|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>غزوه تبوک > درسها، عبرتها و فواید
شماره مقاله : 3510 تعداد مشاهده : 345 تاریخ افزودن مقاله : 18/6/1389
|
درسها، عبرتها و فواید فرازهایی از شیوه بحث قرآن در مورد غزوه تبوک آیاتی که در قرآن کریم درباره غزوه عسره (تبوک) نازل شده، طولانیترین آیاتی است که در مورد جنگهای مسلمانان با کفار نازل گردیده است. در نخستین آیات این ماجرا، مسلمانان به رویارویی و جهاد با دشمن تشویق و فراخوانده شدهاند و به این مسئله پرداخته است که کوچکترین عقبنشینی و نداشتن آمادگی برای حمایت از دین و پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را نمیتوان تحمل نمود و ممکن است این عمل، به ارتداد و نفاق بینجامد[1]؛ چنانکه میفرماید: {یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِیلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیاه الدُّنْیا مِنَ الآخِرَه فَمَا مَتَاعُ الْحَیاه الدُّنْیا فِی الآخِرَه إِلا قَلِیلٌ (٣٨)إِلا تَنْفِرُوا یعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَیسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیرَكُمْ وَلا تَضُرُّوهُ شَیئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ (٣٩)} (توبه، 38-39) «ای مومنان! چه شده است که وقتی به شما میگویند در راه خدا بیرون شوید، به زمین میچسبید. آیا به بزرگی دنیا در مقابل آخرت دل خوشی کردهاید؛ پس زندگی دنیا در مقابل آخرت متاعی ناچیز است اگر برای جهاد بیرون نروید، خداوند شما را عذاب دردناکی میدهد و قومی را جایگزینتان میسازد که جدای از شمایند و هیچ زیانی به خدا نمیرسانید و خدا بر هر چیزی تواناست.» در سوره توبه با فرازهایی در مورد غزوه تبوک روبرو میشویم از جمله: قرآن، کسانی را که از این غزوه تخلف نمودهاند، مورد سرزنش قرار نموده است و این غزوه بر سایر غزوات، این امتیاز را دارد که خداوند، به طور مستقیم مردم را به شرکت در آن فراخوانده و متخلفان را سرزنش نموده است؛ چنانکه میفرماید: {انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَیرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (٤١)} (توبه، 41) «چه سبکبال هستید؛ چه سنگین دوش، در راه خدا با مال و جان، جهاد نمایید.» این غزوه نیز پایانبخش غزوههای رسول خدا و در واقع تطبیق عملی این آیه کریمه بود که میفرماید: {یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ (١٢٣)} (توبه، 123) «با کافرانی که نزدیکتر به شما هستند، مبارزه نمایید.»[2] 2- قرآن این غزوه را متمایز با سایر غزوها قرار داده و آن را ساعه العسره نامیده است؛ چنانکه میفرماید: {الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ الْعُسْرَةِ} «آنانی که رسول خدا را در زمان سختی، پیروی کردند.» و از آنجا که این غزوه، مشقت بار بود بنابراین، نامیدن آن به ساعه العسره نامی با مسما بود. همچنین قرآن را در راستای اهمیت دادن به این غزوه، به تکذیب کسانی پرداخته است که مسلمانان فقیر را به خاطر انفاق و کمکهای اندک آنان به باد استهزا گرفتد؛ چنانکه اگر یکی از آنان نصف صاع خرما میآورد، میگفتند: خداوند به نصف صاع این، نیازی ندارد و یا اگر ثروتمندی، مال هنگفتی میآورد، میگفتند: فلانی به خاطر ریا و تظاهر، این مال را آورده است. قرآن در تکذیب گفتار اینها