|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>ام المومنین زینب بنت جحش رضی الله عنها > ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با وی رضی الله عنها
شماره مقاله : 3310 تعداد مشاهده : 251 تاریخ افزودن مقاله : 11/6/1389
|
ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زینب دختر جحش رضی الله عنها با استمرار اعزام دستههای جنگی و تثبیت حكومت و گسترش سیطرة آن در شبه جزیرة عربستان، حركت ساختار تشریعی و اجتماعی امت اسلامی در حال تكامل بود؛ چنانكه نظام فرزند خواندگی از هم پاشیده شد؛ حجاب اسلامی فرض گردید، و وجوب التزام به پیروی خدا و پیامبرش صلی الله علیه و سلم همواره تأكید میشد و با عرفهای مخالف شریعت الهی، مبارزه میگردید. از جمله در ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زینب دختر جحش درسها، عبرتها و حكمتهای فراوانی وجود دارد كه داستان ازدواج ایشان از این قرار است: نام و نسب زینب دختر جحش رضی الله عنها او زینب دختر جحش، خواهر عبدالله بن جحش است. مادرش، امیمه بن عبدالمطلب، عمة؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و خواهر حمزه رضی الله عنه بود.[1] میگویند: نام زینب بره بوده است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نام زینب را برای او انتخاب نمود.[2] زینب از اولین زنان مهاجر و انسانی پرهیزگار، روزهدار، شب زندهدار و بسیار اهل صدقه و بخشش بود؛ چنانكه عایشه میگوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: از همسرانم او كه دستش درازتر است قبل از همه به من خواهد پیوست (میمیرد.) همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم دستهای یكدیگر را مقایسه میكردند تا ببینند دست كدام یك از آنها درازتر است. آن گاه متوجه شدیم كه دست زینب به خاطر بذل و بخششی كه داشت از همه درازتر بود.[3] عایشة صدیقه زینب را میستود و میگفت: هیچ زنی را با ایمانتر از زینب ندیدم و یا اینکه در تقوا، صداقت، صله رحم و صدقه دادن بر او پیشی بگیرد.[4] ازدواج زینب رضی الله عنها با زید بن حارثه رضی الله عنه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بر آن بود تا معیارهای پوشالی و موروثی را از بین ببرد و نظام طبقاتی جاهلی را از هم بپاشد تا مردم دراسلام همچون دندانههای شانه، مساوی بوده و معیار برتری فقط تقوا باشد. بردگان آزاد شده در جامعة جاهلی، جزو انسانهای طبقة پائین محسوب میگردیدند. زید رضی الله عنه پسر خواندة پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم جزو همین طبقه بود. بنابراین، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خواست، دختر عمة خود را كه از طبقة شریف جامعه محسوب میشد، به عقد زید رضی الله عنه در بیاورد و عملاً امتیازات طبقاتی را نابود سازد بنابراین، این كار را از خانوادة خود آغاز نمود؛ چرا که این گونه مسائل در جامعة جاهلی بقدری عمیق و ریشه دوانده كه کسی غیر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم تا در به پایان بخشیدن به آن نبود. و شاید یكی از فلسفههای این ازدواج، زمینهسازی برای تشریع این قانون بود كه نمیتوان نقش این ازدواج را در حفظ توازن جامعه كمتر از نقش و اهمیت وضع تشریع این قانون دانست.[5] پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم شخصاً نزد زینب بنت جحش رفت و با او در مورد ازدواج با زید رضی الله عنه سخن گفت. زینب گفت: من حاضر به ازدواج با او نیستم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: خیر، شما با او ازدواج كنید. زینب گفت: در این مورد فکر خواهم کرد. آنگاه آیهای نازل گردید كه: { وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یكُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ (٣٦)} (احزاب، 36) «هیچ مرد و یا زن مومنی در کاری كه خدا و رسولش داوری کرده باشند، اختیاری از خود ندارند.» زینب گفت: ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم تو دوست داری، او همسر من باشد؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: بلی. زینب گفت: پس من نمیخواهم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نافرمانی كنم بنابراین، او را به عنوان همسر خود میپذیرم.