Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "ما خلا رجل بامرأة إلا كان الشيطان ثالثهما" (روايت احمد 26/1) ، يعنى: "هيچ مردى نيست كه با زن (نامحرمى) خلوت كند مگر اينكه شيطان شخص سوم آنها خواهد بود".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > بطلان استناد رافضی به زهد علی رضی الله عنه مبنی بر امام بودنش

شماره مقاله : 3715              تعداد مشاهده : 339             تاریخ افزودن مقاله : 31/6/1389

بطلان استناد رافضی به زهد علی رضی الله عنه مبنی بر امام بودنش
 
ابن مطهر الحلى رافضی گفت: «روش چهارم: درباره دلایلی که بر امامت امام علی وجود دارد و از احوال او استنباط شده است که (12) دلیل است».
سپس گفت: او پرهیزکارترین، عابدترین، داناترین و شجاع‌ترین فرد آنها بود. سپس انواع امور خارق العاده و همه فضایل را به روش پیشین برای او ذکر کرد و گفت:
اولاً: او پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زاهدترین و پرهیزکارترین مردم بود.
 
در پاسخ باید گفت:
هرگز چنین نیست؛ زیرا کسانی که از احوال اصحاب اطلاع کافی داشته‌اند و دانشمندان معتقدند که پرهیزکارترین مردم پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس زهد شرعی، ابوبکر و عمر بوده‌اند. این بدان علت است که ابوبکر اموالی را به دست آورده بود همه آن را در راه خداوند مصرف کرد. و در حالی که کاملاً فقیر بود خلافت را به عهده گرفت. روزی به بازار رفت و به خرید و فروش می‌پرداخت. عمر و علی او را دیدند در حالی که چند عبا بر روی دستش بود. به او گفتند: کجا می‌روی؟ پاسخ داد: آیا گمان می‌کنی کسب معیشت برای خانواده‌ام را رها کرده‌ام؟ این خبر به ابوعبیده و مهاجرین رسید. در نتیجه برای او چیزی را از بیت‌المال تعیین کردند. او عمر و ابوعبیده را برای صحت این کار قسم داد. آنها برای او قسم یاد کردند که هر روز دو درهم برای او حلال است. سپس مالش را در بیت المال به جا گذاشت و هنگامی که از دنیا رفت به عایشه دستور داد آنچه را از بیت‌المال وارد اموال او شده بدان باز گرداند. عایشه پارچه‌ای پنبه‌ای یافت که (5) درهم ارزش نداشت و کنیزی حبشی که پسرش را شیر می‌داد. یا غلامی حبشی و شتری لاغر. آنها را برای عمر فرستاد. عبدالرحمن به او گفت: آیا اینها را از خانواده ابوبکر می‌گیری؟ عمرگفت: نه به خدا قسم، ابوبکر به علت استفاده از آنها در طول حیاتش گناهکار نبوده است و پس از او من مسئولیت آنها را به عهده می‌گیرم.
برخی از علماء می‌گویند: علی پرهیزکار بود اما ابوبکر از او پرهیزکارتر بود. زیرا ابوبکر در آغاز اسلام آوردن اموال فراوان و تجارت پررونقی داشت که همه آن را در راه خدا انفاق کرد. وضعیت او در دوران حکومت و خلافت آن گونه بود که شرح دادیم. سپس آنچه را از خود بر جای گذاشت به بیت‌المال بازگرداند.
ابن زنجویه گفته است: و علی رضی الله عنه در اول اسلام فقیری بود که نفقه‌اش بر عهدة دیگران بود نه اینکه او بر بقیه خرج می‌کرد و بعد از آن مال و دارائی از قبیل مزرعه‌ها، درختان خرما و زمین‌های وقفی را بدست آورد و آنگاه که شهید شد نوزده کنیز و چهار زن داشت و این همه مباح است, -والحمد لله- و امر نکرد که آنچه از مال دنیا از او باقی مانده به بیت المال مسلمانان برگردانند. و بعد از وفات علی رضی الله عنه , فرزندش حسن رضی الله عنه برای مردم صحبت کرده است که شریک نخعی از عاصم بن کلیب از محمد بن کعب قرظی شنیده است که علی گفت: به یاد دارم که در زمان رسول خدا از شدت گرسنگی بر شکم خود سنگ می‌بستم و امروز زکات مال من به چهل هزار می‌رسد, این قول را امام احمد از حجاج از شریک نخعی روایت نموده است، و ابراهیم بن سعید جوهری نیز این روایت را آورده است. و در روایت دیگر چهار هزار ذکر شده است.
