Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "من يسر على معسر يسر الله عليه في الدنيا والآخرة" (روايت مسلم)
«كسى كه بر تنگدستى آسانگير باشد، خداوند در دنيا و آخرت بر او آسان ميگيرد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > اعتقاد شیعیان اولیه در مورد استمرار امامت آشکار

شماره مقاله : 3751              تعداد مشاهده : 296             تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389

اعتقاد شیعیان اولیه در مورد استمرار امامت آشکار
 
مطلب اول
بیان موضوع: اعتقاد شیعیان اولیه در مورد استمرار امامت آشکار

برخی از  علمای محقق معاصر شیعه دوازده امامی، بر این نکته تأکید دارند که شیعیان اولیه به این اعتقاد نداشتند که تعداد ائمه محصور در عدد معینی می باشد، بلکه بر این باور بودند که تعداد آنان محصور نیست و در هر عصری مردم یک امام خواهند داشت که در میان آنان ظاهر است و دین را به مردم می‎آموزد و در حراست و پاسداری از دین و رهبری امت، نائب پیامبر صلی الله علیه و سلم است.
اما انقطاع عملی سلسله امامت، پریشانی و آشفتگی زیادی را برای آنان به وجود آورد و همین امر سبب شد که آنان بعد از ائمه به بیشتر از چهل فرقه متفرق شوند- چنان که خود شیعه اعتراف دارند-  و هر فرقه ادعایی غیر از ادعای دیگران دارد. قبل از این تاریخ هیچ گروهی این اعتقاد را نداشت که تعداد ائمه شیعه، دوازده نفر می باشد.
در غلیان این غافلگیری، این عدد برای آنان ابداع شد، اما چون تعداد ائمه عملاً به این میزان نرسید، لازم آمد که با ادعای فردی به دنیا نیامده، این عدد کامل شود تا تعداد ائمه دوازده نفر شود.
حسن بن موسی نوبختی، مورخ دوازده امامی مذهب، این واقعه تاریخی را رصد کرده و تعداد این فرقه ها و عقیده هر یک را بیان کرده است، اما بیان نکرده که یکی از این فرقه ها این اعتقاد را داشته که تعداد ائمه، عدد معینی می باشد. وی در بیان ماجرای وفات حسن  عسکری، امام یازدهم شیعه، می گوید: وی در حالی وفات یافت که فرزندی آشکار برای او شناخته نشد و میراث او را جعفر و مادرش میان خود تقسیم کردند........ و اصحابش بعد از وی چندین فرقه شدند.
سپس وی این فرقه‎ها را نام برده و یکی از این فرق، دوازده امامیه است و وی آن را امامیه نامیده است و لفظ اثنی عشریه را به آن نیفزوده است و می گوید: «وقالت الفرقة الثانية عشرة منهم وهم الإمامية : ليس القول كما قال هؤلاء......» [1] «فرقه دوازدهم از آنان، یعنی فرقه امامیه می گویند: چنان نیست که اینان می گویند....»
وی اعتقاد خود در مورد امامت را ذکر می کند، اما مطلقاً به عقیده دوازده امامی اشاره نمی کند، حال آنکه وی اعتقاد فرقه دوازده امامی را بر اعتقاد دیگر فرق ترجیح داده است و عقیده آنان و ردّیه‎های آنان بر باور دیگر فرق را بیان می کند.
در مباحث آتی، نحوه اختراع این اعتقاد از خلال کلام  علمای آنان بیان خواهد شد.
در زیر نمونه هایی از اقوال آنان بیان می شود:
شیخ حسین مدرسی طباطبائی، حدیث خلفای دوازده‎گانه را ذکر کرده و در این مورد سخنی طولانی بیان کرده است و در خلال آن بیان داشته که شیعیان اولیه به آن اهتمامی نداشتند، زیرا بر این باور بودند که امامت تا قیامت استمرار خواهد داشت. وی از جمله می‎گوید: این بدان خاطر است که عموم شیعه، به سبب اعتقاد به استمرار سلسله امامت تا قیامت، انتظار داشتند که تعداد ائمه بسیار بیشتر از این مقدار باشد. در حقیقت هیچ یک از کتابهای شیعی باقی مانده از اواخر قرنهای دوم و سوم یا آن دسته از کتاب‎های آنان که قبل از اواخر قرن سوم تألیف شده‎اند و دچار