Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از مصعب بن سعد بن ابی وقاص نقل شده‌ كه‌ گفت‌: “‌پدرم می‌پنداشت‌ كه بر دیگران فضلی و برتری دارد. پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" هل تنصرون وترزقون إلا بضعفائكم؟  [آیا گمان می‌كنید اگر بخاطر ضعیفان نبود شما پیروز می‌شدید و بشما روزی داده می‌شد؟‌]‌". بروایت بخاری 

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>شبهات>شبهات > رد بر افتراء رافضی در مورد حدیث روز شورا

شماره مقاله : 3506              تعداد مشاهده : 414             تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1389

رد بر افتراء رافضي در مورد حديث روز شورا 
 
ابن مطهر الحلى رافضی می‌گوید: «از عامر بن واثله نقل شده که گفت: در روز مشورت برای تعیین خلیفه سوم بعد از عمر با علی بودم که به آنها می‌گفت: حجت و برهانی ارائه می‌دهم که عرب و عجم قدرت مقابله و هماوردی با آن را نداشته باشد، سپس گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا هیچ یک از شما [اهل شوری] قبل از من به توحید خدا نایل شده است؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا هیچ یک از شما برادری مثل برادر من، جعفر طیار، دارد که در بهشت با ملائکه باشد؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا هیچ یک از شما عمویی مثل عموی من حمزه دارد که شیر خدا و پیغمبر و سید الشهداء باشد؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا هیچ یک از شما همسری مثل همسر من فاطمه دارد که دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم و سرور زنان بهشتی باشد؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا هیچ یک از شما جز من دو فرزند مثل حسن و حسین دارد که سروران جوانان اهل بهشت باشند؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا هیچ یک از شما ده مرتبه با پیغمبر نجوی نمود که برای نجوی صدقه بدهد؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا پیغمبر به هیچ یک از شما جز من فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی نیز مولای اوست، خداوندا! دوست بدار هر که علی را دوست می‌دارد، و دشمن بدار هر که علی را دشمن می‌دارد، همانا حاضران این را به غایبان برسانند»؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، وقتی که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم دعا کرد که: خدایا! محبوب‌ترین بندگان در نزد خودت و خودم را نزد من بیاور تا با من از گوشت این پرنده بخورد، آیا هیچ یک از شما آنجا رفت؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا وقتی دیگران شکست خورده برگشتند و حضرت فرمود: «پرچم را به کسی می‌دهم که خدا و پیغمبرش را دوست دارد، و خدا و پیغمبر او را دوست دارند و بر نمی‌گردد مگر بعد از پیروزی» آیا حضرت آن پرچم را به هیچ یک از شما داد؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا پیغمبر در مورد هیچ یک از شما به بنی وکیعه فرمود که: «یا دست بکشید و یا اینکه مردی را به سوی شما خواهم فرستاد که وجودش چون وجود من است، اطاعتش چون اطاعت من و معصیت از او مانند معصیت از من است و با شمشیر بر شما داوری می‌کند»؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا پیغمبر در مورد هیچ یک از شما فرمود که: «هر کس گمان کند پیغمبر را دوست دارد در حالی که با این شخص دشمنی بورزد، دروغ می‌گوید»؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا سه هزار ملائکه و از جمله جبرئیل و میکائیل و اسرافیل در لحظه‌ای واحد بر هیچ یک از شما سلام کرده‌اند، که بر من به هنگام آوردن آب برای حضرت صلی الله علیه و آله وسلم از چاه بر من سلام کردند؟ گفتند: خیر
