|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>زکات > مشروع شدن زکات
شماره مقاله : 3005 تعداد مشاهده : 500 تاریخ افزودن مقاله : 5/6/1389
|
مشروع شدن زکات در سال دوم هجرت خداوند زکات را که یکی از ارکان اسلامی محسوب میگردید، فرض نمود. این امر بعد از ماه رمضان و بعد از وضع شدن زکات فطر انجام گرفت و زکات فطر نیز بعد از فرض شدن روزه وضع شده است و آنچه امام احمد و ابن خزیمه و نسائی و ابن ماجه و حاکم از حدیث قیس بن سعد بن عباده رضي الله عنه روایت نمودهاند بر این امر دلالت مینماید. ایشان میگوید: «پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم ما را به پرداختن صدقه فطر قبل از اینکه فرض بودن زکات نازل شود، فرمان داد؛ سپس فریضة زکات نازل شد؛ پس ما را به دادن فطر امر نکرد و ما را نیز از پرداختن آن نهی نکرد و ما آن را میپرداختیم.»[1] حافظ ابن حجر گفته است: سند آن صحیح است[2] و جمهور علمای سلف و خلف بر این باورند که زکات در مدینه در سال دوم هجرت فرض شده است.[3] پرداخت زکات در دوران مکی، شرایط و حدودی نداشت؛ بلکه به ایمان افراد و میل و احساس آنها به وظیفه برادری نسبت به برادران مؤمنشان وابسته و محول شده بود و در آن وقت مال اندکی کفایت میکرد و گاهی نیاز اقتضا مینمود تا آنچه در توان دارند، در راه خدا صرف نمایند.[4] آیههای مکی به تربیت و توجیه اهمیت میداد و مسلمانان را با شیوههای گوناگون به یاری و نصرت فقرا و بینوایان فرا میخواند؛ چنانکه در سوره مدثر که از اولین سورههایی است که نازل شده است، قرآن کریم به ارائه صحنهای از صحنههای آخرت میپردازد و محل حضور مؤمنان سعادتمند را در باغهایشان که از حالت مجرمان کافر جویا میشوند، در حالی که کافران را آتش فرا گرفته است بیان میدارد؛ پس مؤمنان از کافران میپرسند که چه چیزی آنها را به عذاب گرفتار کرده است و آنان یکی از اسباب موجبات عذاب را ندادن حق فقیر و رها کردن او در مقابل گرسنگی و بیپوشاکی، بیان میکنند.[5] خداوند متعال میفرماید: { كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (٣٨)إِلا أَصْحَابَ الْيَمِينِ (٣٩)فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ (٤٠)عَنِ الْمُجْرِمِينَ (٤١)مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (٤٢)قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (٤٣)وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (٤٤)وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (٤٥)وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (٤٦)} (مدثر، 38 – 46) «هر کسی در برابر کارهایی که کرده است، گروگان میشود مگر یاران سمت راستی آنان که در باغهای بهشت به سر میبرند و میپرسند از بزهکاران و گناهکاران چه چیزهایی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟ میگویند از زمره نمازگزاران نبودهایم و به مستمند خوراک نمیدادهایم و ما پیوسته با باطلگرایان فرو میرفتهایم و روز سزا و جزای را دروغ میدانستهایم.» خداوند، برای بندگانش داستان صاحبان باغ را حکایت کرده است؛ آنهایی که با هم قرار گذاشتند تا میوههای باغ را در شب بچینند تا بینوایان و فقرا را در روز جمعآوری و برداشت محصول، محروم کنند، امّا عذاب زود هنگام خداوند آنها را فرا گرفت: { فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ (١٩)فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ (٢٠)فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ (٢١)أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَارِمِينَ (٢٢)فَانْطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ (٢٣)أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ (٢٤)وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ (٢٥)فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ (٢٦)بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (٢٧)قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ (٢٨)قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ (٢٩)فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ (٣٠)قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ (٣١)عَسَى رَبُّنَا أَنْ يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ (٣٢)كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (٣٣)} (قلم، 19 – 33) «شب هنگام که آنان در خواب بودند، بلای بزرگ و فراگیری از جانب پروردگارت سراسر باغ را در برگرفت و باغ همچون شب گردید. سحرگاه همدیگر را ندا در دادند، اگر میخواهید میوههای خود را بچینید، صبح زود حرکت کنید و خویشتن را به کشتزار خود برسانید. آنان پچ پچ کنان به راه افتادند. نباید امروز بینوایی در باغ پیش شما بیاید. بامدادان بدین قصد که میتوانند جلوگیری کنند و باز دارند روان شدند. هنگامی که باغ را دیدند، گفتند: ما راه را گم کردهیم؛ بلکه ما محروم هستیم. نیک مردترین ایشان گفت: مگر من به شما نگفتم، جرا نباید به تسبیح و تقدیس خدا بپردازید؟ گفتند: پرودرگار ما پاک و منزه است قطعا ما ستم کردهایم؛ پس به همدیگر رو کردند و زبان به سرزنش یکدیگر گشودند. گفتند: وای بر ما! مردمان نافرمان و سرکشی بودهایم. امیدواریم پروردگارمان بهتر از این باغ را به ما ارزانی دارد. ما رو به سوی پروردگارمان کردهایم عذاب این گونه است و قطعا عذاب آخرت سختتر و بزرگتر است؛ اگر مردم متوجه بوده و بدانند.» توجه آیههای مکی در دعوت دادن به مهربانی با فقیر و تشویق به خوراک دادن و توجه به او و ترساندن از بیتوجهی به آن و سختی کردن با او به این آیهها متوقف نشد؛ بلکه از این فراتر رفت پس بر گردن هر مؤمنی برای فقیر حقی قرار داد که غیر از خود، دیگران را به خوراک دادن و رعایت فقیر تشویق و برانگیخته نماید و ترک تشویق و واداشتن مردم به مهربانی با فقیر را در کنار کفر ورزیدن به خدا قرار داده است و آن را باعث نارضایتی خدا و عذاب او در آخرت گردانده است. خداوند متعال درموردکسانی که نامة اعمال ایشان در دست چپ قرار دارد میگوید: { خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (٣٠)ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (٣١)ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ (٣٢)} (حاقه، 30 – 32) «او را بگیرید و به غل و بند و زنجیرش کشید و سپس او را به دوزخ بیندازید؛ سپس او را با زنجیر ببندید و بکشید که هفتاد زراع طول دارد.» و این همه عذاب و خواری و رسوایی در برابر همه مردم برای چیست؟ { إِنَّهُ كَانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (٣٣)وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ (٣٤)} (حاقه، 33 – 34) «چراکه او به خداوند بزرگ ایمان نمیآورد و مردمان را به دادن خوراک به بینوا تشویق و ترغیب نمیکرد.» این آیهها دلهای آنان را تکان میداد و از عذاب میترساند و آنان را چنان تحت تأثر قرار میداد که افرادی مانند ابیدرداء را چنان تشویق کردند که به زنش گفت: «ای مادر درداء، خداوند زنجیری دارد که همواره از روزی که جهنم را آفریده است تا روزی که بر گردن مردم انداخته میشود، در دیگهای دوزخی جوش میخورد و خداوند از نصف آن مال را به سبب ایمان نجات داده است؛ پس بر غذا دادن بینوانان ترغیب بده و تشویق کن.»[6] آیههای مدنی بعد از اینکه مسلمانان دارای دولت و حکومت و سرزمین و وجود و قدرتی بودند، نازل گردید، بنابراین، تکالیف اسلامی صورت تازة مناسبی با این تحول به خود گرفت صورتهای تعیین و تخصیص بعد از مطلق و عمومی بودن و قوانین بعد از آنکه فقط به صورت توصیههای توجیهی بودند، جنبه الزامی و اجرایی به خود گرفتند و در واقع این قوانین با استفاده از قدرت دولت مرکزی و تکیه بر وجدان و ایمان به اجرا درآمدند و این رویکرد مدنی در زکات ظاهر شد؛ سپس قانونگزار شریعت، اموالی را که زکات در آن واجب است تعیین کرد و شرایط وجوب و مقدار واجب و موارد مصرف آن را بیان نمود ودستگاهی را که به ساماندهی و ادارة اموال زکات میپرداخت، مشخص کرد[7] همچنین پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در مدینه به جایگاه زکات تأکید کرد و به بیان اهمیت آن در دین خدا پرداخت و متذکر شد که زکات یکی از ارکان اساسی این دین است و به پرداختن آن تشویق نمود و از ندادن آن در احادیث مختلف و به شیوههای گوناگون برحذر داشت و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در احادیث خود برای اسلام پنج رکن برشمرد که اولی شهادت دادن به یگانگی خدا و رسالت پیامبر و دومی نماز و سومی زکات بود؛ پس زکات در سنت همان گونه که در قرآن آمده است، سومین اصل و پایه اسلام به شمار رفته است؛ پس بنای اسلام بر این پایه واساس بنا و پایهریزی گردید[8] و با اجرای این رکن براساس آنچه خداوند فرمان داده بود و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم آیین آن را وضع کرده بود، اهداف بزرگی در جامعه تحقق یافت و آثار آن در زندگی فرد و جامعه آشکار گردید که از جمله آثار فردی زکات میتوان به این امور اشاره نمود: الف – مصنویت از بخل خداوند متعال میفرماید: { وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالإيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (٩)} (حشر، 