این کجا و زهد صدیق اکبر کجا؟ اگر چه هر دو م زاهد بودند.
ابن حزم گفته است: بعصی گفته‌اند که علی زاهدترین صحابه بوده است! می‌گوید: و این جاهل دروغ گفته و معنی زاهد را ندانسته است. چرا که زهد, دور نگاه داشتن نفس از شهرت طلبی، مال و ثروت، دوری از لذتهای دنیا و میل کردن بسوی فرزندان و اطرافیان است.
زهد غیر از این, معنای دیگری ندارد.
و اما دور نگه داشتن نفس از حب و مال و ثروت بر کسانی که بر اخبار و تاریخ بینائی دارند پوشیده نیست که ابوبکر صدیق هنگامی که اسلام آورد مال و ثروت فراوانی داشت. و گفته شده است که چهل هزار در راه خدا به مصرف رساند و غلامها و کنیزهای مستضعفی که اسلام را قبول کرده بودند و به خاطر این دین تعذیب می‌شدند را آزاد نمود تا اینکه در هنگام هجرت با رسول خدا از مکه به مدینه از آن همه مال و ثروت تنها شش هزار درهم برایش باقی ماند که آنها را نیز با خود برداشته و درهمی برای فرزندان خویش باقی نگذاشت و باز آن مال را در مدینة منوره در راه خدا انفاق نمود و چیزی برای خود ذخیره نکرد و تنها یک عبا برایش باقی مانده بود، آنگاه که می‌نشست عبا را در زیر پای خویش می‌گسترانید, و چون سوار می‌شد آنرا می‌پوشید و این در حالی بود که بقیة صحابه ثروتمند شده و زمین و مال فروان داشتند, (از غنائم و یا کسب تجارت حلال بدست آورده بودند) اما کسی که داشتة خویش را در راه خداوند متعال انفاق نماید از کسی که آنرا برای خویش نگهدارد زاهدتر است.
و چون صدیق اکبر رضی الله عنه به خلافت رسید کنیزی برای خدمت خویش نگرفت، و نه مال و ثروت او زیاد شد. و چون ایشان در حال احتضار قرار گرفت آنچه که از بیت المال مسلمانها برای خویش (در بدل معاش مستمر) گرفته بود را حساب کرد و از مال شخصی که داشت و یا غنائم جنگی که به او رسیده بود به بیت المال باز گردانید.
این همان زهد است و شکی نیست که هیچکدام از صحابه کرام نه علی رضی الله عنه و نه غیر او این زهد را داشته‌اند مگر اینکه ابوذر و ابوعبیده بن جراح نیز به این طریقه بوده‌اند، و باز هم فرق در اینجاست که ابوبکر خلیفه و امیر (پادشاه) کشور اسلامی بوده و ابوذر و ابوعبیده از افراد عادی و رعیت بودند، و عمر بن خطاب رضی الله عنه در زهد (رویگردانی از مال دنیا) در مرتبه پس از ابوبکر صدیق قرار داشت، و از علی و امثال او خیلی بالاتر بود.
و اما علی رضی الله عنه از مال حلال مقدار خیلی زیادی بدست آورد چهار همسر و نوزده کنیز به اضافه خادمها و غلامان از او باقی ماند، و در هنگام شهادتش بیست و چهار فرزند داشت (پسر و دختر).
که برای آنها میراث فراوانی از زمین و دارائی بر جای گذاشت که هر کدام از ثروتمندان قوم بشمار می‌رفتند.
اینها اخبار مشهوری است و هر که كمى علم به اخبار و آثار داشته باشد این واقعیتها را نمی‌تواند انکار کند.