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا در مورد هیچ یک از شما از آسمان ندا آمده که هیچ شمشیری وجود ندارد جز ذوالفقار و هیچ جوانی [و جوانمردی] نیست جز علی؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا جبرئیل به هیچ یک از شما گفته که این یاور رسول است و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم بگوید: او از من و من از او هستم و جبرئیل بگوید: من از شما دو نفر هستم؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا پیغمبر به هیچ یک از شما فرمود: «تو با پیمان شکنان و ظالمان و در رفتگان از دین می‌جنگی»؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا پیغمبر به هیچ یک از شما فرمود: «من بر سر تنزیل قرآن [با کفار و مشرکان] جنگیدم و تو بر سر تاویل آن [با منافقان] خواهی جنگید»؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا خورشید به خاطر هیچ یک از شما به عقب برگشته تا نماز عصر قضاء شده را در وقت خودش بخوانید؟ گفتند: خیر.
علي گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا در بین شما کسی است که پیامبر خدا به او فرموده باشد که سوره براءت را از ابوبکر بگیرد، پس ابوبکر گفت: ای رسول خدا! آیا درباره من از طرف خدا چیزی نازل شده است؟ پیامبر به او گفت: غیر از علی، کس دیگری از طرف من چیزی را اداء نمی کند! گفتند: شهادت می‌دهیم که غیر از تو کسی دیگرد نبود.
(در این روایت اشاره به این است که چون سوره براءت نازل شد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم،  ابوبكر صدیق را که در سال نهم هجری از طرف رسول  خدا صلی الله علیه و آله و سلم امیر حج فرستاده شده بود تا این سوره مبارکه را که در مکه برای زائرین مسجد الحرام برساند و همچنین به آنان اعلان نماید که بعد از امسال هیچ فردی اجازه ندارد که بعد از این عریان و برهنه اطراف خانة خدا طواف نماید و چون ابوبکر رضی الله عنه از مدینه خارج شد پیامبر  خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی رضی الله عنه را فرستاد تا زیر فرمان ابوبکر رضی الله عنه عمل نموده و در فسخ بعضی عهود بین مسلمانان و مشرکین سخنگوی ابوبکر باشد و شکى نیست که ابوبکر در این سفر امیر حج بوده و علی پشت سر او نماز جماعت ادا می‌کرده است. و این از خصوصیات ابوبکر رضی الله عنه است که در زمان حیات رسول خدا بر مردم امیر حج بوده, همچنان که ایشان امام نماز جماعت مسلمانان در مدینه هنگام مريضى رسول خداص بود.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره هیچ یک از شما فرمود: «جز مومنان، کسی تو را دوست ندارد و جز منافقان، کسی با تو دشمنی نمی‌کند»؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که حضرت دستور داد همه شما ورودی‌های خانه‌هایتان به داخل مسجد را مسدود کنید به جز من و چون ایراد کردید، حضرت صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: من نبودم که درهای خانه‌های شما بستم و در خانه علی به داخل مسجد را باز گذاشتم، بلکه خدا این کار را کرد». آیا غیر از این است؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خداوند سوگند می‌دهم که بگویید آیا من نبودم که در طایف مورد نجوای حضرت قرار گرفتم و وقتی نجوا طولانی شد، و گفتید: پیغمبر با او نجوا می‌کند و با ما نجوا نمی‌کند. حضرت فرمود: خدا اینگونه خواسته. آیا اینگونه بود یا نه؟ گفتند: آری اینگونه بود.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم که آیا پیغمبر در مورد من نفرمود: «حق با علی و علی با حق است، علی هر جا و هر سو برود، حق به همانجا و همان سو می‌رود». آیا اینگونه نبود؟ گفتند: آری چنین بود.