|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>غزوه بدر > اختلاف بر سر تقسیم غنایم
شماره مقاله : 3007 تعداد مشاهده : 578 تاریخ افزودن مقاله : 6/6/1389
|
اختلاف بر سر تقسیم غنایم عباده بن صامت رضی الله عنه ميگويد: ما در ركاب رسول خدا صلی الله علیه و سلم در غزوه بدر شركت داشتيم. بعد از نابودی و شکست دشمن توسط خداوند، گروهي به تعقيب دشمن پرداختند؛ عدهاي نیز شروع به جمع آوري غنایم نمودند و برخي هم به محافظت و نگهبانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در برابر دشمن پرداختند. كساني كه به جمع آوري غنایم پرداخته بودند، براین عقیده بودند که این اموال از آن آنها است؛ چراکه آنها این اموال را جمعآوری نمودهاند؛ امّا در مقابل این ادعا دوگروه ديگر كه به تعقيب دشمن پرداخته و از رسول خدا صلی الله علیه و سلم حفاظت به عمل آورده بودند، گفتند: شما از ما مستحقتر نيستيد. آن گاه خداوند، اين آيه را نازل نمود: { يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأنْفَالِ قُلِ الأنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (١)}(انفال، 1) «در مورد غنائم از تو سؤال ميكنند. بگو: غنائم از آن خدا و رسول خدا است. از خدا بترسيد و اختلافات ما بين خود را اصلاح نمائيد و از خدا و رسولش پيروي كنيد، اگر واقعاً مؤمن هستيد.» رسول خدا صلی الله علیه و سلم غنایم را در بين مسلمانان به صورت مساوي تقسيم نمود[1]. در روايتي ديگر عباده بن صامت در مورد غنایم ميگويد: اين آیه در مورد افرادی که در بدر شرکت داشتند و بر سر تقسیم غنایم اختلاف نمودند، نازل گردید، بنابراین خداوند متعال غنایم را در اختیار پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم قرار داد و ايشان، غنایم را به صورت مساوي بين ما تقسيم نمود. خداوند، رویدادها و حوادث غزوه بدر را در سوره انفال بیان نمود و به ذکر مفصل تمام جزئيات، رويدادها، عوامل و نتايج آن پرداخت و آيههای اين سوره به تزکیة نفس بشري و تربيت مسلمانان براساس مفاهيم عميق ايماني و ساختار دقيق آن پرداخته است.[2] نخست در اين سوره، حكم يكي از آثار جنگ كه غنایم است، بيان گرديده و به این موضوع پرداخته است كه غنایم از آن خدا و رسول خدا صلی الله علیه و سلم است؛ چرا كه خداوند، مالك همه چيز و رسولش خليفه وي ميباشد. سپس خداوند، مؤمنان را به سه چيز دستور ميدهد: 1-تقوا 2- اصلاح ذاتالبين 3- اطاعت از خدا و رسول. موارد فوق پایه و اساس جهاد به شمار میروند؛ زيرا جهاد هنگامی معنا پیدا مینماید که براساس تقوا بنیانگذاری گردیده باشد و وحدت کلمه یکی از عوامل مهم جهاد به شمار میرود و لزوماً بايد اختلاف از بين برود و همين طور انضباط و نظم در جهاد از امور اساسياي است كه بدون آن جهاد تحقق نمييابد و در پايان، خداوند متعال اطاعت از خدا و رسول را از نشانههای ايمان برمیشمارد. سپس خداوند، به بيان صفات مؤمنان حقيقي ميپردازد كه اين صفات در موضوع جهاد از اهميت ويژهاي برخوردار هستند و آنها عبارتاند از: 1- وقتي كه نام الله را میشنوند، قلبهايشان هراسان و خوفناك ميگردد. 2- تلاوت قرآن موجب تقویت میان آنان میگردد. 