|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>ام المومنین عایشه صدیقه > حادثه افک
شماره مقاله : 3307 تعداد مشاهده : 311 تاریخ افزودن مقاله : 11/6/1389
|
حادثه افك و تلاش بیهودة منافقان برای خدشهدار ساختن حیثیت خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم
توطئه منافقان در برانگیختن شعارهای جاهلی و ایجاد تفرقه بین صفوف منسجم یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ، با شكست مواجه گردید بنابراین درصدد طرحریزی حادثة جدیدی برآمدند و این بار حیثیت و آبروی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و خانوادة ایشان را مورد هدف قرار دادند. مؤرخان، سیرهنویسان و محدثان اتفاقنظر دارند كه حادثة افك در مسیر بازگشت از غزوة بنیمصطلق رخ داد. این جریان را امام بخاری و مسلم به تفصیل ذكر كردهاند و عایشه، امالمؤمنین، این ماجرا را این گونه بیان مینماید: عایشه میگوید: هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم قصد سفری مینمود در میان زنان خود قرعه میانداخت و قرعه به نام هر کس میافتاد، او را با خود میبرد. این بار در غزوة (بنیمصطلق) قرعه به نام من بیرون آمد و در این وقت حكم حجاب نازل شده بود بنابراین، من داخل كجاوه بر مركب خود مینشستم. بعد از اینكه از غزوه فارغ شدیم و برگشتیم، نزدیك مدینه اردو زدیم. هنوز شب بود كه اعلام حركت نمودند. من برای اجابت مزاج به گوشهای رفتم. وقتی میخواستم به طرف مركب خود بیایم، متوجه شدم كه گردنبند من پاره شده و مهرههایش ریخته است؛ من مشغول جمعآوری آنها شدم. در آن اثنا، كسانی كه مسئول حمل كجاوة من بودند، حسب معمول به گمان اینكه من داخل آن هستم، كجاوه را بر روی شترم گذاشتند. و چون من هنوز جوان بودم و زنان در آن وقت به خاطر نداشتن غذای كافی لاغر اندام و سبك بودند بنابراین، آنها متوجه خالی بودن كجاوه نگردیدند و شتر را همراه كاروان به حركت درآوردند. من نیز بعد از اینکه گردنبند خود را پیدا نمودم، به محل كاروان آمدم و متوجه شدم كه كاروان رفته است و اثری از آن نیست و چون میدانستم كه اگر آنها متوجه قضیه بشوند، برمیگردند، در همانجا نشستم و سپس به خواب رفتم. صفوان بن معطل سلمی كه پشت سر لشكر مانده بود، هنگام صبح، كه هنوز هوا روشن نشده بود، به محل كاروان رسیده بود و از دور متوجه گردیده بود كه چیزی جا مانده است. وقتی نزدیك میآید، مرا كه قبل از حكم حجاب دیده بود، میشناخت و من با شنیدن «انّالله و انّاالیه راجعون» از زبان ایشان، بیدار شدم و خود را پوشاندم. عایشه میگوید: به خدا سوگند! او حتی یك كلمه با من حرف نزد فقط مكرر «انالله» میگفت و شترش را خواباند و من برآن سوار شدم. او پیاده جلو شد و من سوار بر شتر، پشت سر ایشان تا به لشكر كه در گرمای ظهر در جایی اردو زده بود، رسیدیم. پس از آنجا ماجرا شروع شد و كسی كه این جریان را رهبری میكرد، عبدالله بن ابیسلول بود. 1- پخش بهتان در مدینه عایشه میگوید: وقتی به مدینه رسیدیم، من به مدت یكماه بیمار شدم و در حالی كه مردم مشغول داستان افك بودند، من بدون اطلاع از همه چیز (در خانه بستری بودم) البته رفتار رسول خدا صلی الله علیه و سلم مرا به شك میانداخت؛ چون آن محبت و مهربانی سابق را از ایشان نمیدیدم، فقط به خانه میآمد و میگفت: حالت چطور است و سپس برمیگشت. تا اینكه حال من بهتر شد. شبی با مادر مسطح برای قضای حاجت بیرون شدم. در آن وقت ما فقط شبها برای این منظور بیرون میرفتیم، و هنوز به ساختن دستشویی كنار خانههای خود عادت نكرده بودیم و این كار را عربها عیب میدانستند. در بازگشت به خانه، پای مادر مسطح به دامن جامهاش گیر كرد و افتاد و گفت: وای! بمیرد مسطح. من گفتم: تو به مردی كه در معركة بدر حضور داشته است؛ چنین میگویی؟ گفت: چقدر تو سادهای! مگر نشنیدهای چه گفته است؟ گفتم: چه گفته است؟ آنگاه او ماجرای افك را مفصل برایم تعریف نمود. از آن لحظه بیماریام شدت گرفت. به خانهام برگشتم. رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد (و سلام كرد) و گفت: حالت چطور است؟ گفتم: اجازه میدهی نزد پدر و مادرم بروم؟ و هدفم این بود كه در مورد این ماجرا واقعیت را از زبان آنها بشنوم. رسول خدا صلی الله علیه و سلم به من اجازه داد؛ پس نزد پدر و مادرم رفتم. به مادرم گفتم: مادر! مردم دربارة چه چیزی سخن میگویند؟ گفت: دخترم، آرام باش. به خدا سوگند! هر زنی هوو داشته باشد و شوهرش او را دوست بدارد، در مورد او سخنانی گفته میشود. گفتم: سبحان الله! این سخن واقعیت دارد؟ پس آن شب را تا صبح گریستم و یكسره اشك ریختم و لحظهای نخوابیدم. 2- مشاوره با برخی از اصحاب و یاران بعد از اینكه وحی در این مورد به تأخیر افتاد، رسول خدا صلی الله علیه و سلم با علی ابن ابیطالب و اسامه بن زید در مورد جدایی از من به مشورت پرداخت، اسامه گفته بود: ای رسول خدا صلی الله علیه و سلم ! ما در مورد خانوادة شما جز خیر و نیكی چیزی سراغ نداریم. اما علی به آن حضرت صلی الله علیه و سلم گفته بود: خداوند به شما گنجایش داده است و زنان دیگری غیر از این یك زن وجود دارند. سپس گفته بود كه اگر از این كنیز دربارة او سؤال كنی، واقعیت را خواهد گفت. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و سلم از بریره سؤال كرده بود كه آیا از عایشه با مورد مشكوكی مواجه شده است؟ بریره گفته بود: نه به خدا سوگند! من هیچ مورد مشكوك و شبههآمیزی از او سراغ ندارم، جز اینكه میدانم او دختری كم سن و سال است كه در حال خمیر كردن آرد، خواب میرود و گوسفندی میآید و آرد را از جلوی او میخورد. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و سلم در حالی كه از عبدالله بن ابی بن سلول به شدت ناراحت گردیده بود، از روی منبر خطاب به مسلمانان فرمود: چه كسی خیال مرا از طرف مردی راحت میكند كه آزارش حتی به زندگی خانوادگیام سرایت كرده است و در مورد مردی سخن میگویند كه من از او جز نیكی سراغ ندارم و هیچ گاه بدون حضور خودم به خانهام نیامده است. سعد بن معاذ میگوید: ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ! اگر از اوس باشد، من خیال شما را راحت میكنم و گردنش را میزنم و اگر از برادران خزرجی باشد باز هم شما هر دستوری بدهید، اجرا خواهیم كرد. 3ـ پیامدهای فتنة افك عایشه میگوید: با این سخن سعد بن معاذ، سردار خزرج یعنی سعد بن عباده به خشم آمد. او مردی صالح بود، اما تعصب نژادی بر او چیره گشت و گفت: دروغ میگویی و اگر از خزرج باشد، تو او را نخواهی كشت و اگر او را بكشی، كشته خواهی شد. اسید بن حضیر كه پسرعموی سعد بود، برخاست و در جواب سعد بن عباده گفت: ما او را خواهیم كشت و تو كه از منافقان دفاع مینمایی، شاید خودت هم منافق هستی و بدین صورت سخنان تندی میان افراد اوس و خزرج رد و بدل شد و نزدیك بود به جان یكدیگر بیفتند؛ ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم كه بر روی منبر بود، آنها را به سكوت و آرامش فراخواند و جریان را تمام كرد. عایشه میگوید: كار من فقط گریه شده بود. صبح یكی از روزها كه دو شب متوالی و یك روز كامل گریه كرده بودم و لحظهای نخوابیده بودم، پدر و مادرم بر بالین من آمدند. آنها گمان میكردند كه گریه جگرم را پاره خواهد كرد. در حالی كه آنها بر بالین من نشسته بودند، زنی از انصار اجازة ورود خواست. به او اجازه داده شد. آن زن نیز در كنارم نشست و با من میگریست. در آن اثناء، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم وارد شد، سلام كرد و نشست و این اولین باری بود كه بعد از شایع شدن این خبر، نزد من مینشست. 