Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "من سره أن يظله الله يوم لا ظل إلا ظله، فَلْيُيَسِّر على معسر أو ليضع عنه" (حديث صحيح)
«هر كس‌دوست‌دارد كه‌خداوند او را در سايه‌عرش‌خويش‌جاي‌دهد - در روزي ‌كه‌ سايه‌اي‌ جز سايه‌ او نيست‌ پس ‌بايد بر تنگدست‌ آسان ‌بگيرد، يا اصلا وام‌ را بر او ببخشد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت حدیث (أنت منی بمنزلة هارون) بر امامت علی رضی الله عنه

شماره مقاله : 3704              تعداد مشاهده : 316             تاریخ افزودن مقاله : 31/6/1389

بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت حدیث (أنت منی بمنزلة هارون) بر امامت علی رضی الله عنه 
 
ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: دلیل سوم: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به علی رضی الله عنه فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون برای موسی هستی، با این فرق که بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در این حدیث با توجه به استثنایی که کردند همه منزلتهای هارون نسبت به موسی عليه السلام را برای علی رضی الله عنه ثابت فرمودند که خلافت و جانشینی نیز یکی از این منزلتها بود. و اگر هارون بعد از ایشان زنده می‌ماند باز هم خلیفه می‌شد والا این سخن مردود می‌شد، و به خاطر اینکه با وجودی که موسی عليه السلام زنده بود و مدت کمی حضور نداشت هارون جانشین او شده بود پس باید بعد از وفات و غیبت طولانی به طریق اولی خلیفه باشد.
 