تحریف نگشته‎اند، چیزی در آنها وجود ندارد که به این موضوع اشاره داشته باشد که این حدیث مورد توجه مؤلفین شیعه قرار گرفته باشد یا اینکه به ذهن کسی خطور کرده باشد که این حدیث با آنان ارتباط دارد، بلکه چنین به نظر می آید كه بطور کامل مانع از انتشار این حدیث مشهور شدند، زیرا شاید آنان بعد از اینکه دیدند که عثمانیها این حدیث را قرائت می کنند و مورد تحقیق قرار می دهند و در اضطراباتی که اخیراً دامان خلافت آنان را گرفته است، از آن به نفع خود استفاده می کنند، این حدیث را بر ضد شیعه می دانستند.
بنی نوبخت[2] به این حدیث اشاره نکرده‎اند. نیز به این حقیقت اشاره نکرده‎اند که تعداد ائمه دوازده نفر می باشد و حتی سعد بن عبدالله أشعری و ابن قبه در آثار خود که در دسترس ما می باشد و همه در اواخر قرن سوم و در عصر غیبت زیسته‎اند، به این امر اشاره نکرده‎اند.............. اولین کسی از مؤلفان که مسأله دوازده امام را مطرح کرد، دو محدث بزرگ، علی بن بابویه قمی و محمد بن یعقوب کلینی هستند. این دو در اواخر مرحله غیبت صغری می زیستند و در اواخر آن در دو سال328 و 329ﻫ وفات یافتند.
علي بن بابويه قمي در مقدمه کتاب«الإمامة والتبصرة» می‎گوید وقتی بسیاری از شیعیان زمان وی در مورد بنیانهای مذهب حق دچار شک و شبهه شدند وی این کتاب را نوشت که متضمن برخی از احادیثی است که در آنها تعداد ائمه به صورت دقیق معلوم شده است تا شیعیان اطمینان داشته باشند که مذهب آنان، همان صراط مستقیم است.
کلینی فصلی از کتاب الکافی را به روایاتی اختصاص داده که بیانگر این مطلب می باشند که تعداد ائمه، دوازده نفر است، لکن این فصل در جای مناسب خود نیامده است و چنین به نظر می رسد که چند سال بعد، از طرف خود مؤلف به کتاب اضافه شده است[3].
احمد کاتب، پژوهشگر معاصر شیعه، در ضمن بحث در مورد اسطوره مهدی غائب و مورد ادعای شیعه، بیان داشته که شیعه تا زمان امام یازدهم بر این اعتقاد بوده‎اند که سلسله امامت قطع نمی شود و این امر بر این نکته تأکید دارد که تعداد ائمه محدود به دوازده نفر نیست. وی می گوید: وفات امام حسن عسکری در سال260ﻫ در سامراء روی داد و وی وجود جانشینی برای خود را اعلان نکرد و او برای مادر خود، به نام حدیث وصیت کرد که بحرانهای سختی در میان صفوف شیعیان امامیه موسویه ایجاد خواهد شد. موسویه کسانی هستند که اعتقاد داشتند امامت الهی تا به قیامت استمرار خواهد داشت[4].
بهبودی، محدث معاصر شیعه مذهب، تأکید کرده که تعداد ائمه که در روایات وارد شده است صحیح نمی باشد. این سخن وی به این معنی است که شیعیان اولیه در سه قرن اول، به ذهنشان خطور نکرد که سلسله امامت منقطع می شود. پس در این صورت در آن هنگام نیازی به تدوین روایات نبود، زیرا ائمه حقایق را بیان می‎کردند. بهبودی می گوید: در بحث اقوال شاذ در مورد نظام امامت دریافتید که احادیث روایت شده در نص بر همه ائمه از قبیل خبر لوح و موارد دیگر، همه در عهد غیبت و حیرت و اندکی قبل از آن جعل شده‎اند، زیرا اگر این نصوص نزد شیعیان می بود، در مورد شناخت ائمه طاهر، دچار این اختلاف فاحش نمی شدند و استوانه‎ها و ارکان مذهب چندین سال دچار حیرت نمی شدند و آنان بی نیاز بودند از اینکه بشتابند و کتاب هائی با این کثرت و زیادی را برای اثبات غیبت و برداشتن حیرت از قلبهای امت تألیف نمایند[5].
این برخی از اقوال شیعیان در مورد اعتقاد شیعیان اولیه بود. آنان اعتقاد داشتند که امامت استمرار خواهد داشت و فکر دوازده امام، بعد از ایجاد بحران انقطاع شیعه بر مذهب عارض شد.
در ادامه این موضوع را بیشتر توضیح خواهیم داد.
 