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم که بگویید آیا پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نفرمود: «من دو چیز گرانبها در میان شما می‌گذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیتم را، مادامی که به این دو تمسک کنید، گمراه نمی‌شوید و این دو از هم جدا نمی‌شوند تا زمانی که به حوض من برگردند» آیا اینگونه نبود؟ گفتند: آری چنین بود.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا جز من کسی بود که با وجود خودش از پیغمبر حفاظت کند و در بستر حضرت بخوابد؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا وقتی عمرو بن عبدود مسلمانان را به مبارزه می‌طلبد، کسی جز من به مبارزه او رفت؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا آیه تطهیر در مورد هیچ یک از شما نازل شده که می‌فرماید:{ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (٣٣)}. (الأحزاب: 33). «خداوند فقط مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد».
گفتند: خیر. گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا حضرت در مورد هیچ یک از شما – جز من – فرمود که تو سرور مؤمنان هستی؟ گفتند: خیر.
گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا حضرت صلی الله علیه و آله وسلم درباره هیچ یک از شما فرمود که من چیزی را از خدا نخواسته‌ام مگر اینکه مثل آن را نیز برای تو از او طلب کرده‌ام؟ گفتند: خیر.
و از جمله فضایل مختص علی روایت ابو عمرو زاهد از ابن عباس است که گفت: علی چهار ویژگی دارد که هیچ کس جز او ندارد: علی اولین فرد از عرب و عجم است که با پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز خواند، علی کسی است که در میدان نبرد پرچم حضرت همیشه در دست او بود. علی همان کسی است که در جنگ حنین صبر پیشه کرد. علی کسی است که غسل حضرت صلی الله علیه و آله وسلم را به جا آورد و او را در مقبره‌اش گذاشت.
و نیز از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمود: «شب معراج از کنار قومی گذشتم که از گوشه‌های دهانشان [خون] می‌چکید. از جبرئیل پرسیدم: اینها که هستند؟ گفت: قومی که غیبت مردم را می‌کنند. و از کنار قومی گذشتم که داد و بیداد می‌کردند: گفتم ای جبرئیل! اینها که هستند؟ گفت: اینها کفار هستند. حضرت گوید: سپس راه را کج کرده و تا آسمان چهارم رفتیم، علی را دیدم که نماز می‌خواند. گفتم: ای جبرئیل! این علی است که از ما سبقت گرفته است. گفت: نه این علی نیست. گفتم: پس چه کسی است؟ گفت: ملائکه مقرب و کروبی وقتی فضایل و خصایص علی را شنیدند و از تو شنیدند که درباره او فرمودی: تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی، جز اینکه بعد از من پیغمبری نیست، بعد از آن این ملائکه مشتاق علی شدند. پس خدا ملائکه‌ای را مانند علی خلق کرد تا هر یک از ملائکه که مشتاق دیدار علی شد، به این مکان بیاید و انگار که علی را دیده است».
و از ابن عباس نقل شده که گفت: پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم روزی که شادمان بود، فرمود: من جوان پسر جوان و برادر جوان هستم. ابن عباس می‌گوید: من جوان هستم یعنی جوان عرب هستم و فرزند جوان یعنی فرزند ابراهیم ؛ هستم که خداوند راجع به او فرموموده:{سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ (٦٠)}.(الأنبياء: 60).
«(گروهى) گفتند: «شنيديم نوجوانى از (مخالفت با) بتها سخن مى‏گفت كه او را ابراهيم مى‏گويند».
و برادر جوان هستم منظور برادری با علی است، و این معنی کلام جبرئیل است که در روز جنگ بدر در حالی که شاد بود و به آسمان عروج می‌کردند فرمود: شمشیری جز ذوالفقار و جوانی جز علی نیست.