جواب:
این حدیث بدون شک در کتاب صحیح مسلم و بخاری و ... روایت شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این سخن را در غزوه تبوک به علی رضی الله عنه فرمود. یکی از عادات و روشهای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این بود که هر گاه به غزوه‌ای یا سفر حج و عمره می‌رفت یکی از اصحاب را در مدینه جانشین خود می‌کرد. همان طور که در غزوه ذی أمر عثمان را جانشین خود قرار داد. در غزوه بنی قینقاع نیز بشیر بن منذر را به جای خود قرار داد. هنگامی که با قریش به جهاد پرداخت. ابن أم مکتوم را به عنوان جانشین خود تعیین فرمود. این روایت را محمد بن سعد و ... نقل کرده‌اند.
خلاصه: روشن است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بدون تعیین جانشین از مدینه خارج نمی‌شد. از مسلمانان آن وقت به ما رسیده است که در این سفرها چه کسانی به جای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه می‌نشستند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای انجام دادن عمره حدیبیه وعمره قضاء به علاوه حجه الوداع از مدینه خارج شد. در بیشتر از بیست غزوه نیز از مدینه خارج شده و در همه این سفرها یکی از اصحاب را به جای خودشان در مدینه تعیین می‌فرمود. مردان زیادی در مدینه بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هر بار یکی از آنها را جانشین خود قرار می‌داد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در غزوه تبوک که آخرین غزوه ایشان بود به هیچ کس اجازه ماندن در مدینه نداد به همین خاطر تعداد آنها بیشتر از همه غزوه‌ها بود، و به جز زنان و کودکان کسانی که از جهاد و سفر عاجز و معذور بودند یا اینکه منافق بودند، به علاوه آن سه نفری که بعداً توبه آنان پذیرفته شد، هیچ یک از مردان مؤمن در مدینه حضور نداشتند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مثل قبل آن را به عنوان جانشین خود تعیین فرماید. به همین خاطر جانشینی این مورد از موارد قبل نه تنها قوی‌تر نبوده بلکه ضعیف‌تر هم بوده است.
در همه بارهاى قبل مردان بزرگتر و شایسته‌تری نسبت به این دفعه در مدینه باقی می‌ماندند در نتیجه کسانی که این بار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم علی رضی الله عنه را به عنوان جانشین خود بر آنان تعیین کرده بود نسبت به بارهای قبلی ضعیف‌تر بودند، به همین خاطر علی رضی الله عنه با گریه خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسید و گفت: آیا من را در مدینه با زنان و بچه‌ها می‌گذاری؟
این جانشینی همانند جانشینی هارون عليه السلام نبود. زیرا لشکر با هارون بود و موسی عليه السلام به تنهایی رفت.
اما در جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همه لشکریان با ایشان بودند و کسی به جز زنان و کودکان یا ناتوان و نافرمان در مدینه حضور نداشت.
این سخن که: (این چیز به منزله آن چیز و یا مثل آن چیز است) مثل تشبیه چیزی است به چیز دیگری. تشبیه نیز مقتضی مساوات در همه موارد و ویژگیها نیست بلکه نوعیت، اندازه و محدوده آن از مفهوم و سیاق جمله فهمیده می‌شود. همان طور که در حدیثی که در صحیح بخاری و مسلم از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مورد اسیران بدر روایت شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با ابوبکر مشورت کرد و او به آزاد کردن و فدیه گرفتن رأی داد. وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با عمر مشورت کرد او گفت: باید آنان را به قتل برسانیم. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من دو دوست شما را به شما می‌گویم. ای ابوبکر تو مثل حضرت ابراهیم عليه السلام بودی که فرمود:{فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (٣٦) } (إبراهیم: 36).
«هر كس از من پیروى كند از من است; و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى».
و مثل عیسی عليه السلام که فرمود:{إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ (١١٨) } (المائده: 118).
«(با این حال،) اگر آنها را مجازات كنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشى، توانا و حكیمى! (نه كیفر تو نشانه بى‏حكمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)».
و تو ای عمر مثل نوح عليه السلام بودی که فرمود:{رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأرْضِ مِنَ الْكَافِرِینَ دَیارًا (٢٦) } (نوح: 26).
«نوح عليه السلام گفت: پروردگارا! هیچ یك از كافران را روی زمین باقی مگذار».
و مثل موسی عليه السلام بودی که فرمود:{رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلا یؤْمِنُوا حَتَّى یرَوُا الْعَذَابَ الألِیمَ (٨٨) } (یونس: 88).
«پروردگارا! اموالشان را نابود كن! و (بجرم گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونه‏اى كه ایمان نیاورند تا عذاب دردناك را ببینند».
این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که به ابوبکر فرمود: مثل ابراهیم عليه السلام و عیسی عليه السلام هستی، و اینکه به عمر فرمود: مثل نوح عليه السلام و موسی عليه السلام هستی بسیار بزرگتر از این است که به علی رضی الله عنه فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون عليه السلام نسبت به موسی هستی. زیرا نوح، و ابراهیم، و عیسی، و موسی  عليهم السلام  بزرگتر و بلند مرتبه‌تر از هارون هستند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود که شما دو نفر مثل آنان هستید اما منظورش این نبود که شما در همه خصوصیات و ویژگیهایشان مثل آنان هستید. بلکه در یک مورد که خود جمله حدیث بر آن دلالت می‌کند وآن هم تندی و نرمی به خاطر خداست.