4- گفتگوی رسول خدا صلی الله علیه و سلم با عایشه دربارة مسئلة افك عایشه میگوید: یك ماه بود كه وحی بر آن حضرت صلی الله علیه و سلم نازل نشده بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم ! به من گفت: ای عایشه! در مورد تو به من خبرهایی رسیده است. اگر تو واقعاً بیگناه هستی، پس به زودی خداوند بیگناهی تو را اثبات خواهد كرد، اما اگر مرتكب گناهی شدهای، پس استغفار و توبه كن؛ زیرا بنده وقتی گناهی مرتكب شود و بعد از آن به خدا روی آورد، خدا نیز گناهش را میآمرزد. هنگامی كه سخنان رسول خدا صلی الله علیه و سلم به پایان رسید، اشكهایم تمام شد، حتی قطرهای نمیچكید. به پدر و مادرم گفتم: جواب رسول خدا صلی الله علیه و سلم را بدهید. گفتند: به خدا سوگند! ما نمیدانیم چطور جواب او را بدهیم. آن گاه خودم در حالی كه زن جوانی بیش نبودم و هنوز زیاد بر قرآن مسلط نبودم، گفتم: به خدا سوگند! اكنون كه شما این جریان را شنیدهاید و آن را باور كردهاید، اگر من خود را از آن بری بدانم، در حالی كه خدا میداند از آن بری هستم، شما از من نخواهید پذیرفت و اگر بدان اعتراف كنم در حالی كه خدا میداند چنین نبوده است، شما خواهید پذیرفت. جواب من همان سخن یعقوب است كه گفت: { وَجَاءُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (١٨) } (یوسف، 18) «و پیراهنش را با خون دروغین آوردند (یعقوب) گفت: بلكه نفسهای شما كار زشتی را در نظرتان آراسته است. پس(كارمن) صبر جمیل است و خداست كه از او در مقابل آنچه میگویید، یاری خواسته میشود.» این را گفتم و بر بسترم دراز كشیدم. عایشه میگوید: چون من یقین داشتم كه از این گناه بری هستم، میدانستم كه خداوند مرا از آن تبرئه خواهد كرد؛ ولی نمیدانستم كه برائت من در قرآن به صورت آیاتی كه برای همیشه تلاوت خواهد شد، نازل میشود. احتمال میدادم كه خداوند تبرئة مرا در خواب پیامبرش صلی الله علیه و سلم به او اعلام میدارد. 5- نزول وحی و تبرئة عایشه عایشه میگوید: به خدا سوگند! هنوز رسول خدا صلی الله علیه و سلم از جایش تكان نخورده بود و هیچ یكی از كسانی كه داخل خانه بودند، خارج نشده بودند كه وحی بر آن حضرت صلی الله علیه و سلم نازل گردید و آثار نزول وحی برایشان پدیدار شد و عرقها از چهرهاش مانند دانة مروارید سرازیر گردید؛ پس از اینكه آثار وحی برطرف گردید، رسول خدا صلی الله علیه و سلم خندید و اولین سخنی كه بر زبان آورد، این بود كه فرمود: ای عایشه! خدا نیز تو را تبرئه كرد. عایشه میگوید: مادرم گفت: بلند شو، دستهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را ببوس. گفتم: خیر؛ بلكه من فقط شكر خدا را به جای میآورم. این آیات نازل گردید: { إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالإفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الإثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ (١١)لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِینٌ (١٢)لَوْلا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ (١٣)وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (١٤)إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَیسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ (١٥)وَلَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ (١٦)یعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (١٧)وَیبَینُ اللَّهُ لَكُمُ الآیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ (١٨)إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (١٩)وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ (٢٠) } (نور، 11-20) «كسانی كه این تهمت بزرگ را پرداخته و سرهم كردهاند، گروهی از خود شما هستند، اما گمان مبرید كه این حادثه برایتان بد است؛ بلكه این مسئله برایتان خوب است. هر كدام از آنها به گناه كاری كه كرده است، گرفتار میآید و هر كسی كه بخش عظیمی از آن را به عهده داشته است، عذاب بزرگ و مجازات سنگینی را دارد. چرا هنگامی كه این تهمت را میشنوید، نمیبایست مردان و زنان مومن نسبت به خود گمان نیكبودن را نیندیشند و نگویند: این تهمت بزرگ، آشكار و روشنی است. چرا آنان نمیبایست چهار شاهد را حاضر بیاورند تا بر سخنان ایشان گواهی دهند؟ اگر چنین گواهانی را حاضر نمیآوردند، آنان برابر حكم خدا دروغگو بودند. اگر فضل و مرحمت خدا در دنیا و در آخرت شامل حال شما نمیشد، هر آینه به سبب خوض و فرورفتنتان در كار تهمت، عذاب سخت و بزرگی گریبانگیرتان میگردید. در آن زمان كه به استقبال این شایعه رفتید و آن را از زبان دیگران میقاپید و با دهان چیزی پخش میكردید كه علم و اطلاعی در مورد آن نداشتید و گمان میبردید این مسئله كوچك و سادهای است، در حالی كه در پیش خدا بزرگ بوده است. چرا نمیبایستی وقتی كه آن را میشنوید میگفتید: ما را نسزد كه زبان بدین تهمت بگشاییم. سبحان الله! این بهتان بزرگی است. خداوند نصیحتتان میكند كه اگر مسلمان هستید، هرگز چنین كاری را تكرار نكنید. خداوند این آیات را برای شما بیان میدارد و خدا بس آگاه و حكیم است. بیگمان كسانی كه دوست میدارند گناهان بزرگی در میان مؤمنان پخش كنند، ایشان در دنیا و آخرت شكنجه و عذاب دردناكی دارند. خداوند میداند و شما نمیدانید.» 6- موضعگیری ابوبكر رضی الله عنه در آفرینندگان حادثة افك ابوبكر صدیق رضی الله عنه پس از نزول تبرئة عایشه گفت: به خدا سوگند! كه بعد از این به مسطح چیزی نخواهم داد. او همواره به مسطح به خاطر اینكه مردی بینوا و از خویشاوندانش بود، کمک مینمود. آن گاه این آیه نازل گردید: { وَلا یأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (٢٢) (نور، 22) «كسانی كه از شما اهل فضیلت و فراخی نعمت هستند، نباید سوگند بخورند كه بذل و بخشش خود را از نزدیكان و و مستمندان و مهاجرین در راه خدا باز میگیرند. باید عفو كنند و گذشت نمایند، مگر دوست نمیدارید كه خدا شما را بیامرزد؟ و خدا آمرزگار مهربان است.» ابوبكر بعد از نزول این آیه گفت: بلی، من میخواهم كه مورد آمرزش قرار گیرم. بنابراین، از دادن كمك مالی به مسطح دریغ نورزید و گفت: آن را هیچ گاه قطع نخواهم كرد. عایشه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم از همسرش، زینب بنت جحش، در مورد من سؤال كرده بود. او گفته بود: ای رسول خدا صلی الله علیه و سلم ! من گوشها و چشمهایم را از عذاب خدا بازمیدارم و در مورد او جز خیر چیز دیگری نمیدانم. عایشه میگوید: زینب از میان سایر همسران رسول خدا صلی الله علیه و سلم با من رقابت میكرد و خداوند به خاطر تقوایی كه داشت او را حفاظت كرد، اما خواهرش، حمنه، كه همواره به خاطر زینب با من درگیر بود، از كسانی بود كه در این شایعه شركت داشت.