|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مسائل فقهی>موسیقی > آواز و انواع آن
شماره مقاله : 3718 تعداد مشاهده : 293 تاریخ افزودن مقاله : 31/6/1389
|
سرود [آواز] و انواع آن
انواع آوازهای جایز و مباح
تعریف آواز: عبارتست از : تطریب[1] و ترنم[2] به شعر و نثر و غیره که با بلند کردن آواز و پی در پی آوردن آن میباشد، گاهی این طرب و ترنم با موسیقی همراه و یا بدون آن بوده و به تنهایی سروده میشود. تعریف موسیقی : این لفظ به آلات و ابزار طرب اطلاق میگردد مانند : عود[3]، کمان[4]، طبل[5]، مزمار[6] و غیره و همچنین موسیقی یک لفظ یونانی قدیم است. از این گفتهها میتوان نتیجه گرفت که موسیقی چیزی دیگر و آواز و سرود چیزی دیگر است و با هم متفاوتاند و موسیقی مستلزم آواز نیست و لازم نیست که در هر جا، سازی باشد و آوازی نیز موجود گردد؛ زیرا تنها طرب و ترنم با بلند کردن آواز و پیدرپی آوردن آن، آواز خوانی است خواه با موسیقی همراه گردد و یا بدون آن. برادر و خواهر مسلمانم! هنگامی که به این واقعیت پی بردی پس نیک بدان که مقصود و هدف ما از انواع آواز جایز و مباح، به مجرد بلند کردن آواز و توالی آن با طرب و ترنم همراه است بدون این که با موسیقی و ساز همراه گردد. آواز مباح نیز به چند نوع بوده و طبق تحقیقات به عمل آمده، شرایط جایز آن توضیح داده میشود. انواع آوازهای مباح 1- حدا الابل[7]. نوعی از آواز است که اعراب از آن استفاده میکردند تا راه بر آنها کوتاه معلوم شود و خود را با نشاط نگهدارند و شتران را با خواندن آن به شور و وجد در بیاورند تا به سفر خود سرعت ببخشند.[8] اللهم لو لا انت ما اهتدینا و لا تصدقنا و لا صلینا فاغفر فداء لک ما اقتفینا و ثبت الأقدام ان لاقینا[9]
ترجمه : بار الها اگر هدایت تو نمیبود ما گمراه بودیم و زکات نمیدادیم و نماز نمیخواندیم، ما را بیامرز، آنچه داریم در راهت تصدقت باد، دو پای ما را در میان کارزار استوار بگردان. 2- الرجز[10] : سرودن شعر در جنگ به خاطر تشویق جنگجویان و رزمندگان برای نفوذ در صفوف دشمن را گویند. به عنوان مثال : قول عبدالله بن رواحه رضی الله عنه است که در غزوظ موته این چنین رجز خوانی کرد : اقسمت بالله لتنزلنه طائعه او لتکرهنه ان اجلب الناس و شدوا الرنه مالی اراک تکرهین الجنه[11]
ترجمه : من، به نام خدا سوگند خوردهام که در صف دشمن رخنه میکنیم چه به طبع و خواهش نفس و چه به زور، جز این نیست که یا غالب میشویم و یا شهید گشته به بهشت میرویم. دشمن بانگ زده و کمر تباهی برای ما بسته چرا نفس میترسد تا شهید شود و در بهشت برود؟ 3- سرودی که مردم به خاطر کاهش خستگی و متاعب شغل و کار، زمزمه میکنند و جسم و جان خود را با آن راحت میبخشند مانند این قول مهاجرین و انصار که در هنگام حفر خندق میسرودند : نحن الذین بایعوا محمدا علی الجهاد ما بقینا ابدا
ترجمه : ما کسانی میباشیم که با محمد صلی الله علیه و سلم بیعت کردیم تا زندهایم به جهاد خود در راه خدا ادامه بدهیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در حالی که خود در کندن خندق با نفس نفیسشان شرکت داشتند این چنین پاسخ دادند. اللهم لا عیش الا عیش الاخره فاکرم الانصار و المهاجره[12]
ترجمه : خدایا زندگی سعادتمند همانا زندگی آخرت است بس، پس الهی انصار و مهاجرین را مورد لطف و عزت خود قرار بده. 4- سرودن و ترنم مادر به خاطر خواباندن فرزند مانند : بنیتی ریحانه اشمها فدیت بنتی و فدتنی امها[13]
ترجمه : دخترکم گلی است که میبویم، من به خاطر دخترم قربانی میدهم همان طوری که مادرم برای من قربانی داد. 5- سرودن زنان در عروسیها و مراسم ختنه، آمدن مسافر و در اعیاد مانند : اتیناکم اتینا کم فحیو نانحییکم و لو لا الذهب الاحمر ما حلت بودایکم و لو لا الحبه السمراء لم تسمن عذاریکم[14]
ترجمه : ما آمدیم ما آمدیم؛ ما را خوش آمدید، بگویید ما هم مقابلة به مثل میکنیم و اگر آبادی در محیط شما نمیبود این جا پیش شما کسی نمیآمد. اگر حبة سمرا[15] نباشد دختران شما چاق و فربه نمیشوند. اینها سرودهای مشروع و مباحی میباشد که زمزمة آنها با شرایط خاص اشکالی ندارد.
