Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  فرموده است: (لو کانت الدنیا تعدل عندالله جناح بعوضة ما سقی کافراً شربة ماء)یعنی: «اگر دنیا نزد خدا به اندازه‌ی بال پشه‌ای ارزش می‌داشت، به هیچ کافری جرعه‌ای آب نمی‌داد».[سنن ترمذي، شماره‌ي4110.] 

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>قصص قرآن>یونس علیه السلام

شماره مقاله : 2960              تعداد مشاهده : 299             تاریخ افزودن مقاله : 3/6/1389

 

یونس علیه السلام :
 

{ وَإِنَّ یونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (١٣٩)إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْک الْمَشْحُونِ (١٤٠)فَسَاهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ (١٤١) } [1] (صافات: 141-139).
 
بحث یونس در قرآن:
بحث یونس در چهار سوره‌ی نساء، انعام، یونس و صافات با ذکر نام و در سوره‌ی انبیاء با لقب ذی النون و در سوره‌ی قلم با لقب صاحب الحوت آمده است.
{ وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ (٨٧) }[2] (انبیاء: 87).
{ فَاصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک وَلا تَکنْ کصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکظُومٌ (٤٨) }[3] (قلم: 48).
پس در مجموع 6 بار در قرآن بحث یونس آمده است چهار بار با ذکر اسم و دو بار با ذکر لقب و وصف.
 
نسب یونس علیه السلام :
تاریخ نویسان نسبی برای حضرت یونس ذکر نکرده‌اند. تنها بر این متفق‌اند که نام او یونس بن متی است و گفته‌اند: متّی مادر یونس بوده و در میان انبیاء جز او و حضرت عیسی کسی به مادرشان نسبت داده نشده است. اهل کتاب او را (یونان بن امتای) نام می‌برند. یونس علیه السلام از بنی اسرائیل است و نسبش به بنیامین یکی از اولاد یعقوب علیه السلام می‌رسد و بنیامین برادر شفیق یوسف علیه السلام بود.
 
دعوت یونس علیه السلام :
خداوند متعال او را به سوی مردم نینوا در منطقه‌ی موصل عراق فرستاد زیرا گرفتار بت پرستی شده و عبادت بتان در میان آنها رواج پیدا کرده بود. بتی پرستش می‌کردند که «عشتار» نام داشت.
حضرت یونس از شام به منطقه موصل مهاجرت کرد مردم آن دیار را به خدا پرستی دعوت نمود ولی چون بیشتر ملتها و اقوام به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند خداوند متعال می‌فرمایید:
{ وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ (٣٤) }[4] (سبأ: 34).
حضرت یونس مرتب مشغول دعوت و تبلیغ آنها بود آنها را به یکتاپرستی و عبادت خداوند دعوت می‌کرد ولی جز گوشهای ناشنوا و دلهای به غلاف پوشیده شده پاسخی از ایشان دریافت نکرد سرانجام از دست ایشان به تنگ آمد و آنها را در صورت ایمان نیاوردن به عذاب تهدید کرد. چون نافرمانی و سرکشی آنها به درازا کشید خشمگینانه از میان آنها خارج شد و آنها را به عذاب خدا بعد از سه روز تهدید کرد، چنین پیدا است که آنها نیز در مقابل وی را تهدید به کشتن کردند و او را تعقیب نمودند. سرانجام از میان آنها خارج شد و قبل از اینکه خداوند به او دستور هجرت بدهد فرار کرد و از میان آنها رفت و گمان برد که خداوند او را به خاطر این خروج عجولانه مؤاخذه نخواهد کرد و در تنگنا قرار نخواهد داد. فرموده‌ی خداوند متعال این معنی را می‌رساند آنجا که می‌فرماید:
{ وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (٨٧) }[5] (انبیاء: 87).
او خشمگین از میان قومش بیرون رفت،‌ از قومش خشمگین بود نه از خداوند، چون خشمگینی از خداوند معصیت است و با عصمت انبیاء منافات و تضاد دارد این مطلب را در مبحث عصمت توضیح داده‌ایم به آنجا مراجعت کنید.
ابن مسعود و مجاهد و گروهی از سلف گفته‌اند:‌ چون یونس از میان قومش بیرون رفت و یقین حاصل کردند که نزول عذاب بر آنها حتمی است خداوند توبه و بازگشت را بر قلبشان القا کرد و از رفتار خویش با پیغمبر پشیمان شدند جامه‌ی پشمینه‌ی راهبان و توبه‌کاران به تن کردند و میان بهایم و بچه‌هایشان جدایی افکندند و زن و مرد،‌ پیر و جوان، دختر و پسر، تضرع و زاری کنان از شهر خارج شدند،‌ حیوانات نیز به فریاد و صدا درآمدند. ساعتی بس شدید و هول انگیز بود خداوند به حول و قوه و رحمت و رأفت خویش عذاب را از آنان دفع کرد،‌ عذابی که چون شبی تاریک بر بالای سر آنها قرار گرفته بود و به مرگشان تهدید می‌کرد. خداوند می‌فرماید:
{ فَلَوْلا کانَتْ قَرْیةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلا قَوْمَ یونُسَ لَمَّا آمَنُوا کشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ (٩٨) }[6] (یونس: 98).
 
