Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از زيد بن ارقم وارد شده است كه گفت: "قام فينا رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما خطيبا ً بماء يدعى خما بين مكة والمدينة ، فحمد الله وأثنى عليه ووعظ وذكّر ، ثم قال : وأنا تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله ، فحث على كتاب الله ورغّب فيه ثم قال : وأهل بيتي ، أذكركم الله في أهل بيتي ، أذكركم الله في أهل بيتي ، أُذكّركم الله في أهل بيتي ، قال زيد : نساؤه من أهل بيته ، ولكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده وهم آل علي ، وآل عقيل ، وآل جعفر ، وآل عباس ، كل هؤلاء حُرم الصدقة (روايت مسلم : 2408)

يعنى: " من در ميان شما چيزى را بجاى گذاشتم كه اگر به آن چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد، يكى از آنها كتاب خداوند ميباشد كه در آن هدايت و نور نهفته است. پس پيامبر صلى الله عليه و سلم به كتاب خداوند ترغيب و تشويق كرد، و سپس گفت: "و اهل بيت من، خداوند را به شما ياد آورى ميكنم در مورد اهل بيت من" (سپس به زيد گفته شد: "مگر زنانش از اهل بيت نيستند؟) گفت: "زنانش از اهل بيت هستند، ولى اهل بيتش كسانى هستند كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و سلم صدقه بر آنها حرام ميباشد و آنها عبارتند از آل علي، و آل عقيل ، و آل جعفر ، و آل عباس، كه صدقه بر همه آنها حرام است."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > اهل بیت مشهورترین یاران و اصحاب خود را تکذیب و لعن و نفرین می‎فرستند

شماره مقاله : 3749              تعداد مشاهده : 356             تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389

اهل بیت مشهورترین یاران و اصحاب خود را تکذیب و لعن و نفرین می‎فرستند
 
مطلب اول:
 بیان موضوع: اهل بیت مشهورترین یاران خود را تکذیب و لعن و نفرین می‎فرستند