فرمود: {الَّذِینَ یلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لا یجِدُونَ إِلا جُهْدَهُمْ فَیسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (٧٩)} (توبه، 79) «کسانی که مومنان (ثروتمند) را که مشتاقانه بیش از اندازه به خیرات و صدقات میپردازند و مومنان (فقیری) را که به کمکهای مختصری دست مییازند، مورد تمسخر قرار میدهند. خدا ایشان را مورد تمسخر قرار میدهد و عذاب بسیار دردناکی خواهند داشت.» قرآن کریم در مورد مومنانی که با پیامبر در این غزوه شرکت داشتند و تعدادشان بیش از سیهزار نفر بود، خاطر نشان ساخته که خدا برای آنها بهشت را که رسیدن به آن پاداش و سعادتی عظیم فراهم ساخته است؛ چنانکه میفرماید: {أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (٨٩)}(توبه، 89) «خداوند برای آنها باغهایی را که زیر آنها نهر جاری است، تدارک دیده است که برای همیشه در آنجا خواهند ماند، این سعادتی بزرگ است.» تمرین عملی شورا در این غزوه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در این غزوه از اصل شورا استفاده نمود؛ چنانکه در برخی حوادث، از مشورت ابوبکر و عمر استفاده کرد که میتوان به موارد زیر اشاره نمود: الف – پذیرش پیشنهاد ابوبکر در مورد دعا، آن گاه که لشکر دچار تشنگی شدید شده بود چنانکه عمر ابن خطاب میگوید: در گرمای سختی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به سوی تبوک رهسپار شدیم. در اثنای راه دچار تشنگی شدیدی شدیم تا جایی که یکی از ما بر میخاست و شترش را ذبح مینمود تا با فشردن شکمبه آن، کام خشکیده خود را تر نماید؛ سپس آن را بر سینهاش میگذاشت تا خنک شود؛ آن گاه ابوبکر به پیامبر گفت: ای رسول خدا! دعای تو باعث خیر میشود. از خدا به وسیله دعا آب بخواه. آن حضرت فرمود: تو دوست داری چنین کنم؟ گفت: بلی. آن گاه پیامبر دست به دعا برداشت و هنوز دعای وی تمام نشده بود که در آسمان ابری ظاهر شد و باران بارید و تمامی مردم ظروف خود را پر از آب کردند؛ سپس متوجه شدیم که بارندگی فقط مکانی را که لشکر اسلام در آنجا اردو زده بود، فرا گرفته است.[3] ب – پذیرش پیشنهاد عمر بن خطاب درباره ممانعت از کشتن شترهای لشکر بر اثر گرسنگی شدید مردم در اثنای مسیر تبوک، دچار گرسنگی شدیدی شدند. از پیامبر اجازه خواستند که شتران خود را ذبح نمایند و از گوشت آنها استفاده نمایند و آن حضرت به آنها اجازه داد. آن گاه عمر بن خطاب نزد پیامبر آمد و گفت: اینها با این کار، سواریهای خود را که به آنها نیاز دارند، از دست خواهند داد؛ سپس از پیامبر خواست که به افراد لشکر دستور دهد که باقیمانده آذوقه خود را جمعآوری نمایند و شما بر آن دعا نمایید. پیامبر پیشنهاد ایشان را پذیرفت و در نتیجه تمامی لشکر از توشه کافی برخوردار گردید.[4] ج – پذیرش مشورت عمر، در مورد پیشروی ننمودن به داخل مرزهای شام و بازگشت به مدینه هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به تبوک رسید و در آنجا متوجه شد که رومیها از ترس لشکر اسلام، پا به فرار گذاشتهاند، با لشکریانش در مورد تعقیب دشمن در داخل مرزهای شام، مشورت نمود. و رأی عمر ابن خطاب این بود که به مدینه برگردند و علت آن را این گونه بیان نمود که تعداد جنگجویان رومیها بسیار زیاد است و آنها در دژها و شهرهای خود پناه گرفتهاند و در آن جا هیچ مسلمانی که مسلمانان را یاری نماید، وجود ندارد. باید گفت که مشورت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با اصحاب و یارانش، مشورتی به موقع و مناسب بود؛ زیرا جنگیدن در شهرها با جنگیدن در صحرا و بیابان متفاوت است، علاوه بر اینکه تعداد جنگجویان دشمن از تعداد سربازان اسلام بیشتر بود که براساس روایتی تعداد رومیها را دویست و پنجاه هزار نفر ذکر نمودهاند و این تعداد، برای لشکر اسلام خطر آفرین بود.