[1] حادثة افك، حلقهای از زنجیرة شكنجهها و آزارهایی بود كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از طرف دشمنان دین با آن مواجه بود، اما خداوند بر پیامبرش صلی الله علیه و سلم و بر مؤمنان لطف و مرحمت نمود و بطلان این بهتان بزرگ را آشكار ساخت. و تاریخ نیز موضعگیری یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را در مقابل این جریان به خوبی ثبت و ضبط نموده است تا این ماجرا برای همیشه درسی برای مسلمانان باشد كه اگر مشابه این جریان برایشان رخ دهد، الگوی آنان، موضعگیری یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم باشد. گرچه نزول وحی منقطع شده است، ولی این درس برای همیشه و برای نسلهای آینده باقی خواهد ماند.[2] مهمترین آداب و احكام برگرفته از آیات افك علمای اسلام از آیاتی كه در مورد حادثة افك نازل گردید، احكام و آداب زیادی استنباط نمودهاند كه میتوان مهمترین آنها را در چند مورد زیر برشمرد: 1- اثبات تبرئة عایشة صدیقه توسط آیات صریح قرآن كه تا قیامت تلاوت خواهند گردید. { إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالإفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ } 2- حكمت خداوند مقتضی این امر بود كه این جریان را كه ظاهراً شر محض بود، در حق خانوادة ابوبكر، به خاطر صبری كه در پیش گرفتند، به خیر محض و پاداش بزرگی تبدیل نماید. { لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَكُمْ } 3- مؤمنان باید نسبت به یكدیگر گمان نیك داشته باشند. {لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِینٌ } 4- تكذیب كسانی كه حادثة افك را آفریدند و كسانی كه آن را پذیرفتند و پخش كردند. {لَوْلا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ } 5- بیان فضل و لطف خداوند در حق مؤمنان: {وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ } 6- وجوب تحقیق و بررسی هر سخن قبل از نشر آن. {وَلَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ } 7- نهی شدید از ارتكاب چنین گناه بزرگی و از تكرار مجدد آن. {یعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (١٧)وَیبَینُ اللَّهُ لَكُمُ الآیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ } 8- نهی از پخش كارهای فحش و ناشایست در میان مؤمنان. { إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ} 9- نهی از پیروی نقشههای شیطان به این دلیل که به نابودی انسان میانجامد. { یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ وَمَنْ یتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ فَإِنَّهُ یأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ یزَكِّی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (٢١) }(نور، 21) «ای مومنان! از گامهای شیطان پیروی مكنید و هر كس از گامهای شیطان پیروی بكند ، همانا او به كارهای زشت و ناپسند دستور میدهد و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نمیبود، هیچ یك از شما ابداً تزكیه نمیشد، ولی خدا هر كس را بخواهد تزكیه میكند و خدا شنوا و دانا است.» 2- تشویق به انفاق بر نزدیكان گرچه در حق انسان بدی كرده باشند. { وَلا یأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (٢٢) } 3- میزان غیرت خداوند به خاطر مؤمنان صادق و دفاع از آنها و تهدید و نفرین كسانی كه آنها را بهتان میزنند. { إِنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (٢٣)یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ (٢٤)یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ (٢٥) } (نور، 23-25) «كسانی كه زنان پاكدامن بیخبر ایماندار را به زنا متهم میسازند، در