 
افرادی که در اطراف اهل بیت بوده‎اند تنها به آزار دادن و رها کردن آنان اکتفا نکرده‎اند، بلکه گروهی از آنان بر آنان دروغ بسته‎اند و حرف‎هایی را به آنان نسبت داده‎اند که آنان نگفته‎اند. اهل بیت از این موضوع آگاه شده‎اند و از آنان حذر کرده و لعنت نموده‎اند. در مبحث زیر نمونه‎هایی از اقوال آنان بیان می شود. البته برخی از آنها قبلاً ذکر شدند.
از ابوجعفر روایت است که گفت: خداوند بنان البیان را لعنت نماید و خداوند بنان را لعنت کرده است. او بر پدرم دروغ می بست. من شهادت می دهم که پدرم علی بن حسین بنده‎ای صالح بود[1].
از جعفر صادق روایت است که گفت: رسول‎خدا صلی الله علیه و سلم  صادق‎ترین مردم بود و مسیلمه بر ایشان دروغ می بست. امیرالمؤمنینس صادق‎ترین انسان بعد از رسول‎خدا صلی الله علیه و سلم  است و کسی که بر امیرالمؤمنین دروغ می بست و برای تکذیب وی فعالیت می کرد و دروغ‎هایی را که خود به او منتسب کرده بود تصدیق می نمود، عبدالله بن سبأ- لعنة الله علیه- بود. ابوعبدالله حسین بن علی به مختار مبتلا بود. سپس ابوعبدالله نام حارث شامی و بنان را ذکر کرد و گفت: این دو بر علی بن حسین دروغ می بستند. وی سپس نام مغیره بن سعید، بزیع، سری، ابوالخطاب، معمر، بشار أشعری، حمزه یزیدی و صائد نهدی- از اصحاب خود- را بیان کرد و گفت: خداوند اینان را لعنت کند. ما با افراد کذابی که به ما دروغ ببندند یا افراد عاجز الرأی کنار نمی‎آئیم. خداوند ما را از دست همه کذابان نجات دهد و گرمای آهن را به آنان بچشاند[2].
کشی از حبیب خثعمی از ابوعبدالله روایت کرده که گفت: فردی بود که اقوالی را به دروغ به حسن نسبت می داد، اما حسن نام او را نبرده است و فردی بود که اقوال و احادیثی را به دروغ به او نسبت می داد، اما حسین نام او را نبرده است و مختار اقوالی را به دروغ به علی بن حسین نسبت می داد و مغیرة بن سعید دروغ هائی را به پدرم نسبت می داد[3].
روایات کشی به این اشاره دارند که مغیره بن سعید گمراهی خود را از یک منبع یهودی می گرفت، از جمله در کتاب رجال کشی آمده است که روزی ابوعبدالله به اصحاب خود گفت: خداوند لعنت کند مغیره بن سعید را و لعنت کند آن زن یهودی را که مغیره نزد او می رفت و سحر و شعبده بازی و حیله گری را از او فرامی گرفت[4].
همچنین از ابوعبدالله در مورد مغیره روایت شده که گفت: خداوند مغیره بن سعید را لعنت کند، او اقوالی را به دروغ به ما نسبت می داد[5].
از ابان بن عثمان روایت است که گفت: شنیدم که ابوعبدالله می گوید: خداوند عبدالله بن سبأ را لعنت کند، او ادعای پروردگاری امیرالمؤمنین را کرد، اما به خدا قسم امیرالمؤمنین بنده‎ای مطیع خداوند بود. وای بر کسانی که چیزهائی را به دروغ به ما نسبت می دهند. عده‎ای در مورد ما چیزهایی را می گویند که ما در مورد خود نمی گوئیم. من در درگاه خدا از آنان برائت می جویم، در درگاه خدا از آنان برائت می جویم[6].
کشی از کلیب صیداوی روایت کرده که آنان نشسته بودند و عزافر صیرفی و تعدادی از اصحابشان با آنان بودند و ابوعبدالله نیز همراهشان بود. پس بدون اینکه بحثی در مورد زراره شود، ابوعبدالله سه بار گفت: خداوند زراره را لعنت کند[7].
