|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>یوم الفرقان
شماره مقاله : 3010 تعداد مشاهده : 332 تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389
|
يوم الفرقان: جنگ بدر را يوم الفرقان ميگويند. اين نام در زندگي مسلمانان از اهميت بزرگي برخوردار است. استاد سيدقطب از توصيف روز بدر با نام «يوم الفرقان» توسط خداوند، اين گونه ميگويد. خداوند ميفرمايد: { وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (٤١) } (انفال، 41) «بدانيد آنچه را به غنيمت گرفتهايد. يك پنجم آن از آن خدا و رسول، مساكين و مسافران است. اگر به خدا و آنچه بر بندة ما در روز بدر، روز روبروشدن دو گروه، نازل نموديم، ايمان داريد. و خدا بر هر چيز قادر است.» سيد قطب ميگويد: جنگ بدر جنگي است كه با تدبير، توجيه، قيادت و مدد الهي آغاز و به پایان رسيد و جداکنندة حق و باطل بود. آري! اين جنگ بالفعل فاصلهاي ميان حق و باطل بود. اما كدام حق و كدام باطل؟ حق اصيلي كه آسمانها و زمين بر آن استوار هستند. حقي كه فطرت زندگان و همة اشياء بر آن استوار است. حقي كه به صورت وحدانيت خدا در الوهيت، توانایي، تدبير و تقدير نمايان ميشود و باطل نيز همان باطل واقعي است كه زمين خدا را فرا گرفته بود و حق را تحتالشعاع قرار داده بود و در زمين، طاغوتهايي را برافراشته بود كه در زندگي بندگان خدا براساس خواهشات و تمايلاتشان تصرف ميكردند. اين فاصله بزرگ ميان حق و باطل در بدر اتفاق افتاد و از آن روز به بعد هرگز با هم ملتبس نشدند. غزوة بدر ميان حق و باطل فاصلهای کاملاً فراگير، دقيق و عميق ایجاد نمود که داراي ابعاد و جوانب متعدد بود: - فاصلهاي بين حق و باطل در اعماق ضمير و وجدان. - فرق بين وحدانيت كامل با تمام جوانبش در ضمير و احساس و اخلاق و معاشرت. - در عبادت و عبوديت و بين شرك با تمام اشكال به شمول بردگي وجدان در برابر غير خدا، از اشخاص گرفته تا تمايلات، ارزشها، اوضاع، رسوم و عادات. - فاصلهاي بود بين حق و باطل در زندگي واقعي و عملي. - فاصلهاي بين بردگي واقعي براي اشخاص، تمايلات، ارزشها، دستورات و قوانين، رسوم و عادات و بين رجوع در تمام اين موارد به سوي خداوند، ذاتي كه غير از او نه معبودي و نه قدرتي و نه حاكمي و نه قانونگزاري وجود دارد. در جنگ بدر مسلمانان چنان قدرت و نیرو گرفتند که جز در برابر خداوند در مقابل هیچ نیرویی کرنش نمیکردند و دارای چنان توان و مقاومتی گردیدند كه جز در برابر حاكميت شرع الهي در مقابل هیچ نیرویی تسلیم نمیگردیدند و بالاخره با غزوة بدر تودههاي بشري از زير يوغ طاقوتها آزاد گرديدند. جنگ بدر، فاصلهاي بود بين دورهاي از تاريخ حركت اسلامي كه عبارت بود از: دوره صبر، تحمل، انتظار و دوره قدرت، حركت، جهيدن و آغازيدن و با اين جنگ، اسلام با تصويري جديد از زندگي، نظامي نوين براي حيات، نظمي جديد براي جامعه و شكلي جديد از دولت روبرو شد.[1] سيد قطب در پايان ميافزايد: جنگ بدر فاصلهاي بود بين حق و باطل از جهتي ديگر، جهتي كه آية قرآن به آن اشاره دارد: { وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ (٧)لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ (٨) } (انفال، 7-8) «آن گاه كه خدا يكي از آن دو گروه(كاروان يا لشكر قريش) را به شما وعده داد كه از آن شما است، شما دوست داشتيد كه كاروان از آن شما باشد؛ ولي خدا با سخنانش حق را به كرسي مينشاند و ريشة كافران را ميخشكاند تا حق را اثبات و باطل را ويران نمايد؛ اگر چه مجرمان اين را نپسنديدند.» هدف كساني كه در جنگ بدر خارج شده بودند، كاروان ابوسفيان و غنيمتگرفتن قافله بود، اما خداوند چيزي ديگر ميخواست. خداوند خواست تا كاروان ابوسفيان(غيرذات الشوكة) از چنگشان در رود و با سپاه ابوجهل (ذاتالشوكه) روبرو شوند و جنگ و درگيري، كشتن و اسارت تحقق يابد، نه صرفاً كاروان و غنيمت و سفر بيخطر و خداوند علت اين تدبير را چنين بيان ميدارد: {لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ } «تا خدا حق را اثبات و باطل را نابود سازد.» و اين اشاره به این حقيقت مهم دارد كه عبارت است از اينكه: استقرار حق و بطلان باطل در جامعة انساني، فقط با بيان نظريات و ارائه تئوري تحقق نمييابد؛ بلكه بايد سپاه اسلام سعی و تلاش نماید و طرح براندازي باطل را در دستور كار خود قرار دهد و بايد حق پيروز شود و باطل عملاً محو و نابود گردد؛ پس اين دين، منهج، حركت و واقعيتي است نه صرفاً مجموعهاي از نظريات، جدلها و باورها. حق با این رويارویي، ثابت و باطل نابود گرديد و رويارویي با سپاه دشمن (ذات الشوكة) بيانگر اين است كه اين پيروزي عملاً فاصلهای واقعي بين حق و باطل بود. همه اين اشارات قرآن دربارة غزوه بدر بيانگر منهج خاص اين دين است تا طبيعت و حقيقت آن براي مسلمانان، واضح و روشن شود. حقا كه بدر، فرقاني بود كه امروز نیز كه مفاهيم اسلامي دردست مسلمان نماها و كساني كه خود را داعيان دين مينامند، دچار تحريف شده است، ضرورت آن را احساس مینماییم. بنابراین، بايد مفاهيم متنوع را به صورت كامل و عميق در نظر داشت. {وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ } «و خدا بر هر چيز قادر است.» در آن روز، قدرت باريتعالي بر هر چيز نمايان شد و همگان با واقعيتي مشهود رو برو شدند كه جز با قدرت الهي و اينكه خداوند بر هر چيز قادر است، نميتوان آن را تفسير نمود.[2]
[1]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1521 – 1522. [2]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1523 – 1524.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|