|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیه (هل أتی) بر امامت علی رضی الله عنه
شماره مقاله : 3666 تعداد مشاهده : 295 تاریخ افزودن مقاله : 29/6/1389
|
بطلان ادعای رافضی در مورد دلالت آیه (هل أتی) بر امامت علی رضی الله عنه ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: «برهان بیست و یکم: سوره «انسان» است، در تفسیر ثعلبی از سلسله راویان مختلف روایت شده که گفتهاند: حسن و حسین بیمار شده بودند. جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عامه مردم به عیادتشان آمده بودند، پس گفتند ای ابا الحسن برای شفای دو فرزندت نذری بکن، پس او نذر سه روز روزه کرد، مادرشان فاطمه هم نذری کرد و کنیزشان نیز بخشش نقرهای را نذر کرد، پس آن دو خوب شدند در حالی که اهل بیت محمد هیچ مالی نه زیاد و نه کم سراغ نداشتند، لذا علی سه پیمانه جو قرض کرد. فاطمه برخاست و یکی از آن سه پیمانه را آرد کرد و از آن پنج قرص نان پخت کرد. برای هر یک از اعضای خانواده یک قرص نان جو. آنگاه علی با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز مغرب گزارد و چون به منزل بازگشت در مقابلش غذا گذشتند که ناگاه مستمندی به در خانه آمد و گفت: سلام علیکم ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله وسلم مستمندی از مستمندان مسلمانان هستم، مرا طعامی بدهید، خدا شما را از سفرههای بهشتی اطعام فرماید، علی این سخنان را شنید، و امر کرد چیزی به او بدهند، اهل خانه آن غذا را به مستمند دادند. و آن روز و آن شب را تنها با آب خالی به پایان رساندند. چون روز بعد شد فاطمه پیمانه دیگری را به نان تبدیل کرده بود. علی با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز گزارد و به منزل آمد. چون پیش او غذا گذاشتند، یتیمی به در خانه آمد و بر در ایستاد و گفت: السلام علیکم ای اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله وسلم یتیمی هستم از اولاد مهاجرین که پدرم در روز جنگ عقبه به شهادت رسیده است، به من غذایی بدهید خدا شما را از سفرههای بهشتی طعام دهد. علی سخنان یتیم را شنید، لذا امر کرد چیزی به او دهند، اهل خانه غذایشان را به او دادند. و دو روز و دو شب گذشت که در آن آب خالی خوردند. چون روز سوم شد فاطمه برخاست و پیمانه سوم را هم نان کرد. علی با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز گزارد و به روال قبل به منزل آمد و سر سفره نشست و غذایی پیش او نهادند، ناگاه اسیری آمد و گفت: آیا ما را به اسارت میگیرید و آوارهمان میکنید اما طعامی به ما نمیدهید، مرا غذایی بدهید که اسیر محمدم خداوند از سفرههای بهشت به شما طعام دهد! علی سخنان اسیر را شنید پس امر کرد چیزی به او دهند. اهل خانه غذایشان را به او دادند. و سه روز و سه شب را تنها با آب خالی به پایان رساندند. چون روز چهارم فرا رسید و آنان نذرهایشان را ادا کرده بودند، علی حسن را با دست راست و حسین را با دست چپ گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد در حالی که هر سه از شدت گرسنگی چون جوجه پرندهها میلرزیدند. چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حسن و حسین را مشاهده کرد فرمود: ای ابا الحسن! از حالتی که در شما میبینم چقدر ناراحت و آزردهام، بیایید با هم به خانه دخترم فاطمه برویم، پس همه به منزل فاطمه رفتند در حالی که او در حجرهی خویش بود و شکمش از شدت گرسنگی به پشتش چسبیده بود. و چشمهایش گود شده بود، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را اینگونه دید فرمود: از خدا میخواهم که به فریاد ما رسد اهل بیت محمد از گرسنگی میمیرند! همان لحظه جبرئیل بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرود آمد و گفت: ای محمد دریافت کن تبریک و تهنیت خداوند را درباره اهل بیتت، فرمود: چه چیزی دریافت کنم ای جبرئیل؟ و جبرئیل سوره «هل أتى على الإنسان حین» را بر او خواند. و این سوره بر فضایل زیادی دلالت دارد که نه در گذشته و نه در آینده برای کسی جز علی مسلّم نشده است، لذا او از دیگران بهتر است پس او امام میشود.
