Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«حق الله على العباد أن يعبدوه، ولا يشركوا به شيئاً، وحق العباد على الله أن لا يعذب من لا يشرك به شيئاً».
 حق خدا بر بندگانش این است که او را پرستش کنند، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند، و حق بندگان بر خداوند این است که کسی را که چیزی را شریک او قرار نمی‌دهد، عذاب ندهد.

 متفق علیه، صحیح بخاری 5/2312 حدیث (5912)، وصحیح مسلم 1/58 حدیث (30).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم > حل مشکل بحران اقتصادی

شماره مقاله : 3001              تعداد مشاهده : 372             تاریخ افزودن مقاله : 5/6/1389

حل مشکل بحران اقتصادی

هجرت مسلمانان به مدینه از نظر اقتصادی وظیفة دولت نوپای اسلامی را دشوارتر و سنگین‌تر می‌نمود بنابراین، رهبری امت برای حل این بحران راههای متعدد و شیوه‌های گوناگونی اندیشید. به عنوان مثال برقراری پیمان اخوت و برادری میان مهاجران و انصار و ساختن صفه در کنار مسجد نبوی برای جای دادن بیشترین تعداد ممکن فقرای مهاجران، کوششهایی در این راستا بود و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به بررسی اوضاع اقتصادی مدینه پرداخت و به این نتیجه رسید که قدرت اقتصادی در اختیار یهودیان است و بازارهای تجاری مدینه و داراییهای آن از آن آنان می‌باشد. بنابراین، آنان در نرخ‌گذاری و ارائه کالاها به دلخواه خود عمل می‌کنند و کالاها را احتکار می‌نمایند و از نیازمندی مردم بهره‌برداری می‌کنند. پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در صدد برآمد تا به هر نحو ممکن بازاری برای مسلمانان ایجاد کند تا با یهودیان در به دست آوردن ثروت و اقتصاد رقابت کنند و در این بازار، آداب اسلام و ارزشهای اخلاقی آن، در عالم تجارت آشکار گردد؛ پس برای این منظور در غرب مسجد نبوی، مکانی تعیین کرد و فرمود: «این، بازار شماست؛ پس دچار کمبود نخواهید شد و بر آن مالیاتی تحمیل نخواهد گردید.»[1]

بازار در صدر اسلام وسیع و پررونق بود و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به بازار توجه داشت و با مراقبت و اِشراف بر آن، سرپرستی آن را به عهده داشت و برای آن قواعد و مقرراتی وضع نمود و آدابی تعیین کرد و آن را از بسیاری از داد و ستدهای جاهلی که با فریب‌کاری و کلاه‌برداری همراه بود پاک کرد، همان گونه که آن حضرت زمینة داد و ستد و تجارت در بازار را برای همه به صورت یکسان فراهم ساخته بود.[2]

آن حضرت آداب برای رونق بازار و مصون ماندن آن و جلوگیری از هتک حرمت آن آداب متعددی برای بازار مدینه به صورت ریشه‌دار تعیین کرد تا الگویی برای بازارهای امت در گذر دوران و زمانها باشد. از بازاری که رسول خدا آن را رهبری می‌کرد، می‌توانیم مجموعه‌ای از آداب را استنباط کنیم که پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به هنگام وارد شدن به بازار و اشراف بر آن و پیگیری روند معاملات در آن امر می‌کرد یا از آن نهی می‌فرمود. رسول خدا منکری را نمی‌دید مگر اینکه آن را تغییر می‌داد و دور می‌نمود و هیچ معروفی را نمی‌دید مگر آنکه به تثبیت بیشتر پایه‌های آن می‌پرداخت و آن را تشویق می‌نمود که بر آن مواظبت شود و پایبند آن باشند و تمامی این موارد را از توجیهات وتعلیمات پروردگارش فرا می‌گرفت؛ خداوند متعال می‌فرماید:

{ وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى (٣)إِنْ هُوَ إِلا وَحْيٌ يُوحَى (٤)} (نجم، 3 – 4)

«و از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید. آن جز وحی و پیامی نیست که وحی و پیام می‌گردد.»