یونس علیه السلام در درون شکم ماهی:
اما سرنوشت یونس بعد از خروج از شهر، چون از میان قومش خارج شد به ساحل دریا رفت یک کشتی مشاهده کرد که آماده‌ی سفر بود از سرنشینان آن درخواست کرد او را همراه خود بر کشتی سوار کنند. چون علایم و نشانه‌های نیکی و خیر در او مشاهده کردند سوارش کردند، چون به وسط دریا رسیدند،‌ دریا به هیجان و اضطراب درآمد، گفتند: حتماً گناهکاری در میان ما وجود دارد در میان خویش قرعه‌ انداختند که به نام هر کس درآید او را به دریا اندازند قرعه بنام یونس بیرون آمد، از شأن و وضع او سؤال کردند و از امر و وضعیت او (که صالح و متقی به نظر می‌آمد) متعجب شدند. داستان خود را برای آنها تعریف کرد،‌ دلشان به حال وی گریست و نخواستند او را به دریا اندازند بلکه خواستند به ساحلش بازگردانند. اشاره کرد که او را در دریا اندازند تا خشم و غضب خدا از آنها فروکش کند او را به دریا انداختند، به امر خدا یک ماهی عظیم‌الجثه او را بلعید. ماهی وی را به قعر دریا فرو برد تا به امر خداوند هم او را تأدیب کند هم از وی نگهداری و حفاظت به عمل آورد. معجزه‌ی خداوند در اینجا به اتمام رسید، خداوند به ماهی وحی کرد که آسیبی به گوشت وی نرساند و استخوان‌ او را نشکند ماهی عظیم الجثه او را به قعر دریا برد. او در دل دریا و در بطن ماهی مشغول تسبیح و استغفار و راز و نیاز با خداوند خود بود و می‌گفت:
{ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (٨٧) }[7] (انبیاء: 87).
خداوند دعای او را استجابت فرمود و از غم و نگرانیش برهانید، سپس به ماهی دستور داد او را به کنار دریا (به هوای آزاد) بیاندازد و در حالی‌ که علیل و مریض و ناتوان بود از شکم ماهی به خارج پرتاب شد. او سه شبانه روز در شکم ماهی بماند. بعد مریض و ضعیف و ناتوان خود را در هوای آزاد یافت از اینکه خداوند او را نجات داده بود، لب به تسبیح و ستایش خداوند گشود. خداوند درختی از کدو در کنار وی سبز کرد. از میوه‌ی آن می‌خورد و زیر سایه‌ی برگهای آن از رنج گرما به استراحت پرداخت. خداوند مریضی او را شفا بخشید و توبه‌اش را پذیرفت. یونس فهمید که آنچه بر سرش آمده عقاب و تأدیب خداوند همراه با معجزه بوده و این امر بخاطر خروج عجولانه و خشمگینانه‌ی وی برایش به وقوع پیوسته است. چون بدون اذن خداوند از میان آنها خارج گشته بود. هر چند یونس از اجتهاد مقبول و صحیح استفاده کرده بود، اما چنین اجتهادی اگر چه از بندگان صالح پذیرفته شود، از انبیاء و مرسلین پذیرفته نمی‌شود و در واقع او بخاطر خروج زود هنگام و عجولانه‌اش مستحق تأدیب خداوند بود[8].
این آیات را قرائت کن:
{ وَإِنَّ یونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (١٣٩)إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْک الْمَشْحُونِ (١٤٠)فَسَاهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ (١٤١)فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ (١٤٢)فَلَوْلا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ (١٤٣)لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ (١٤٤)فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ (١٤٥)وَأَنْبَتْنَا عَلَیهِ شَجَرَةً مِنْ یقْطِینٍ (١٤٦)وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ (١٤٧)فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ (١٤٨) }[9] (صافات: 148-139).
چون یونس توان راه رفتن را در خود یافت به میان قومش بازگشت و آنها را مؤمن به خدا و توبه کننده یافت منتظر بازگشت او بودند تا دستورات وی را پیروی کنند و امر او را عملی نمایند. تا زمانی که خدا می‌خواست در میان آنها ماند و به تعلیم وتربیت آنها پرداخت آنها را به راه راست و هدایت خداوند ارشاد می‌فرمود:
خداوند در زمان اقامت یونس و بعد از وی نیز (برای زمانی) امنیت و اطمینان به قوم نینوا (موصل) بخشید. بعد چون به فساد و گمراهی روی آوردند خداوند کسانی بر آنها مسلط کرد که تمدن آنها را به نابودی کشانید،‌ چنانکه احادیث و روایات تاریخی آن را نقل می‌کنند تا عبرت گیرندگان از آن درس عبرت بگیرند.
بنا به روایت منقول از ابن عباس رضی الله عنه تعداد نفرات قوم یونس 120 هزار بوده است. ابن عباس در این روایت از این آیه استفاده کرده که :{ وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ (١٤٧)} [10] (صافات: 147).
او را به سوی صدهزار نفر یا بیشتر روانه کردیم.
در این زمینه آثار و روایتهایی آمده اما خداوند داناتر است.