همچنین از عمران زعفرانی روایت است که گفت: شنیدم که ابوعبدالله می گوید: بدعت‎هایی که زراره در اسلام ایجاد کرد کسی ایجاد نکرده است. لعنت خدا بر او باد[8].
از ابوعبدالله روایت است که گفت: آیاتی را که خداوند در مورد منافقان نازل کرده است در مورد شیعیان می باشد.
از جعفر صادق روایت است که گفت: برخی از شیعیان از یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان و مشرکان بدتر هستند[9].
وی همچنین می گوید: برخی از شیعیان دروغ می‎گویند و حتی شیطان به دروغ آنان نیازمند است[10].
وی همچنین می گوید: وقتی که قائم ما قیام کند از کاذبان شیعه آغاز می کند و آنان را به قتل می‎رساند[11].
از فیض بن مختار روایت شده که از فراوانی اختلاف میان خود نزد ابوعبدالله شکایت کرد و گفت: این اختلافی که میان شیعیان شما وجود دارد چیست.... من در میان حلقه‎های آنان در کوفه می‎نشینم و نزدیک است که در اختلاف آنان در حدیثشان شک کنم. ابوعبدالله گفت: ای فیض همان طور است که تو می‎گویی، مردم حرص زیادی برای دروغ بستن به ما دارند. من حدیثی برای یکی از آنان می‎گویم و همین که آن فرد از نزد من خارج می شود آن را تأویل دیگری می‎کند. این بدان خاطر است که آنان با حدیث ما و علاقه به ما دنبال ثواب اخروی نیستند، بلکه طالب دنیایند و هر یک دوست دارند که برای خود مقامی را کسب کند[12].
از علی بن موسی روایت کرده‎اند که گفت: بنان بر زبان علی بن حسین دروغ می بست. پس خداوند گرمای آهن را به او چشاند و مغیرة بن سعید بر زبان ابوجعفر دروغ می بست و خداوند گرمای آهن را به او چشاند و محمد بن بشیر بر زبان ابوالحسن موسی دروغ می بست و خداوند گرمای آهن را به او چشاند و ابوالخطاب بر ابوعبدالله دروغ می بست که خداوند گرمای آهن را به او چشاند. کسی که بر من دروغ می بندد، محمد بن فرات است[13].
در کتاب بصائر الدرجات از سفیان سمط آمده است که گفت: به ابوعبدالله گفتم: فدایتان شوم، مردی که معروف به کذب است از جانب شما نزد ما می‎آید و احادیثی زشت می‎گوید. پس ابوعبدالله گفت: آن فرد به شما می‎گوید که من به شب، گفته‎ام که روز است و به روز گفته‎ام که شب است. گفت: خیر. ابوعبدالله گفت: اگر چنین هم گفت بدان که من آن را گفته‎ام و او را تکذیب نکن، زیرا در این صورت تو مرا تکذیب می کنی[14].
محمد رضا مظفر اعتراف کرده که بیشتر افرادی که از ائمه روایت کرده‎اند، از ائمه روایت شده که آنان را مورد مذمت قرار داده‎اند و کتب شیعه هم اینها را روایت کرده‎اند. وی در مورد مذمت‎های وارده در مورد هشام بن سالم جوالیقی می‎گوید: طعنه‎هایی در مورد او وارد شده است، آنچنان که در مورد دیگر بزرگان انصار اهل بیت و اصحاب ثقه آنان وارد شده است و جواب این طعنه‎ها این است که اینها مفهومی عامتر از این معانی ظاهری دارند[15]. اما مظفر با وجود مجروح بودن این افراد از جانب ائمه راضی نشده است با این استدلال که مذهب شیعه مبتنی بر این افراد مجروح است و می‎گوید: چگونه می تواند این قدح و مذمتها در مورد این بزرگان صحیح باشد؟ آیا دین حق و امر اهل بیت جز با استدلال‎های قاطع این افراد برپا شده است؟[16]
بعد از این بیان اقوال ائمه شیعه دوازده امامی در مورد لعنت کردن و تکذیب اصحاب بزرگ خود، توضیحاتی را در مبحث آتی با این موارد خواهیم داشت.
 