برخی از این آداب عبارتند از:

1- سنت است کسی که وارد بازار می‌شود در ابتدا ذکر خدا را نماید و حمد و ستایش او را بگوید؛ زیرا آن حضرت فرمود: هرکس وارد بازار شده، بگوید : «لا اله الا الله وحده لاشریک له، له الملک و له الحمد، یحیی و یمیت و هو حی لایموت، بیده الخیر و هو علی کل شیء قدیر» «هیچ معبودی جز خدا نیست؛ او یگانه است و شریکی ندارد؛ پادشاهی از آن اوست و ستایش زیبندة اوست؛ زنده می‌کند و می‌میراند و او زنده است و نمی‌میرد و او بر هر چیزی تواناست.» کسی که این را بگوید، خداوند برای او هزار نیکی می‌نویسد و هزار بدی از او دور می‌نماید و بر درجات او هزار درجه بالا می‌برد و برایش خانه‌ای در بهشت می‌سازد.[3]

بازار را به طور ویژه ذکر نمود؛ چراکه بازار محل غفلت از ذکر خدا و مشغول شدن به تجارت است؛ پس بازار جای تسلط شیطان و مرکز لشکریان شیطان است و ذکر در چنین مکانی به معنی مبارزه با شیطان است و لشکریانش را شکست می‌دهد؛ پس هر کس این را بگوید سزاوار پاداشی است که ذکر گردید.[4]

2- برای کسی که وارد بازار می‌شود، مکروه است که با دعوا و جر و بحث صدایش را بلند کند: در باب صفات پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم آمده است: «او درشت‌خو و بداخلاق نبود و در بازارها سروصدا نمی‌نمود ودر مقابل بدیی که دیگران به او روا می‌داشتند، بدی نمی‌کرد؛ بلکه آنان را می‌بخشید و از آنان گذشت می‌نمود.»[5]

سروصدا نمودن فطرتاً امری مذموم و زشت محسوب می‌گردد؛ حال اگر این امر در بازار که محل تجمع اقشار مختلف مردم است، رواج پیدا نماید، حکم آن چه خواهد بود؟[6]

3- پرهیز از عملی که باعث انزجار مردم باشد

چنانکه فرمود: «از دو چیزی که نفرین را در پی دارد، پرهیز کنید؟ گفتند: آن دو چیز که باعث لعنت و نفرین می‌گردند؛ چه چیزهایی هستند؟

فرمود: کسی که در راه مردم یا در سایة آنها قضای حاجت می‌کند.»[7]

4- پرهیز از حمل سلاح

رسول خدا فرمود: «هرگاه یکی از شما در مسجد یا بازار ما عبور کرد و تیری همراه داشت، باید تیغة آن را نگاه دارد یا فرمود: آن را نگاه دارد تا به یکی از مسلمانها برخورد نکند.»[8]

5- دستور پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم مبنی بر وفا نمودن به پیمانها؛ عهدها و سایر قراردادها و برحذر داشتن از شکستن عهد و پیمان یا خیانت کردن؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

{ وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلا تَنْقُضُوا الأيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ (٩١)} (نحل، 91)

«به پیمان خدا وفا کنید، هرگاه که پیمان بستید و سوگندها را پس از تأکید نشکنید؛ در حالی که خدا را آگاه و گواه خود گرفته‌اید. بی‌گمان خدا می‌داند آنچه را که می‌کنید.»

6- آسان‌گیری و سهولت در خرید و فروش و انواع تجارت

آن حضرت فرمود: «خداوند بر بنده‌ای رحم کند که وقتی می‌فروشد دست و دل باز و با گذشت است و وقتی خرید می‌کند با گذشت و دست و دل باز است و هرگاه قرض خود را می‌گیرد، نیز چنین است.»[9]

7- راستگویی و ابراز حقیقت و دوری از پنهان کاری

موارد ذکر شده از مهم‌ترین آدابی است که باید در معاملات مردم رواج داشته باشد. پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم تاجری را که در معامله‌اش راستگو و در گرفتن و دادن، امانتدار است، ستوده و فرموده است که او در روز قیامت با پیامبران و صدیقان و شهدا حشر می‌شود و اینها بهترین همراهان هستند.[10]

8- پرهیز از سوگندهای دروغین

رسول خدا صلي الله عليه و سلم فرمود: سوگند، کالا را به فروش می‌رساند و فایده را از بین می‌برد و در عبارتی آمده است: برکت آن را از بین می‌برد.[11]

همچنین آن حضرت فرمود: از سوگند خوردن زیاد در خرید و فروش بپرهیزید؛ چراکه سوگند، کالا را به فروش می‌رساند، اما برکت و سود را از بین می‌برد.[12]

پس کسی که سوگند می‌خورد و کالای خود را به فروش می‌رساند، با این عمل، برکت مال اوسلب می‌شود و دارایی‌اش به تدریج از بین خواهد رفت و مالش تلف می‌گردد یا دزدیده می‌شود یا می‌سوزد یا غرق یا به زور گرفته می‌شود و یا غارت می‌گردد و یا پیش آمدهایی رخ می‌دهد از قبیل بیماری و غیره که دارایی‌اش در آن راه صرف می‌شود.[13]

