Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود:

«لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَمْلِكَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمُ أَبِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا» سنن أبي داود 4 / 306 (4282)
«دنيا به پايان نمي‌رسد تا اينکه مردي از اهل بيتم که هم اسم من و اسم پدرش هم اسم پدر من است حکومت عرب را بدست گيرد و زمين را همانگونه كه پر از ظلم و ستم شده پر از عدل و داد مي كند.».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > انواع گمراهی در مذهب رافضه جمع شده است

شماره مقاله : 3495              تعداد مشاهده : 307             تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1389

انواع گمراهی در مذهب رافضه جمع شده است
 
ابن مطهر الحلى رافضی می‌گوید: «انسان عاقل باید تأمل کند که کدامیک از دو فرقه به حق و حقیقت نزدیکترند: فرقه‌ای که خدا، ملائکه خدا، پیغمبرانش و ائمه او را منزه می‌نماید و شریعت را از مسایل بی‌ارزش و پست مبرا می‌سازند و یا فرقه‌ای که نماز را با ترک درود بر ائمه باطل می‌نماید و ائمه دیگران را ذکر می‌کنند» .
 
در جواب مولف باید گفت: آنچه روافض تنزیه می‌نامند عبارت است از تعطیل صفات خدا و کاستن از ارزش و جایگاه خدا و پیغمبرانش.
توضیح اینکه: بنا بر قول جهمیه که صفات خدا را انکار می‌کنند، صفات کمال را از او سلب و او را به جمادات و معدومات تشبیه می‌نمایند. آنها می‌گویند: هیچ حیات، علم و قدرت، کلام و مشیت، حب و بغض و رضایت و خشمی قوامش به خدا نیست، دیده نمی‌شود و شخصاً کاری انجام نمی‌دهد و نمی‌تواند مستقیماً دخل و تصرف نماید. و با این توصیف او را به جمادات ناقص تشبیه می‌کنند.
و صفات کمال را از او سلب می‌نمایند. پس این توصیف تعطیل صفات کمال و کاستن از ارزش اوست، و نه تنزیه و مبرا ساختن خدا از نقایص. تنزیه خدا عبارت است از مبرا شمردن خدا از نقایصی که منافی صفات کمال هستند، مثل مرگ، چرت زدن، خوابیدن، عجز، جهل و نیازمندی، همچنانکه خداوند در کتابش خود را منزه شمرده است. به این ترتیب صفات کمال برای خدا اثبات و صفات نقص منافی کمال از او نقص می‌گردد، و خداوند از تشبیه شدن در صفتی به مخلوقاتش، و نیز از همه صفات نقص منزه می‌گردد، و در اینکه در صفات کمالش شبیه و مانندی داشته باشد، منزه می‌شود.
در مورد پیغمبران نیز باید گفت: روافض کمال و علو درجاتی را که خداوند از طریق حقیقت توبه و استغفار و ترقی مراحل کمال به پیغمبران داده، از آنها سلب می‌کنند و آنچه را خداوند در این باره فرموده، تکذیب می‌کنند، و کلام خدا را از معانی خودش تحریف می‌نمایند و گمان می‌کنند انتقال آدمی از جهل به علم، و از ضلالت به هدایت، و از گمراهی به رشد، به معنی کاستن از ارزش اوست، و نمی‌دانند که بزرگترین نعمت‌ها و قدرت‌های خدا این است که بندگانش را از نقص به کمال منتقل می‌کند. کسی که خیر و شر را چشیده و هر دو را می‌شناسد، محبتش به خیر و نیکی و تنفرش از شر و بدی بیش از کسی است که جز خیر و نیکی را نمی‌شناسد، همچنانکه عمر بن خطاب رضی الله عنه  می‌گوید: «ریسمان‌های اسلام به سبب پدید آمدن نسلی که جاهلیت را ندیده‌اند یکی بعد از دیگری پاره می‌شوند».
تنزیه ائمه توسط روافض نیز عبارت است از بیان فضایحی که نقل و بازگو کردن آنها باعث شرمندگی است، و مخصوصاً در مورد امام معدومی که نه منفعتی دینی دارد و نه منفعتی دنیوی.
در مورد تنزیه شریعت از مسایل بی‌ارزش و پست نیز باید گفت: قبلا بیان کردیم که اهل سنت در هیچ یک از چنین مسایلی اتفاق نظر نداشته و همگی قائل به آن نیستند، ولی روافض قائل به مسایلی از این جنس هستند که مختص به خودشان است.
مولف می‌گوید: «اهل سنت نماز را با ترک درود بر ائمه باطل نموده و به ذکر ائمه دیگر می‌پردازد».
باید گفت: یا مراد مولف این است که صلوات فرستادن بر امامان دوازده گانه و یا یکی از آنها و یا غیر آنها، جز پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم،  به صورت معین واجب است. و یا مرادش این است که درود فرستادن بر خاندان نبوت واجب است.
