد که آن روایات تابع بحث و تحقیق و نقد شوند.
اهل سنت این حقیقت را درک کردند و روش هائی را جهت حمایت از سنت وضع کردند و برای راویان تاریخ نوشتند و آنان را به طور دقیق تعریف کردند و روشی را برای معرفی احوال آنان وضع کردند و در آن روایات دست به تحقیق زدند و روایات صحیح را قبول و روایات ضعیف را ردّ کردند. به همین دلیل در مورد کتابی شهادت نداده‎اند که آن کتاب صحیح می باشد، جز دو کتاب که نویسندگانشان به آنها عنایت ورزیده‎اند و در انتخاب احادیث آنها دقت زیادی را بکار برده‎اند. اما با این وجود از نقد علما و تتبع آنان در این دو مصون نمانده‎اند و به خاطر برخی از روایات وارده در خود مورد نقد قرار گرفته‎اند، زیرا علما یقین دارند که بشر هر قدر هم در کمال ترقی کرده باشد، باز هم از نقص و وهم مصون نیست.
3- کتاب الکافی
تعداد احادیث قسم اول از کتاب را که متعلق به اعتقاد می باشد و اصول نامیده می شود، بیان کردیم. این بخش مشتمل بر 3791 حدیث است، اما محدثان شیعه بر اساس قواعد خود شیعه فقط 120 حدیث آن را صحیح می دانند و در این تصحیح هم تساهل شده است. شکی نیست که این موضوع از جایگاه این کتاب که شیعیان ادعا دارند به مانند آن در دنیای اسلام نگاشته نشده است، می کاهد. همچنین در این بخش از کتاب فقط بیست و یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و سلم و شصت و هشت حدیث از علی بن أبی طالبس نقل شده است. نیز در کتاب الکافی و دیگر کتب اربعه حدیثی از فاطمهل روایت نشده است. به راستی راز این کار در چیست؟! همچنین در جزء دوم کتاب، حسب قواعد مصطلح شیعه اثنی عشری، تنها یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و سلم صحیح نمی باشد. این موضوع خلل عجیبی را در مصادر  عمده و اصلی دین شیعه کشف می نماید.
4- مصنفان منابع قدیمی
مؤلف دو مورد از این چهار کتاب، طوسی است که علما ضعف علمی و اضطراب در روش بحث او را برملا ساخته‎اند. چنان که محمد مهدی بحرالعلوم می‎گوید علمای شیعه بیان داشته‎اند که آرای وی در آن تقریباً فاقد انضباط است. همچنین طوسی در جائی یک راوی را ضعیف اعلام می کند و در جائی دیگر به روایت او  عمل می کند و روایت مرسل را قبول و روایت مسند و روایت فرد ثقه را ردّ می کند.
علمای شیعه تأکید کرده‎اند که وی در دو کتاب تهذیب الأحکام و الإستبصار دچار پریشانی بزرگی شده است و چنان که شاخوری می‎گوید خطاها و غلط‎های او قابل شمارش نیست. پس چگونه می توان به علم و روایت چنین شخصی اعتماد کرد. شگفت این است که آنان وی را شیخ طائفه می نامند. وقتی که این شیخ طائفه است، دیگر علما چه وضعیتی دارند؟!
چنان که قبلاً ذکر شد، حتی یکی از علمای شیعه او را در مورد عقلش متهم ساخته است، زیرا وی می‎گوید: انگار که مؤلف زمانی که به کتاب الإستبصار نگاه کرده است در حالت بیداری نبوده است!!
البته این وضعیت تنها به طوسی اختصاص ندارد، حتی مؤلف کتاب سوم، یعنی صدوق، برخی از علمای شیعه در مورد ثقه بودن او شک کرده‎اند، زیرا چنان که قبلاً ذکر شد همه کتب رجالی قدیم شیعه او را ثقه ندانسته‎اند. این موضوع چیزی است که ایجاد شک می‎کند!
