|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیه {حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ} بر امامت علی رضی الله عنه
شماره مقاله : 3669 تعداد مشاهده : 323 تاریخ افزودن مقاله : 29/6/1389
|
بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیه {حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ} بر امامت علی رضی الله عنه ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: «برهان بیست و چهارم: فرموده حق تعالی است:{ یا ایهَا النَّبِی حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (٦٤) } (الأنفال: 64). «اى پیامبر! خداوند براى حمایت تو و مؤمنانى كه از تو پیروى مىكنند، كافى است». از طریق ابونعیم روایت شده که آیه درباره علی نازل شده است، و این فضیلتی است که از میان اصحاب فقط برای علی احراز شده، پس او امام بر حق است. پاسخ بر چند وجه است: یکی: درستی و صحت این نقل قول مردود است. دوم: این سخن دلیل و حجت نیست. سوم: این کلام یکی از بزرگترین افتراهای ناروا در مورد خدا و رسول اوست چون فرموده:{ یا ایهَا النَّبِی حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ } معنایش این است که: خداوند به تنهایی برای تو و برای همراهان مؤمن تو کفایت میکند و این همچون اسلوب معروف عربهاست که میگویند: «حسبك وزیداً درهم» (یعنی: برای تو و زید یک درهم کافی است). شاعر هم میگوید: «فحسبك والضاحك سیف مهند» یعنی یک شمشیر تیز هندی تو را و ضاحک را کفایت میکند. برخی از افراد از روی اشتباه میگویند: معنی آیه این است که: خداوند و مؤمنان برای تو کفایت است، و لذا: «و من اتبعک» را مرفوع و معطوف به لفظ «الله» میدانند، و این خطایی زشت و فاحش و مستلزم کفر است: چون خداوند متعال به تنهایی برای همه مخلوقات کافی است. با علم به این مهم روشن میشود که رافضیان لایههایی از جهل را بر هم نهاده و در ظلماتی عمیق به سر میبرند. آنان گمان کردهاند که معنای {حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ } آن است که: خدا و مؤمنان پیرو تو برایت کافی است، آنگاه مؤمنان پیروی کننده او را در علی بن ابی طالب منحصر کردهاند. نادانی آنان در این مسأله آشکارتر از جهلشان در مسأله اول است چون معنای اول ممکن است بر برخی از مردم مشتبه شود، اما این مسأله هرگز بر خردمند پنهان نمیماند، علی به تنهایی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کافی نبود و اگر جز علی کسی با او همراه نبود دینش هم استوار نمیگشت. علی خودش با وجود همراهی اکثریت سپاه اسلام با او نتوانست بر معاویه غلبه کند و در آن جنگ معاویه و سپاه شام یا برابر علی بودند و یا غالب بر سپاه او، حال چه از لحاظ توان و زور و بازوی جنگی، و چه از لحاظ قدرت حیله و خدعه، چرا که جنگ جز خدعه نیست. پس میتوان گفت علی چطور میتوانست به تنهایی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را در صدر اسلام با آن همه دشمن نیرومند یاری کند در حالی که خود نتوانست خود بعد از ظهور و گسترش اسلام و گرویدن اکثر مردم به آن بر دشمن خود غلبه کند؟ حال اگر گفته شود. علی از آن رو بر معاویه و سپاه او غلبه نکرد چون سپاهش از او فرمانبرداری نمیکرد و افرادش از سخنانش سرپیچیدند. میگوییم: اگر مسلمانان همراهش از او اطاعت نمیکنند پس چطور کفاری که پیامبر و پروردگار علی را قبول نداشتند از او اطاعت میکنند؟ و روشن است که مردم بعد از اسلام آوردن حق پذیرتر از زمان جاهلیت بودند، پس کسی که در اقامه دین محمد به یاری خدا شتافته تا کفار را مقهور کرده و مردم را به اسلام گروانده است، چگونه همین نصرت و یاری را برای شکست دادن دستهای طغیانگر و شورشی که تعداد و شوکتشان از تعداد و شوکت کفار صدر اسلام کمتر است، از خود بروز نمیدهد؟!
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|