مطلب دوم:
نگاهی به موضوع تکذیب شدن و مورد لعن و نفرین قرار گرفتن اصحاب مشهور اهل بیت توسط خود اهل بیت

در روایات نامهای تعدادی از شیعیان وارد شده است که ائمه آنان را لعنت کرده و تکذیب نموده‎اند و در پیشاپیش آنها عبدالله بن سبأ قرار دارد، یعنی کسی که مؤسس این عقاید مخالف قرآن به شمار می‎آید. سپس اشخاصی از او تبعیت نمودند که واقعیت برخی از آنان برای اهل بیت روشن شد و اهل بیت آنان را با نام ذکر کرده‎اند.
سپس جعفر صادق تأکید می کند که در اصحاب وی افرادی وجود دارند که از یهودیان و مسیحیان بدتر هستند و این افراد به خاطر مکر و حیله زیاد، در کذب از ابلیس هم پیش افتاده‎اند، به طوری که حتی ابلیس در دروغگوئی به روش آنان نیازمند است، زیرا روش این افراد مخفی و بسیار مکارانه است. وی حتی تأکید می کند که آیاتی که در مورد منافقان نازل شده است در مورد افرادی است که شیعه می باشند. همچنین وی تأکید می کند که اگر مهدی خروج نماید، اولین کاری که می کند کشتن کذابان شیعه است.
وی سبب کذب گوئی این کذابان را کشف می کند و می گوید که آن دنیاخواهی است و حتی آنان حدیث وی را به غیر معنا و تأویل آن، تأویل می کنند و همین عامل، اختلاف میان شیعه را در عصر خود ائمه افزایش داده است. پس وقتی که این در عصر ائمه روی می‎دهد، در عصرهای بعدی چه وضعیتی می تواند روی دهد؟
نکوهش‎های زیادی که خود ائمه در مورد اصحاب ائمه بیان کرده‎اند اعتماد به همه آنان را بر می دارد، زیرا تقریباً نمی‎توان یکی از راویان آنان را یافت که از سوی ائمه مورد نکوهش و مذمت قرار نگرفته باشند.
وقتی که ائمه آشکارا این کذابان را مورد مذمت قرار دادند و مردم را از کذب آنان بر حذر داشتند، این کذابان اقدام به وضع و جعل احادیثی کردند که مردم را از قبول کلام ائمه در مورد این کذابان و رد احادیث این افراد بر حذر می داشتند، گرچه این افراد معروف به کذب گوئی می بودند.
در بصائر الدرجات از سفیان سمط آمده است که گفت: به ابوعبدالله گفتم: فدایتان شوم، مردی که معروف به کذب است از جانب شما نزد ما می‎آید و احادیثی زشت می گوید. پس ابوعبدالله گفت: آن فرد به شما می‎گوید که من به شب، گفته‎ام که روز است و به روز گفته‎ام که شب است. گفت: خیر. ابوعبدالله گفت: اگر چنین هم گفت بدان که من آن را گفته‎ام و او را تکذیب نکن، زیرا در این صورت تو مرا تکذیب می کنی.
آری نص روایت چنین است!
سفیان سمط، راوی حدیث تأکید می‎کند که فردی که احادیث زشت را بیان می کند معروف به کذب است، اما جعفر به وی امر می کند که راوی این گونه احادیث را تصدیق نماید و از اسم او هم سوال نکرد.
ما از این کذابان که این روایات را جعل کرده‎اند تعجب نمی کنیم، بلکه تعجب ما از کسانی از شیعیان است که این روایات را قبول می کنند، حال آنکه به خدا و پیامبر او اعتقاد و ایمان دارند و اعتقاد دارند که این روایات منسوب به اهل بیت، از طرف آنان صادر شده است و آنها را قبول می کنند و اظهار می دارند که این مذمت ها بر اساس تقیه بیان شده‎اند و دلیلی برای آن ندارند!!
شگفت است که وقتی علمای شیعه تناقض مذمت ائمه در مورد یکی از اصحاب خود را می بینند، در ردّ کلام ائمه تردید به خود راه نمی دهند، با ادعای اینکه مذهب مبتنی بر این افراد مورد طعن است.
مظفر می گوید: چگونه می‎تواند این قدح و مذمت‎ها در مورد این بزرگان صحیح باشد؟ آیا دین حق و امر اهل بیت جز با استدلال‎های قاطع این افراد برپا شده است؟
آری، مذهب شما مبتنی بر این گونه افراد است و مذهب اهل بیت نیست، زیرا اهل بیت آنان را لعنت کرده‎اند و تکذیب نموده‎اند و این افراد نزد ائمه بزرگ نبوده‎اند، بلکه شما آنان را بزرگ کرده‎اید.
آن دلایل قاطعی که مذهب مبتنی بر آنها می باشد، همان علتی است که به خاطر آن ائمه آنان را لعنت کرده و مجروح نموده‎اند و این افرادی که ائمه مردم را از آنها بر حذر داشته‎اند، همان صاحبان روایت‎هایی هستند که امت را دچار تفرقه نموده و مذهب را فاسد کرده است.
شایسته است که در روایات این افراد تجدید نظر نمایند و با قرآن مقایسه نمایند تا میزان همخوانی و توافق آنها با قرآن روشن شود و آنچه را که با قرآن موافق است قبول نمایند و آنچه را که مخالف قرآن است رد کنند و قرآن را تابع این روایات نکنند، زیرا ائمه شما، شما را از آنها برحذر داشته‎اند.
بعداً سخنی از ابوعبدالله ذکر خواهد شد که در آن از جمله آمده است: «پس از خدا بترسید و آنچه را که مخالف سخن پروردگار ما و سنت پیامبر ما محمد است نپذیرید، زیرا ما وقتی که حدیث می‎گوییم، می‎گوییم: قال الله تعالی؛ قال رسول‎الله[17].
نکته نهایی اینکه؛ آیا بعد از همه این موارد می‎توان روایات کسی را قبول کرد که ائمه مجروح کرده و مورد لعنت قرار داده و تکذیب نموده‎اند و مردم را از آنها برحذر داشته‎اند؟!
یک نگاه به کتب تراجم اصحاب أئمه و راویان اخبار آنان و تطبیق آن بر منابع قدیمی و چهارگانه شیعه دوازده امامی- یعنی کتابهای الکافی، من لا یحضره الفقیه، الإستبصار و تهذیب الأحکام- حقیقتی حیرت آور را برای ما کشف می کند.
حال آن نتایج بیان می شود:
تعداد راویانی که از جانب ائمه مورد لعنت قرار گرفته اند59 نفر می باشند.
تعداد روایات این افراد در این چهار کتاب، فقط 5765 روایت است.
تعداد کسانی که تکذیب شده اند55 نفر هستند.
تعداد روایات این تکذیب شدگان در این چهار کتاب5645 روایت است.
مجموع این دو روایت11419 روایت است.
تعداد کسانی که از آنان روایت شده است و مورد اطمینان و اعتماد ائمه اثنی عشری نبوده‎اند، 107 نفر هستند.
تعداد متهمان در دین خود به شراب خواری398 نفر هستند.
تعداد روایات وارد شده از این دو گروه غیر معتمد و شراب خوار5568 روایت است.
مجموع این راویان619 راوی می شود، یعنی مجموع:59+55+107+398
مجموع روایات وارد شده از همه این افراد19987 است، یعنی مجموع11419+5568[18].
پس اگر این مقدار از این چهار کتاب کم شود چه مقدار باقی می‎ماند؟!
این موارد که بیان شد بر اساس قواعد شیعه می باشد، و الا اگر قواعد اهل سنت بر آن اعمال شود این کتابها از صحنه روزگار محو می شوند.
پس آیا بعد از این روایات این کتابها مورد اعتماد می باشند؟!