و از ابن عباس نقل شده که گفت: ابوذر را دیدم که به پرده‌های کعبه آویزان شده است و می‌گوید: هر کس مرا می‌شناسد که خوب، و هر کس مرا نمی‌شناسد، بداند که من ابوذر هستم، اگر آنقدر روزه بگیرید تا مانند زه‌کمان باریک شوید و آنقدر نماز بخوانید که مثل کمان گردید، چنانچه محبت علی در دل شما نباشد، هیچ فایده‌ای ندارد».
در جواب مولف باید گفت: ماجرای عامر بن واثله و روز مشورت اهل شوری برای تعیین خلیفه سوم، به اتفاق محدثان کذب و دروغ و ساختگی است، علی رضی الله عنه  در آن روز نه این کلام و نه چیزی شبیه به این را نگفته است. بلکه عبدالرحمن‌ بن عوف رضی الله عنه به او گفت: آیا اگر تو را خلیفه گردانم، عدالت را رعایت می‌کنی؟ جواب داد: آری. عبدالرحمن گفت: اگر با عثمان بیعت کنی از او اطاعت و فرمانبرداری می‌نمایی؟ جواب داد: آری. به عثمان نیز چنین گفت و بعد سه روز صبر کرد که در آن سه روز با مسلمانان مشورت می‌کرد.
در صحیحین آمده و الفاظ بخاری چنین است[1] - که عمرو بن میمون در مورد شهادت عمر می‌گوید: «وقتی از دفن خلیفه فارغ شدند، این بزرگان جمع شدند، عبدالرحمن گفت: بیایید امر تعیین خلیفه را به سه نفر واگذار کنیم و سه نفر از بین ما داوطلبانه کنار بکشد. زبیر گفت: من به نفع علی کنار می‌کشم. طلحه گفت: من به نفع عثمان کنار می‌کشم. و سعد گفت: من به نفع عبدالرحمن کنار می‌کشم. عبدالرحمن گفت: کدامیک از شما از این امر – خلافت کناره می‌گیرد تا تعیین خلیفه را به او واگذاریم در حالی که خدا و اسلام مراقبت او هستند، تا برترین را انتخاب کند؟ هر دو بزرگوار - علی و عثمان – سکوت نمودند. عبدالرحمن گفت: آیا آن را به من واگذار می‌کنید، خدا مرا یاری می‌دهد تا از شما دو نفر در انتخاب بهترین کوتاهی نکنم؟ گفتند: آری [به تو واگذار می‌کنیم]. عبدالرحمن دست یکی از آن دو نفر را گرفت و به او گفت: تو از نزدیکی با رسول اکرم و سابقه در دین برخورداری و خودت این را نیک می‌دانی، اگر تو را انتخاب کنم باید عدالت پیشه‌سازی و اگر تو را انتخاب بکنم باید اطاعت و فرمانبرداری کنی. سپس عبدالرحمن به دیگری نیز چنین گفت و وقتی از هر دو عهد و پیمان گرفت، گفت: ای عثمان! دستت را بالا بیاور».
در حدیثی که این مولف رافضی نقل کرد انواعی از دروغ وجود داشت، دروغ‌هایی که خداوند علی را از آن مبرا ساخته است: مثل احتجاج به برادر، عمو و پسرش در حالی که علی خودش از آنان برتر است، و نیز خود علی نیک می‌داند که گرامی‌ترین شخص نزد خدا متقی‌ترین شخص است. چنانچه عباس می‌گفت: آیا شما برادری مثل حمزه دارید و برادرزاده‌هایی مثل محمد، علی و جعفر دارید؟ این استدلال و برهان از جنس استدلال علی می‌بود، و بلکه احتجاج به برادرزاده قوی‌تر از احتجاج به عمو است. و چنانچه عثمان می‌گفت: آیا کسی از شما مثل من با دو دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم ازدواج نموده است؟ استدلالش از این جنس می‌بود که شخصی بگوید: آیا کسی هست که همسرش مثل همسر من باشد؟ و فاطمه مثل دو همسر عثمان قبل از آن ماجرا وفات یافته بود، فاطمه حدوداً شش ماه بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم وفات کرد.
و نیز عبارت «آیا هیچ یک از شما فرزندی مثل فرزند من دارد» همین گونه است! و در حدیث دروغ‌های متعددی است، مثل عبارت نسبت داده شده به حضرت صلی الله علیه و آله وسلم که «هر چه برای خودم از خدا خواسته‌ام، برای تو – علی – نیز خواسته‌ام». و نیز «عبارت جز علی کسی نمی‌توان آن را از جانب من اداء و ابلاغ نماید»، دروغ است.
