|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عبدالله بن انیس رضی الله عنه > کشتن خالد بن سفیان هذلی
شماره مقاله : 3101 تعداد مشاهده : 301 تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389
|
خالد بن سفیان هذلی و مقاومت عبدالله بن انیس رضی الله عنه در برابر او
خالد بن سفیان هذلی در عرفات به جمعآوری جنگجویان بنیهذیل پرداخت و جهت تقویت قریش علیه مسلمانان و دفاع از عقاید فاسد آنها و چشمداشت به ثروت مدینه آماده میگردید. رسول خدا صلی الله علیه و سلم ، عبدالله بن أنیس جهنی را که از اصحاب بزرگوار او بود، جهت قتل خالد هذلی فرستاد.[1] عبدالله بن أنیس این ماجرا را این گونه بیان میکند: رسول خدا صلی الله علیه و سلم مرا به حضور طلبید و فرمود: «به من خبر رسیده است كه خالد بن سفیان، مردم را برای جنگ علیه من تحریك مینماید.» او الآن در عرنه است، خودت را به او برسان و او را به قتل برسان. گفتم: ای پیامبر صلی الله علیه و سلم مشخصات او را برایم بیان کن تا او را بشناسم. فرمود: «با دیدنش لرزه بر اندام تو خواهد افتاد.» شمشیرم را به گردن آویختم و راهم را ادامه دادم تا اینكه به آنجا رسیدم. او جایی برای استراحت همراهانش جستجو مینمود. نماز عصر فرا رسیده بود. وقتی او را دیدم، با توجه به مشخصاتی كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم گفته بود، او شناختم. به خاطر ترس از فوت نماز در حالی كه ایستاده بودم و به سوی او میرفتم، نمازم را با اشاره خواندم؛ چون به او رسیدم گفت: این مرد كیست؟ گفتم: عربی هستم. شنیدهام كه میخواهی علیه این مرد (محمد) قیام كنی، میخواهم با تو همكاری كنم. گفت: آری! من چنین ارادهای دارم. مقداری با وی قدم زدم، وقتی كه آماده شدم با شمشیرم او را از پا در آوردم و در حالی فرار كردم كه همراهانش برای او گریه میكردند. زمانی كه به مدینه رسیدم، رسول خدا صلی الله علیه و سلم مرا دید و فرمود: این چهره سرخرو باشد. گفتم: او را كشتم. پیامبر فرمود: راست میگویی؟ سپس رسول خدا صلی الله علیه و سلم با من برخاست و وارد منزلش گردید و عصایی را به من داد و فرمود: ای عبدالله! این عصا را نزد خود نگهدار! عصا را در دست گرفتم و در میان مردم آمدم. گفتند: این چیست؟ گفتم: عصایی است كه رسول خدا صلی الله علیه و سلم به من داده است. گفتند: بهتر آن است که نزد پیامبر برگردی و علت را از ایشان سئوال نمایی؟ من نزد رسول خدا رفتم و گفتم: چرا این عصا را به من دادهای؟ فرمود: تا در روز قیامت نشانهای داشته باشی. روزی كه صاحبان عمل نیك كم خواهند بود. عبدالله آن عصا را با شمشیرش یكجا نمود و همواره در دستش بود تا اینكه مرض وفاتش فرا رسید. دستور داد تا عصا را با كفنش یكجا نمایند و آنها چنین كردند و عصا را با وی دفن نمودند. درسها و نتایج برگرفته از ماجرای فوق 1- دقت تاكتیك جنگی رسول خدا صلی الله علیه و سلم نسبت به مسائل امنیتی حساسیت شدیدی نشان میداد؛ به همین دلیل تحركات دشمن را زیر نظر میگرفت و راهحل مناسب جهت رفع مشكلات و بحرانها در زمان لازم ارائه می نمود؛ چنانكه در ماجرای فوق به خالد بن سفیان فرصت نداد تا با افزایش نفراتش تقویت شود و رشد نماید؛ بلكه فتنه را در نطفه خنثی گردانید و امت اسلام را از عواقب این خطر تهدیدكننده نجات داد. 2- فراست رسول خدا صلی الله علیه و سلم در انتخاب افراد رسول خدا صلی الله علیه و سلم در گزینش افراد و شناخت صلاحیتها و استعدادها از فراست بسیار والایی برخوردار بود. وی برای اجرای هر امری، به انتخاب افراد شایسته اقدام مینمود. مثلاً برای فرماندهی فردی را انتخاب مینمود كه دارای نظر صائب و تصرف درست و شجاعت باشد. برای دعوت و تعلیم نیز فردی را انتخاب مینمود كه از علم فراوان، اخلاق نرم و مهارت در جذب افراد برخوردار باشد و برای ارسال پیام به پادشاهان و امرا فردی را انتخاب مینمود كه برخوردار از زیبایی ظاهری، فصاحت در گفتار و ذهنی خلاق باشد و برای انجام عملیات استشهادی نیز فردی را انتخاب مینمود كه از شجاعت بالا، قدرت قلب و خونسردی برخوردار میبود[2]؛ چنانكه عبدالله بن أنیس جهنی را برای اجرای عملیات فوق انتخاب نمود؛ چراکه ایشان دارای قلبی قوی و مطمئن، یقینی راسخ و ایمانی قوی بود و علاوه برآن به منازل قوم مذكور نیز آگاهی داشت.[3] 3- پاداش عملیات استشهادی، پاداشی اخروی بود برخلاف ارتشهای امروزی كه به انجامدهنده چنین عملیاتی پاداش مادی هنگفتی تعلق میگیرد، عملیات فوق صرفاً پاداش اخروی داشت بنابراین، پاداش عبدالله بن أنیس به مراتب برتر و ارزشمندتر از كالای ناچیز دنیوی بود و افراد کمی به چنین افتخاری رسیدهاند.