زیرنویس:
[1]) مسلما يونس هم از زمره‌ي پيامبران است* زماني او بسوي كشتي برگريخت* آن گاه با [اهل‏] كشتى قرعه انداخت و از باختگان شد.
[2]) (ياد كن يونس ملقب به) ذالنون را در آن هنگام كه خشمناك بيرون رفت و گمان برد كه بر او سخت و تنگ نمي‌گيريم.
[3]) در برابر فرمان پروردگارت شكيبا باش و همسان يونس مباش كه با دلي پركينه و اندوه خدا را به فرياد خواند.
[4]) ما به هر شهر و دياري كه پيغمبري را فرستاده‌ايم سران و متنعمان آنجا گفته‌اند: ما بدانچه آورده‌ايد باور نداريم.
[5]) (ياد كن يونس را ملقب به) ذاالنون را در آن هنگام كه خشمناك بيرون رفت و گمان برد كه بر او سخت نمي‌گيريم در ميان تاريكي‌ها فرياد برآورد پروردگاري جز تو نيست و تو پاك و منزهي، من از جمله ستمكاران شده‌ام.
[6] ) هيچ قوم و ملتي ايمان نياورده‌اند تا ايمانشان برايشان سودمند باشد مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند عذاب خواركننده را در دنيا از آنان بدور داشتيم و ايشان را تا مدت زماني برخوردار كرديم.
[7]) خدايي جز او نيست پاكي و بي‌عيبي سزاوار توست و من از جمله‌ي ستمگران بودم.
[8]) به نقل از كتاب العقيدة الإسلامية- استاد عبدالرحمن حبنكه.
[9]) مسلما يونس هم از زمره‌ي پيغمبران بود زماني او بسوي كشتي باربري گريخت* يونس در قرعه كشي شركت كرد و از جمله‌ي كساني شد كه قرعه بنام ايشان درآمد ماهي او را ببلعيد در حالي كه مستحق ملامت بود* اگر او قبلا  از زمره ي پرستشگران نمي‌بود او در شكم ماهي تا روز رستاخيز مي‌ماند ما او را در يك سرزمين برهوت خالي (از درخت و گياه) افكنديم در حالي كه بيمار و نزار بود ما كدو بُني در كنار او رويانديم و او را به سوي جمعيت يكصد هزار نفري يا بيشتر فرستاديم. آنان همه ايمان آوردند و ما ايشان را از مذاهب فراوان به نعمتهاي فراخ زندگي تا مدت مشخصي بهره‌مند ساختيم.
[10]) (يونس كم كم بهبودي يافت) و او را به سوي جمعيت يك صد هزار نفري يا بيشتر فرستاديم.


از کتاب: پیغمبری و پیغامبران در قرآن، مؤلف : شیخ علی صابونی، مترجم : محمد ملازاده



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن ميمون بن مهران، قال: «ثلاث المؤمن والكافر فيهن سواء: الأمانة تؤديها إلى من ائتمنك عليه من مسلم وكافر، وبرا لوالدين، والعهد تفي به لمن عاهدت من مسلم أو كافر». میمون بن مهران رحمه الله فرمود: «سه چیز هستند که مؤمن و کافر در آن همسان هستند: بازگرداندن امانت به کسی که به تو اطمینان کرده حال چه او مسلمان باشد یا کافر، احسان نسبت به والدین، و وفای به عهد با کسی که با تو عهد بسته چه مسلمان باشد یا کافر». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 12372
دیروز : 5614
بازدید کل: 8802531

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010