3- بر خدا توكل مینمایند و هيچ اميدي به غير او ندارند و صرفاً به درگاه خدا پناه ميبرند و نيازهايشان را فقط از او ميخواهند و فقط توجه آنان به اوست و يقين دارند آنچه را خداوند بخواهد، شدني است و آنچه را او نخواهد، شدني نيست و تنها اوست كه توانایی تصرف در مخلوقات را دارد و احدي با او شريك نيست و ارادة او هرگز به تعويق نميافتد و خدا در حسابرسي خيلي سريع است. 4- اقامة نماز و برپایی آن در وقت مخصوص آن، تعديل ركوع، سجود، و تكميل ساختن وضو از ويژگيهاي آنان است. 5- از آنچه خدا به آنها بخشيده است، به صورت زكات و پرداخت سایر حقوق واجب و مستحب به بندگان او انفاق مینمایند؛ زيرا محبوبترين بنده، نزد خدا كسي است كه از همه براي بندگان خدا مفيدتر باشد و از نظر خداوند کسانی که داراي اين صفات هستند، مؤمنين واقعي به شمار میروند که در بهشت به مقامات بلندي نايل ميگردند و گناهانشان به نيكي تبديل ميشود.[3] خداوند ميفرمايد: { يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأنْفَالِ قُلِ الأنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (١)إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (٢)الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (٣)أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ (٤)} (انفال، 1-4) «از شما در مورد غنائم سؤال مينمايند. بگو: غنائم از آن خدا و رسول خدا است. از خدا بترسيد و به اصلاح ذات بين خودتان بپردازيد و اگر ايمان داريد، از خدا و رسول وي پيروي نمائيد. مؤمنين واقعي كساني هستند كه هرگاه ذكر خدا ميشود و هنگامي كه آيات الهي تلاوت ميگردد، ايمانشان افزوده ميشود و بر پروردگار خود توكل مينمايند. كساني هستند كه نماز را بر پا ميدارند و از روزيهائي كه به آنها دادهايم، انفاق مينمايند، آنها هستند مؤمنين حقيقي نزد پروردگارشان. براي آنها درجات، مغفرت و رزق كريم در نظر گرفته شده است.» دیدگاه استاد محمد امين مصري دربارة مضامین سورة انفال: آيههای اين سوره، به اعمال مؤمنان در بدر نپرداخته است؛ بلکه به بیان سرزنش سخت و دردناکی پرداخته است تا مؤمنان را وادار نمايد به فطرت و سرشت اصلی خویش بازگردند و تقوای الهی را پیشه سازند و نكاتي را قرآن مورد توجه قرار داده كه جوانب صفت را با بياني قوي و واضح ضمن تصويركشيدن آنچه كه در درون نفسها است آنهم با تصويري رقيق و اعجاب انگيز كه تمام حركات و اشارات را به منصه ظهور ميكشد، خاطرنشان نموده است. بر این اساس، وجدان و ضمير مؤمن آگاه میگردد و ميتواند فاصلة بين خود و درجات ايمان كه همواره قلبش جهت رسيدن به آن ميتپد، درك نمايد. از آنجایي كه آيات، از جانب ذاتي حكيم و عليم است، ذوق سليم ميتواند، زيبایي شيوة سرزنش را به گونهای احساس نمايد که سرزنش در آن جایی نداشته باشد، اما چون اين عتاب، حركات درون نفس را به تصوير ميكشد، هر انسانی ميتواند درك نمايد كه مؤمن واقعی نبايد به اين اوصاف، متصف باشد و به همين جهت است كه نتایج والای ايمان وخصوصيات متمایزکنندة میان مؤمن و ذلت در اين آيات قبل از مطالب ديگر ذكر شدهاند: { إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (٢)الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (٣)أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ } (انفال، 2-4) در اين آيات، عتاب خاصي ذكر نشده است، اما واقعيتي