[5] بنابراین، استفاده از شور و مشورت در اسلام درباره امور زندگی، سیاسی، نظامی و اجتماعی از ویژگیهای بارز پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم محسوب میگردد که در حیات خود بدان توجه شایانی داشت. تمرین نظامی جانکاه حرکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و اصحاب و یارانش به سوی تبوک، دارای فوائد بیشماری بود که میتوان، تمرین سخت نظامی را یکی از آنها به حساب آورد؛ زیرا آنها در شرایط بسیار طاقتفرسایی، سفر بسیار طولانیای را پشت سر گذاشتند و گرمای خورشید نیز آزار دهنده بود و کمبود توشه باعث گرسنگی شدید و کمبود مرکب، باعث خستگی شدید گردید که افرادی همانند آنان از عهده تحمل این گونه مشقتها بر میآیند؛ چنانکه استاد محمود شیت میگوید: امروز نیز برخی از فرماندهان نظامی، سربازان خود را با تمرینهای سختی مانند پیادهروی، کم خوراکی و غیره تربیت مینمایند، تا این سربازان در آینده راحت بتوانند بر مشکلات و مسائل موجود، غلبه نمایند، اما مشقتی که سربازان اسلام در غزوه تبوک دچار آن گردیدند، از تمرینهای مشقتباری که سربازان کنونی انجام میدهند، به مراتب سختتر بود. علاوه بر موارد ذکر شده، صحابه نیز مدینه را در حالی ترک کرده بودند که فصل میوههای درختانشان فصل برداشت و چیدن رسیده بود، اما مسیری را که در پیش داشتند، طولانی بود و باید بیابانهای عربستان را پیاده طی میکردند و گرسنگی و تشنگی شدیدی را متحمل میشد بنابراین، میتوان گفت سفر به غزوه تبوک، تمرین نظامی جانکاهی بود و هدف پیامبر آمادهسازی نیروهای لشکر اسلام نشر و گسترش اسلام به خارج مرزهای شبه جزیره عربستان بود؛ زیرا این آخرین غزوهای بود که آن حضرت در آن شرکت میکرد؛ پس باید قبل از آنکه دار فانی را ترک مینمود، از شایستگی سربازان خود برای تقبل چنین وظیفهای مطمئن میگردید.[6] و به حق که این تمرین نظامی بعد از وفات رسول خدا نتایج بسیار خوبی ازخود به جای گذاشت چنانکه در زمان خلفای راشدین صحابه توانستند، دیار شام و فارس را به قدرت ایمان و توکلشان بر خدا و با کمک از تجربه و تمرینهایی که دیده بودند، فتح نمایند. مهمترین پیامدهای غزوه تبوک الف – مهمترین نتایج این غزوه که به گفته ی پژوهشگران از اهمیت خاصی برخوردار است، به شرح ذیل میباشد: 1- از بین رفتن رعب و وحشت دولت روم نزد عربهای مسلمان و غیر مسلمان؛ در اذهان عربها روم قدرتی شکست ناپذیر تصور میشد. بنابراین، از جنگ با رومیان و روبرو شدن با آنان بیمناک بودند و شاید شکست مسلمانان در غزوه موته، نتیجه شکست روحی و روانیای بود که عربها در جاهلیت به خاطر قدرتی که از روم تصور میکردند، دچار آن بودند. بنابراین، لازم به نظر میرسید که با یورشی عمومی، هیبت و عظمت این قدرت پوشالی از دلها بر کنده شود تا عربها از این شکست روحی در مقابل روم نجات یابند. 