و اما محبت اولاد و فرزندان و گرایش به سوی اقوام و خویشان, مسأله خیلی واضحتر از این است که توضیح داده شود. ابوبکر فرزندی چون عبدالرحمن داشت که از یاران قدیمی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مهاجرین اول و صاحب فضائل بی‌شماری بود، و هم‌چنین اقوام و خویشاوندانی چون طلحه بن عبید الله که از مهاجرین اول و صاحب فضائل بی‌شماری بود و از سابقین اسلام است, و با وجود اینکه در زمان ابوبکر صدیق مناطق وسیعی چون همه نواحی یمن, عمان, حضرموت, بحرین, طائف, مکه مکرمه, خیبر, و بقیه حجاز فتح شده و هیچ یک از اقوام خویش را وظیفه و منصبی نداد و اگر به آنها منصب می‌داد یقیناً که شایسته بودند و ابوبکر صدیق از خویشاوندپروری و اینکه خویشاوندانش دچار هوی و هوس شوند ترسید.
و پس از صدیق رضی الله عنه , عمر رضی الله عنه نیز او را متابعت کرد و هیچ یک از خاندان بن عدی را با وجود وسعت امپراطوری اسلامی (بعد از فتح شام و مصر, و تمامی نواحی مملکت فارس تا خراسان) به منصب نرسانده وتنها نعمان بن عدی را بر شهر میسان گماشت و خیلی سریع او را عزل کرد.
همه بنو عدی (قبیله) عمر بن خطاب از مسلمانان و مهاجرین سابق بودند و این خصوصیات در شاخه‌های دیگر قریش وجود نداشت (چرا که همة بنو عدی از مکه به مدینه هجرت کرده بودند).
و در میان بنوعدی شخصیت‌های برجسته و متمایز چون سعید بن زید، ابوالجهم بن حذیفه، خارجه بن حذافه و معمر بن عبدالله و شخصیت‌های علمی و فقهی کم نظیری چون عبدالله بن عمر وجود داشت.
ابوبکر صدیق فرزندانش عبدالرحمن را پس از خویش خلیفه نگماشت، و نه هم عمر فرزندش عبدالله را، نه در زندگی و نه پس از مرگ خویش منصب و مقام داد، با وجود اینکه عبد الله بن عمر از بهترین دانشمندان صحابه بود، و حتی بعضی از مردم به عمر پیشنهاد دادند که او را بعد از خویش خلیفه انتخاب نماید، و لائق و شایستة خلافت نیز بود و اگر او را خلیفه انتخاب می‌نمود هیچکس اعتراض نمی‌کرد, ولی عمر این کار را نکرد.
و دیدیم آنگاه که علی رضی الله عنه به خلافت رسید به اقارب و خویشاوندانش منصب‌های مهمی داد بطوریکه عبدالله بن عباس را والی بصره, عبید الله را والی یمن, قثم و معبد پسران عباس را والی مکه و مدینه, و جعد بن هبیره (پسر خواهرش, ام هانی بنت ابو طالب) را والی خراسان و محمد بن ابوبکر (پسر همسر و برادر فرزندش) را والی مصر قرار داد.
و مردم را راضی نمود که فرزندش حسن بعد از مرگ او بر آنها خلیفه باشد.
ما منکر شایستگی حسن برای خلافت نیستیم، و نه هم بر اینکه به ابن عباس ولایت بصره را داد اعتراض داریم! اما می‌گوییم: شخصی که فرزندی چون عبد الله بن عمر و یا محمد بن ابوبکر را پس از خود ولیعهد انتخاب ننمود (در حالیکه شایستگی خلافت را داشت) و به کسانی چون طلحه بن عبید الله و سعید بن زید امامت و ولایت نداد, شکی نیست این چنین شخصیتی زاهدتر از کسی است که بر آنچه به او مباح است (امارت و ولایت خویشان و اقوام) عمل نماید.
پس به برهان ضروری (دو دو تا چهارتا) ثابت شد که صدیق اکبر رضی الله عنه زاهدترین صحابه بوده است و پس از او فاروق اعظم رضی الله عنه حائز این مقام است.


به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال أبو سليمان رحمه الله: «لا تشهد لأحد بالزهد ؛ فإن الزهد في القلب». ابوسلیمان دارانی رحمه الله فرمود: «به زُهد و تقوای هیچکسی شهادت مده! چرا که زهد در قلب است (و ما از آن بی اطلاعیم)». "جامع العلوم والحكم " (ص : 307).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3708
دیروز : 5831
بازدید کل: 8837022

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010