را ذكر نموده است كه از هر عتابي بليغتر است. خداوند ميفرمايد: {يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأنْفَالِ } مقصد خطاب اين است كه نبايد آنها چنين سؤالي بكنند. خداوند متعال حقيقت خروجشان را از مدينه چنين بيان نموده است: {كَمَا أَخْرَجَكَ} در اين تعبير، تصوير خوف و وحشت به بليغ ترين شكل بيان شده است؛ یعنی، افرادي كه به سوي مرگ رانده ميشوند و هيچ اختياري از خود ندارند و مرگ را با چشم سر مشاهده ميكنند. سپس خداوند ميفرمايد: {وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ } «دوست داشتيد، غنایم كاروان نصيب شما شود.» اين آيه، تصوير کوچکی از ضعفی كه نفوس دچار آن هستند، بيان مینماید. استاد محمد امين ادامه ميدهد: آيات قرآن هر نوع احساس برتري و غرور را از نفوس مؤمنان بر طرف گردانيد.[4] سوره با موضوع غنائم و اختلاف مؤمنان در تقسيم آن و دیدگاه آنان در اين موضوع آغاز گرديد و چهار آيه در اين باره جهت اطمینان قلب آنان و پاك گردانيدنشان از اختلافي كه انگيزهاش حب مال و تمايل به آن بود، نازل گرديد.[5] اگرچه اختلاف در مورد تقسيم غنائم، بعد از اختلاف در مورد خروج به بدر و جنگ با دشمن انجام گرفت، اما از آنجا که اين موضوع در زندگي مؤمنان اهمیتی ویژه دارد، لذا سوره با موضوع اختلاف در تقسيم غنائم آغاز گرديد و سنت الهي نيز چنين است كه در بيان قصص و رويدادها ترتيب وقوع آنها را در نظر نميگيرد.[6] ندايي كه متوجه قلبهاي مؤمنان هنگام درگیری بر سر غنایم شد، نداي تقوا بود كه از جانب خدا نازل گردید. آري: چه والا و پاك است خالقی که بر اسرار قلبها و دلها آگاه است. او نميخواهد قلب هیچ بشری از تقواي الهي و احساس ترس از وي و کسب رضایت و خشنودی او در دنيا و آخرت، تهي باشد؛ زيرا قلبي كه با خداوند ارتباط نداشته باشد و از غضبش نترسد و رضايتش را دنبال نكند، هرگز توان رهایي از سنگيني متاع دنيا را ندارد و هيچ گاه نميتواند آزادي و رهائي را احساس نمايد. به درستی که: تقوا، مهار دلها است كه انسانها با آن گام به گام پیش میروند و بدين جهت است كه قرآن بدین وسیله، آنان را به صلح و دوستی دعوت میدهد، آنجا كه ميفرمايد: {فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ } «از خدا بترسيد و بين خو صلح برقرار كنيد.» همچنين بدین وسیله، آنان را به اطاعت خدا و رسولش فرا میخواند: { وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ} اطاعت نخستين در اين آيه از دستور خداوند، در مورد قضاوت او در غنایم است. بدين صورت غنایم از ملكيت مجاهدان در آمد و در ملكيت خدا و رسولش قرار گرفت و حق تصرف در آنها صرفاً از آن خدا و رسول خدا گرديد و مؤمنان بايد با طيب خاطر به تقسيم خدا و رسول، گردن نهند و روابط و اختلافات خود را اصلاح نمایند و با يكدگر متحد شوند.[7] اين تربيت رباني، زمام دلهايشان را به خداي يكتا سپرد و آنان را از نشاط پيروزي و غرور موفقيت بازداشت تا مبادا ضعف و قصور بشري خود را فراموش كنند و به تكبر و فخر بر ديگران بينديشند. اين شيوة تربيت رباني بر حقيقيتي مهمتر از پيروزي بر مشركان تأكيد مينمايد و آن اصلاح میان مردم است و اينكه پيروزي حقيقي، پيروزي بر روزنههاي قلب است كه در بارگاه الهي از هر چيز مهمتر و بزرگتر است و پيروزيی كه بر اثر آن اختلاف داخلي ایجاد گردد، ارزشي ندارد. آيات فوق بیانگر این موضوع است که نقش تقوا و ایمان را در زندگی مسلمانان نمیتوان نادیده انگاشت و تقوای الهی وسیلهای است که زندگی و جهاد در راستای برقراری فرامین الهی قرار خواهند گرفت.