در اینجا نیز علی رضی الله عنه در جانشین شدن در صورت عدم حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه که از سیاق جمله فهمیده می‌شود به منزله هارون است. همان طور که موسی عليه السلام هارون را به جای خود تعیین کرد. این انتخاب نیز اختصاص به علی رضی الله عنه نداشت بلکه به درجه انتخابهای قبلی نیز نمی‌رسید چه برسد به اینکه از آنها برتر باشد.
علتی نیز که باعث شد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به خاطر آن این سخن را به علی رضی الله عنه بگوید به اتفاق علما نمی‌شود در امر خلافت به آن استدلال کرد. زیرا به این خاطر بود که علی رضی الله عنه با حالتی گریان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسیده، از اینکه او را با زنان و کودکان در مدینه گذاشته بود شکایت می‌کرد.
کسانی که قبلا به عنوان جانشین تعیین شده بودند به خاطر اینکه هیچ ضعف و نقصی در این کار ندیدند لازم نبود که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نظیر همین سخن را به آنها بفرماید. زمانی که اختصاص علی رضی الله عنه به این سخن به خاطر علتی بوده است. همان طور که ذکر کردیم مقتضی اختصاص به این حکم نیست. پس در این حدیث هیچ دلیلی وجود ندارد بر اینکه دیگر جانشینان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به منزله هارون عليه السلام نسبت به موسی عليه السلام نبوده‌اند.
اگر کسی بگوید که پیامبر صلی الله علیه آله و سلم علی رضی الله عنه را در همه چیز به جز نبوت به منزله هارون عليه السلام قرار داد ادعای باطلی است. زیرا این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که می‌فرماید: «آیا راضی نمی‌شوی که تو نسبت به من مثل هارون نسبت به موسی باشی؟» دلیل است بر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می‌خواهد رضایت او را جلب کند و او را دلداری دهد زیرا علی رضی الله عنه از این جانشینی احساس ضعف و کسر شأن کرده بود و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فقط به خاطر تسلی دادن و خشنود کردن علی رضی الله عنه این سخن را فرمود.
سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که می‌فرماید: «به منزله هارون نسبت به موسی» یعنی: منزلتی مثل منزلت هارون. زیرا نفس منزلت هارون براى اوست، و از آنِ کسی دیگر نمی‌شود. بلکه مشابه آن منزلت می‌تواند براى نفر دیگری شود. پس مثل این است که گفته شود: این چیز مثل این چیز دیگر است. و مانند این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که در مورد ابوبکر فرمود که مثل ابراهیم و عیسی است و در مورد عمر فرمود که مثل نوح و موسی است.
مطلبی که این موضوع را روشن می‌کند این است که این ماجرا در سال غزوه تبوک بوده است. بعد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ابوبکر را به عنوان امیر حجاج به مکه فرستاد، و به دنبال آن علی رضی الله عنه را فرستاد. ابوبکر به او گفت: به عنوان امیر آمده‌ای یا مامور؟ علی رضی الله عنه گفت: به عنوان مأمور. بنابراین ابوبکر امیر علی رضی الله عنه شد، و علی رضی الله عنه به عنوان مأمور و زیردست با او همکاری می‌کرد. پشت سر او نماز می‌خواند. دستورات او را اطاعت کرده و پشت سر ابوبکر در روز مراسم حج با مردم ندا می‌داد: از این سال به بعد هیچ مشرکی حج نگذارد و کسی به صورت عریان طواف نکند.
اما اینکه می‌گوید: «هارون در مدت زمان کمی از نبود حضرت موسی و با وجود اینکه او زنده بود جانشین شد. پس باید در غیبت طولانی و بعد از وفات او به طریق أولی خلیفه و جانشین باشد» جواب این است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در زمان حیات و غیبت کوتاه مدت خود کس دیگری را در موقعیتهایی مهمتر از موقعیت علی رضی الله عنه به عنوان جانشین در مدینه تعیین کرده بود، و کسانی نیز که در مدینه حضور داشتند به مراتب بیشتر و برتر از آن دفعه‌ای بودند که علی رضی الله عنه را به عنوان جانشین تعیین کرد. بعد از غزوه تبوک نیز در حجه الوداع کسی غیر از علی رضی الله عنه را به جانشینی منصوب کرد. لذا خلیفه کردن علی پس از وفات حضرت به خاطر آن نیست که جانشین کردن وی در مدینه در زمان خروج پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شایسته‌تر و مناسبت‌تر از جانشین کردن سایر اصحاب است، چون پیامبر در موقعیتهای حساس‌تری افرادی غیر از علی را به نگهبانی از مدینه گماشته است، از جمله در زمان حجه الوداع که علی در یمن بود و در مراسم حج هم به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پیوست. ولی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کسی غیر از علی را به جانشینی خویش در مدینه گماشت.
پس اگر اصل این است که جانشینی در زمان حیات بعد از وفات نیز ادامه داشته باشد پس کسی که در حجه‌الوداع به جای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مدینه بوده است به خاطر اینکه آخرین مورد می‌باشد برای ادامه جانشینی بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شایسته‌تر است.
خلاصه اینکه جانشینی‌ها در مدینه به علی رضی الله عنه اختصاص نداشته است، و بر افضلیت و برتری و نیز بر امامت دلالت نخواهند کرد. زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در طول زندگی مبارکش در مدینه غیر از علی رضی الله عنه تعداد زیادی از اصحاب را به جانشینی خود تعیین کرده است. اما این جاهلان فضایل عام و مشترک بین علی رضی الله عنه و دیگران را با وجود اینکه در بعضی موارد شخص دیگری در این فضایل از او کامل‌تر نیز باشد به علی رضی الله عنه اختصاص داده‌اند. همان طور که در بسیاری از نصوص دینی و رویدادها نیز همین کار را کرده‌اند.


به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن رضی الله عنه فرموده است: «من، از پروردگارم، شرم می‌کنم که در حالی او را ملاقات نمایم که با پای پیاده به خانه‌اش نرفته باشم».[ تاريخ ابن‌عساكر (14/71)]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10561
دیروز : 5614
بازدید کل: 8800720

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010