9) «آنانی که پیش از آمدن مهاجران، خانه و کاشانه را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به پیش ایشان مهاجرت کردهاند و در درون احساس و رغبت نیازی به چیزهائی که به مهاجران داده شده است، نمیکنند و ایشان را بر خود، ترجیح میدهند هر چند که خود سخت، نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود نگاهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند.» ب – رشد مال و اضافه شدن آن خداوند متعال میفرماید: { قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (٣٩)} (سبا، 39) «بگو همانا پروردگارم روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد، فراخ و یا تنگ میگرداند و هرچه را ببخشید و صرف کنید، خدا جای آن را پر میکند و او بهترین روزی دهندگان است.» همچنین میفرماید: { وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لأزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ (٧)} (ابراهیم، 7) «و آن زمان را که پروردگارتان مؤکدانه اعلام کرد که اگر سپاسگذاری کردید، هر آئینه برایتان افزایش میدهم و اگر کافر شدید، بیگمان عذاب من بسیار سخت است.» و میفرماید: { يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ (٢٧٦)} (بقره، 276) «خداوند ربا را نابود میکند و صدقات را فزونی میبخشد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و گناهکاری را دوست نمیدارد.» رسول خدا صلي الله عليه و سلم نیز فرمود: «هیچ مالی از صدقه کردن کم نمیشود[9].» و نیز فرمود: «هر صبح دو فرشته از آسمان نازل میشوند؛ یکی از آنها میگوید: «بار الها! به کسی که مالش را خرج میکند، عوض آن را بده و کسی که بخل میورزید، مالش را تلف کن.»[10] این گونه و براساس این نصوص، وجود مسلمان ازآفت بخل و تنگ چشمی پاک میگردد و به انفاق و خرج کردن میشتابد؛ چراکه به فضل خدا و وعدة او یقین دارد که با انفاق، روزی فزونی مییابد و وعدة خدا تحقق مییابد.[11] ج – دستیابی به امنیت دنیا و آخرت خداوند متعال میفرماید: { الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ (٢٧٤)} (بقره، 274) «کسانی که دارایی خود را در شب و روز و به گونه پنهان و آشکار میبخشند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنان است و نه ایشان اندوهگین خواهند شد.» پس آنها در امنیت و سعادت و آرامش خاطر به سر میبرند، به خاطر اینکه چیزی را که خداوند دستور داده است، پرداخت نمودهاند و از آنچه خداوند نهی کرده است، دوری گزیدهاند. از جمله آثار زکات در جامعه این است که میان فقرا و ثروتمندان محبت ایجاد میشود و امنیت و آرامش در جامعه فراگیر میشود و همة افراد، خود را چون اعضای یک تن احساس میکنند؛ چنانکه پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم فرمود: «مؤمنان در دوستی و مهربانی با یکدیگر مانند یک جسم هستند که هرگاه عضوی از آن به درد آید، سایر اعضای بدن احساس تب و بیخوابی مینمایند.»[12] یکی دیگر از آثار زکات، حفظ توازن اجتماعی است[13] چنانکه در صدر اسلام با جمعآوری زکات و مصرف آن در راههای مشروع، جامعه اسلامی در آسایش و بهرهمندی از خوبیها به سر میبرد و مردم با هم و در کنار هم برادرانه و دوستانه زندگی میکردند تا جائی که میگویند: در دوران خلیفة پنجم از خلفای راشدین یعنی عمر بن عبدالعزیز مردم به قدری در رفاه و آسایش بودند که به دنبال کسی میگشتند که زکاتهای خود را به او بدهند، اما کسی را نمییافتند؛ پس چارهای جز این نداشتند که با پول زکات به خریداری بردگان بپردازند و آنان را آزاد نمایند و این گونه اسلام در نخستین سالهای ظهور خود، سطح زندگی مسلمانان را به حدی بالا برد که حتی امروز هیچ ملتی به آن پیشرفت نخواهد رسید و این یکی از آثار وضع قانون زکات بود.[14]
[1]- السیرة النبویه، ابی شهبه، ج 2، ص 111. [2]- فتح الباری، ج 3، ص 207. [3]- السیرة النبویه، ابی شهبه، ج 2، ص 111. [4]- فقه الزکاة، قرضاوی، ج 1، ص 77. [5]- همان، ص 70. [6]- الاموال، ص 35، به نقل از فقه الزکاة، ج 1، ص 70. [7]- فقه الزکاة، ج 1، ص 78. [8]- همان، ص 89. [9]- مسلم، کتاب البر و الصله، شمارة 2588. [10]- بخاری، کتاب الزکاه، باب قوله تعالی : ) فامامن اعطی (، ج 2، ص 120. [11]- منهج الاسلام فی تزکیة النفس، ج 1، ص 249. [12]- مسلم، کتاب البر و الصله، ج 4، ص 1999، شماره 2586. [13]- المال فی القرآن کریم، ص 240. [14]- السیرة النبویه، ابی شهبه، ج 2، ص 115.
برگرفته از: الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|