مطلب دوم
نگاهی به موضوع: اعتقاد شیعیان دوازده امامی در مورد استمرار امامت آشکار

در مطلب سابق، برخی از اقوال محققین شیعه بیان شد که مؤید این امر هستند که شیعیان اولیه بر این باور بوده‎اند که سلسله امامت منقطع نخواهد شد.
اما بعد از انقطاع نسل بیت امامت که به اعتقاد شیعیان تا به قیامت برای رهبری امت برگزیده شده‎اند، شیعیان به چیزی قریب پانزده فرقه تقسیم شدند و فرقه امامیه یکی از این فرقه‎ها می باشد. نام امامیه را نوبختی و قمی بکار برده‎اند.
اما بعد از اینکه اسم اثنی عشریه برای آن اختراع شد، این نام به صورت اسم علم برای آن درآمد. این موضوع به این صورت روی داد که بعد از اینکه امام یازدهم از دنیا رفت و فرزندی نداشت این فکر به ذهن آنان رسید که ادعا کنند او به صورت مخفیانه دارای فرزندی شده است و سپس از ترس جان مقدس خود مخفی شده است، گرچه به خاطر اختفای او، دین مقدس هم از بین برود و برخی از پیروان این ادعا را تصدیق نمودند.
نصوصی که مؤید این امر می باشند قبلاً بیان شدند.
در زیر نگاهی به این نصوص می شود:
1- شیخ مدرسی طباطبائی بیان می دارد که اعتقاد شیعیان اولیه این بود که سلسله امامت تا قیامت استمرار خواهد داشت و به همین دلیل اعتقاد داشتند که تعداد ائمه بسیار بیشتر از این مقدار است.
این سخن وی به این معنی است که شیعیان اولیه در مورد عقیده دوازده امام که بعدها تبدیل به اسم علم- یعنی اثنی  عشری- برای آنان شد چیزی نمی دانستند و نامگذاری آن امری جدید است. به همین دلیل هر کس اعتقاد داشته باشد که در هر عصر امامی معصوم ایجاد می شود که دین را حفظ می کند و اموری را که به خطا به وی منتسب شده است، تصحیح می کند، و دین را از کذب و دسیسه محافظت می کند، آیا ممکن است که کتابی را بنویسد یا تألیف کند که با آن بتواند دین را حفظ نماید؟! در این صورت امامت چه ارزشی دارد اگر وی خود به صورت مستقیم این وظیفه را به انجام نرساند؟! و آیا ممکن است که از امام سابق روایاتی یافت شود که افرادی غیر معصوم آن را روایت نمایند تا با وجود فرد معصوم، مردم مکلف به آنها شوند؟ آیا ممکن است کسی از پیروان در مورد چنین کاری فکر کند و اقدام به تدوین روایات نماید تا آنها را به اطلاع مردمانی برساند که در آینده خواهند آمد و تا این روایات جایگزین امام آینده شوند و با وجود فرد معصوم، مردم دین خود را از شخص غیر معصوم دریافت کنند؟!
به درستی که اعتقاد به استمرار امامت به صورت آشکار، مانع از چنین کاری می شود.
2- مدرسی بیان داشته که آن دسته از علمای دوازده امامی که در پایان قرن سوم در مورد فرق دست به تألیف زده‎اند- و ما برخی از نصوص آنان را ذکر کردیم- به طائفه با نام دوازده امامی اشاره نکرده‎اند، حال آنکه آنان همه فرق شیعه را تا عصر خود، یعنی عصر بعد از مرگ حسن عسکری، امام یازدهم شیعه، ذکر کرده‎اند. اینکه آنان این نام و تعداد ائمه اثنی عشری را ذکر نکرده‎اند بر این دلالت دارد که ادعای این تعداد امام، بعد از آنان ایجاد شده است.
3- مدرسی بیان کرده که دو محدث بزرگ شیعه اثنی عشری، یعنی محمد بن علی بن بابویه قمی، معروف به صدوق و محمد بن یعقوب کلینی، ادعای عدد دوازده امام را درست کرده‎اند.
وی بیان داشته که صدوق کتابی را تألیف کرده تا شک و حیرتی را که به سبب مرگ امام آخر و ادعای اختفای فرزندش دامان شیعه را گرفت، دفع نماید.
کلینی یا غیر او نیز همین کار را کرده‎اند و احادیثی را به کتاب الکافی اضافه کرده‎اند که بیان کننده دوازده امام هستند. این امر مؤید این نکته است که علمای شیعه در جعل روایت برای حفظ مذهب به خود تردید راه نمی دهند.
4- بهبودی، تأکید کرده که اگر اعتقاد بر این می بود که تعداد ائمه دوازده نفر است این اختلاف فاحش پیش نمی آمد و بزرگان مذهب و ارکان حدیث دچار حیرت نمی شدند.
