|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>اشخاص>ابوبصیر لیث مرادی
شماره مقاله : 3743 تعداد مشاهده : 270 تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1389
|
ابوبصیر لیث مرادی یکی از راویانی است که شیعه در شناخت دین خود به وی اعتماد کرده اند، اما با این وجود روایاتی در مورد او وارد شده که با هم متعارض هستند. 1- روایاتی که در مدح وی وارد شده است از محمد بن باقر روایت است که گفت: اگر ابوبصیر نمی بود آثار نبوت قطع شده و از بین می رفت[1]. قمی از شعیب عقرقوفی روایت کرده که گفت: به ابوعبدالله گفتم: اگر نیاز یافتیم که در مورد مسألهای سوال کنیم- و شما نبودید- از چه کسی سوال کنیم؟ ابوعبدالله گفت: نزد ابوبصیر برو[2]. این خبر حسب قواعد آنان در بالاترین درجه صحت قرار دارد. همچنین از شعیب عقرقوفی از ابوبصیر روایت کرده است که گفت: نزد ابوعبدالله رفتم و او به من گفت: آیا هنگام وفات علیاء نزد او بودی؟ گفتم: آری، علیاء به من خبر داد که بهشت را برای او ضمانت کردهاید و از من خواست که این موضوع را به شما بگویم. ابوعبدالله گفت: راست میگوید. ابوبصیر گفت: من گریستم و بعد گفتم: فدایتان شوم، مگر من سالخورده و ناتوان و نابینا نیستم و به شما روی آوردهام و از دیگر چیزها بریدهام، پس بهشت را برای من ضمانت کنید. ابوعبدالله گفت: این کار را می کنم. ابوبصیر می گوید: گفتم: آن را از طرف پدران خود برایم تضمین کنید و نام پدران او را یکی یکی بردم. ابوعبدالله گفت: این کار را می کنم. ابوبصیر می گوید: گفتم: آن را از جانب رسولخدا صلی الله علیه و سلم برایم تضمین کنید. ابوعبدالله گفت: این کار را می کنم. ابوبصیر میگوید: آن را از جانب خدا برایم تضمین نمائید. ابوعبدالله گفت: این کار را می کنم[3]. 2- آنچه که در مذمت ابوبصیر وارد شده است ابن غضائری می گوید: ابوعبدالله از وجود او بر می آشفت و ناراحت می شد و به ستوه می آمد و ملول می گشت و اصحابش در مورد وی اختلاف نظر دارند[4]. 3- موضع ابوبصیر نسبت به ائمه کشی از حماد ناب روایت کرده که گفت: ابوبصیر بر دَر خانه ابوعبدالله نشست تا از او اجازه بگیرد، اما ابوعبدالله به او اجازه نداد. پس ابوبصیر گفت: اگر با خود یک سینی- غذا یا هدیه- میداشتم به من اجازه میداد. راوی میگوید: پس سگی آمد و پایش را رو به صورت ابوبصیر بلند کرد تا ادرار کند. پس ابوبصیر گفت: اف اف، این چیست؟ همنشین وی گفت: این سگی است که به صورت تو ادرار می کند[5]. از ابن أبی یعفور روایت است که گفت: «همراه با جماعتی به سواد رفتم تا درهمهائی برای رفتن به حج درخواست کنم و ابوبصیر مرادی نیز همراه ما بود. به ابوبصیر گفتم: ای ابوبصیر، از خدا بترس و با مال خود حج کن، تو اموال زیادی داری. ابوبصیر گفت: ساکت باش، اگر دنیا برای دوستت- ظاهراً منظور ابوعبدالله است- انداخته شود ردای خود را بر روی آن می کشد و همه را می برد».[6] از حماد بن عثمان روایت است که گفت: من و ابن أبی یعفور و فردی دیگر به حیره یا به جائی دیگر رفتیم و در مورد دنیا سخن گفتیم. پس ابوبصیر مرادی گفت: دوست شما اگر به آن فرصت یابد همه را به خود اختصاص می دهد. راوی می گوید: سپس ابوبصیر چرتی زد و در این هنگام سگی آمد و خواست بر روی او ادرار کند. پس من رفتم تا آن سگ را برانم. اما ابن أبی یعفور گفت: کاری به آن سگ نداشته باش. پس سگ آمد و در گوش ابوبصیر ادرار ریخت. [7] ابوبصیر به امامت موسی بن جعفر اعتقاد نداشت و موسی بن جعفر را به عدم علم و عدم شناخت از احکام متهم می کرد، زیرا کشی از شعیب عقرقوفی از ابوبصیر روایت کرده است که گفت: از ابوعبدالله سوال کردم در مورد زنی که ازدواج کرده، اما دارای شوهر است و این شوهر دوم با وی آمیزش کرده است. وی در جواب گفت: زن سنگسار شده و مرد صد ضربه شلاق زده می شود، زیرا این مرد در مورد بی شوهر بودن وی سوال نکرده است. شعیب میگوید: پس نزد ابوالحسن، موسی بن جعفر رفتم و به او گفتم: زنی که شوهر دارد و ازدواج میکند چه حکمی دارد؟ موسی بن جعفر گفت: زن سنگسار می شود اما چیزی بر مرد لازم نیست. راوی میگوید: پس با ابوبصیر ملاقات کردم و به او گفتم: من در مورد زنی که شوهر دارد و با مرد دیگری ازدواج می کند از ابوالحسن سوال کردم و او گفت: زن سنگسار میشود اما چیزی بر مرد لازم نیست. شعیب می گوید: پس ابوبصیر دستی بر سینهاش کشید و گفت: فکر نمیکنم که علم ابوالحسن هنوز کامل شده باشد[8]. در روایت دیگری آمده است: فکر می کنم علم او کامل نشده است.[9] کشی روایت کرده است: ابوبصیر در حالی که جنابت داشت داخل خانههای ائمه می شد[10]. 4- روایات ابوبصیر در کتب شیعه جعفر سبحانی میگوید: در سند بسیاری از روایات که به دو هزار و دویست و هفتاد و پنج مورد میرسد عنوان ابوبصیر وجود دارد، اما در مورد اینکه مراد از این عنوان چه کسی میباشد اختلاف وجود دارد. همچنین در مورد تعداد کسانی که این کنیه بر آنان اطلاق میشود اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باور هستند که بر دو نفر اطلاق می شود و برخی آن را بر سه نفر و تعداد زیادی آن را بر چهار نفر اطلاق کردهاند. اما از برخی دیگر اطلاق آن بر بیشتر از این هم محتمل است[11].
[1]- كتاب الرجال، ابن داود، حلي ص:392، 393. [2]- الكنى والألقاب 1/20، و نک: وسائل الشيعة 27/142، خاتمة المستدرك 5/400، البحار 2/249، الفوائد المدنية ص:305، فرائد الأصول، أنصاري 1/300، أنوار الهداية، خميني 1/205، تسديد الأصول 2/548، اختيار معرفة الرجال 1/400، نقد الرجال 5/82، جامع الرواة 2/334، الفوائد الرجالية ص:155، توضيح المقال ص:160، طرائف المقال 1/628، سماء المقال 1/345، معجم رجال الحديث 11/322، 10/146 21/83، قاموس الرجال 11/18، 12/386، كليات في علم الرجال ص:469. [3]- اختيار معرفة الرجال 1/400، و نک: جامع الرواة، أردبيلي 1/545، قاموس الرجال 12/425،450. [4]- رجال ابن الغضائري ص:111، و نک: جامع الرواة 2/34، خلاصة الأقوال ص:235، نقد الرجال 4/77، معجم رجال الحديث 15/145، قاموس الرجال 12/424، 431، الفوائد الرجالية ص:149. [5]- اختيار معرفة الرجال 1/407، و نک: الفوائد الرجالية ص:161، سماء المقال 1/369، معجم رجال الحديث 15/153، 21/85، قاموس الرجال 11/20، 12/427. [6]- اختيار معرفة الرجال 1/398، و نک: التحرير الطاوسي ص:489، توضيح المقال ص:161، الرسائل الرجالية ص:24، سماء المقال 1/368، معجم رجال الحديث 15/151، قاموس الرجال 12/424. [7]- اختيار معرفة الرجال 1/403، و نک: التحرير الطاوسي ص:491، الرسائل الرجالية ص:24، سماء المقال 1/369، معجم رجال الحديث 15/152-153، قاموس الرجال 12/426. [8]- اختيار معرفة الرجال 1/401، و نک: البحار 76/57، معجم رجال الحديث 15/152، قاموس الرجال 12/426. [9]- اختيار معرفة الرجال 1/402، و نک: البحار 76/57، الرسائل الرجالية ص:25، معجم رجال الحديث 15/154، قاموس الرجال 12/426. [10] اختيار معرفة الرجال 1/399، وانظر: معجم رجال الحديث 15/151، قاموس الرجال 12/425، جامع أحاديث الشيعة 2/460، البحار 97/130، الوسائل 2/212، الحدائق الناضرة 3/54، مستند الشيعة 2/293، جواهر الكلام 3/52، الرسائل الرجالية ص:25. [11] كليات في علم الرجال ص:461.
از کتاب: منابع شیعه در میزان نقد علمی، نویسنده: پروفسور احمد بن سعد حمدان الغامدی (استاد دانشگاه ام القری ـ دانشكده عقیده) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|