خطابی در کتاب «شعار الدین» می‌گوید: عبارت «کسی جز یکی از افراد اهل بیتم آن را از جانب من ابلاغ نمی‌کند» عبارتی است که اهل کوفه آن را از زید بن یثیع نقل کرده‌اند و این شخص در روایت متهم بوده و به روافض بودن منسوب است. و عموم کسانی که جانب حضرت صلی الله علیه و آله وسلم چیزی را ابلاغ کرده‌اند از غیر اهل بیت ایشان بوده‌اند. حضرت صلی الله علیه و آله وسلم اسعد بن زراره را به مدینه فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کند و به انصار قرآن یاد بدهد و آنها را با دین آشنا نماید. و علاء‌ بن حضرمی را به همین منظور به بحرین فرستاد و معاذ و ابو موسی را به یمن و عتاب ‌بن اسید را به مکه فرستاد. پس چگونه می‌توان ادعا کرد جز اهل بیت حضرت، کس دیگری نمی‌تواند از جانب او چیزی را ابلاغ نماید؟!
حدیث ابن عباس نیز مشتمل بر دروغ‌هایی است، از جمله: پرچم حضرت در هر جنگی به دست علی بود، کذبی آشکار است. زیرا پرچم حضرت در روز اُحد به اتفاق همه در دست مصعب ‌بن عمیر بود، و در روز فتح به دست زبیر بن عوام بود، و حضرت صلی الله علیه و آله وسلم به او دستور داد که پرچمش را در حجون متمرکز و محل تجمع گرداند. عباس به زبیر گفت: آیا پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم دستور داده که آن را در اینجا بر افرازی؟[2].
و نیز عبارت «علی بود که در روز حنین صبر پیشه کرد» دروغ است، زیرا معلوم است که علی از عباس ‌بن عبدالمطلب و ابوسفیان ‌بن‌ حارث ‌بن ‌عبدالمطلب به حضرت صلی الله علیه و آله وسلم نزدیکتر نبوده است، عباس افسار قاطر او را گرفته بود و ابو سفیان ‌بن حارث رکاب او را گرفته بود و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به او فرمود «اصحاب السمرة» را صدا بزن و او با صدای بلند فریاد بر آورد که: «اصحاب السمرة» کجا هستند؟! ابو سفيان بن حارث گوید: به خدا سوگند! وقتی صدایم را شنیدند مانند چسبیدن گاو به گوساله‌اش به من چسبیدند و گفتند: لبیک، لبیک. پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرمود: «من پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم هستم و دروغی در کار نیست، من ابن عبدالمطلب هستم» و از قاطر پیاده شد و مشتی ریگ برداشت و آنها را به سوی دشمن پرت کرد و فرمود: «سوگند به پروردگار کعبه! شکست خوردند» عباس می‌گوید: «به خدا سوگند! همین که آن ریگ‌ها را پرت کرد، دیدم که شمشیرهای دشمن کند شده و کم کم رو به عقب‌نشینی گذاشتند، تا اینکه خداوند آنها را شکست داد». این حدیث در صحیحین آمده و بخاری می‌گوید: ابو سفیان افسار قاطر حضرت صلی الله علیه و آله وسلم را گرفته بود. و در روایت بخاری آمده که عباس گفت: من و ابو سفیان در روز حنین ملازم حضرت بود و از او جدا نشدیم[3].
در مورد انجام غسل حضرت صلی الله علیه و آله وسلم و گذاشتن ایشان در مقبره نیز باید گفت: اهل بیت حضرت در این کار شرکت کردند، مثل عباس و فرزندانش، و مولای او شقران و بعضی از انصار ولی علی مباشر غسل بود و عباس به خاطر جلالتش در آنجا بود و علی شایسته‌ترین آنها به مباشرت در غسل حضرت بود.
و نیز عبارت: علی اولین فرد از عرب و عجم بود که با حضرت نماز خواند با روایتی از ابن عباس تناقض دارد.


([1]) نگا: بخاری، 5/15-18.
([2]) نگا: بخاری، 5/121.
([3]) بخاری این حدیث را در جاهای زیادی نقل کرده، نگا: مغازی، باب 56 و مسلم، 3/1398.


به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تاليف: شيخ الإسلام ابو العباس احمد بن تيميه، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

"در عجبم از کسانی که از بیم بیماری از خوردن و نوشیدن خودداری می‌کنند اما از بیم آتش جهنم از گناه خودداری نمی‌کنند." - عبدالله بن شبرمه (رحمه الله), سیر أعلام النبلاء 6/276

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 17650
دیروز : 5614
بازدید کل: 8807809

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010