اگر مرداش اولی است، باید گفت: این بزرگترین گمراهی روافض و خروجشان از شریعت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است. هم ما و هم خود روافض به صورت بدیهی می‌دانیم که محمد صلی الله علیه و آله وسلم مسلمانان را به درود فرستادن بر ائمه دوازده گانه امر نکرد: نه در نماز و نه در غیر نماز، و هیچ یک از مسلمانان در هنگام حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چنین کاری انجام نداده‌اند، و چنین چیزی نه با سند صحیح و نه ضعیف از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم روایت نشده است. و در هنگام حیات رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر کسی واجب نبوده که یکی از این دوازده نفر را امام خود بداند، چه برسد به اینکه بر او واجب باشد در نماز بر آنها درود بفرستد.
بدیهی است و به اجماع نیز ثابت است که نماز مسلمانان در عهد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم صحیح بوده است. حال هر کس درود بر این ائمه دوازده گانه را در نماز واجب بداند و نماز را به خاطر ترک این درود باطل بداند، دین محمد صلی الله علیه و آله وسلم را تغییر داده است، همچنانکه یهودیان و مسیحیان دین پیغمبرانشان را تغییر دادند.
اگر گفته شود: مراد وجوب درود فرستادن بر خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است و این ائمه دوازده گانه نیز از زمره آنان هستند.
باید گفت: خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم شامل بنی هاشم و همسران ایشان می‌شود و بنابر یکی از دو دیدگاه مشهور در این باره بنو عبدالمطلب نیز خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شمرده می‌شوند و اکثریت این خاندان توسط روافض مورد مذمت قرار می‌گیرند: روافض فرزندان عباس و مخصوصاً خلفای عباسی را مورد نکوهش قرار می‌دهند، در حالی که آنها نیز از خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می‌باشند. و روافض هر کس را که ولایت ابوبکر و عمر را بپذیرد، نکوهش می‌کنند، در حالی که اکثریت قریب به اتفاق بنی هاشم ولایت ابوبکر و عمر را پذیرفته‌اند و از افرادی که نسب صحیحشان به بنی هاشم می‌رسد جز تعداد اندکی، همه ولایت آن دو را پذیرفته‌اند، و اهل علم و دین این خاندان همگی ولایت ابوبکر رضی الله عنه  و عمر رضی الله عنه  را پذیرفته‌اند.
عجیب‌تر اینکه روافضی که مدعی تعظیم و حفظ حرمت خاندان نبوت صلی الله علیه و آله وسلم هستند، به هنگام حمله مغولان کافر به بغداد – مرکز خلافت – یاوران آنها بودند و آن زمانی بود که کفار از مسلمانان بنی هاشم و غیر بنی هاشم را آنقدر کشتند که تعدادشان را جز خدا نداند، و یک میلیون و هشتصد و هفتاد هزار و اندی را در اطراف بغداد به قتل رساندند، خلیفه عباسیان را کشتند و زنان بنی هاشم و کودکانشان را غصب نمودند.
این کار روافض بدون شک از بغض و خشم آنها نسبت به خاندان نبوت خبر می‌دهد. روافض در این جنایت بزرگ همکاران کفار بودند و همان‌هایی بودند که در غصب زنان و فرزندان بنی هاشم تلاش نمودند. روافض هیچ عیبی از دیگران را گوشزد نمی‌کنند، مگر اینکه خودشان مرتکب بزرگتر از آن شده‌اند.



به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تاليف: شيخ الإسلام ابو العباس احمد بن تيميه، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن حصين بن عبد الرحمن، عن ميمون، قال: «أربع لا تكلم فيهن: علي وعثمان والقدر والنجوم». از حصین بن عبدالرحمن روایت شده که میمون بن مهران فرمود: «چهار چیز هستند که نباید در مورد آنها (زیاد) تکلم (و سخن پراکنی) کرد (زیرا ممکن است به ناحق گویی و بیراهه برسد): علی رضی الله عنه، و عثمان رضی الله عنه، و قضاء و قدر، و نجوم (یکی از ابزارهای سحر و کهانت)». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 15752
دیروز : 5614
بازدید کل: 8805911

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010