[6] بدین صورت زید رضی الله عنه كه از او به عنوان زید رضی الله عنه فرزند محمد صلی الله علیه و سلم یاد میشد با زینب ازدواج نمود و به همسرش ده دینار و شصت درهم و چادری و ملحفه و زرهی و مقداری گندم و خرما به عنوان مهریه داد.[7] طلاق زینب رضی الله عنها به اقتضای حكمت الهی، زید رضی الله عنه و زینب در زندگی مشترك خود به تفاهم نرسیدند و بعد از گذشت مدتی، زید رضی الله عنه تصمیم به طلاق زینب گرفت. زید رضی الله عنه در این مورد با پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم گفتگو نمود. آن حضرت صلی الله علیه و سلم به او اجازة طلاق نداد بلكه ایشان را به مدارا و ادامة زندگی مسالمتآمیز تشویق مینمود. تا اینكه خداوند به زید رضی الله عنه اجازة طلاق داد. آن گاه او بعد از یك سال زندگی مشترك، زینب را طلاق داد.[8] بنابراین، زید رضی الله عنه بعد از یك سال از زندگی مشترك خود با زینب وقتی متوجه این قضیه شد كه همسرش علاقهای به ادامة زندگی با او ندارد، او نیز كه انسانی بزرگوار بود و نمی خواست خواستههای دیگران را قربانی امیال خود بگرداند، از ادامة زندگی با زینب خسته شد و اراده نمود تا او را طلاق دهد. برای این منظور به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم مراجعه مینمود، اما ایشان میفرمود: «همسرت را نگهدار و از خدا بترس.»[9] ابن كثیر میگوید: در این مورد، ابن ابی حاتم و ابن جریر روایاتی را از برخی از بزرگان سلف نقل نمودهاند كه چون به صحت نرسیدهاند، از ذكر آنها خوداری میكنیم.[10] فلسفة ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زینب دختر جحش پسر خواندگی از جمله مسائلی بود كه در میان اعراب به قدری ریشه دوانیده بود كه از بین بردن آن پیامدهای ناگواری را در بر داشت. این مسئله هم در مكه و هم در مدینه رواج داشت و مردم پسر خوانده را فرزند حقیقی خود به شمار میآوردند. بنابراین، خداوند میخواست این مسأله برای مردم واضح گردد كه اینها فرزندان حقیقی آنها نیستند و این فقط یك ادعا است و واقعیت ندارد؛ چنانكه خداوند فرمود: { مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یهْدِی السَّبِیلَ (٤)}(احزاب، 4) «خداوند دو دل را در دورن كسی قرار نداده است و هرگز همسرانتان را با اظهار «ظِهار» مادران شما نمیسازد و فرزند خواندگانتان را فرزندان حقیقی شما نمینماید این سختی است كه شما به زبان میگویید. خداوند حق میگوید و به راه راست راهنمایی میکند.» سپس خداوند خاطر نشان ساخت كه عدل و انصاف و نیكوكاری حكم میكند كه این نوع فرزندان را به پدران حقیقی آنان نسبت دهید: { ادْعُوهُمْ لآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیكُمْ وَلَیسَ عَلَیكُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (٥)} (احزاب، 5) «آنها را به نام پدرهایشان بخوانید که این کار نزد خدا منصفانهتر است. اگر پدرانشان را نشناختید، پس برادران دینی و یاران شما هستند و اگر در این مورد دچار اشتباه شدید، گناهی بر شما نیست ولی آنچه را كه دلتان میخواهد (گناه است) به هر حال خدا آمرزنده و مهربان بوده و هست.» عبدالله بن عمر رضی الله عنه میگوید: «تا قبل از نزول این آیه ما زید بن حارثه رضی الله عنه را به عنوان زید بن محمد صلی الله علیه و سلم صدا میكردیم تا اینكه قرآن ما را از این كار نهی كرد.»[11] علاوه بر آن قرآن فرمود: اگر شما اسم پدران واقعی آنان را نمیدانید، پس اینها برادران دینی و زیردستان شما هستند و آنها را با این عناوین بخوانید. بنابراین، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به زید رضی الله عنه میگفت: «تو برادر و غلام آزاد شدة ما هستی»[12] یعنی تنها مومنان با یکدیگر برادرند؛ چنانکه خداوند میفرماید: {إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (١٠)}(حجرات، 10) «فقط مومنان برادران همدیگرند؛ پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید و از خدا ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود.» نصوص دیگری نیز نازل گردید كه پسر خواندگان را از انتساب خود به غیر پدران حقیقی خود منع میكرد و آن را حرام اعلام مینمود[13]؛ چنانكه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: نفرین خدا و فرشتگان و مردم بر كسی كه خود را به سوی فردی غیر از پدر واقعی خود منتسب بكند. و افزود كه از چنین انسانی هیچ نوع عبادتی پذیرفته نمیشود.