|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>محمد بن مسلمه رضی الله عنه > سریه وی به سوی قبیله قرطاء
شماره مقاله : 3380 تعداد مشاهده : 307 تاریخ افزودن مقاله : 13/6/1389
|
سریه محمد بن مسلمه رضی الله عنه به سوی قبیله قرطاء
قبیلههای عشایری نجد از بدویهای مشركی بودند كه میزان دشمنی آنان با اسلام و مسلمانان بیشتر از سایر قبایل بود؛ زیرا از تعداد و توان رزمی بالایی برخوردار بودند؛ چنانكه قبایل نجد ستون فقرات لشكر احزاب را تشكیل میداد. بر این اساس نخستین لشكر نظامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بعد از غزوة احزاب، متوجه قبایل نجد گردید. و اوایل ماه محرم سال پنجم ه. و بعد از فراغت از غزوة بنی قریظه[1]، دستهای متشكل از سی نفر به سرپرستی محمد بن مسلمه رضی الله عنه برای یورش بر قبیلة بنی قرطاء در هفت مایلی مدینه اعزام گردید.[2] آنان سحرگاه بر آنها حمله كردند و ده نفر را كشتند و بقیه نیز مجبور به فرار گردیدند. و مسلمانان، با شتران و گوسفندان زیادی بود، به مدینه برگشتند.[3] در مسیر بازگشت نیز ثمامه بن أثال، سردار بنی حنیفه، را دستگیر كردند و به مدینه آوردند و او را در حالی كه نمیشناختند به ستون مسجد بستند. هنگامی كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم او را دید، فرمود: ای ثمامه! فكر میكنی با تو چگونه رفتار خواهم كرد؟ ثمامه گفت: ای محمد صلی الله علیه و سلم ! سخن خوبی دارم، اگر مرا به قتل برسانی، كسی را كشتهای كه مستحق كشتن است و اگر بر من منت نهی، بر كسی منت گذاشتهای كه سپاسگزار است و اگر مال میخواهی، هر چه دوست داری طلب كن. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم او را به حال خود گذاشت و رفت، تا اینكه روز بعد به او گفت: ای ثمامه! فكر میكنی با تو چگونه رفتار خواهم كرد؟ گفت: من سخنی جز آنچه دیروز بیان نمودم، ندارم. روز سوم نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم سخن خود را تكرار كرد. ثمامه نیز در جواب خود همان سخن سابقش را گفت: آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: ثمامه را آزاد كنید. ثمامه به سوی نخلهائی كه نزدیك مسجد بودند، رفت و در آنجا غسل نمود، سپس به مسجد برگشت و شهادتین را بر زبان آورد و گفت: ای محمد صلی الله علیه و سلم ! بخدا سوگند! هیچ چهرهای نزد من مبغوضتر از چهرة شما نبود، ولی اكنون محبوبترین چهره نزد من چهرة شما است. و هیچ دینی مبغوضتر از دین شما و هیچ شهری مبغوضتر از شهر شما نبود ولی اكنون دین و شهر شما محبوبترین دینها و شهرها نزد من هستند. و افزود كه افراد تو در حالی مرا دستگیر نمودند كه من برای عمره به مكه میرفتم، اكنون چه كار كنم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به او تبریك گفت و دستور داد كه برای عمره برود. هنگامی كه ثمامه به مكه آمد، گفتند: تو بیدین شدهای! گفت: بیدین نشدهام. بلكه توسط محمد صلی الله علیه و سلم كه پیامبر خدا است، مسلمان شدهام و به خدا سوگند! تا پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم اجازه ندهد، از این پس دانهای گندم از یمامه به سوی شما فرستاده نخواهد شد.[4] ثمامه سوگندش را عملی ساخت تا اینكه سران قریش به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نامه نوشتند و خویشاوندی با آن حضرت صلی الله علیه و سلم را واسطه قرار دادند و از ایشان خواستند كه به ثمامه دستور دهد تا راه حمل توشه به مكه را باز نماید[5]. بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به او نامه نوشت و دستور داد كه راه را باز كند. ثمامه بیدرنگ به دستور سرور و پیامبر خویش راه محصولات غذائی را به سوی مكه باز كرد و بدین صورت اهل مكه از تنگی معیشت نجات یافتند[6]. این داستان حاوی درسها و فواید زیادی است از جمله: 1ـ جواز زندانی كردن انسان كافر در مسجد. 2ـ جواز منت گذاشتن بر انسان كافر و تأثیر عفو بر گناهكار؛ چنانكه قلب ثمامه بعد از اینكه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم او را بصورت رایگان آزاد كرد، متحول شد، به گونهای كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم كه تا لحظهای پیش، مبغوضترین فرد نزد او بود، به محبوبترین چهره نزد او تبدیل گردید. 3ـ غسل كردن هنگام مسلمان شدن. 4ـ احسان، بغض را از بین می برد و به جای آن محبت میآفریند. 5ـ كافری كه قبل از مسلمان شدن قصد انجام كار خیری داشته است، بعد از مسلمان شدن میتواند به انجام آن اقدام نماید. 6ـ خوشرفتاری با كسی كه امید به مسلمان بودن او میرود به ویژه با فردی كه ممكن است مسلمان بودن او باعث اسلام آوردن اطرافیانش گردد.[7] 7ـ اسلام، تاثیری بسزا در رفتار مسلمانان خواهد گذاشت و او در تصرفات خود صلاح اسلام و مسلمانان را مدنظر قرار میدهد؛ چنانكه ثمامه جلوی صادرات گندم را به مكه گرفت تا اینكه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم اجازه صدور آن را گرفتند. 8ـ شایسته است كه انسان بعد از پذیرش اسلام به روابط خود با دنیای كفر پایان بخشد و فقط پایبند مقتضیات ایمان باشد.[8]
[1]- صلح الحریبیه، بالثمیل، ص 24. [2]- تاریخ اسلام، ذهبی ص 351. [3]- مسلم، ج 3، ص 1386 شماره 1764. [4]- نظرة النعیم، ج 1، ص 330. [5]- همان. [6]- السیرة الحلبی، ج 2، ص 298. [7]- صحیح السیرة النبویه، ص 386-387. [8]- همان، ص 387.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|