|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > تأثیر تطبیق منهج انتقادی بر مذهب اثنی عشریه
شماره مقاله : 3764 تعداد مشاهده : 296 تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389
|
تأثیر تطبیق منهج انتقادی بر مذهب اثنی عشریه مطلب اول بیان موضوع: تأثیر تطبیق منهج انتقادی بر مذهب اثنی عشری حر عاملی، شیعه اثنی عشری، تلاش زیادی را برای ردّ استفاده از روش علمی و انتقادی مأخوذ از اهل سنت، در مورد روایات شیعه بکار برده است با این ادعا که روایات در حضور معصومان تدوین یافته است. بنابر این دیگر نیازی به بازنگری روایات جهت اطمینان یافتن از صحت آنها نیست، زیرا همه آنها صحیح هستند.... وی سپس رازی را که به خاطر آن جان نثاری می کند تا این روش انتقادی را که با مذهب سازگاری ندارد، ردّ نماید، برملا میسازد. آن راز این است: اجرای این روش منجر به ابطال روایات و تخطئه علما می شود. عاملی در بحث از نامناسب بودن بکارگیری روش انتقادی اهل سنت جهت تصفیه روایات شیعه میگوید: چهاردهم: مستلزم ضعف بسیاری از احادیثی میباشد که به نقل آنها از اصول مورد اجماع علم وجود دارد، زیرا برخی از راویان آنها ضعیف یا مجهول یا غیر ثقه هستند و در نتیجه تدوین آنها عبث و بیهوده و بلکه حرام میشود و شهادت آنان بر صحت این روایات، دروغ و کذب میشود. همچنین موجب بطلان اجماعی میشود که معصوم در آن اجماع نیز وجود دارد- و این قبلاً بیان شد- اما لازم، باطل است و در نتیجه ملزوم نیز باطل میگردد. بلکه عندالتحقیق مستلزم ضعف همه احادیث می باشد، زیرا روایت صحیح به نظر آنان این است که افراد امامی عادل و ضابط در همه طبقات، آن را روایت کرده باشند. اما جز در موارد نادر، علما عدالت کسی را بیان نکردهاند، بلکه فقط ثقه بودن آنها را بیان کردهاند و این امر مستلزم عدالت نمی باشد و بلکه میان آنها عموم من وجه وجود دارد- آنچنان که شهید ثانی و دیگران به آن تصریح کردهاند- و اینکه برخی از متأخرین ادعا کردهاند ثقه به معنای عادل و ضابط است، درست نیست و باید در مورد صحت ادعای خود دلیل بیاورند، زیرا ما می بینیم که علمای متقدم امامی برخلاف این، تصریح کردهاند، زیرا کسانی را که فاسق و کافر و دارای مذهب فاسد می دانند، ثقه اعلام می کنند[1]. پس او بیان می دارد که استعمال مصطلح الحدیث منجر به ضعف همه احادیث اثنی عشری و ابطال اجماع می شود، زیرا قدمای شیعه بدون ضابطه، افراد را ثقه اعلام می کنند، زیرا آنان افراد فاسق و کافر و دارای مذهب فاسد را ثقه اعلام کردهاند. به همین دلیل استعمال مصطلح الحدیث همه آنچه را که علمای متقدم بنا کردهاند خراب می کند، زیرا آنان بدون قاعده دست به این کار یازیدهاند. عاملی در ادامه رد مصطلح الحدیث میگوید: سیزدهم: اصطلاح جدید مستلزم تخطئه تمام طائفه برحق در زمان ائمه و در زمان غیبت است، چنان که محقق در اصول خود بیان میکند، زیرا وی میگوید: عدهای در عمل به خبر واحد افراط ورزیدهاند...... اما برخی از این افراط اقتصار ورزیدهاند و میگویند: هر روایتی که سند آن سالم باشد به آن عمل میشود و آنچه که علم وجود دارد که کاذب است گاهی تصدیق میشود، اما وی درک نکرده که این طعن در علمای شیعه و قدح در مذهب است، زیرا همه مصنفان به خبر افراد مجروح عمل می کنند، آنچنان که به خبر افراد عادل عمل می کنند[2]. این بود دیدگاه عاملی در مورد اجرای روش انتقادی در مورد روایات شیعه. دیدگاه یکی دیگر از علمای شیعه، یعنی یوسف بحرانی، از تقریر سابق عاملی پا را فراتر