دنیا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظیمی دارند. در آن روزی كه علیه آنان زبان و دست و پای ایشان بر كارهایی كه میكردند، گواهی میدهند. در آن روز خداوند جزای واقعی آنان را بیكم و كاست بدیشان میدهد و آگاه میگردند كه خداوند حق آشكار است.» زمخشری در تفسیر این آیات میگوید: با بررسی قرآن و همچنین بررسی تهدیدهایی كه از جانب خداوند متوجه بندگان معصیت كار او میگردد به این موضوع پی ببریم که هیچ یک از این تهدیدها به غلظت و شدت تهدیدهایی كه در مورد بهتان عایشه بیان گردیده است، وجود ندارد و در مورد هیچ حادثه و گناهی و حتی در مورد عذابهای شدید و رویدادهای خطیر قیامت، با این لحن سخن نگفته است. در اینجا به روشهای مختلف، تهدیدها و وعیدهای مختلفی را بیان داشته است. به گونهای كه هریك ازآنها در جای خود عذاب كافی و مستقلی است و اگر آیهای دیگر در مورد آنان نازل نمیكرد، همین یك آیه كافی بود كه میگوید: { إِنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ } كه در آن پاداش كسانی كه حادثة افك را آفریدند و ساز و برگ دادند، این گونه بیان گردیده است: - مورد لعنت خدا در دنیا و آخرت هستند. - در آخرت دچار عذاب بزرگی میشوند. - در آنجا اعضای جسمشان علیه آنها گواهی خواهد داد. - خداوند در آنجا پاداش كامل جرمشان را به آنها خواهد داد.[3] 12- بیان یكی از سنتهای الهی كه خداوند مردان پاك را نصیب زنان پاك و زنان پاك را نصیب مردان پاك میگرداند؛ چنانكه میفرماید: { الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیبَاتُ لِلطَّیبِینَ وَالطَّیبُونَ لِلطَّیبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِیمٌ (٢٦) } (نور، 26) 13- در مورد حادثة افك، مردم با توجه به موضعگیریهای متفاوت چهار گروه بودند. 1- گروهی كه نه این جریان را تصدیق و نه تكذیب نمودند و جز سخن نیك چیزی بر زبان نیاوردند كه افراد را همین گروه تشكیل میداد. 2- گروهی كه شدیداً مخالف با این جریان بود و آن را تكذیب نمود. مانند ابوایوب انصاری و همسرش كه صراحتاً گفتند: این دروغ و بهتانی بیش نیست. 3- گروه سوم كسانی بودند كه نه تصدیق كردند و نه تكذیب. البته آنرا بعید نمیدانستند و مجالسشان با سخن در مورد این جریان گرم بود و آنها حرفزدن در مورد این جریان را گناه تلقی نمیكردند، كه میتوان، حمنه بنت جحش، مسطح بن أثاثه و حسان بن ثابت را از همین گروه قلمداد نمود. 4- گروه چهارم كسانی بودند كه این حادثه را آفریده بودند و آن را تبلیغ میكردند و در رأس آنها عبدالله بن ابی بن سلول ملعون قرار داشت كه قرآن در وصف او میگوید: «تولّی كبره.» قرآن نیز به این گروهبندی اشاره نموده و گروه دوم را ستوده و بیان نموده است كه باید همة مسلمانان همین موضع را در پیش میگرفتند: {لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِینٌ } در مورد موضعگیری گروه سوم، قرآن میفرماید: نباید آنها چنین موضعی اتخاذ مینمودند: { إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَیسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ(15) وَلَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ(16)} علاوه بر آن قرآن سوابق نیك این گروه را متذكر شده است؛ چنانكه وقتی ابوبكر سوگند خورد كه دیگر بر مسطح كه از نزدیكانش بود انفاق نمیكند، قرآن هجرت و ایمان او را یادآور شد و فرمود: { وَلا یأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیعْفُوا وَلْیصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ } در مورد گروه چهارم یعنی عبدالله بن ابی و طرفداران وی، در قرآن، اشاره به