Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از ابوذر رضی الله عنه روایت شده که گفت: پیامبر صادق و مصدوق برای ما سخن گفت درباره آنچه از پروردگارش نقل می‌کرد که فرموده است: «الْحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثالِها أَو أَزْيدُ ، وَالسَّيِّئَةُ وَاحِدَةٌ أَوْ أَغْفِرُها، وَلَوْ لَقِيتَني بِقرابِ الأَرْضِ خَطايا ما لَمْ تُشْرِكْ بي لقيتُكَ بِقرابِها مَغْفِرَةً».
 «(پاداش) کار نیک ده برابر یا بیشتر است (جزای) کار بد یکی است و یا ممکن است آن را ببخشم، (ای بنده من) اگر با من ملاقات كنى در حالی که به اندازه زمین گناه کرده‌ای به شرطی که به من شرک نورزیده باشی من باندازة خطاهای تو مغفرت به تو می‌دهم».

 مستدرک حاکم 4/269 حدیث (7605)، ومسند امام أحمد احادیث (21353)، (21406)، (21544). حاکم گفته است این حدیث صحیح الاسناد است.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>آثار>عبدالله بن سلول > خیانت ابن سلول منافق

شماره مقاله : 3064              تعداد مشاهده : 302             تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389

خیانت ابن‌سلول منافق 
هدف عبدالله بن سلول و سپاه همراه وی که تعداد آنان سیصد نفر می‌رسید، ایجاد نوعی اضطراب و بی‌نظمی در سپاه اسلام بود تا از این طریق روحیه مجاهدان تضعیف و دشمن تشویق و تقویت گردد. او با این عمل خویش خواست تا سرنوشت اسلام را تغییر دهد بنابراین، وقتی عبدالله بن حرام كوشید تا وی را از این عمل منصرف گرداند، او و همراهانش نپذیرفتند.[1]
در مورد این گروه، خداوند می فرماید:
{ وَمَا أَصَابَكُمْ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ (١٦٦)وَلِیعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُوا وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالا لاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ یوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإیمَانِ یقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ مَا لَیسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یكْتُمُونَ (١٦٧) } (‌آل عمران، 166-167)
«آنچه در روز رویاروئی دو گروه به شما رسید، به اذن خدا است تا خداوند مؤمنان را مشخص گرداند و نیز برای این بود كه منافقان را مشخص گرداند. منافقانی كه چون به آنها گفته شد بیائید در راه خدا بجنگید یا دفاع نمائید، گفتند : اگر ما جنگ می‌دانستیم از شما پیروی می‌كردیم. آنها در آن روز به كفر تا ایمان نزدیك‌تر بودند. به زبان آن چیزی را می‌گویند كه در قلبشان نیست، خداوند داناتر است به آنچه پنهانش می‌دارند.»
با وجود حساس بودن شرایط و نیاز مسلمانان به دلیل کمبود نفرات و كثرت سپاه قریش، پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم ، منافقان مزبور را به حال خود واگذار نمود و به آنها اهمیتی نداد و صرفاً به رسوائیشان در برابر مردم اكتفاء نمود[2] و این شیوه در توبیخ و توهین ابن‌سلول اثر بسزایی داشت. ابن‌سلول بعد از اینکه از بازگشت پیامبر از حمرالاسد اطلاع یافت، اراده نمود تا مردم را براطاعت از پیامبر تشویق نماید:
امام زهری می‌گوید: از آنجا كه عبدالله بن ابی در بین قومش از جایگاه خاصی برخوردار بود، همواره می‌كوشید تا این جایگاه خود را حفظ نماید، بر این اساس، روزهای جمعه وقتی كه رسول خدا  صلی الله علیه و سلم  به ایراد خطبه می‌پرداخت، در پایان بلند می‌شد و می‌گفت: ای مردم! این پیامبر خدا بین شما است؛ خداوند شما را به وسیله او پیروز، بزرگوار و عزیز گردانیده است. او را یاری كنید و سخنش را بشنوید و از او اطاعت نمایید! امّا با ارتکاب خیانتی که در جنگ احد انجام داد، خواست تا سخنانش را تكرار نماید، اما مسلمانان جامه‌اش را كشیدند و گفتند: ای دشمن خدا! با آنچه در احد مرتكب شدی، شایستگی گفتن چنین سخنانی را نداری؛ سرجایت بنشین!
او در حالی كه صفها را می‌شكافت و از مسجد بیرون می‌شد با خود می‌گفت: گویا مرتکب شری شده‌ام؛ چراکه من خواستم از او حمایت كنم. وقتی چند نفر از انصار با او روبرو گردیدند، گفتند: چه شده است؟ گفت: بلند شدم تا از او حمایت كنم، چند نفر از یارانش لباسهایم را كشیدند و مرا توبیخ كردند، گویا سخنان بدی گفتم.
آنها گفتند: خودت را به پیامبر برسان تا برایت طلب مغفرت نماید.
او گفت: به خدا سوگند! از او طلب مغفرت نمی‌خواهم.[3]


[1]- غزوه احد دراسه دعویه، ص 219.
[2]- همان، ص 220.
[3]- البدایه و النهایه، 4، ص 53.



برگرفته از:
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن ‌بصري ‌گفت: «قطعا هيچ‌ عهد و پيماني‌ را سراغ‌ نداريم‌ كه‌ يهوديان‌ به ‌آن‌ متعهد شده‌ باشند و بعدا آن‌ را نشكسته‌ و پشت‌سر نينداخته‌ باشند، امروز عهدي‌ مي‌بندند و فردا آن‌ را مي‌شكنند».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10881
دیروز : 5614
بازدید کل: 8801040

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010