چنان که نوبختی و قمی از مؤرخان شیعه می گویند، پیروان حسن عسکری بعد از مرگ وی به چهارده یا پانزده فرقه تقسیم شدند. پس اگر نصی وجود می داشت که تعداد ائمه را دوازده نفر بیان می کرد، پیروان مذهب دچار این اختلاف نمی شدند؟!
این امر مؤید این نکته است که شیعیان نخستین قائل به انقطاع امامت نبوده‎اند و این امر به این معنی است که آنان نیازی به روایت و تألیف کتاب نداشته‎اند.
5- احمد کاتب، سخن بهبودی را به صورتی روشن‎تر بیان داشته است، زیرا وی بیان داشته زمانی که حسن عسکری از دنیا رفت کسی را جانشین خود نکرد و این امر بحران شدیدی را در صفوف شیعیان موسوی به وجود آورد، یعنی آن دسته از شیعیان که قائل به ضرورت استمرار امامت تا روز قیامت می باشند.
کسی که به این امامت مستمر اعتقاد دارد آیا ممکن است که کتابی را تألیف نماید یا روایتی را حفظ کند؟!
6- اگر خداوند بخواهد نسلی از بیت رسول خدا صلی الله علیه و سلم  را جانشین وی در میان امتش نماید، ذریه ایشان را تا به قیامت باقی می گذارد و به آنان امکان تحقق مراد خود را می‎دهد، زیرا با چیزی مثل اعتقاد امامت که بر این باور است که خداوند امامی را خلق کرده و سپس او را در یک کوه یا در سرداب مخفی کرده است و مردم را رها کرده تا متعبد به باطل شوند، حجت بر مردم تمام نمی شود.
به درستی که چنین چیزی در مورد خداوند حکیم و خبیر متصور نیست.
حال دوباره به موضوع این بحث بر می گردیم و می گوئیم: این اقوال که از علمای شیعه نقل شد مؤید این امر هستند که شیعه با انقطاع ائمه‎ای که به اعتقاد آنان سلسله این ائمه تا قیامت استمرار داشت، غافلگیر شد. این موضوع شایستگی این را دارد که آنان را در مورد اعتقادی که خطای آن آشکار شده است بیدار نماید و آنان این اعتقاد را مورد بازنگری قرار دهند و نباید بر آن اصرار بورزند و ادله جدیدی را برای تقویت آن ایجاد نمایند. اما باید بدانند که دلیل تراشی مطلوب آنان را برایشان محقق نکرده است، زیرا قواعدی که واجب است مذهب بر آن بنا شود و عبارت از روایت و دیگر علوم محیط به آن چون علم رجال و مصطلح و اطمینان از سلامت روایت و علومی دیگر می باشد، بعد از تدوین کتب روائی و فقهی و در عصور متأخر تأسیس شدند- این موضوع بعداً ذکر خواهد شد- و آنان را از شناخت حق از باطل و صحیح از ضعیف ناتوان می سازد و این علوم در همان وقت در نزد اهل سنت ایجاد شد و مؤید این می باشند که خداوند متعال دین را با اهل سنت حفظ کرده است.
در مباحث آتی خواهیم دید که شیعیان به علوم اهل سنت می خزند و میراث آنان را می‎ربایند تا مذهب خود را بر آنها بنا نمایند.
آنان به علم فقه و اصول فقه و تفسیر و مصطلح حدیث و دیگر علوم خزیده‎اند و با این وسیله توانسته‎اند مذهب خود را حفظ نمایند. واقعیت بهترین شاهد این ادعا است و اعترافات علمای محقق شیعه مؤکد این امر بوده و بر این نکته تأکید می کند که مذهب در درون خود توانائی این را ندارد که به صورت مستقل استمرار داشته باشد.


1- فرق الشيعة، ص : 97 ، 108 .
[2]- منظور وی از بنی نوبخت این است که علمای شیعه در مورد فرق و اسباب افتراق آنها دست به تألیف زده اند. پس اگر به تعداد ائمه علم می داشتند و می دانستند که آنان دوازده نفر هستند، آن را در کتاب های خود که مظنه ذکر این موارد می باشد، بیان می داشتند.
[3]- تطور المباني الفكرية للتشيع في القرون الثلاثة الأولى ص:156- 162.
[4]- تطور الفكر السياسي الشيعي من الشورى إلى ولاية الفقيه ص:114.
[5]- معرفة الحديث :  172

از کتاب:
منابع شیعه در میزان نقد علمی،  نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10716
دیروز : 5614
بازدید کل: 8800875

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010