این شده است كه بر كفر خواهند مرد و خداوند توبة ایشان را نخواهد پذیرفت و در دنیا و آخرت مورد لعن و نفرین قرار خواهند گرفت؛ چنانكه میفرماید: { إِنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (٢٣)یوْمَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ (٢٤)یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ (٢٥) } فوائد، احكام و درسهای برگرفته از حادثة افك و غزوة بنیمصطلق 1- بشر بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم حادثة افك به لطف حكمت الهی باعث بروز و پاكسازی شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از هرگونه شائبهای گردید؛ چراکه اگر وحی مسئلهای شخصی و ذاتی بود، شایسته نبود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم یك ماه كامل در آن رنج و مصیبت بسر برد. بنابراین، برای همگان واضح شد كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم بشری است كه نبی خدا است و هنگامی كه وحی الهی، شائبههایی را كه در مورد عایشه به وجود آمده بود، برطرف گردانید، رابطة صمیمانة پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و عایشه، همانند گذشته ادامه یافت و همه بعد از آن رنج و مصیبت جانكاه، خوشحال و شادمان شدند و یقیناً اگر وحی در مورد برائت عایشه نازل نمیگشت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم همچنان در مورد همسر گرامی خود متردد و آزرده خاطر میماند، امّا خواست و ارادة خداوند بر این بود تا از خلال این حادثه، حقیقت وحی و نبوت ایشان را به مردم تفهیم نماید.[4] 2- حد قذف (بهتان) و اهمیت آن در محافظت وجهه و آبروی مسلمانان جامعة اسلامی در خلال وقایع و رویدادها، مراحل رشد و تکامل خویش را میپیمود؛ چنانكه با وقوع حادثة افک، خداوند احكامی را مشروع گردانید تا به حفظ آبرو و شخصیت انسانها كمك نماید. برای این منظور سورة نور نازل گردید كه در مورد زشت بودن عمل زنا و حد زناكاران و حكم زن و شوهری كه یكدیگر را به زنا متهم نمایند و حد كسی كه انسانهای پاكدامنی را متهم به زنا كند و چهارگواه ارائه ننماید، به تفصیل سخن گفت.[5] اسلام عمل زنا را حرام قرار داده و برای زناكار نیز مجازاتی سنگین وضع نموده است و هر كردار و گفتاری را كه معمولاً به زنا میانجامد، نیز حرام قرار داده است. از جمله: اشاعة فحشا و بهتانزدن را ممنوع كرده است. تا جامعه را از واژهها و بحثهایی كه به اشاعة فحشا كمك مینماید، پاكسازی كند؛ زیرا تكرار این سخنان و مباحث، باعث تحریك انسانهای ضعیفالنفس میشود و به آنها جرأت گناه میدهد. بنابراین، برای كسی كه انسان پاكدامنی را متهم به زنا میكند، مجازاتی همانند هشتاد ضربة شلاق، در نظر گرفته است و علاوه برآن، گواهی چنین شخصی نیز پذیرفته نمیشود، مگر اینكه صادقانه توبه نماید؛ چنانكه رسول خدا صلی الله علیه و سلم پس از نزول این آیات، بر مسطح، حسان و حمنه كه در اشاعة جریان افك شریك بودند، حد قذف اجرا كرد[6] و در مورد حد زدن عبدالله بن ابی، چیزی روایت نشده است[7] و روایاتی که در مورد حذف قذف عبدالله بن ابی ذکر شدهاند، روایاتی ضعیف هستند که نمیتوان به آن استناد نمود.[8] ابن قیم فلسفة اجرا ننمودن حد بر عبدالله بن ابی را چنین بیان نموده است: الف - حد، كفارة گناهان است و چنین انسان خبیثی شایسته نیست كه گناهانش تخفیف یابند. همان بس كه او در آخرت به عذاب بزرگ تهدید شده است. ب – میگویند او با هوشیاری، به گونهای برنامهریزی كرده بود كه از او به عنوان یکی از افراد پخشکننده این شایعه یاد نمیگردید. ج - از آنجا كه حد بدون گواه و یا اعتراف خود شخص، اجرا نمیشود، او نه اعتراف كرد و نه كسی از اطرافیانش علیه او گواهی داد. د - شاید مصلحت بزرگتری مدنظر بود همان طور كه در مورد قتلش در نظر گرفته شد و آن تألیف قلوب مسلمانانی بود كه اقوام و خویشان عبدالله بودند. در پایان میگوید: ممكن است همة این موارد مدنظر بود.