شرایط آن عبارتند از : 1- سرود باید مخالف شرع نبوده و آلوده با شرک نباشد و از بیحیایی و ناسزا گفتن به مسلمانان و از عشق ورزیدن به زنان عاری بر کنار باشد و در آن شراب توصیف نگردد. 2- انسان را از فریضههای الهی باز ندارد و سبب ضایع کردن و فوت شدن واجبات و تکالیف شرعی نگردد. 3- اگر سرود را زن بالغ زمزمه میکند جایز نیست که آواز او را مردان اجنبی بشنوند؛ زیرا وقتی که مرد آواز زن را میشنود لذت میبرد و لذت بردن موجب فتنه میگردد. و این سخن و استدلال را هیچ عقل سلیمی رد نمیکند. اگر سراینده کودک دختری باشد که از آوازش خوف فتنه نمیباشد در شنیدن آواز آن از جانب مردان اشکالی ندارد. 4- سراینده زیاد نسراید زیرا اگر سراینده بسیار سرود و نزد مردم معروف شد و یا از سرودن مزد گرفت آن وقت با او مانند یک سفیه و کم عقل رفتار میشود و از تصرف منع و نزد علما شهادتش پذیرفته نمیشود، چنانکه در کتب فقه همین طور تثبیت شده است و امام شافعی (رحمه الله) بر رد شهادت سرایندة مشهور تصریح کرده است.[16] 5- باید سرود با موسیقی و ساز همراه نباشد. اگر چنانچه آواز با ساز و موسیقی همراه باشد در حرمت آن تردیدی وجود ندارد اما دف (دائره) از این تحریم مستثنی میباشد و دف همان دائره معروف عرب است که با غربال شباهت دارد و زدن آن جایز است به شرطی که طبل، زنگ و زنگوله نداشته باشد و این جواز و اباحت فقط در حق زنان است، زنان میتوانند آن را در عروسیها، ولیمهها، عیدها و قدوم مسافر برای هم جنسان خود بنوازند و باید نوازندگان سعی نمایند در نواختن آن از حدود سنت و جواز شرعی قدمی فراتر ننهند. اما نواختن دائره برای مردان جایز نیست. انواع ساز و آواز حرام و ناجایز آواز وقتی حرام میباشد که از حدود شرایط ذکر شده بیرون گردد. امروزه بنابر دلایل ذیل ساز آواز حرام تلقی میگردد. 1- آواز همراه با ساز و موسیقی میباشد. 2- مشتمل بر اقوال مغایر و مخالف شرع میباشند. 3- باعث باز داشتن از ادای فرایض و واجبات و تکلیف شرعی میباشد. 4- سراینده، زن میباشد که آواز وی را نامحرم میشنوند. 5- سراینده بسیار میسراید تا معروف و مشهور گردد. 6- بر سرودن مزد میگیرند. 7- به لحن و لهجة مردم فاسق و فاجر میسرایند. زیرا این نوع سرایندگی به فحش و ناسزا منجر میگردد و از نظر شریعت حرام است.
[1]- تطریب : شادمانی کردن، به هیجان در آمدن، نشاط سر دادن. [2]- ترنم : آواز خواندن، زمزمه کردن آواز خوش. [3]- عود : چوب بریده شده از درخت و نام یکی از آلات موسیقی است و عود درختی هندی است که در هند و بیرمائی میروید و چوب آن قهوهای رنگ و خوشبو میباشد و آن را در آتش میاندازد که بوی خوش بدهد؛ و نیز میتوان آن را در موسیقی غنچک و یا دوتار نامید... [4]- کمان : چوب خمیدهای است که دو طرف آن را با زه محکم میکشند و میبندند، آلتی که در قدیم برای تیر اندازی بکار برده میشد و هر چیز خمیده را نیز کمان میگویند و یکی از ابزار موسیقی میباشد. [5]- طبل یا دهل : یکی از آلات موسیقی شبیه دایره است و دارای دیواره بلند چوبی یا فلزی میباشد، که در یک طرف آن یا هر دو طرف آن پوست نازکی کشده شده و با دو تکه چوب نواخته میشود، جمع آن اطبال و طبول، در فارسی تبیر و تبیره و تبوراک و کوس هم گفته شده. [6]- مزمار : نای و جمع مزبور به معنای سرود و ترانه و طرب شاد شدن، اهتزاز و جنبش از شادی و نشاط، شادی و شادمانی. [7]- حداالابل : به سرود و آواز ساربان هنگام راندن شتران گفته میشود در فارسی به حدا، وحدی نیز گفته میشود. [8]- لسان العرب 14-168 قول عامر بن اکوعt است که در غزوه خیبر در وقت راندن شتران میسرود. [9]- روایت مسلم 12-166 و بخاری 10، 53، 7، 463. [10]- الرجز : به شعری گفته میشود که هنگام جنگ در مقام مفاخرت و خود ستایی بخوانند. [11]- سیره ابن هشام ج 2 ص 379. [12]- روایت بخاری 6، 46 و مسلم 12، 172. [13]- اغانی ترقیص الاطفال عند العرب 96. [14]- روایت از امام احمد 3، 391 و ابن ماجه 1، 612 و حاکم 2، 183. [15]- حبه سمرا : بوتهای است دانهدار که شبیه کنجد میباشد، دانه را از بوتهاش بیرون کرده بوسیله آسیاب آرد مینمایند و بعد از آن در آب جوش مقداری از آن را میریزند و به زنان حامله میخورانند. [16]- السنن الکبری 10، 233.
از کتاب: احکام موسیقی و سرود از دیدگاه اسلام، تألیف : شیخ احمد بن عبدالعزیز حمدان، مترجم : عبدالرحیم سالارزهی مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|