[8] ياران رسول خدا صلی الله علیه و سلم توجيهات رباني آيات فوق را پذيرفتند و به دنبال آن، آيات ذيل نازل گرديد كه كيفيت تصرف در غنایم را به رسول خدا صلی الله علیه و سلم تعليم داد. بعد از اينكه غنایم از آن خدا و رسول خدا گرديد، خداوند فرمود: { وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (٤١) } (انفال، 41) «بدانيد آنچه غنيمت گرفتهايد، يك پنجم آن از آن خدا و رسول، ذوي القربي، ايتام، مساكين و مسافران است. اگر به خدا و آنچه بر بندهمان روز بدر، روز روبروشدن دو گروه نازل نموديم، ايمان داريد و خدا بر چیز چيز قادر است.» دستورات فوق، بعد از آن نازل گردید كه قلبهايشان از ناخالصيها پاك گرديد و به طاعت پروردگار درآمد. اين حكم، بيانگر آن است كه چهار قسمت غنایم متعلق به مجاهدان و فقط يك پنجم آن از خدا و رسول ميباشد كه آن هم در امور مسلمانان و در جهات بيان شده در آيه مصرف ميشود. براساس تعالیم الهی در مورد غنایم این موضوع به اثبات میرسد كه براي اجراي احكام شرعي، نخست بايد فضاي روحي و رواني مناسب را فراهم نمود تا حكم شرعي، جايگاه شايستة خود را در ضمير و عقل مخالفان بيابد و بدين صورت كاملاً ثابت و استوار گردد و نتایج مطلوب را دربرداشته باشد. بنابراين، خداوند متعال نخست بندگانش را از تعلق به غير خود و دلبستگي به غنایم منع نمود تا جزو بندگان مخلصی قرار گیرند كه لياقت نصرت و اتمام نعمت را از جانب خدا دارند. آنان نيز هنگامي كه جامة عمل به فرامین الهی پوشیدند و مخلصانه جهاد نمودند، خدا آنان را نصرت نمود و چنان مشمول فضل و كرم خود قرار داد كه تصورش را هم نكرده بودند[9]. چنانكه عبدالله بن عمر رضی الله عنه ميفرمايد: رسول خدا صلی الله علیه و سلم با 315 نفر از يارانش به سوي بدر حركت نمود. وقتي كه آنجا رسيد، گفت: بارالها اينها گرسنه هستند، سيرشان بگردان؛ پابرهنه هستند، سوارشان بگردان؛ برهنه هستند، بپوشانشان و خداوند نيز دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم پذيرفت و آنان را فاتح و پیروز گرداند و غنایم هنگفتی را نصیب آنان نمود.[10] پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نیز در تقسیم غنایم جنبه عدالت و انصاف را در نظر گرفت به گونهای که به تمام كساني كه به دستور ایشان جهت انجام وظايف مهم موفق به شرکت در جنگ نشده بودند، سهمي به اندازة سهام كساني كه حاضر بودند بخشید و بر این اساس كه خدا، بندگانش را بيش از طاقت آنها مكلف نساخته است، بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نیز خواستة خویش را از سپاهیان خود، بر این رویه، استوار گردانده بود؛ چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: { لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (٢٨٦) } (بقره، 286) «خداوند، هيچ نفسي را بيش از طاقتش مكلف نميگرداند. از آنِ هر نفس است ثواب اعمال نيك وي و به ضرر آن است جزاي اعمال بدش. بارالها ما را مؤاخذه نگردان به آنچه فراموش