[9] 3ـ عذر خواهی حسان بن ثابت از عایشه در روایات به تصریح بیان شده كه همة كسانی كه در اشاعة جریان افك شریك بودند، به جز عبدالله بن ابی، توبه نمودند. از جمله حسان كه از عایشه عذرخواهی نمود و در مدح ایشان سرود و گفت: رایتک و لیغفرلفک الله حرة من المحصنات غیر ذات غوائل حصان رزانُ ماتزن بریبه و تصبح غرثی من لحوم الغوافل و إنّ الذی قدقیل لیس بلائق بک الدهر بل قیل امری متناحل فان کنت اهجوکم کما بلَّغُوکم فلا رفعت سوطی إلیَّ اناملی فکیف و ودّی ما حییت و نصرتی لآل رسول الله زین المحافل و ان لهم عزاً یری الناس دونه قصادًا، وطال العز کل التطاول[10] «خدا تو را بیامرزد كه تو را آزاده و پاكدامن یافتم. پاك و باوقار هستی كه كوچكترین شبههای در مورد تو درست نیست و آنچه در مورد تو گفته شده است، به هیچ وجه شایسته تو نیست؛ بلكه سخن مردی دروغگو بود. من اگر به شما ناسزا گفتهام، انگشتانم توان بلند كردن شلاقم را نداشته باشد. دوستی و حمایت من از آل پیامبر همیشه زینت بخش محافل بوده است؛ آنها به عزت و مقامی رسیدهاند كه هیچ كس نمیتواند به مقام عزت آنان برسد. 4- احكامی که در غزوة بنیمصطلق به استنباط رسید جواز یورش غافلگیرانه بر ملتی كه قبلاً به اسلام دعوت داده شده بودند و جواز قرار دادن آزادی به عنوان مهریه؛ چنانكه آزادی جویریه را مهریة او قرار داد و مشروعیت قرعهكشی بین همسران در سفر و جواز بردهگیری از عربها از جمله احكامی است كه در گیرودار غزوة بنیمصطلق مشروع گردید. علما بر این عقیدهاند که اگر كسی عایشه را بعد از تبرئه توسط نص قرآن، باری دیگر او را متهم به چیزی امری بنماید که قبل از آن به متهم شده بود، كافر است؛ چراکه به مخالفت با نص قرآن برخاسته است.[11] از جمله احكامی كه در این غزوه مباح قرار داده شد، مسألة عزل زنان (جلوگیری طبیعی) بود؛ چنانكه وقتی صحابه در این مورد از رسول خدا صلی الله علیه و سلم پرسیدند، فرمود: «اشكالی ندارد؛ زیرا هر موجود زندهای كه تا فرارسیدن قیامت قرار است به وجود بیاید، به وجود خواهد آمد[12].» براین اساس، جمهور علما با توافق زن آزاده معتقد به جواز عزل هستند.[13] همچنین آیة تیمم در همین غزوه نازل گردید كه این حكم بیانگر جایگاه عظیم نماز میباشد كه به هیچ وجه نمیتوان آن را ترك نمود؛ حتی اگر آب هم نباشد، باید بر خاك تیمم كرد و نماز خواند. همان طور كه در حالت ترس و نبود امنیت نیز باید اقامه گردد.[14]
[1]- بخاری، کتاب التفسیر، باب {لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ }، ج 6، ص 6، شماره 4750. [2]- [3]- حدیث القرآن الکریم عن غزوات الرسول، ج 1، ص 386 به نقل از تفسیر کشاف، ج 3، ص 223. [4]- السیرة النبویه فی ضوء المصادر الاصلیه، ص 441. [5]- حدیث القرآن الکریم، ج 1، ص 357. [6]- محمد بن اسحاق، ترمذی و قرطبی بر این عقیدهاند. [7]- تفسیر قرطبی، ج 12، ص 201. [8]- مرویات غزوة بنیالمصطلق، ص 242. [9]- زادالمعاد، ج 3، ص 263-264. [10]- تاریخ الاسلام، ذهبی، ص 281. [11]- شرح صحیح مسلم، نووی، ج 5، ص 643. [12]- السیرة النبویة الصحیحة، عمدی، ج 2، ص 415. [13]- نیل الاوطار، شوکانی، ج 6، ص 222-224. [14]- صور و عبر من الجهاد النبوی فی المدینه، ص 210-211.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|