اینها برخی از آداب و رهنمودهای نبوی بود که به آداب تعامل در بازار اسلامی مربوط بود که اثر بزرگی در آبادانی بازارهای مسلمانان و ضعیف شدن بازارهای یهودیان داشت و بدین وسیله مسلمانان توانستند بر اقتصاد مدینه مسلط شوند و در آن به دلخواه خود عمل کنند و با این شیوه و نگرش، یهودیان را درامری که مهم‌ترین تخصص آنها بود، شکست دادند.[14]

این تعالیم و آداب تنها به این شکل منحصر نماند؛ بلکه با توسعه و گسترش دولت اسلامی و برقراری قوانین در جامعة اسلامی تحول یافت و تجارت براساس دانش و فقه و اصولی خاص بنیانگذاری گردید. و با توجه به چنین معیاری عمر رضي الله عنه گفت: «در بازار ما کسی معامله نکند، مگر اینکه در دین آگاهی داشته باشد.»[15]

بازارها در اسلام از آنجا که از نظر مالی و اقتصادی در زندگی مردم نقشی مهم ایفا می‌نماید و مکان و محل معامله کردن و مبادلات تجاری بین مردم است و از این طریق هر فرد امور زندگی و نیازهای ضروری و لوازمات ویژه و عمومی‌اش را تأمین می‌کند، از جایگاهی والا و اهمیتی خاص برخوردار است و بر این اساس پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم در مورد بازار توجیهاتی ارائه داد.[16]

قرآن کریم نیز از آفت اقتصادی و اجتماعی خطرناک دیگری که بر دین و دنیای مردم حاکم گردیده است و بر آن اثر گذاشته، سخن گفته است و آن کم کردن ترازو و پیمانه است و این عمل با شوه و اسلوب انصاف که خداوند به آن دستور داده است تا مردم بر آن اساس معامله‌های خویش را تنظیم نمایند، مخالف و متضاد است؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

{ اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ (١٧)}

(شوری، 17)

و میزان عدالت است[17] و ترازوها و پیمانه‌ها وسیله‌ها و آلتهایی برای اقامه عدل می‌باشند بنابراین، خداوند فرمان داده است تا به تمام و کمال داده شوند و از کم کردن در آن نهی کرده است؛ چنانکه می‌فرماید:

{ وَلا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (١٥٢)} (انعام، 152)

«به مال یتیم جز به نحو احسن نزدیک مشوید تا آن گاه که یتیم به رشد کامل خود می‌رسد و پیمانه و ترازو را به تمام و کمال و دادگرانه مراعات دارید و ما هیچ کسی را به انجام چیزی جز به اندازة تاب و توانش موظف نمی‌سازیم و هنگامی که سخنی گفتید، دادگری کنید هرچند از خویشاوندان باشد و به عهد و پیمان خدا وفا کنید. اینها چیزهایی هستند که خداوند شما را به رعایت آنها توصیه می‌کند تا اینکه متذکر شوید و پند گیرید.»

و خداوند می‌فرماید:

{ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلا (٣٥)} (اسراء، 35)

«و هنگامی که چیزی را به پیمانه می‌زنید، آن را به تمام و کمال پیمانه کنید و برتر از وی درست بکشید که این کار سرانجام بهتر و نیکوتری دارد.»

و خداوند کسانی را که پیمانه و ترازو را کم می‌دهند، به هلاکت تهدید کرده است و می‌فرماید:

{ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ (١)الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ (٢)وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ (٣)أَلا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (٤)لِيَوْمٍ عَظِيمٍ (٥)} (مطففین، 1 – 5)

«وای به حال کاهندگان؛ کسانی که وقتی برای خود می‌پیمایند، به تمام و کمال و افزون بر اندازه لازم دریافت می‌دارند و هنگامی که برای دیگران می‌پیمایند یا وزن می‌کنند، از اندازة لازم می‌کاهند. آیا اینان گمان نمی‌برند که دوباره زنده می‌گردند در روز بسیار بزرگ و هولناکی؟.»

