|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>غزوه بدر > معجزه هایی که در بدر اتفاق افتاد
شماره مقاله : 3015 تعداد مشاهده : 498 تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389
|
معجزههائي كه در بدر اتفاق افتاد يكي از معجزههائي كه در بدر اتفاق افتاد، خبر دادن پيامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از برخي امور غيبي بود؛ زيرا دانستن امور غيبي مختص خداوند متعال است؛ چنانچه در چندين آيه اين مطلب بيان شده است: { قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ الْغَيْبَ إِلا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (٦٥) } (نمل، 65) «بگو: آنها كه در آسمانها و زمين هستند، غيب را نميدانند جز خدا و آنها نميدانند چه وقت برانگيخته ميشوند.» { وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُهَا إِلا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلا يَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يَابِسٍ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (٥٩) } (انعام، 59) «كليدهاي غيب نزد اوست، جز او كسي به آن عالم نيست. ميداند آنچه در خشكي و آب است. هيچ برگي نميافتد مگر اينكه خداوند آن را ميداند. هيچ دانهای در تاريكیهای زمين وجود ندارد و هيچ چيز تر يا خشكي نميافتد مگر اينكه در كتابي واضح ثبت است.» و روشن است كه انبياء علیهم السلام از عالم غيب علم و اطلاعي ندارند. { قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلا تَتَفَكَّرُونَ (٥٠) } (انعام، 50) «بگو : من نميگويم كه گنجينههاي الهي نزد من است و من غيب را نميدانم و ادعاء ندارم كه من فرشتهاي هستم. من پيروي نميكنم مگر از آنچه به من وحي ميشود. بگو: آيا كور و بينا با هم برابرند. آيا فكر نميكنيد.» همانطور كه آياتي بيانگر اختصاص علم غيب، به ذات باريتعالي است، آيات ديگري نيز هست كه ميگويد: خداوند برخي از بندگانش را استثناء نمود است و از طريق وحي، بخشي از امور غيبي را به عنوان معجزه و دليل بر صداقت نبوت آنها در اختيارشان گذاشته است: { مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ (١٧٩) } (آل عمران، 179) «خداوند، مؤمنان را بر وضعيتي كه دارند، رها نميكند تا اينكه بدان را از پاكان، تفكيك گرداند و خداوند، شما را بر غيب مطلع نميگرداند؛ البته خداوند برخي از پيامبرانش را كساني را كه او بخواهد، انتخاب مينمايد. پس به خدا و رسولش ايمان بياوريد. اگر ايمان بياوريد و تقوا را انتخاب نماييد، براي شما پاداش بزرگي در نظر گرفته شده است.» { عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا (٢٦)إِلا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (٢٧) } (جن، 27-26) «خداوند است داناي غيب. كسي را بر غيب مطلع نميگرداند. مگر آن پيامبر را كه او بپسندد. آن گاه براي او محافظاني از مقابل و از پشتسر ميگمارد.» بر این اساس به این نتيجه دست مییابیم كه خبردادن رسول خدا صلی الله علیه و سلم از برخي امور غيبي، معجزه و وحيی از جانب خدا بوده است كه جهت تاييد نبوت ايشان نازل شده است.[1] معجزاتی که در جنگ بدر اتفاق افتاد، عبارتند از: الف - به هلاكت رسيدن اميه بن خلف: عبدالله بن مسعود ميگويد: سعد بن معاذ جهت انجام عمره به مكه رفت و نزد اميه مهمان شد؛ زيرا اميه نيز وقتي به مدينه ميآمد در منزل سعد اقامت میگزید. اميه به سعد گفت: هنگام ظهر كه مردم در خواب و استراحت هستند، ميتوانی كعبه را طواف نمائي. سعد براساس پيشنهاد اميه، هنگام ظهر، مشغول طواف شد كه ناگاه ابوجهل از راه رسيد و گفت: اين كيست كه طواف مينمايد؟ سعد گفت: منم سعد. ابوجهل گفت: با امنيت كامل طواف مينمائي در حالي كه محمد و يارانش را در مدينه حمايت ميكني؟ سعد گفت: آري! سخنان تندي ميان آن دو رد و بدل شد. اميه به سعد گفت: صدايت را بر ابوالحكم بلند نكن؛ چراکه در اين وادي كسي برتر از او نيست. سعد گفت: به خدا سوگند! اگر مرا از طواف بازداري، بازرگاني شما را از شام قطع خواهم نمود. اميه همچنان سعد را به آرامش دعوت ميداد و ميگفت: صدايت را بلند نكن و خشمگين مباش سعد به او گفت: مرا رها كن؛ چون از رسول خدا صلی الله علیه و سلم شنيدهام كه ميگفت: تو را به قتل خواهد رساند. اميه گفت: مرا؟ سعد گفت: آري! اميه گفت: به خدا سوگند! ممكن نيست كه او دروغ بگويد. اميه به خانهاش برگشت و به همسرش گفت: محمد چنين ميپندارد كه من توسط او كشته ميشوم. همسرش گفت: به خدا سوگند! محمد دروغ نميگويد. هنگامي كه مردم مكه براي جنگ بدر بيرون شدند و منادي جنگ، مردم را براي جنگ آماده ميكرد، همسر اميه به وي گفت: سخنان برادر يثربي خود را به خاطر داري؟ اميه نيز سخنان سعد را فراموش نكرده بود و ميخواست از شركت در جنگ منصرف شود، اما ابوجهل به وي گفت: تو از بزرگان قوم هستي. فقط يك روز يا دو روز با ما باش، كافي خواهد بود. سرانجام اميه با لشكر به راه افتاد و در ميدان بدر به هلاكت رسيد.[2] ب- مشخص نمودن قتلگاههای بزرگان قريش: انس ابن مالك ميگويد: با عمر رضی الله عنه در مسير مكه در حال حرکت بوديم و هلال را جستجو ميكرديم و چون من داراي چشمان تيزي بودم، هلال را پيدا كردم و فكر نميكنم در آن شب كسي ديگر توانسته باشد، هلال را ببيند. به عمر گفتم: هلال را نميبيني؟ در آن اثناء عمر، در سخن از واقعة بدر گفت: روز قبل حادثه، رسول خدا صلی الله علیه و سلم محل كشته شدن سران مشركان را به ما نشان داد. به خدا سوگند! آنها در همانجا كه رسول خدا فرموده بود، كشته شدند.[3] ج – اطلاع پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از مالی که عباس بن عبدالمطلب پنهان نموده بود و بازگو نمودن نقشه توطئهاي كه عمير و صفوان، براي ترور آن حضرت كشيده بودند. علاوه بر موارد ذکر شده که در صفحات گذشته به بررسی آن پرداختیم، ابن قيم در زادالمعاد، روايتي نقل كرده است كه در آن روز شمشير عكاشه شكست. رسول خدا صلی الله علیه و سلم چوبي به وي داد و فرمود: اين چوبدستي را بگير. وقتي عكاشه آن را گرفت و به حركت در آورد، تبديل به شمشيري بلند و سفيد گرديد. عكاشه آن شمشير را نزد خود نگه داشت و با آن به جهاد پرداخت تا اينكه در زمان ابوبكر، در جنگ با مرتدان به شهادت رسيد[4]. همچنين رفاعه بن رافع ميگويد: روز بدر، تيري به چشم من اصابت نمود و بر اثر آن بینایی خود را از دست دادم. آن گاه رسول خدا از آب دهان خود به چشم من ماليد و دعا كرد و چشم من بهبود يافت.[5] دكتر ابوشهبه ميگويد: این موضوع كه معجزههاي حسي با وجود قرآن ضرورتي ندارند، نادرست است؛ زيرا آثار معجزه در اسلام آوردن بسياري از افراد و تقويت يقين برخي ديگر و علاوه بر آن اثبات پيامبر در موقف خود، كاملاً واضح و روشن است. به عنوان مثال وقتي يك چوب در دست صاحبش، تبديل به شميشري برنده ميشود، به قدری در ايمان، يقين و روحيه انسان اثر ميگذارد که آن فرد، مشتاق ميشود تا با چنين شمشيري خارق العادة صفوف دشمنان را درهم شكند.[6]
[1]- موسوعة نظرة النعیم، ج 1، ص 453. [2]- البخاری، فتح، ج 6، شماره 3632. [3]- مسلم، شماره 2873. [4]- زادالمعاد، ج 3، ص 186. [5]- همان. [6]- السیرة النبویة، ابی شهبة، ج 2، ص 178.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|