[14] بنابراین، شریعت اسلام برای اثبات نسبت فرزند، هم خوابی با زنی كه در عقد انسان و یا كنیز او میباشد، شرط قرار داده است و روابط جنسی زمان جاهلیت را مردود شمرده و فرموده است: فرزند متعلق به كسی است كه بر فراش او متولد میشود و پاداش زناكار، سنگسار است[15]؛ یعنی، عقد صحیح باعث ایجاد نسب میشود نه زنا و اگر طریق زنا فرزندی متولد شود،زناکار میبایست، سنگسار گردد.[16] مسئلة پسر خواندگی در میان اعراب، مسئلهای دیرینه بود كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به وسیلة ازدواج با مطلقة زید رضی الله عنه یعنی زینب، عملاً آن را نابود كرد[17]. بنابراین، فلسفة ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زینب رضی الله عنها خیلی آشكار و شفاف است چنانكه قرآن میفرماید: {لِكَی لا یكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا (٣٧)} (احزاب، 37) «تا برای مؤمنان در ازدواج با همسران فرزند خواندگان خود مشكلی نباشد بعد از اینكه آنها با آنان نیاز خود را به پایان بردند (و طلاقشان دادند) فرمان خدا باید انجام شود.» اما شایعة كفار و منافقان و پیروان آنها مبنی بر اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به زینب علاقمند شده بود و هنگامی كه زید رضی الله عنه متوجه این موضوع گردید او را طلاق داد، روایتهای دروغینی است كه نسبت آنها به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نوعی تعرض به ساحت مقدس نبوت است؛ چنانكه امام ابن العربی، به این نوع روایات جواب داده و گفته است: اینكه میگویند: آن حضرت صلی الله علیه و سلم با دیدن زینب او را پسندید ... سخنی مردود است؛ زیرا زینب همیشه در كنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بود و چون فرضیة حجاب نازل نشده بود، آن حضرت صلی الله علیه و سلم همواره او را میدید؛ پس چگونه ممكن است زنی كه از نزدیكان ایشان است و همیشه در كنار هم زندگی میكنند، یكباره و آن هم بعد از ازدواج، قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را تسخیر نماید؟ علاوه بر آن قلب پاك آن حضرت از این گونه آلایشهای فاسد خیلی بدور بود. بنابراین، امکان چنین امری چگونه ممكن است در حالیكه خداوند به ایشان چنین دستور داده بود: { لا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ (٨٨)}(حجر، 88) «و چشمانت را به آنچه از زینتهای دنیا به برخی از آنان دادهایم، مدوز.» زنان، برترین زینت زندگی دنیا هستند كه نباید چشم به آنها دوخت. بنابراین چنین امری برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم حتی در مورد زنان مطلقه بعید است؛ پس چگونه ممکن است به زنی که شوهر دارد، با چنین دیدی نگاه کند؟ و هدف از{ وَتُخْفِی فِی نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ}آن طور كه برخی پنداشتهاند، محبت نسبت به زینب نیست و اگر چنین چیزی میبود، خدا آن را آشكار میكرد؛ بلكه هدف آیه، همان امر ازدواج با زینب است كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم برای از بین بردن رسم پسر خواندگی به این امر اقدام نمود.[18] ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زینب بعد از اینكه زید رضی الله عنه ، زینب را طلاق داد و عده او تمام گردید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به زید رضی الله عنه گفت: رضی الله عنه نزد زینب برو و از او برای من خواستگاری كن. زید رضی الله عنه میگوید: من نزد زینب رفتم و او را انسانی بزرگ پنداشتم و گفتم: مژدهات باد، زینب! پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از تو خواستگاری نموده است. زینب گفت: من تا از پروردگارم استخاره نكنم، این كار را نخواهم كرد. پس برخاست و به نماز ایستاد. طولی نكشید كه آیات قرآن نازل شد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به ازدواج با زینب مأموریت یافت. آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به خانة زینب آمد[19]. و به او چهارصد درهم مهریه داد و با او ازدواج نمود. و این ازدواج طبق روایات مشهور، در سال پنجم ه. اتفاق افتاد، اما بیهقی میگوید: این ازدواج بعد از غزوة بنیقریظه به وقوع پیوست.