|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>محمد بن جواد رضی الله عنه > درباره سیرت وی رضی الله عنه
شماره مقاله : 3175 تعداد مشاهده : 338 تاریخ افزودن مقاله : 9/6/1389
|
دربارۀ سیرت محمد بن جواد رضی الله عنه مولف رافضی ابن مطهر الحلى می گوید: «فرزندش محمد بن علی جواد در علم و تقوی و کرم بر راه پدرش بود و وقتی پدرش رضا وفات کرد، کثرت علم و دین و وفور عقل جواد – با کمی سنّش – مأمون را شیفته خودش کرد و مأمون خواست دخترش ام فضل را به نکاح او درآورد و قبلاً نیز دختر دیگرش ام حبیب را به نکاح پدرش، رضا، درآورده بود. این امر بر عباسیان گران آمد و آن را ناپسند شمردند و ترسیدند که امر حکومت از کنترل آنها خارج شود و او نیز مثل پدرش مورد بیعت قرار بگیرد و لذا نزدیکان خلیفه جمع شدند و از او خواستند که این کار را نکند و گفتند: او کم سن است و علمی ندارد. جواب داد: من او را بهتر از شما میشناسم و اگر میخواهید او را امتحان کنید و آنها راضی شدند و ثروت فراوانی به قاضی یحیی بن اکثم دادند تا امتحانی برای او بگذارد که در آن شکست بخورد. روز معینی را برای آزمایش مشخص کردند و مأمون و قاضی و جماعت عباسیان حاضر شدند. قاضی گفت: سؤالی از تو میپرسم. امام گفت: بپرس. گفت: نظر تو درباره کسی که در حال احرام صیدی را میکشد، چیست؟ جواب داد: صید را بیرون حرم کشته یا داخل حرم؟ عالم باشد به مسأله یا جاهل؟ ابتداءاً دست به قتل برند و یا از ترس؟ صید کوچک باشد یا بزرگ؟ احرام کننده بنده باشد یا آزاده؟ به سن بلوغ و تکلیف رسیده باشد یا نه؟ صید پرنده باشد یا غیر پرنده؟ یحیی بن اکثم متحیر شد و علایم عجز در صورتش نمایان شد، به گونهای که جماعتی از اهل مجلس به عجز او پی بردند. مأمون به اهل بیتش گفت: الآن به چیزی که انکار میکردید، پی بردید. سپس به امام رو کرده و گفت: آیا خواستگاری میکنی؟ امام گفت: بله. گفت: پس خطبه عقد را خودت بخوان. پس امام خطبه خواند و او را مثل مادر بزرگش فاطمه ‘ بر پانصد درهم خوب عقد کرد، پس با او ازدواج نمود». در جواب مؤلف باید گفت: محمد بن علی جواد از سران بنیهاشم و به بخشش و سیادت معروف بود و به همین دلیل جواد نامیده شد. در جوانی و قبل از بیست و پنج سالگی وفات کرد، در سال 95 متولد شد و در سن بیست و یا نوزده سالگی وفات کرد، و مأمون دخترش را به نکاح او در آورد و هر سال هزار درهم برای او میفرستاد، و معتصم از او خواست که به بغداد برود، و در همان جا وفات یافت. ولی اینکه میگوید: او نیز بر راه و روش گذشتگانش بوده، به این خاطر است که روافض نه عقل سالم دارند و نه نقل صحیح، نه حقی را بر پا میدارند و نه باطلی را از بین میبرند، نه اهل حجت و برهاناند و نه اهل شمشیر و میدان. آنچه که مؤلف ذکر کرد متضمن هیچ فضیلتی برای محمد بن علی نبود، چه برسد به اثبات امامت او، و این حکایتی هم که از یحیی بن اکثم نقل کرد از دروغهایی است که جز جهال و نادانان بدان شاد نمیشوند، و یحیی بن اکثم نیز فقیهتر، عالمتر و با فضیلتتر از این بوده که بخواهد شخصی را با این سؤال درمانده سازد که: حکم قتل صید در حال احرام چیست؟ حتی فقهای کوچک و کم مرتبه نیز حکم این مسأله را میدانند و این مسألهای نیست که از نکات ظریف، دقیق و غریب علم باشد و تنها راسخان در علم آن را بدانند.
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تاليف: شيخ الإسلام ابو العباس احمد بن تيميه، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|