2- مانور نظامی حکومت اسلامی به عنوان تنها نیروی نظامی مقتدر در منطقه: حکومت اسلامی پس از غزوه توانست قدرتهای بزرگ جهان را تهدید نماید و این تهدید نه تنها براساس انگیزههای نژادی و وطنی صورت نمیگرفت؛ بلکه براساس اینکه انسانها را از بندگی همنوعان خودشان نجات بخشند و به بندگی پروردگار در آورند، صورت گرفت. علاوه بر این مسلمانان نیز به اهداف خویش رسیدند و آنان گر چه با رومیها روبرو نگردیدند، اما بر این اساس که آنان فرار را بر استقامت و پایداری ترجیح دادند، زمینه پیروزی مسلمانان را فراهم ساخته بودند؛ چرا که پیروزی لشکر اسلام، باعث گردید که عربهای مسیحی اطراف که تابع دولت روم بودند، تحت سلطه حکومت اسلامی در بیایند؛ چنانکه امارت دومه الجندل و ایله با پرداخت جزیه، زیر پرچم و حمایت اسلام قرار گرفتند. و قبایل دیگر عرب که در شام زندگی میکردند، با وجود اینکه تحت سیطره حکومت اسلامی در نیامدند اما متردد شدند که همچنان تابع دولت بیزانس بمانند یا به حکومت اسلامی بپیوندند.[7] بنابراین، میتوان غزوه تبوک را نقطه آغازین فتوحات اسلامی در دیار شام دانست که این عملیات فاتحانه توسط خلفای راشدین استمرار یافت و آنچه این موضوع را به اثبات میرساند، تجهیز لشکر اسامه بود که پیامبر در حیات خود آن را بر رویارویی با رومیان اعزام نمود و در این لشکر، بزرگان صحابه حضور داشتند، اما از آنجا که رسول خدا در بستر مرگ به سر میبرد، لشکر اسامه نتوانست قبل از وفات آن حضرت این مسافت را طی نماید، اما این لشکر به اهداف خود رسید[8]. چنانکه این جریان در سیره ابوبکر صدیق به تفصیل بیان خواهد شد. بنابراین، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با غزوه تبوک و اعزام لشکر اسامه، خطوط اصلی و نخستین فتوحات دیار شام را ترسیم نمود. 3- یکپارچه شدن شبه جزیره عربستان تحت فرمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فتح مکه و خیبر و غزوه تبوک موجب گردید که طوایف مختلف عرب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و دعوت ایشان تمایل پیدا نمایند بنابراین، پس از اینکه اسلام تا مرزهای روم رسید و با نجران براساس پرداخت جزیه مصالحه نمود، برای قبایل عرب راهی جز پیوستن به اسلام باقی نماند. از اینرو طوایف عرب پس از بازگشت پیامبر از غزوه تبوک، یکی پس از دیگری به مدینه میآمدند و مسلمان میشدند و از آنجا که دستههای زیادی از این قبیل به مدینه وارد گردیدند، سال نهم را عام الوفود؛ یعنی سال پذیرفتن اسلام از جانب دستههای مختلف قبایل، نامیدند.[9] بدین صورت با پایان پذیرفتن غزوه تبوک، سفرهای نظامی پیامبر نیز به پایان رسید و این بخش از زندگی پیامبر نیز همانند بخشهای دیگر، سرشار از درسها، عبرتها و فوایدی است که مسلمانان در تربیت امت و اقامه دولت، به آن نیازمند هستند.[10]
[1]- فقه السیره، غزالی، ص 404. [2]- حدیث القرآن الکریم، ج 2، ص 702. [3]- اخرجه ابن حبان، کتاب الجهاد، باب غزوة تبوک، شماره 1707. [4]- مسلم، کتاب الایمان،باب الدلیل علی من. [5]- غزوة تبوک، ص 176-177. [6]- الرسول القائد، ص 281-282. [7]- المسلمون و الروم فی عصر النبوة، عبدالرحمن احمد، ص 120. [8]- دراسات فی عهد النبوه، شجاع، ص 209. [9]- نظرة النعیم، ج 1، ص 395-396. [10]- محمد رسول الله، صادق عرجون، ج 4، ص 460.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین. مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|