[20] پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در ولیمة این ازدواج، گوسفندی ذبح كرد و یارانش را برای صرف غذا دعوت نمود.[21] بدین صورت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به دستور پروردگارش، با زینب دختر جحش ازدواج نمود. كه این ازدواج در برگیرندة درسها و فوائد زیادی بود. از جمله این كه عبارتند از: 1- كسی كه زینب برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خواستگاری نمود، همسر سابقشان، زید رضی الله عنه بود. ابن حجر میگوید: این شفافترین نكتهای بود كه در این جریان اتفاق افتاد. زیرا همسر سابقش شخصاً از او برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خواستگاری نمود. تا كسی گمان نبرد كه وی بدون اینكه راضی باشد، مجبور به طلاق شده است و از طرفی برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نیز بی رغبتی زید رضی الله عنه نسبت به همسر سابقش بیش از پیش آشكار میگردید.[22] همچنین فلسفة دیگر این قضیه در این نماد پیدا میكند كه نباید نفرت و عداوت و طلاق زوجین مانع از خیرخواهی نسبت به یكدیگر باشد؛ بلكه باید اخوت ایمانی همچنان حفظ گردد؛ چنانكه زید رضی الله عنه بعد از جدایی و طلاقی كه خود زینب باعث آن شده بود، نزد او رفت و او را برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خواستگاری نمود و گفت: زینب ! مژدهات باد. 2- آیاتی كه در این مورد نازل گردید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را به این دلیل که زید رضی الله عنه را به ادامة زندگی با زینب توصیه و تأكید مینمود، سرزنش كرد؛ زیرا ایشان از طریق وحی الهی اطلاع یافته بود كه زید رضی الله عنه زینب را طلاق خواهد داد و ایشان با زینب ازدواج خواهند كرد. اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از ترس سخن مردم كه خواهند گفت: محمد صلی الله علیه و سلم با مطلقة پسر خود ازدواج كرده است، از ابراز این مسئله خودداری نمود و زید رضی الله عنه را به ادامة زندگی و تفاهم با همسرش توصیه مینمود. انس بن مالك رضی الله عنه و همچنین عایشه رضی الله عنه میگویند: اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم میتوانست بخشی از قرآن را كتمان نماید، این آیه را كتمان مینمود كه میفرماید: { وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیهِ أَمْسِكْ عَلَیكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ (٣٧)} (احزاب، 37)[23] «یادآور شو زمانی را که به کسی که خداوند بدو نعمت داده بود و تو نیز بدو لطف کرده بودی، میگفتی: همسرت را نگاهدار و از خدا بترس تو چیزی را در دل پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میسازد و از مردم میترسیدی؛ در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی.» شیخ عبدالرحمن سعدی در تفسیر این آیه:{وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ }میگوید: یعنی كسی كه خدا، نعمت اسلام را به او ارزانی داشته است و تو نیز با آزاد كردن و تعلیم و تربیت، بر او انعام كردهای، هنگامی كه نزد تو آمد و در مورد طلاق همسرش با تو مشورت نمود و تو در حالی كه خیرخواه و دلسوز او بودی، با اینكه دوست داشتی با زینب رضی الله عنه ازدواج نمایی، اما زید رضی الله عنه را بر خود ترجیح دادی، و به تفاهم و ادامة زندگی و رعایت تقوا در مورد همسرش توصیه نمودی.[24] سید قطب میگوید: آنچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم آشكار نكرده بود، در حالی كه میدانست خدا آن را آشكار میكند، آگاهی او به ازدواج با زینب بود. و این مسئله، امری صریح و تعبدی نبود وگر نه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در بیان آن اندكی درنگ نمینمود. بلكه قضیهای بود كه خداوند از وقوع آن در آیندة نزدیك به ایشان خبر داده بود. بنابراین، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم لزومی نمیدید كه قبل از فرا رسیدن وقت موعود، مردم را مطلع سازد. تا اینكه خداوند، زمینة آن را با طلاق دادن زید رضی الله عنه فراهم كرد و تا آن لحظه نه او چیزی میدانست و نه زینب كه در آینده چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. زیرا عرف حاكم بر جامعه، زینب را مطلّقة پسر محمد صلی الله علیه و سلم به شمار میآورد.