و خطا كرديم. بارالها آن بار سنگيني كه بر دوش گذشتگان گذاشته بودي، بر ما مگذار و آنچه را طاقت آن را نداريم، بر ما منه. ما را ببخش و از ما در گذر و بر ما رحم نما؛ تو هستي مولاي ما؛ پس ما را بر كافران پيروز بگردان.» براساس مضامین این آیه، رسول خدا صلی الله علیه و سلم نیز مسلمانان را بيش از طاقتشان چه در شرائط عادي و چه در جنگ مكلف نميگردانيد. و به این دلیل در جنگ بدر نيز رسول خدا، برخي از اصحاب را به جهت ملاحظة شرایط خانوادگي از شركت در جنگ معاف نمود. چنانكه عثمان رضی الله عنه را به خاطر بيماري همسرش، رقيه رضی الله عنها، كه نياز به مراقبت داشت، از شركت در جنگ معاف نمود.[11] همچنين آن حضرت، به ابوامامه نيز اجازه داد تا در خانه بماند؛ زيرا مادرش مريض بود و نياز به مراقبت و نگهداری داشت؛ چنانكه ابوامامه بن ثعلبه ميگويد: رسول خدا صلی الله علیه و سلم اعلام كرد كه ميخواهد به سوي بدر حركت كند . من آماده حركت شدم. اما دائيام گفت: نزد مادرت بمان! من به او گفتم: تو از خواهرت مراقبت بنما. چون اين خبر به رسول خدا صلی الله علیه و سلم رسيد، ايشان دستور داد تا من نزد مادرم بمانم و ابوبرده در جنگ شركت نمود. در بحبوحة جنگ مادر ابوامامه وفات نمود و آن حضرت بر او نماز خواند.[12] اين اخلاق والا و رعايت نمودن شرایط و وضعيت خانوادگي سپاهيان، سبب ميشد كه ارتباطي قوي و دوستانه ميان فرمانده و سپاهيان به وجود آيد. برخي از اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم كه وظائف خاصي داشتند و يا به دلیل مشکلات خاص، پيامبر اکرم صلی الله علیه و سلم آنها را برگرداند عبارتند از: 1ـ ابولبابه: پيامبر اکرم صلی الله علیه و سلم وي را در مدينه جانشين خويش تعيين نمود. 2ـ عاصم بن عدي: پيامبر اکرم صلی الله علیه و سلم وي را جهت كاري به سوي مردم «بخش بالاي مدينه» فرستاده بود. 3ـ حارث بن حاطب: پيامبر وي را جهت كاري به سوي مردم بني عمر و بن عوف فرستاده بود. 4ـ حارث بن صمه: در وسط راه افتاد و پايش شكست. رسول خدا وي را بگردانيد. 5ـ خوات بن جبير: در مسير راه سنگي به پايش اصابت كرد و پيامبر اکرم صلی الله علیه و سلم وي را از«صفراد» برگردانيد.[13] پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نیز سهم شهدا را از غنایم به وارثان آنان داد و بدين طريق بيش از چهارده قرن است كه اسلام، فرزندان و خانواده هاي شهدا را گرامي داشته است.[14]
[1]- مسند امام احمد، ج 5، ص 324 – تفسیرابن کثیر، ج 2، ص 283. [2]- مسند امام احمد، ج 5، ص 322. [3]- الاساس فی التفاسیر، ج 4، ص 2113 – 2114. [4]- من هدي سورة الانفال، محمد المصري، ص 95 - 96. [5]- همان، ص 67. [6]- همان، ص 67 – 68. [7]- في ظلال القرآن، ج 3، ص 1473-1474. [8]- المنهج التربوي للسیرة النبوية التربية الجهادية، غضبان، ج 1، ص 52. [9]- صور و عبر من الجهاد النبوي فيالمدينه، ص 61-62. [10]- سنن ابي داوود،ج 5، ص 525، حسنه الالياني رحمه الله. [11]- بخاري، كتاب الفضائل، باب مناقب عثمان، ج 4، ص 245، شمارة 3699. [12]- الطبرانی فی الکبیر و رجاله تقات – مجمع الزوائد، ج 3، ص 31. [13]- معین السیرة، ص 215. [14]- السیرة النبویة، ابی شهبة، ج 2، ص 176.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|