|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>شبهات>شبهات > درباره نامگذاری عمر رضی الله عنه به فاروق
شماره مقاله : 3486 تعداد مشاهده : 297 تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1389
|
درباره نامگذاری عمر رضی الله عنه به فاروق مولف رافضی ابن مطهر الحلى می گوید: «و عمر را فاروق نامیدند و علی ؛ را فاروق ننامیدند، در حالی که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در مورد علی گفت: علی فاروق امت من است و حق را از باطل جدا میسازد. ابن عمر میگوید: ما در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم منافقان را جز به بغض نسبت به علی ؛ نمیشناختیم». در جواب باید گفت: اولاً: این دو حدیثی که مؤلف برای مقصود خودش به آنها چنگ میزند، شکی در جعلی و موضوع بودنشان نیست: در کتب حدیثی معروف و معتمد هیچ یک از این دو حدیث وجود ندارد و هیچ یک از آن دو اسناد معروف و شناخته شدهای ندارند. ثانیاً: نقل حدیث و احتجاج به آن حتی در مسایل فرعی نیز نیاز به سند دارد، چه برسد به مسایل اصول دین. واگر نه به اتفاق اهل علم، صرف گفتن «پیغمبر فرمود» حجت نیست و اگر حجت میبود، هر حدیثی را که یکی از اهل سنت در مورد آن بگوید: «پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود»، حجت میگردید. ولی ما در این باب تنها احادیثی را میپذیریم که با سندی روایت شده باشد که رجال آن سند – از هر طایفه و فرقهای که باشند – افرادی معروف به صدق باشند. واگر این حدیث سند نداشته باشد و ناقل آن خودش حدیث را وضع و جعل ننموده و بلکه از کتب دیگران نقل کرده باشد. پس مؤلف نسبت به حال راویان حدیث جاهل است. در حالی که کثرت دروغ و جعل در این باب و غیر آن معروف است. بنابراین چگونه جایز است که شخصی چیزی را به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نسبت دهد که سند آن را نمیداند؟ ثالثاً: هر کس کمترین آگاهی داشته باشد، میداند که اهل سنت بیش از سایرین احادیث پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم را کاویدهاند و دنبال علم آن بودهاند، و بیش از همه به پیروی از احادیث تمایل داشته و بیش از همه از هوی و هوس شخصی – که مخالف با حدیث است – دوری نمودهاند. بنابراین چنانچه در نزد آنها ثابت شود که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم چنین چیزی را به علی رضی الله عنه فرموده، کسی در تبعیت از فرموده پیغمبر بر آنها مقدم نیست، چراکه آنها از روی ایمان به اقوال پیغمبر و محبت نسبت به تبعیت از او، از آن احادیث پیروی میکنند و نه برای غرضی که در مورد شخص ممدوح دارند. اگر برای اهل حدیث ثابت میشد که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده: علی رضی الله عنه ، فاروق امت من است، حتماً آن را روایت میکردند و میپذیرفتند، همچنانکه فرموده پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در مورد ابوعبیده را نقل کردهاند که فرمود: «هذا أمين هذه الأمّة»[1]. یعنی: ابوعبیده امین این امت است. و نیز حدیث پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در مورد زبیر را روایت کردهاند، که فرمود: «إن لكل نبي حواريّ وحواريّ الزبير»[2]. یعنی: هر پیغمبری حواری است، و حواری من زبیر است. و نیز در مورد خود علی رضی الله عنه روایت کردهاند که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «لأعطين الرایة غداً رجلاً يحب الله ورسوله، ويحبه الله ورسوله»[3]. یعنی: فردا این پرچم را به کسی میدهم که خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم را دوست دارد و خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز او را دوست دارند. و نیز حدیث کساء در مورد علی، فاطمه، حسن و حسین را روایت کردهاند، که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً»[4]. یعنی: خداوندا! این افراد اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنها دور و آنها را پاک و مطهر بگردان. و روایاتی دیگر از این قبیل. رابعاً: هر دو حدیث مورد استناد مؤلف به گونهای هستند که با دلیل نیز میتوان جعلی و موضوعی بودن آنها را ثابت کرد و بنابراین نسبت دادن آنها به پیغمبر ناجایز است: میتوان گفت: معنی این کلام چیست که علی رضی الله عنه و یا غیره فاروق این امت است و حق و باطل را از هم جدا میسازد؟ اگر مراد این است که اهل حق و اهل باطل را از هم متمایز میگرداند و مؤمنان را از منافقان تشخیص میدهد. باید گفت: این کاری است که هیچ یک از انسانها – نه پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و نه غیر ایشان – قادر به انجام آن نیستند، چراکه خداوند میفرماید:{ وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الأعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ (١٠١)}.(التوبه: 101). «و از (ميان) اعراب باديهنشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند; و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمىشناسى، ولى ما آنها را مىشناسيم». بر مبنای این آیه، پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به صورت معین، يك يك منافقان مدینه و پیرامون آن را نمیشناخته، پس چگونه غیر ایشان قادر به این شناخت و تشخیصاند؟ و محبت روافض نسبت به علی رضی الله عنه باطل است، زیرا روافض در حقیقت چیزی را دوست دارند که وجود ندارد و آن امام معصومی است که بر امامتش نص وارد شده و بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم کسی جز او امام نیست، و معتقد به این بوده که ابوبکر و عمر ظالم، متجاوز و یا کافر بودهاند. ولی وقتی در روز قیامت برایشان معلوم شد که علی رضی الله عنه از هیچ یک از آن دو نفر برتر نبوده و غایتش این است که در فضل به مرتبه آنها نزدیک بوده است، و علی به امامت و فضل آنها اقرار نموده، و نه او و نه آن دو هیچ یک معصوم نبودهاند، و بر امامت او نصی وجود نداشته است. بدین ترتیب روافض پی میبرند که اصلاً علی را دوست ندارد، و بلکه در حقیقت بیش از هر فرقه دیگری نسبت به علی رضی الله عنه کینه دارند، چراکه روافض با کسی که این صفات را داشته باشد، دشمنی میورزند، حال آنکه در قیامت میبینند که علی کاملتر از بقیه متصف به این صفات است، صفاتی مثل اثبات و تایید امامت سه خلیفه قبل از خودش و تفضیل آنها بر خودش چرا که علی رضی الله عنه آنها را بر خودش برتر نمیشمرد و امامت آنها را تأیید میکرد، بدین ترتیب روافض پی خواهند برد که آنها واقعاً دشمن علی رضی الله عنه هستند. و با این توضیحات، معنی حدیثی را که مسلم از علی رضی الله عنه روایت میکند، تبیین میگردد. علی میفرماید: «پیغمبر امی صلی الله علیه و آله وسلم با من عهد کرد کسی جز مؤمنان مرا دوست نخواهد داشت و کسی جز منافقان نسبت به من کینه نخواهد داشت»[5]. اگر این اثر ثابت و صحیح باشد، باید گفت که روافض علی را به خاطر واقعیتی که داشته، دوست ندارند. بلکه محبت روافض نسبت به علی از جنس محبت یهودیان نسبت به موسی، و نیز از جنس محبت مسیحیان نسبت به عیسی است: روافض با ویژگی و اوصاف واقعی علی رضی الله عنه دشمنی میکنند، همچنانکه یهودیان و مسیحیان با اوصاف واقعی موسی و عیسی دشمنی میورزند، چراکه موسی و عیسی نبوت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را قبول داشتند و به آن اقرار میکردند.
([1]) بخاری، 5/25 و غیره. ([2]) نگا: بخاری، 5/21 و مسلم، 4/1879. ([3]) نگا: بخاری، 5/18 و مسلم، 4/1871. ([4]) نگا: مسلم، 5/1883. ([5]) نگا: مسلم، 1/86.
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تاليف: شيخ الإسلام ابو العباس احمد بن تيميه، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|