نهاده است، زیرا وی تأکید نموده که اجرای روش انتقادی در مورد روایات شیعه، تنها منجر به ابطال این روایات یا تخطئه علمای مذهب نمی شود، بلکه دین شیعه را بطور کامل باطل می نماید، به نحوی که چیزی از این دین برایشان باقی نمی ماند و نیاز خواهند داشت که دین دیگری بدست آورند. گرچه اهل سنت بر وجوب اجرای این روش در مورد روایات خود اتفاق نظر دارند، اما این موضوع فقط بر قوت و حفظ دین آنان افزوده است. یوسف بحرانی(م1186ﻫ) از دیگر علمای شیعه میگوید: یا عمل به این اخبار واجب است، آنچنان که علمای سرافراز گذشته بودهاند، یا به دنبال دینی غیر از این دین و شریعتی دیگر غیر از این شریعت بگردیم، به دلیل ناقص بودن و عدم کامل بودن آن؛ زیرا دلیلی بر همه احکام آن وجود ندارد، اما ما نمی بینیم که آنان به یکی از این دو امر ملتزم باشند، حال آنکه راه حل سومی پیش پای آنان نیست. این بحمدالله آشکار است و انحراف و خودسری و مکابرهای در آن نیست[3]. آری، اگر این روش را بکار بگیرید باید دنبال دین دیگری باشید.... ای شیخ اخباریان، آن دین دیگر موجود است و آن، دینی است که محمد صلی الله علیه و سلم آورده است و اهل سنت آن را حفظ کردهاند و این روش را در مورد آن بکار بردهاند و اجرای این روش فقط بر قدرت آن افزوده است. مرتضی عاملی از پژوهشگران معاصر در کتاب «مأساة الزهراء» سخن بحرانی را مورد تأکید قرار داده و تأکید می کند که کسی حق ندارد از مردم بخواهد در مورد قضایا و مسائل پیش آمده فقط به روایاتی بسنده کنند که با سند صحیح و بر وفق معیارهای رجالی در توثیق رجال سند از پیامبر صلی الله علیه و سلم و ائمه روایت شدهاند، زیرا این به معنی این است که مردم در مورد بیشتر قضایا و مسائل دینی یا تاریخی یا غیره سکوت نمایند....... بلکه این شخصی که این را از مردم طلب می کند، اگر خود بخواهد در سخن خود فقط به قضایائی بسنده نماید که با سند صحیح از معصومین نقل شدهاند، خواهد دید که ناچار به سکوت و نشستن در خانهاش است، زیرا وی فقط روایات اندکی را خواهد یافت که در خلال چند روز یا کمتر به پایان می رسند [4]. به درستی که دین عجیبی است، یا باید در مورد همه آنچه که به آن رسیده سخن بگوید تا دین برپا شود، گرچه غیر صحیح هم باشد و یا اینکه باید سکوت نماید، زیرا کلام صحیحی نیافته است. در این صورت سکوت نمی کند و در مورد همه آنچه به آن رسیده سخن میگوید، گرچه باطل هم باشد تا سکوت نکند! این مؤید کلام بحرانی است که می گفت تطبیق قواعد روایت بر روایات شیعه، دین را باطل خواهد کرد و آنان نمی خواهند که دین باطل شود، گرچه روایات صحیح هم نباشند. اما اگر او با وجود علم به باطل در مورد آن سکوت نکند، ای شیخ، حساب و کتاب نزد خدا بزرگتر از حرج سکوت است. پس برای پروردگارت که بازگشت به سوی اوست جوابی آماده کن و بپرهیز از اینکه گمان ببری که در آخرت مرجع تو کسی غیر از خدا است، زیرا این اعتقاد نشأت گرفته از همین روایاتی است که اگر قواعد تصحیح و تضعیف در مورد آن بکار برود، سکوت می کند. مطلب دوم نگاهی به موضوع تأثیر تطبیق روش انتقادی بر مذهب اثنی عشری اهتمام اهل سنت به حفظ سنت از زمانی بسیار زود آغاز شد و آنان از قرن دوم هجری کتب تراجم راویان را نوشتند و مصطلحاتی را که به وسیله آنها با احادیث نبوی تعامل میکنند، وضع کردند. روش انتقادی حدیث در قرن سوم و چهارم به پختگی رسید و تأثیر آن در سنت و کتابهای نوشته شده در باب عقیده و فقه آشکار شد و بیشتر مصنفان کتب سنت در کتابهای خود، درجات احادیث