همچنین اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم براساس آیه‌های موجود دربارة حضرت شعیب به این نتیجه رسیدند که کم کردن ترازو و پیمانه، دوری گزیدن از برنامه الهی و مخالفت با دستورات خداوندی است و این امر موجبات نارضایتی و خشم خداوند جبار و عذاب او را در دنیا و آخرت فراهم می‌آورد و موجب زیان رساندن به مردم را فراهم می‌آورد؛ چراکه بر سختیها و افزایش قیمتها می‌افزاید و در نتیجه مردم در تنگنا قرار می‌گیرند بنابراین، دولت اسلامی در مدینه با آن به مبارزه برخاست.[18]

کم کردن ترازو و پیمانه یکی از اسبابی بود که به هلاک شدن قوم شعیب انجامید. خداوند متعال می‌فرماید:

{ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلا بُعْدًا لِمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ (٩٥)} (هود، 95)

«بدانگونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبوده‌اند. هان! نابود باد قوم مدین همان گونه که قوم ثمود نابود شدند.»

داستان شعیب و قومش علاوه بر اینکه یکی از برنامه‌های نبوی بود در تربیت اصحاب نیز مؤثر واقع گردید.

بنابراین، آنان انحراف از برنامة خداوندی را به منزلة هلاکت و نابودی می‌دانستند؛ چراکه شمولیت و فراگیری این دین، تمام شئون زندگی آنان را در برمی‌گرفت.

برنامة الهی از طریق بیان قصه‌های قرآنی به حل مشکلات اقتصادی پرداخت تا مردم وضع حاکم در جامعه را امری طبیعی تلقی نمایند و از اقوام گذشته عبرت بگیرند و این برنامه نیز به قوانین عبادی که اثر بزرگی در ساختار ساماندهی تربیتی دارد پرداخت و خداوند عزوجل نیز نصرت و یاری خویش را نصیب این امت نمود و در تمامی مراحل زندگی آنان، برنامه‌های خاص خویش را فرستاد تا آنان را برای برعهده گرفتن امانت و رساندن رسالت آماده گردند و از نظر این دولت انجام امور کوچک و بزرگ فرقی نداشتند؛ چراکه تمامی این امور برای بلند شدن بنای آن و سربلند و استوار ایستادن آن در برابر فشارهایی که احتمال رویارویی با آن می‌رفت، انجام می‌شدند و از جمله این شعائر عبادی که در دو سال اول هجرت فرض شد زکات، فطریه و روزه بود و سنت تدریجی را در ساختن جامعه مسلمان و رعایت کردن آن براساس واقعیت زندگی مردم و پیش رفتن با آنها به سوی بهترینها را بدون شتاب مشاهده می‌کنیم و هر چیز در وقت خود انجام می‌گرفت.[19]


[1]- ابن ماجه، کتاب التجارات، باب الاسواق، ج 2، ص 75.

[2]- احکام السوق فی الاسلام، احمد الدرویش، ص 35 – 36.

[3]- سنن الترمذی، ابواب الدعوات، باب ما یقول اذا دخل السوق، ج 5، ص 155- 156 – قال المنذری فی الترغیب و اسناد متصل حسن و رواته ثقات اثبات.

[4]- تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج 9، ص 386.

[5]- البخاری، کتاب البیوع، باب کراهیه السخب فی الاسواق، ج 2، ص 14.

[6]- احکام السوق فی الاسلام، ص 41.

[7]- مسلم، کتاب الطهاره، باب مواضع النهی عن البول فیها.

[8]- البخاری، کتاب الفتن، باب قول النبیr «من حمل علینا السلاح فلیس منا، ج 4، ص 224.

[9]- موطاء، امام مالک، باب جامع البیوع، ج 2، ص 685.

[10]- سنن الترمذی، کتاب البیوع، ج 2، ص 341 – 342.

[11]- مسلم، کتاب المساقاه، باب النهی عن الحلف، ج 3، ص 1228.

[12]- همان.

[13]- شرح السیوطی علی سنن السنائی، ج 7، ص 246.

[14]- فی ظلال السیرة النبویه - الهجره النبویه المبارکه، ابی فارس، ص 70.

[15]- احکام السوق فی الاسلام، ص 53.

[16]- همان، ص 585 - 586.

[17]- زادالمسیر، ابن جوزی، ج 7، ص 77.

[18]- اسباب هلاک الامم السالفه، سعید محمد، ص 446.

[19]- دراسات فی عصر النبوه، شجاع، ص 166 – 168.

 

 

برگرفته از:

الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام ابوحنیفه نعمان ‌بن ثابت رحمه الله فرموده است:   «إذا صحّ الحدیث فهو مذهبی»(حدیث صحیح، مذهب من است). ابن عابدین در «الحاشیه» (1/63) و در «رسم المفتی» (1/4). 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2060
دیروز : 5831
بازدید کل: 8835374

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010