|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > بطلان ادعای رافضی مبنی بر اینکه آیه{ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ } دلالت بر امامت علی رضی الل
شماره مقاله : 3578 تعداد مشاهده : 301 تاریخ افزودن مقاله : 24/6/1389
|
بطلان ادعای رافضی مبنی بر اینکه آیه{ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ }. دلالت بر امامت علی رضی الله عنه دارد ابن مطهر الحلى رافضی می گوید: (برهان هشتم: فرموده حق تعالی است:{ وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ (٢٠٧)}.(البقره: 207). «بعضى از مردم جان خود را به خاطر خشنودى خدا (با جهاد در راه او، و فرمان از اطاعت او) مىفروشند». ثعلبی گفته است: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قصد هجرت کرد علی بن ابی طالب را برای پرداخت دیون و باز گرداندن امانتهایی که نزد وی بود در مکه باقی گذاشت، و شبی که به سمت غار خارج شد و مشرکان خانه او را محاصره کرده بودند، به علی دستور داد تا در بستر او بخوابد و به او گفت: ای علی ردای حضرمی سبزم را دور خود بپیچ، و بر بسترم بخواب که ان شاء الله آزاری از آنها به تو نرسد. و علی چنان کرد پس خداوند متعال به جبرئیل و میکائیل وحی کرد که اینک من میان شما دو فرشتهام برادری برقرار میکنم، و عمر یکی از شما را از عمر دیگری طولانیتر میسازم، حال کدام یک از شما زندگی طولانیتر را برای رفیقش ترجیح میدهد؟ و هر کدامشان زندگی خودش را ترجیح داد، پس خداوند به آن دو ملک دوباره وحی کرد که: چرا همانند علی بن ابی طالب نشدید، من میان او و محمد علیه الصلاه و السلام برادری برقرار کردم، پس او به جای محمد خوابید در حالی که جان خود را فدا و زندگی او را بر زندگی خود ترجیح داده بود؟ به زمین بروید و او را از دشمنانش محافظت کنید. پس آن دو پایین آمدند. جبرئیل کنار سر علی و میکائیل کنار پاهای او قرار گرفتند, جبرئیل ؛ گفت: به به و آفرین بر امثال تو ای فرزند ابوطالب!! که خداوند به تو بر ملائکه خویش مباهات میکند. پس خداوند متعال این آیه کریمه را بر پیامبرش که بسوی مدینه میرفت درباره علی بن ابی طالب فرستاد: { وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ}. و این فضیلتی است که برای غیر علی ثابت نشده و دلالت دارد که علی از بقیه صحابه افضل است. پس باید که امام نیز او باشد. جواب او از چندین وجه است: یکی: مطالبه صحت و درستی این نقل قول. چون باید گفت صرف نقل قول ثعلبی و امثال او و روایتشان به اتفاق گروههای اهل سنت و شیعه حجت و دلیل نمیشود. چون این روایتی متأخر است و سندش هم ذکر نشده است. و این شخص (ثعلبی) در نقلهای خود اسرائیلیات و اسلامیاتی میآورد که همه میدانند روایتهایی باطل و نادرست هستند هر چند که او در آوردن کذب تعمدی هم نداشته باشد. دوم اینکه: این روایتی که وی نقل کرده با این صورتش به اتفاق اهل اطلاع از علوم حدیث و سیره و صاحبان مراجع و منابع معتبر، کذب و مجعول است. سوم اینکه: وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بهمراه ابوبکر به مدینه هجرت کردند، مشرکان مکه هیچ قصدی برای دستگیری علی نداشتند بلکه تنها در پی دست یافتن بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ابوبکر بودند و قرار دادند که دیه هر یک از آن دو را به هر کسی که آنان را میآورد بپردازند، چنانکه در صحیح بخاری[1] که اهل علم در صحت آن شک نمیکنند آمده است. و علی را در بسترش خواباند تا گمان کنند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در منزل است تا جایش را خالی نیابند، این بود که چون بامدادان به خانه هجوم بردند علی را یافتند و ناکام شدند، آنان علی را اذیت نکردند، بلکه فقط از وی درباره محل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سوال کردند که به آنها گفت هیچ اطلاعی از مکان او ندارد، و در آنجا از سوی کسی بیمی بر علی نمیرفت، همگان تنها در مورد جان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و صدیق او (ابوبکر) نگران و بیمناک بودند. اگر آنان غرضی به علی داشتند حتماً وقتی او را در بستر پیامبر یافتند تعرضی به او میکردند. اما چون تعرضی به جان او نکردند، نشان دادند که وی مورد هدفشان نبوده است، پس از جان گذشتگیای در اینجا صورت نگرفته است. آن کسی که بدون تردید جانش را برای پیامبر در طبق اخلاص گذاشت و با جان خود قصد دفاع از وی را داشت و همه آسیبها و آزارها را برای خود میخواست، ابوبکر بود که چون به یاد جویندگان پشت سر میافتادند در پشت حضرت قرار میگرفت، و چون بیم از دیده شدن بود جلوی ایشان سپر میشد و برای خبر گرفتن از حضرت دور میشد و هر گاه نگرانی از جانبی پیش میآمد دوست میداشت که آن نگرانی و خطر متوجه او باشد نه متوجه پیامبر ص. افراد متعددی از میان صحابه جان خود را در میدانهای جنگ و کارزار فدای پیامبر کردند. برخی از آنان در جلو دیدگان حضرتش کشته شدهاند، و بعضی دستشان را از دست دادهاند همچون طلحه بن عبیدالله، و این بر همه مؤمنین واجب بود. پس اگر فرض کنیم که کار علی از جان گذشتگی هم بوده، مطمئناً این از فضیلتهای مشترک برای او و تعداد دیگری از اصحاب است، اما اگر واقعاً هیچ بیم و خطری متوجه شخص علی نشده باشد چه؟ علاوه بر این پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: (این ردای سبزم را در خود بپیچ و در آن بخواب، که امر ناپسندی از آنان به تو نخواهد رسید). و با این سخن به او وعده داد و او صادق است که بدی و آزاری به وی نخواهد رسید، علی این دلگرمی و اطمینان را به وعده رسول خدا پیدا کرده بود. و خیالش آسوده بود. چهارم: در این حدیث دلائل کاملاً آشکاری بر کذب بودنش وجود دارد، مثلا ًدر مورد ملائکه چنین اباطیلی گفته نمیشود که در خور شأنشان نیست. هیچ یک از آن دو گرسنه نبوده تا آن دیگری غذایش را برای او ایثار کند، هیچ بیمی هم بر جان یكى از آن دو نبوده تا آن دیگری جان خود را به خاطرش به خطر اندازد، پس چگونه خدا به آن دو میگوید: کدام یک از شما زندگی رفیقش را بر زندگی خود ترجیح میدهد؟ مواخات و برادری بین ملائکه هم اصل و اساسی ندارد، جبرئیل وظیفهای دارد که تنها به او اختصاص دارد و میکائیل هم کار و وظیفه مختص به خودش را دارد که ربطی به جبرئیل ندارد. و در آثار و اخبار آمده است و مثلاً حمل وحی و نصرت کار جبرئیل، و بردن رزق و باران وظیفه میکائیل است. وجه پنجم: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نه با علی، و نه با هیچ کس دیگر پیوند برادری نبست، و هر چه در این خصوص روایت شده کذب و دروغ است. آن حدیث اخوتی هم در این باره روایت شده – با وجود ضعف و بیاساس بودنش – طبق روایت ترمذی تنها بیانگر مواخات او با علی در مدینه است، اما اینکه ایشان در مکه با علی پیمان اخوت بسته باشند علی التقدیرین بیپایه و اساس است. علاوه بر اینها دانستیم که کار علی به اتفاق علمای نقل و حدیث از جان گذشتگی و ایثار نبوده است. وجه ششم: نزول جبرئیل و میکائیل برای حفظ یک تن از مردم از بزرگترین منکرات است؛ اصولاً خداوند هر که را بخواهد بدون چنین کاری حفظ میکند. نزول این دو فرشته تنها در روز جنگ بدر برای پیکار و موارد بسیار مهم دیگری روایت شده است، و اگر قرار بود برای محافظت از یکی از افراد امت این دو نزول کنند مطمئناً برای حفظ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و همراه صدیقش پایین میآمدند چرا که دشمنان از هر سو در تعقیبشان بودند، و دیه هر یک از آن دو را در جهت دستگیری و قتلشان هزینه کرده بودند و نسبت به آن دو سیاهترین کینهها و شدیدترین خشونتها را اعمال میکردند. هفتم: این آیه در سوره بقره است که در مدنی بودن آن اختلافی نیست، آیه در مدینه و بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به این شهر نازل شده است، نه در زمان هجرت ایشان، همچنین گفته شده که آیه مذکور وقتی نازل شد که صهیب هجرت کرد و دارایی خود را در ازای آزادیاش به مشرکانی که سد راه وی شده بودند پرداخت کرد سپس به مدینه آمد. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مورد کار او گفت: «ای ابو یحیی معاملهی پر سودی کردی». این قصه در تفاسیر مشهور است و افراد چندی آن را روایت کردهاند. هشتم: در مورد این گفته او که: «این فضیلتی است که تنها نصیب علی شده و بر افضلیت او دلالت میکند، پس او امام است». باید گفت: تردید نیست فضیلتی که ابوبکر در ماجرای هجرت حاصل کرد به گواهی کتاب و سنت و اجماع نصیب هیچ یک از اصحاب دیگر نشده است. به طوری که این فضلیت نه برای عمر و عثمان و علی و سایر صحابه، بلکه تنها برای او به ثبت رسیده است، پس او باید امام میگردید. فرموده خداوند دلیل کامل و درستی است که دروغ در آن نیست میفرماید:{ إِلا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ كَفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا (٤٠) }. (التوبه: 40). «اگر او را یارى نكنید، خداوند او را یارى كرد; (و در مشكلترین ساعات، او را تنها نگذاشت;) آن هنگام كه كافران او را (از مكه) بیرون كردند، در حالى كه دومین نفر بود (و یك نفر بیشتر همراه نداشت); در آن هنگام كه آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مىگفت: «غم مخور، خدا با ماست». همانند چنین افتخار و فضیلتی قطعاً برای هیچ کس غیر از ابوبکر حاصل نگردیده است. بر خلاف سپر بلا کردن جان که اگر درست هم باشد باید گفت تنها یک نفر از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با جان خویش را سپر ایشان نکرده است، اصولاً این کار بر هر مؤمنی واجب است و تنها از فضیلتهای مختص و ویژه اصحاب بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نمیباشد.
([1]) نگا: بخاری (5/58-60).
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|