جمع آوری شده در مصنفات خود را ذکر کردهاند. سپس مرحله سوم فرارسید و کتابهایی به احادیث صحیح و کتابهایی به احادیث ضعیف و کتابهایی به راویان ثقه و کتابهایی به راویان ضعیف اختصاص داده شد. این وضعیت ادامه یافت تا اینکه این طریقه آشکار و پیموده شد و هر دانشمندی توانست به وسیله این روش معتبر، صحیح را از ضعیف بشناسد. اما شیعیان در زمان های متأخر و بسیار دیر به این امر عنایت کردند و اگر بخواهیم روش اهل سنت را بر روایات شیعه پیاده سازیم، نتایجی به بار می آید که کاشف از ضعف مذهب می باشد و تعدادی از علمای شیعه از جمله عاملی و بحرانی و مرتضی عاملی و عدهای دیگر به این امر اعتراف کردهاند. عاملی بیان داشته که پیاده سازی این روش منجر به امور زیر می شود: 1- ضعف احادیث شیعه. وی میگوید: مستلزم ضعف بسیاری از احادیثی می باشد که به نقل آنها از اصول مورد اجماع علم وجود دارد، زیرا برخی از راویان آنها ضعیف یا مجهول یا غیر ثقه هستند. 2- بطلان اجماع طائفه شیعه بر صحت این روایات. وی میگوید: همچنین موجب بطلان اجماعی می شود که به دخول معصوم در آن اجماع، علم یقینی وجود دارد. 3- تخطئه علمای شیعه. وی میگوید: اصطلاح جدید مستلزم تخطئه همه طائفه برحق می باشد. این بدان خاطر است که همه طائفه شیعه قبل از قرن هفتم مصطلح الحدیث را نمیشناختند و در مورد آن بحث نکردهاند. پس ایجاد مصطلح جدید به معنی استدراک علیه آنان است و این به این معنی است که همه علما به خاطر عدم ایجاد این مصطلح خطاکار می باشند. بحرانی پا را از این فراتر نهاده و معتقد است که پیاده سازی روش مصطلح الحدیث منجر به بطلان دین شیعه از اساس می شود. وی میگوید: یا عمل به این اخبار واجب است، آنچنان که علمای ابرار میگفتند، یا به دنبال تحصیل و برگزیدن دینی غیر از این دین و شریعتی دیگر غیر از این شریعت باشیم، به دلیل ناقص بودن و عدم کامل بودن دین موجود. پس چون ثابت شود که این اخبار نیاز به مصطلح الحدیث دارند، بنابر سخن وی واجب است که دنبال دین و شریعت دیگری گشت، زیرا مصطلح الحدیث منجر به بطلان مذهب میشود. اصولیان شیعه تأکید دارند که روایات شیعه به مصطلح الحدیث نیاز دارند و اگر آنان مصطلح الحدیث را به صورت واقعی پیاده سازند سخن بحرانی محقق میشود و باید شیعیان دنبال دین و شریعت دیگری بروند. مرتضی عاملی تأکید نموده که اگر ملتزم به این باشیم که فقط روایات صحیح روایت شود، فرد عالم فقط اندک احادیثی را میتواند پیدا نماید و به همین خاطر ناچار به سکوت میشود. سپس وی وجوب کلام را ترجیح می دهد، هر چند که متکلم به صحیح نباشد؛ یعنی وی چیزی ناصحیح را بر زبان می آورد. آیا این دینی است که مورد رضای خدا میباشد؟! این نتایج خطیر که این علما بیان می دارند بیانگر این هستند که مذهب تحمل نقد علمی را ندارد و اگر نقد علمی بر آن پیاده شود، مذهب ناپدید و محو میشود. آیا شیعیان این حقیقت را درک می کنند و روایات خود را در پرتو روش علمی مورد بازنگری قرار میدهند تا دین خدا را از روایات نادرست وارداتی که امت را متفرق و عقیده آن را دچار شکاف ساخته است، تصفیه سازند!؟. این چیزی است که ما بدان امیدواریم.
[1]- وسائل الشيعة 30/260. [2]- وسائل الشيعة 30/259، رجال الخاقاني ص:219. [3] لؤلؤة البحرين ص:47، وانظر: طرائف المقال 2/396. [4]- مرجعية المرحلة وغبار التغيير، شاخوري : 115، مأساة الزهراء، مرتضى عاملي : 1/27
از کتاب: منابع شیعه در میزان نقد علمی، نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|