[1]- اختيار معرفة الرجال 2/590، و نک: البحار 25/270-271، معجم رجال الحديث 4/276، دراسات في علم الدراية ص:155.
[2]- اختيار معرفة الرجال 2/593، و نک: مستدرك الوسائل 9/90، البحار 2/217-218  25/263، جامع أحاديث الشيعة 13/580، معجم رجال الحديث 4/206، 15/263، قاموس الرجال 9/600، أعيان الشيعة 3/564.
[3]- اختيار معرفة الرجال 2/492، و نک: معجم رجال الحديث 19/301، قاموس الرجال 10/190.
[4]- اختيار معرفة الرجال 2/491، و نک: البحار 25/289 64/202، معجم رجال الحديث 19/301، قاموس الرجال 10/189، تسديد الأصول 2/76.
[5]- اختيار معرفة الرجال 2/436، و نک: الاختصاص ص:204، معجم رجال الحديث 4/339، أعيان الشيعة 4/52.
[6]- اختيار معرفة الرجال 1/324، بحار الأنوار 25/286، عبد الله بن سبأ، سيد مرتضى عسكري 2/172، معجم رجال الحديث 11/206، كشف الحقائق، علي آل محسن ص:192.
[7]- اختيار معرفة الرجال 1/365، و نک: معجم رجال الحديث 8/249، تاريخ آل زرارة ص:61.
[8]- اختيار معرفة الرجال 1/365، و نک: تاريخ آل زرارة ص:60-61، معجم رجال الحديث 8/249، أعيان الشيعة 7/50.
[9]- اختيار معرفة الرجال 2/587، و نک: دراسات في علم الدراية ص:154 علي أكبر غفاري، البحار 65/166، معجم رجال الحديث 15/264.
[10]- نک: الكافي 8/254، البحار 25/296، اختيار معرفة الرجال 2/587، معجم رجال الحديث 15/264، دراسات في علم الدراية ص:154، موسوعة أحاديث أهل البيت، هادي النجفي 8/164.
[11]- اختيار معرفة الرجال 2/589، و نک: معجم رجال الحديث 15/265، دراسات في علم الدراية ص:155.
[12]- بحار الأنوار 2/246، جامع أحاديث الشيعة 1/226، فرائد الأصول، أنصاري 1/325-326، اختيار معرفة الرجال 1/347، معجم رجال الحديث 8/232، أعيان الشيعة 7/48.
[13]- اختيار معرفة الرجال 2/591، و نک: معجم رجال الحديث 15/262-263، قاموس الرجال 9/600، أعيان الشيعة 3/606، مسند الإمام الرضا 2/446.
[14]- بصائر الدرجات ص:558، بحار الأنوار 2/211-212، مختصر بصائر الدرجات ص:77.
[15]- الإمام الصادق، مظفر ص: 178.
[16]- الإمام الصادق، مظفر ص:178.
[17]- البحار 2/250، معجم رجال الحديث 19/300، قاموس الرجال 10/188.
[18]- نک: كتاب رواة الأخبار عن الأئمة الأطهار: 255-269.

از کتاب:
منابع شیعه در میزان نقد علمی،  نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

تابعى بزرگ و جليل القدر "مالك ابن دينار" را بخواب ديدند كه ميگفت: "از دو گروه دورى كن: دنيا دوست و بدعتى، زيرا دنيا دوست ضربه به دنيايت ميزند و بدعتى به دينت ضرر ميرساند."

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13408
دیروز : 5614
بازدید کل: 8803567

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010