5- بحار الأنوار
این کتاب در قرن یازدهم، یعنی بیشتر از هشت قرن بعد از آخرین امام ظاهر شیعیان نوشته شده است. به همین دلیل وی روایاتی را جمع آورده است که این شک در مورد آنها می رود که بیشتر آنها در این قرن جعل شده باشند. به همین دلیل برخی از علمای معاصر شیعه در مورد این کتاب هشدار داده‎اند. از جمله آیت الله محمد آصف حسینی می‎گوید: شکی نیست که در سند روایات مذکور در کتاب، افراد ضعیف و کذاب و مجهول فراوانی وجود دارد.... وی همچنین می‎گوید: کتاب بحارالأنوار علامه مجلسی(:) گرچه دریاهای نور است، اما در آن میکروب هائی مضر برای استفاده کنندگان از آن وجود دارد. سپس می‎گوید: چیزی که کمر شکن است وجود روایاتی است که سندشان معتبر است، اما معانی آنها متضارب است و متونشان تناقض دارد. مشهورترین علت های این امر، مجهول بودن راویان در تلقی است.
شاید تفسیر این سخن، کلام سابق از آن دانشمند زیدی باشد که شهادت داد یکی از علمای شیعه جعل حدیث می کرد و سندهای صحیحی برای آنها وضع می کرد.
شهادت سابق از آیت الله محمد آصف محسنی، شهادت عالمی از علمای شیعه است که نسبت به کتاب آگاه است و پرده از این کتاب آکنده از میکروبهای  عقیدتی و اخلاقی است که کذابان آنها را ایجاد کرده‎اند تا عقائد خود را یاری داده و دین اسلام را دچار فساد سازند.
پس چه وثاقتی در این کتاب هائی وجود دارد که قرن ها بعد از عصر روایت ایجاد شده‎اند و مؤید استمرار نیرنگ و دسیسه در این دین هستند. اما برای روایات اهل سنت، خداوند مردان مخلصی را روانه کرده و احادیث کذب موجود در آن را- که افراد نفوذی در  اسلام خواسته‎اند به وسیله آنها دین را فاسد سازند- برملا ساخته و پرده آنها را کنار زده‎اند. به کتاب های نوشته شده در باب احادیث موضوع در نزد اهل سنت مراجعه نمائید تا بدانید که آنان از قرن سوم هجری روایت کذابانی را که خواسته‎اند به منابع سنت نفوذ کنند کشف کرده‎اند و آنها را در کتاب هائی جمع آورده‎اند. اما علمای شیعه در طول این مدت به منابع خود عنایت نورزیده‎اند، و حتی معلوم نیست که تا قرن یازدهم- یعنی بیشتر از هشت قرن- کجا بوده‎اند.
6- مصنفان شیعه اعتراف دارند که اهل سنت در ضبط و حفظ روایات و بررسی و پالودن آنها، بسیار زودتر از شیعه دست بکار شده‎اند. نورالدین موسوی عاملی می‎گوید: کتب اهل سنت بر این دلالت دارد که آنان در ابتدای عصر تابعین، احادیث خود را برگزیدند و بر آنها اعتماد کردند و آنچه را که در مورد صحتش شک و شبهه داشتند ساقط کردند.
منظور از زمان تابعین، اواخر قرن اول و دوم است، یعنی تقریباً هزار و سیصد سال قبل. این دلیل بر این است که خداوند دین را بوسیله اهل سنت حفظ کرده است.
هاشم معروف حسنی در تأکید بر این واقعیت می‎گوید: چیزی که نباید انکار کرد این است که محدثان اهل سنت از اواسط قرن پنجم- در قیاس با محدثان شیعه- آگاهی و هوشیاری بیشتری داشتند نسبت به خطراتی که حدیث شریف را فراگرفته بود.