[25] 3ـ آیة {فَلَمَّا قَضَى زَیدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاكَهَا }این آیه بیانگر شأن و منزلت والای زید رضی الله عنه است؛ زیرا او تنها صحابهای میباشد كه نام او در كلام خدا ذکر گردیده است. سهیل رضی الله عنه میگوید: تا قبل از نزول این آیه، زید را زید بن محمد صدا میكردند، اما بعد از نزول این آیه: {ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ } «آنها را به نام پدرانشان صدا كنید.» زید رضی الله عنه گفت: من زید بن حارثه هستم و بر خود حرام كرد كه به نام زید بن محمد صدا كرده شود. بعد از اینكه چنین افتخار بزرگی از او سلب گردید و روحیهاش تضعیف شد، خداوند، نصیب او کرد افتخاری كه هیچ یك از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم مشمول این افتخار نگردیدند و آن اینکه خداوند نام او در قرآن ذکر نمود. و نام او تا قیامت در كلام خدا تلاوت خواهد شد. بدین صورت خداوند، در صدد دلجویی از زید رضی الله عنه برآمد و در مقابل افتخار انتساب به محمد صلی الله علیه و سلم او را از افتخار دیگری بهرهمند ساخت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم هنگامی که به ابی بن كعب رضی الله عنه فرمود: خدا به من دستور داده است تا فلان سوره را بر تو بخوانم»، اشك شادی ریخت و گفت: آیا خدا نام مرا ذکر کرده است؟ پس چه احساسی خواهد داشت كسی كه نام او در آیات قرآنی برای همیشه در دنیا توسط مؤمنان و در بهشت توسط بهشتیان تلاوت میشود؟ و خداوند نیز نام او را همیشه ذکر مینماید؛ زیرا قرآن، كلام ازلی خدا است كه تا ابد باقی خواهد ماند. بنابراین، نام زید رضی الله عنه در صحیفههای مكرم وجود دارد و توسط فرشتگان مقرب تلاوت میگردد و این ویژگی بعد از ذكر نامهای برخی از انبیاء، مخصوص زید رضی الله عنه است.[26] 4ـ ازدواج با زینب به دستور خدا بود و خداوند او را به عقد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در آورد؛ چنانكه این مطلب در كلام خدا تصریح شده است آنجا كه میفرماید: ) زوجنا كها ( «ما او را به عقد تو در آوردیم ... .» و این، امر برای زینب شرافت و افتخاری عظیم محسوب میگردید كه همواره به آن افتخار میكرد و حقاً كه شایستة این افتخار بود. چنانكه انس رضی الله عنه میگوید: زینب بر سایر همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فخر میكرد و میگفت: شما را خانوادههایتان به عقد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در آوردهاند ولی مرا خدا از فراز هفت آسمان به عقد او در آورده است[27]. و در روایت دیگری آمده است که زینب علاوه بر افتخار بر سایر زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم میگفت: «خداوند نکاح من را در آسمان بسته است.»[28] و شاید این افتخار بزرگ به خاطر آن نصیب زینب گردید كه بدون هیچ علاقهای و فقط به خاطر اطاعت از دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زید رضی الله عنه ازدواج نمود.[29] 5ـ در ولیمهای كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در ازدواج با زینب تدارك دید و صحابه رضی الله عنهم را برای صرف غذا دعوت نمود، معجزهای دیگر كه عبارت بود از ازدیاد خوراك، آشكار گردید. همچنین در اثنای همین ولیمه، آیة حجاب نازل شد و آداب ضیافت بیان گردید.[30] انس بن مالك رضی الله عنه میگوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بعد از اینکه ازدواج نمود، به خانهاش رفت. مادرم، امسلیم، غذایی آمیخته از خرما، روغن و كشك تهیه كرد و در ظرفی گذاشت و به من داد و گفت: اینها را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ببر و سلام مرا به او برسان و بگو: این غذای اندكی است كه مادرم آن را برای شما فرستاده است. هنگامی که نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم رسیدم، فرمود: آنها را بر زمین بگذار و برو فلانی و فلانی و هر كس را كه دیدی دعوت كن. انس رضی الله عنه میگوید: من كسانی را كه آن حضرت صلی الله علیه و سلم آنان را نام برده بود و همچنین هر كس را كه میدیدم، دعوت میكردم. از انس رضی الله عنه پرسیدند: تعداد شما چند نفر بود؟ گفت: حدود سیصد نفر بودیم. انس رضی الله عنه میگوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: انس! ظرف را بیاور. آن گاه طبق دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم دستههای ده نفری یكی بعد از دیگری میآمدند و در اطراف ظرف حلقه میزدند و غذا میخوردند تا سیر میشدند و با این ترتیب همه غذا خوردند. آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به من گفت: ظرف را بردار. انس رضی الله عنه میگوید: نمیدانستم اكنون كه آنرا برداشتهام، غذای بیشتری داشت یا قبلاً كه آن را گذاشته بودم؛ سپس برخی از كسانی كه غذا خوردند، همچنان در خانة پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نشستند و مشغول گفتگو بودند. آن حضرت صلی الله علیه و سلم نیز تشریف داشت و عروسش نیز رو به دیوار نشسته بود. آنها با این كار، برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ایجاد مزاحمت كردند آن حضرت صلی الله علیه و سلم برخاست و بیرون رفت و از خانههای دیگرش سرکشی نمود و برگشت و آنها همچنان نشسته بودند. آن گاه آنها احساس كردند كه برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم مزاحمت ایجاد نمودهاند، بنابراین فوراً از آنجا برخاستند و رفتند. بعد از این موضوع، آیه حجاب نازل گردید: { یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلا أَنْ یؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْیی مِنْكُمْ وَاللَّهُ لا یسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمًا (٥٣) } (احزاب، 53) «ای مؤمنان! به خانههای پیامبر، بدون اینكه به شما اجازه داده شود، داخل نشوید. وقتی وارد شوید كه برای صرف غذا به شما اجازه داده شود. آن هم مشروط به اینكه به موقع وارد شوید. نه اینكه از مدتی قبل بیائید و در انتظار پخت غذا بنشینید. ولی هنگامی كه دعوت شدید، وارد شوید و زمانی كه غذا میخورید پراكنده گردید. و به گفتگو ننشینید. این كار شما پیغمبر را آزار میداد اما او شرم میكرد، ولی خدا از بیان حق شرم نمیكند. هنگامی كه از زنان پیامبر چیزی از وسایل منزل به امانت خواستید از پس پرده از ایشان بخواهید، این كار برای پاكی دلهای شما و آنان بهتر است. شما حق ندارید پیغمبر خدا را آزار دهید و هرگز حق ندارید كه بعد از مرگ او همسرانش را به همسری خویش در آورید. این كار نزد خدا(گناهی) بزرگ است.» با نزول آیة حجاب، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم همسرانش را به التزام و رعایت حجاب دستور داد. نزول حكم حجاب اعلان موافقت با رأی عمر بن خطاب رضی الله عنه بود، چنانكه انس بن مالك رضی الله عنه میگوید: عمر بن خطاب رضی الله عنه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم گفت: ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به خانة تو هر انسان نیكوكار و بد كار میآید. بنابراین، اگر شما همسران خود را امر به حجاب مینمودید، بهتر بود. آن گاه آیة حجاب نازل گردید.[31] با نازل شدن این آیه، حجاب بر همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم مشروع گردید و هدف از حجاب، پوشانیدن جسم در مقابل بیگانگان و گفتگو ننمودن با آنان است و اگر كسی به خاطر ضرورتی میخواهد با آنها سخن بگوید، این كار را از پشت پرده انجام دهد. پس از نزول این آیه، پدران، فرزندان و محارم زنان گفتند: ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم آیا این حكم شامل ما هم میگردد؟ خداوند در پاسخ آنها، این آیه را نازل كرد: { لا جُنَاحَ عَلَیهِنَّ فِی آبَائِهِنَّ وَلا أَبْنَائِهِنَّ وَلا إِخْوَانِهِنَّ وَلا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلا نِسَائِهِنَّ وَلا مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُنَّ وَاتَّقِینَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ شَهِیدًا (٥٥) } (احزاب، 55) «بر آنان گناهی نیست كه با پدران، فرزندان، برادران، فرزندان برادران، فرزندان خواهران و با زنان مسلمان و بردگان خود روبرو باشند. و از خدا بترسید كه قطعاً خدا بر هر چیزی حاضر و ناظر است.» همچنین در مورد خانهنشینی و فرهنگ گفتگوی زنان پیامبر صلی الله علیه و سلم ، این آیات نازل گردید: { یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا (٣٢)وَقَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الأولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا (٣٣) } (احزاب، 32-33) «ای همسران پیغمبر! شما مثل هیچ یك از زنان (عادی) نیستید. اگر میخواهید پرهیزگار باشید