[4] یاران رسول خدا و انسانهای پرهیزگار این امت، هیچ گاه در انتظار پاداشهای مادی نبودند و اگر پاداش مادی هم به آنها تعلق میگرفت، چندان ارزشی نزد آنها نداشت و آنها صرفاً به پاداشهای اخروی چشم دوخته بودند به همین دلیل پاداش عبدالله بن انیس فقط چوبدستیای بود كه روز قیامت به عنوان گواه و نشانی، در دست خواهد داشت و این امر بیانگر مقام والای این صحابی در آخرت است.[5] 4- احكام فقهی این موضوع ماجرای فوق متضمن برخی احكام و مسائل فقهی است. یكی از آنها مسئله «صلاه طالب» است؛ یعنی، نماز فردی كه به تعقیب دیگران میپردازد. علامه خطابی میگوید: در مورد نماز طالب (تعقیب كننده) اختلافنظر وجود دارد. جمهور اهل علم میگویند: اگر فردی مورد تعقیب قرار گرفته است، خواندن نماز با اشاره جایز است و اگر دیگران را مورد تعقیب قرار داده است، اگر سوار است پیاده شود و نمازش را با ادای ركوع و سجده بخواند[6]. ابن منذر نیز همین نظریه را میپذیرد[7]. اما امام شافعی شرطی را در نظر گرفته است كه دیگران به آن اشاره نكردهاند، او میگوید: اگر تعداد تعقیبكنندگان كمتر از تعقیبشدگان است و در بین آنها فاصله نیز ایجاد شده است و تعقیبكنندگان بیم برگشت تعقیبشدگان را دارند، پس با اشاره نماز بخوانند. خطابی میگوید: در واقعه عبدالله بن انیس برخی از این شرایط دیده میشود.[8] علامه بدرالدین عینی در عمدهالقاری دیدگاه فقهاء را در این مسئله به تفصیل بیان كرده و گفته است: نزد امام ابوحنیفه اگر انسان مورد تعقیب قرار گرفته باشد، میتواند نمازش را هنگام حركت بخواند، اما اگر دیگران را مورد تعقیب داد، با اشاره خواندن نماز جایز نیست. امام مالك و برخی از فقهای مالكیه میگویند: در این باره، حكم طالب و مطلوب یكی است و آنها میتوانند بر مركب خود با اشاره نماز بخوانند. دیدگاه اوزاعی و امام شافعی نیز همانند دیدگاه امام ابوحنیفه است. نظر عطاء و حسن و ثوری و احمد و ابیثور رحمهم الله نیز چنین است؛ البته از امام شافعی نظریهای دیگر نیز منقول است كه اگر طالب بیم آن را داشت كه مطلوب از چنگش فرار نماید، با اشاره نماز بخواند و در غیر این صورت نمیتوان نماز را با اشاره خواند.[9] 5- جواز اجتهاد در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم اجتهاد عبدالله در خواندن نماز در هنگام خوف و ترس به اشاره و تأیید رسول خدا صلی الله علیه و سلم بیانگر جواز اجتهاد در زمان رسول خدا است.[10] 6- برخی از دلایل نبوت آن حضرت مشخصات خالد بن سفیان هذلی را قبل از اینكه او را ببیند، برای عبدالله توصیف نمود. در روایتی که واقدی آن را بیان نموده است، آمده است كه عبدالله با تعجب از رسول خدا صلی الله علیه و سلم سؤال كرد: «تاکنون در مقابل، هیچ كس لرزه بر اندام من نیفتاده است. پیامبر فرمود: آری، ولی این امر تو را در جهت شناخت او کمک خواهد نمود.[11] عبدالله بن انیس، خالد را چنان دید كه پیامبر توصیف كرده بود و میگوید: «هنگامی كه خالد را دیدم، ترسیدم و لرزه بر اندام من افتاد و گفتم: صدق الله و رسوله.»[12] 7- اشعار عبدالله بن انیس درمورد قتل خالد هذلی ترکت ابن ثور کالحوار و حوله نوائح تفری کل جیب مقدٌد تناولته و الظعن خلفی و خلفه بأبیض من ماء الحدید المهند أقول له و السیف یعجم رأسه أنا ابن أنیس فارساً غیر قُعْدُد وقلت له خذها بضربة ماجد حنیف علی دین النبی محمد و کنت اذا هم النبی بکافر سبقت الیه باللسان و بالید[13] «آن گوساله را فریادزنان ترك نمودم در حالی كه زنان نوحهگری اطراف او را گرفته بودند. هنگامی كه با شمشیر سرش را شكافتم، گفتم: من شهسوار عرب، ابن انیس، هستم و این ضربهای است از طرف انسان بزرگواری كه بر دین محمد است. هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و سلم قصد كشتن كافری را دارد، من با دست و زبان خود به قتل آن مبادرت می ورزم.»
[1]- نظره النعیم، ج 1، ص 313. [2]- التاریخ الإسلامی، حمیدی، ج 6، ص 27. [3]- غزوه احد، محمد باشمیل، ص 31. [4]- السرایا البعوث النبویه، ص 159-160. [5]- التاریخ الإسلامی، حمیدی، ج 6، ص 29. [6]- السرایا و البعوث النبویه، ص 160. [7]- همان. [8]- معالم السنن، خطایی، ج 2، ص 42. [9]- عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 6، ص 263. [10]- السریا و البعوث، ص 161. [11]- عون المعبود، عظیم آبادی، ج 4، ص 129. [12]- مغازی، واقدی، ج 2، ص 532. [13]- بیهقی دلائل النبوه (4/41).
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|