|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عکرمه بن ابوجهل رضی الله عنه > اسلام وی
شماره مقاله : 3470 تعداد مشاهده : 375 تاریخ افزودن مقاله : 16/6/1389
|
اسلام آوردن عکرمه، پسر ابوجهل
عبدالله بن زبیر میگوید: همسر عکرمه، امحکیم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم گفت: همسرم از ترس شما به یمن فرار کرده است. آیا به او امان میدهی؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: او را امان دادم. آن گاه امحکیم با غلامی که داشت، به تعقیب شوهرش پرداخت. در اثنای راه، غلام وی او را به انجام کار فحشاء فراخواند. امحکیم او را امیدوار ساخت تا اینکه به محلهای از طایفه عک رسیدند. امحکیم از آنان کمک خواست و آنها دست و پای غلام او را بستند. آن گاه امحکیم راه خود را به سوی ساحل ادامه داد تا اینکه به عکرمه در حالی رسید که سوار بر کشتی شده بود. هنگامی که عکرمه سوار کشتی شد، ناخدا به او گفت : بگو: «لا اله الا الله.» عکرمه گفت: من از همین فرار کردهام. آن گاه امحکیم به شوهرش گفت: من از نزد بهترین انسانی که صله رحم را به جای آورد، آمدهام. او به تو پناه داده است و آن قدر اصرار کرد تا او را متقاعد ساخت و هر دو برگشتند. آن گاه از برخورد غلام رومی او را خبر داد. عکرمه وقتی به محله عک رسید، غلام را از آنان تحویل گرفت و او را کشت. از طرفی دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به صحابه گفته بود: عکرمه درحالی که مسلمان و مهاجر است، نزد شما میآید. با او کاری نداشته باشید و به پدرش ناسزا نگویید؛ زیرا ناسزا گویی به مردگان نمیرسد؛ بلکه باعث آزار زندگان را فراهم میآورد. عکرمه در اثنای راه چندین جا اراده نمود با همسرش مباشرت نماید، اما او نپذیرفت و گفت: من مسلمان شدهام در حالی که تو هنوز مشرک هستی. عکرمه گفت: پس امر بزرگی تو را از من بازمیدارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با مشاهده عکرمه، بلند شد و خوشحال گردید. امحکیم نیز در کنارش در حالی که نقاب به چهره داشت، ایستاده بود. عکرمه گفت: ای محمد! این به من گفته است که تو مرا پناه دادهای؟ ایشان فرمود: راست میگوید. عکرمه گفت: پس مرا به سوی چه چیزی فرا میخوانی؟ آن حضرت فرمود: به یگانگی خدا و رسالت من اقرار کن و نماز را برپادار و زکات بده و ... ارکان اسلام را برشمرد. عکرمه گفت: به خدا سوگند! تو به سوی حق و امری نیکو فرا میخوانی و قبل از اینکه ما را به این امر بخوانی، از همه راستگوتر و بهتر بودی؛ سپس شهادتین را بر زبان آورد و مسلمان شد و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم پرسید که دیگر چه بگویم؟ آن حضرت فرمود: بگو: خدا را گواهی میگیرم و کسانی را که اینجا حضور دارند به اینکه من مسلمان و مهاجر و مجاهدی هستم. عکرمه آنچه را که پیامبر به او تلقین نمود، گفت؛ سپس فرمود که هرچه امروز از من بخواهی دریغ نخواهم کرد. عکرمه گفت: از تو میخواهم به خاطر تمام دشمنیهایی که با شما کردهام و به خاطر تمام ناسزاگوییها و موضعگیریهای خصمانهام، برای من طلب آمرزش نمایی. آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم برای او طلب آمرزش نمود. بعد از آن عکرمه گفت: ای رسول خدا! از این تاریخ به بعد هر چه برای بازداشتن مردم از راه خدا هزینه کردهام، دوبرابر آن را در راه خدا هزینه خواهم کرد و دو برابر جنگی را که در مقابله با دین خدا نمودهام، در راه خدا خواهم نمود و بعد از آن همیشه در جنگها شرکت مینمود تا اینکه سرانجام در جنگ یرموک به شهادت رسید. بعد از اسلام آوردن عکرمه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم همسرش را با همان عقد سابق به نکاح او برگردانید.[1] رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با عکرمه به قدری عاطفهآمیز بود که برای جذب او به اسلام کفایت مینمود؛ چنانکه ایشان صلی الله علیه و سلم بلافاصله از جابر خواست تا به خوشامد گویی عکرمه بپردازد و طبق روایتی فرمود: خوش آمدی ای سوار مهاجر[2]. بنابراین، احساسات و عواطف عکرمه تحریک شد و دیری نگذشت که اسلام را پذیرفت. تلاشهای همسر عکرمه، امحکیم دختر حارث بن هشام،را در مسلمان شدن شوهرش، نمیتوان نادیده گرفت. او بعد از اینکه برای شوهرش از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم پناهندگی گرفت، خود را به خطر انداخت و در پی شوهر خود به راه افتاد تا اینکه به او رسید و او را با اصرار به مکه بازگردانید و در بین راه از همبستری با همسر خود دریغ ورزید تا به او بفهماند دین اسلام، دینی عظیم و باارزش است. این عمل همسر عکرمه، او را وادار نمود تا به اسلام بیندیشد و به تدریج بعد از ملاقات با پیامبر و اندیشیدن در اسلام، مسلمان شد و در مسلمانی خود چنان صادق بود که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به ایشان، پیشنهاد مال کرد، نپذیرفت و گفت: برای من از خدا طلب آمرزش کن و سوگند خورد دوبرابر مالی را که در جاهلیت انفاق نموده است، در راه خدا انفاق نماید و همچنین دو برابر نبردی را که علیه اسلام جنگیده است، در راه خدا و علیه دشمنان اسلام بجنگد و به وعدهای که داده بود، جامه عمل پوشاند ویکی از شجاع ترین فرماندهان جهادی علیه دشمنان اسلام بود و سرانجام بعد از تلاش فراوان جانی و مالی در نبرد یرموک به شهادت رسید.[3]
[1]- مغازی، واقدی، ج 2، ص 851 – 853. [2]- مجمع الزوائد، ج 9، ص 385. [3]- التاریخ الاسلامی، ج 7، ص 223 – 225.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین. مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|