صدا را نرم و نازك نكنید كه بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند؛ بلكه به صورت شایسته و عادی سخن بگویید. و در خانههای خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمایی نكنید و نماز را برپا دارید و زكات را بپردازید و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمایید. خدا قطعاً میخواهید پلیدی را از شما اهل بیت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد.» جمهور مفسران میگویند: گر چه این آیه خطاب به همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نازل شده است، ولی حكم آن عام و همة زنان مسلمان مشمول این آیه میگردند و اگر زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را به طور خاص ذکر نموده است، به دلیل منزلت و مقام والای آنان نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم میباشد.[32] امام قرطبی در تفسیر خود مینویسد: این آیه زنان را ملزم به خانهنشینی میكند و اگر چه خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه و سلم است، اما از نظر حكم شامل همة زنان میباشد. زیرا علاوه بر آن، دلایل زیادی در شریعت وجود دارد كه زنان را به خانهنشینی و خارج نشدن از منزل جز برای ضرورت توصیه می نماید.[33] خداوند در قرآن، مسائل مربوط به زنان مسلمان را به تفصیل بیان نموده است و آنها را به پایین انداختن نگاهها، حفاظت فرجها و آشكار نساختن مواضع زینت: گردن، ساق، ساعد، مو و غیره به غیر از محارم امر نموده است[34]. این موارد در سورة نور بیان گردیده است و در سنت نبوی نیز زنان به رعایت حجاب و پاكدامنی و دوری از بدحجابی امر شده اند. موارد ذکر شده برخی از درسها و حكمتهایی بود که از ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با زینب استنباط میگردد. زینب در سال بیست هجری و در سن پنجاه و سه سالگی چشم از جهان فرو بست و اولین همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم بود كه بعد از وفات آن حضرت صلی الله علیه و سلم به ایشان پیوست[35]. از ایشان یازده حدیث نبوی نقل شده است[36]. كه پنج حدیث در كتب سته روایت شده است[37] و در دو حدیث از آنها بخاری و مسلم اتفاق نمودهاند.[38]
[1]- الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ابن عبدالبر، ج 1، ص 372. [2]- همان، ج 4، ص 1849. [3]- صحیح مسلم باب فضائل الصحابه، ج 4، ص 1907، شماره 2452. [4]- همان، ص 1892، شماره 2442. [5]- قضایا نساء النبی و المومنات، حفصه بنت عثمان الخلیفی، ص 205. [6]- جامع البیان طبری، ج 22، ص 11. [7]- تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 489. [8]- تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 491. [9]- قضایا نساء النبی و المومنات، ص 209. [10]- تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 491. [11]- بخاری کتاب التفسیر باب (ادعوهم لآبائهم) ج 3، ص 276، شماره 4782. [12]- بخاری باب الصلح، ج 2، ص 267 شماره 2699. [13]- قضایا نساء النبی و المومنات، ص 189. [14]- بخاری باب فضائل المدینه، ج 2، ص 411، شماره 3172. [15]- بخاری باب الحدود ج 4، ص 254، شماره 6818. [16]- علاقة الاباء بالابناء فی الشریعة الاسلامیه، معاد الصانع، ص 52-53. [17]- معین السیره، ص 311. [18]- احکام القرآن ابن عربی، ج 3، ص 1531-1532. [19]- مسلم باب النکاح، ج 2، ص 1048 شماره 1428. [20]- البدایه و النهایه، ج 4، ص 147. [21]- فتح الباری ابن حجر ج 8، ص 524. [22]- [23]- بخاری باب التوحید ج 4، ص 388 شماره 7420 - مسلم کتاب الایمان، ج 1، ص 160، شماره 177. [24]- تفسیر السعدی، ج 3، ص 154. [25]- فی ضلال القرآن، ج 5، ص 2869. [26]- تفسیر القرطبی، ج 14، ص 194. [27]- بخاری باب و کان عرشه علی الماء ج 4، ص 388 شماره 7420. [28]- قضایا نساء النبی و المومنات، ص 218. [29]- همان. [30]- [31]- بخاری باب التفسیر، ج 6، ص 29 شماره 4790. [32]- السنة النبویه، ابی شهبه، ج 2، ص 312. [33]- تفسیر قرطبی ج 14، ص 179. [34]- همان. [35]- طبقات الکبری ج 8 ص 115. [36]- تلقیح المفهوم، ابن جوزی، ص 370. [37]- تحفة الاشراف، مزی، ج 11، ص 321-323. [38]- سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 121.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|