این شهادت برخی از منصفان شیعه است که بیان می کنند اهل سنت روایات خود را حفظ کرده و شیعیان روایات خود را مهمل گذاشته‎اند. این موضوع مؤید این است که منابع شیعه فاقد درجه وثاقت هستند و نمی توان در مورد دین و عقیده و شریعت به آنها استدلال کرد. پس آیا بعد از این شهادتهای محققان شیعه، جایز است در تقریر عقیده یا بیان حکمی که به وسیله آن می توان به خدا تقرب جست، به مثل این کتابها اعتماد کرد؟! کسی که دینش برایش اهمییت دارد دنبال منابع موثقی می‎گردد تا با روایات صحیح از رسول‎خدا صلی الله علیه و سلم ، به عبادت خدای خود بپردازد و به کتابهای غیر معتمد توجه نمی کند. کسانی که در جستجوی حق کوتاهی کرده‎اند و از پدران و اجداد پیروی نموده و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داده‎اند، باید در آخرت پاسخگو باشند. و الله المستعان


[1]- أصل الشيعة وأصولها ص:127.
[2]- منهاج عملي للتقريب، مقاله ای از محمد حائري در ضمن كتاب الوحدة الإسلامية ص: 233.    
[3]- القرآن الكريم وروايات المدرستين، مرتضى عسكري ص: 37، دفاع عن الكافي، ثامر هاشم حبيب عميدي 2/308، الكليني والكافي ص: 402.
[4]- نک: الكليني والكافي 210، كليات في علم الرجال ص:360، الكافي 1/27، مستدرك الوسائل 1/29، مرآة العقول 1/3، 3/466، الذريعة 13/95، كشف الحقائق 20، نهاية الدراية ص:541.
[5]- مقدمة الأصول من الكافي، حسين علي محفوظ ص: 25 - 28.
[6]- الكليني والكافي ص: 415-4169.
[7]- الموضوعات في الآثار والأخبار ص:253.
[8]- كسر الصنم ص:37.
[9]- الفوائد الرجالية 4/78.
[10]- خاتمة الوسائل 20 /111.
[11]- حركية العقل الاجتهادي لدى فقهاء الشيعة الإمامية ص: 57، روضات الجنات في أحوال العلماء والسادات ص: 217.
[12]- معجم رجال الحديث 1/99.
[13]- سماء المقال في علم الرجال 1/ 167.
[14]- الموضوعات في الآثار والأخبار ص:65.
[15]- الحدائق الناضرة 3 /156.
[16]- حاشية كتاب الفوائد المدنية والشواهد المكية ص: 309.
[17]- دروس تمهيدية في القواعد الرجالية، باقرإيرواني ص:271، الحدائق الناضرة، يوسف بحراني 4/209، مقباس الهداية في علم الدراية، شيخ عبد الله الممقاني  1/359.
[18]- حاشية كتاب الفوائد المدنية، أمين استرآبادي ص: 310.
[19]- أصول الحديث وأحكامه في علم الدراية ص: 69.
[20]- حاشیه سماء المقال 2/210، و نک: مقدمة محقق معاني الأخبار، صدوق ص:14، تعليق على منهج المقال، وحيد بهباني ص:318.
[21]- سماء المقال 2/210.
[22]- مقدمة معاني الأخبار ص:13، و نک: حاشیه سماء المقال 2/210.
[23]- حاشیه الشيعة في الميزان ص:272.
[24]- كشف الغطاء ص:40.
[25]- مشرعة بحار الأنوار 2/494.
[26]- مشرعة بحار الأنوار 1/11.
[27]- مشرعة بحار الأنوار 2/273.
[28]- مشرعة بحار الأنوار 1/15.
[29]- مشرعة بحار الأنوار 2/436.
[30]- مشرعة بحار الأنوار 1/22.
[31]- حاشية كتاب الفوائد المدنية، أمين استرآبادي ص:125.
[32]- الموضوعات في الآثار والأخبار عرض ودراسة ص: 88.

از کتاب:
منابع شیعه در میزان نقد علمی،  نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

نصایح عمربن خطاب رضی الله عنه: «عليك بإخوان الصدق تعش في أكنافهم فإنهم زينة في الرخاء وعدة في البلاء». « برای خود برادران نیکی جهت مجالست برگزین، چرا که آنها باعث زینت تو در روزهای خوش و پشتوانه ات در روزهای ناگوار، خواهند بود». ‏منبع: "تاریخ دمشق" (44/359) و "التاریخ الاسلامی" (20/270)‏.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13318
دیروز : 5614
بازدید کل: 8803477

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010