پاسخ به چند صورت است:
یکی: در این مورد هم همچون موارد پیشین خواهان ارائه سند صحیحی برای این حدیث هستیم. و میگوییم صرف اینکه ثعلبی و واحدی و امثال اینان روایت را آوردهاند به اتفاق اهل سنت و تشیّع دلیل بر صحت آن نمیشود. و اگر دو فرد در یکی از مسائل احکام و فضایل با هم منازعه کنند و یکی از آن دو به حدیثی استناد کند که دلیلی برای اثبات صحت آن جز روایت یکی از این مفسران نام برده نداشته باشد، دلیل او نه صحت روایتش را ثابت میکند و نه به اتفاق علما حجتی برای فرد مقابلش میشود.؟ دوم: این حدیث به اتفاق حاذقان در علم حدیث از احادیث جعلی و دروغین است، و ما در این باب نظر همین پیشوایان و ارباب نظر را نقل میکنیم. وجه سوم: دلائل فراوانی هست که کذب بودن این حدیث را نشان میدهد، از آن جمله: علی در مدینه با فاطمه ازدواج کرد، و چنانکه در صحیح آمده بعد از غزوه بدر زندگی مشترکشان را با هم آغاز نمودند. حسن و حسین هم سه یا چهار سال بعد از ازدواج آن دو به دنیا آمدند. همگان بر این متفقند که علی در مدینه با فاطمه ازدواج کرد و جز در مدینه دارای فرزند نشد. و این از جمله علوم عمومی و متواتر است که هر کس کمترین اطلاعی از چنین اموری دارد آن را میداند. سوره (هل أتى) به اتفاق اهل تفسیر و نقل و حدیث مکی است، و هیچ کس از علمای نص نگفته که آن سورهای مدنی است. سبک و سیاق آن هم همان اسلوب سورههای مکی در بیان اصول دینی مشترک انبیاء همچون ایمان به خداوند و روز آخرت و یادآوری آفرینش و رستاخیز موجودات است. لذا چنانچه سوره در مکه و پیش از ازدواج علی با فاطمه نازل شده باشد، معلوم میشود که روایت نزول سوره بعد از مریض شدن حسن و حسین دروغ و کذب محض است. وجه چهارم: سیاق این حدیث و عبارات آن نشان میدهد که ساخته و پرداختهی جاهلان دروغگویان است، از جمله در عبارت: «جدشان و عموم عربها به عیادتشان آمدند». باید گفت: عموم عربها در مدینه ساکن نبودند، عربهای کافر هم برای عیادت بالین حسن و حسین نمیرفتهاند، نیز در خصوص عبارت: «گفتند: ای ابا الحسن برای شفای دو فرزندت نذری بکن». باید گفت علی دینش را از آن عربها نمیگرفت بلکه آن را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرا میگرفت، پس اگر سخن آنان امر به معروف یا عبادتی بود، مطمئناً رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن عربها برای اظهار آن سزاوارتر بود. و اگر عبادت نبوده، علی هم مطابق خواسته آنان عمل نمیکرده است، علاوه بر این چطور علی این سخن را بدون مراجعه و نظرخواهی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میپذیرد؟! وجه پنجم: در صحیحین از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت است که ایشان از نذر کردن نهی کرده و فرمودند: «نذر خیری را به دنبال نمیآورد، بلکه بوسیله آن تنها از بخیل چیزی گرفته میشود»[1]. عدم آگاهی علی و فاطمه و سایر اهل بیت از چنین چیزی که عموم امت از آن مطلعاند خللی در علم آنان به شمار میآید، که در آن صورت پس ادعای عصمتشان چه میشود. اما اگر از این حدیث و نهی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خبر داشتهاند و علیرغم این، کاری را انجام دادهاند که نه اطاعت از فرمان خدا و رسول اوست، و نه فایدهای برایشان در بر دارد، حتی از آن نهی هم شدهاند – حال چه آن نهی، نهی تحریم باشد و چه نهی تنزیه – در آن صورت خللی یا در دینشان آمده و یا در عقل و علمشان. وجه ششم: علی و فاطمه کنیزی به نام فضه نداشتهاند، حتی اطلاعی نیست که در شهر مدینه کنیزی فضه نام وجود داشته است. هیچ یک از علمای معتبر هم که احوال جزئی و کلی و ریز و درشت زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اصحاب ایشان را ذکر کردهاند چنین کنیزی را نشناختهاند. وجه هفتم: در صحیح حدیث صحیحی درباره یکی از انصار آمده که وی شام خانهاش را به مهمانش داد و دختر کوچکش را گرسنه خواباند. خود و همسرش هم گرسنه سر به بالین شب گذاشتند، خداوند متعال هم چنین نازل فرمود که:{ وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ (٩) } (الحشر: 9). «آنها (مهاجرین) را بر خود مقدم میدارند هر چند در خودشان احتیاجی مبرم باشد». این مدح و ستایش بزرگتر از مدح به فرموده دیگر الهی است که:{ وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا (٨) }(الإنسان: 8). «و غذای (خود) را با اینكه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسكین و یتیم و اسیر میدهند». و این چون فرموده دیگر است که:{الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاكِینَ (١٧٧) } (البقره: 177). «و مال (خود) را، با همه علاقهاى كه به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسكینان». هشتم: در این قصه اموری است که روا نیست به علی و فاطمه (ك) نسبت داده شوند؛ چون بر خلاف فرامین و دستورات شرع است: از آن جمله گرسنه نگه داشتن کودکان به مدت سه روز تمام، چرا که چنین گرسنگی طولانیای ممکن است باعث تباه شدن عقل و جسم و دین کودک بشود. البته این با قصه آن مسلمان انصاری فرق میکند چون انصاری تنها یک شب خانوادهاش را بدون شام خوابانید، این را غالباً کودکان میتوانند تحمل کنند، بر خلاف سه روز و سه شب متوالی که غیر قابل تحمل است. نهم: در قصه آمده است که پسر بچه یتیم گفت: «پدرم در روز عقبه شهید شد» و این دروغی آشکار است. چون در شب عقبه جنگی رخ نداد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پیش از هجرت در شب عقبه با انصار بیعت کردند و این پیش از فرمان یافتن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای جهاد بود. این نشان میدهد که این روایت دروغین بر ساختهی جاهلترین افراد نسبت به سیره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است، و اگر او میگفت: «پدرم روز احد شهید شد»، قابل باورتر بود. دهم: باید گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نفقهی فرزندان شهدایی را که در غزوهها همراه او به شهادت میرسیدند به عهده میگرفتند، از این رو بود که وقتی فاطمه از ایشان خادمی خواست به او فرمود: «یتیمان بدر را رها نمیکنم تا به تو بدهم».
([1]) نگا: بخاری : (8/126-125) و مسلم (3/1260-1261).
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|