|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>شعیب علیه السلام
شماره مقاله : 2952 تعداد مشاهده : 294 تاریخ افزودن مقاله : 3/6/1389
|
شعیب علیه السلام : { وَإِلَى مَدْینَ أَخَاهُمْ شُعَیبًا قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَهٍ غَیرُهُ قَدْ جَاءَتْکمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکمْ فَأَوْفُوا الْکیلَ وَالْمِیزَانَ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَلا تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (٨٥)} [1] (اعراف: 85). ذکر شعیب در قرآن: در قرآن ده بار سخن از شعیب آمده است. در مواطن متفرقهای از سورههای اعراف، هود، شعراء و عنکبوت... خداوند او را به سوی مردم مدین مبعوث فرمود. مردم مدین به «اصحاب الأیکة» نیز شهرت دارند.{ کذَّبَ أَصْحَابُ الأیکةِ الْمُرْسَلِینَ (١٧٦)إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیبٌ أَلا تَتَّقُونَ (١٧٧)}[2] (شعراء: 177- 176). بعضی از مفسران عقیده دارند «اصحاب الأیکة» قوم دیگری غیر از مردم مدین بودهاند خداوند بعد از هلاک مردم مدین شعیب را به سوی آنها فرستاد آنها نیز او را تکذیب کردند در نتیجه خداوند آنها را به عذاب موسوم به «یوم الظلة» روز سایه (روز ابری) گرفتار کرد. اما قول صحیح این است که اهل مدین همان قوم موسوم به «اصحاب الأیکة» هستند. چون خداوند در تبیین صفات آنها در سورهی شعراء میفرماید آنها در پیمانه و سنجش خیانت میورزیدند و این صفت اهل مدین بود از این رو آنها را «اصحاب الأیکة» مینامند چون أیکه یعنی کشتزار و مزرعهای که مملو از درخت و میوه های گوناگون است، آنها دارای باغها و بستانهای فراوان بودند از این رو «اصحاب الأیکة» نامیده میشوند. نسب شعیب: شعیب پسر میکیل پسر یشجر پسر مدین یکی از فرزندان ابراهیم خلیل علیه السلام است. مادرش دختر لوط بود. بعد از لوط مبعوث گردید. خداوند در داستان قومش میفرماید:{ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْکمْ بِبَعِیدٍ (٨٩)}[3] (هود: 89). رسالت شعیب قبل از رسالت موسی بوده است. چون خداوند بعد از ذکر نوح و هود و صالح و لوط و شعیب بحث از موسی به میان میآورد.{ ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآیاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ (١٠٣)}[4] (اعراف: 103). این آیه دلالت دارد بر اینکه شعیب قبل از موسی و هارون زیسته است. اما بعضی از تاریخ نویسان به خطا رفتهاند و گفتهاند: شعیب چند قرن بعد از موسی مبعوث شده است. اما این سخن با نص سابق منافات دارد. این عده به اشتباه (شعیا) را که یکی از انبیای غیرمذکور در قرآن است شعیب گرفتهاند و خطا از اینجا ناشی شده است، برخی از محققین روی این مسئله تحقیق کرده و بیان کافی نمودهاند. محل سکونت اهل مدین: مردم مدین یک ملت عرب بودند که در سرزمین حجاز درجهت شمالی آن نزدیک بندر عقبه (جهت شمالی آن) میزیستند. طبری گوید: فاصلهی میان سرزمین مصر و مدین هشت شبانه روز راه است و در سرزمینی واقع شده بودند که هم اکنون عمان نامیده میشود و در جنوب فلسطین واقع شده، نسب مردم مدین، به مدین یکی از فرزندان ابراهیم منتهی میشود. در تورات مدیان نامیده شده است؛ از اینرو این قوم مدین نامیده شدهاند. چون مدین پسر ابراهیم به میان آنها رفت[5] و از ایشان زن گرفت و در میان آنها صاحب خانواده شد و به خاطر آن اهل مدین نام گرفتند. دعوت شعیب از قومش: مردم مدین اهل تجارت و کشاورزی بودند، در رفاهیت و نعمت بسر میبردند و پیرو دینی بودند که از ابراهیم به ارث گرفته بودند. اما دیری نپایید که عهد شکنی کردند، دین را تغییر دادند و به کفر روی آوردند و از صراط مستقیم منحرف شدند و منکرات عدیده از جمله «تطفیف» در توزین و پیمانه میان آنها رواج پیدا کرد. کالای خود را گران به مردم میفروختند و کلای آنها به قیمت ناچیز از آنان میگرفتند و فساد در روی زمین براه میانداختند. خداوند حضرت شعیب را در میان آنها مبعوث کرد. آنها را به توحید فراخواند و از عذاب خدا بیم داد و از تطفیف در پیمانه و توزین باز داشت و آنها را به صلاح و عدم فساد امر نمود. قسمت کمی از مردم به او ایمان آوردند و بقیه او را تکذیب کردند. تکذیب کنندگان در نهایت گمراهی و انکار بسر میبردند. سر راه مردم میایستادند و آنها را از رفتن به نزد شعیب و ایمان آوردن باز میداشتند و کسانی را که ایمان میآوردند به شدت تهدید میکردند. چنانکه قرآن کریم از زبان شعیب نقل میکند{ وَلا تَقْعُدُوا بِکلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا (٨٦)}[6] (اعراف: 86). و چون شعیب بر دعوت و موعظهی آنها اصرار میورزند دشمنی خود را با وی آشکار کردند و ادعا کردند که کلام وی را نمیفهمند و هدف وی نمیدانند و او را تهدید کردند، اگر از این دعوت دست بکشد او را میکشند.{ قَالُوا یا شُعَیبُ مَا نَفْقَهُ کثِیرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاک فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلا رَهْطُک لَرَجَمْنَاک وَمَا أَنْتَ عَلَینَا بِعَزِیزٍ (٩١)} [7] (هود: 91). بعد او را به اخراج از روستا تهدید کردند و گفتند: اگر او و پیروانش از دین جدید دست برندارند و به ملت آنها برنگردند، اخراجشان نمایند.{ قَالَ الْمَلأ الَّذِینَ اسْتَکبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّک یا شُعَیبُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَک مِنْ قَرْیتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ کنَّا کارِهِینَ (٨٨)}[8] (اعراف: 88). درس عبرت از داستان شعیب: عملکرد این قوم جای تعجب است! پیغمبر خدا آنها را به سوی دعوتی انسانی کریم و واضح همچو خورشید در وسط آسمان فرا میخواند ولی در جواب او میگویند:{ مَا نَفْقَهُ کثِیرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاک فِینَا ضَعِیفًا (٩١)}[9] (هود: 91). با اینکه دعوت او در نهایت ظهور و وضوح بود زیرا آنها را به ترک عبادت غیر خدا دعوت میکرد، ولی آنها او را به اخراج از روستا تهدید میکردند او آنها را به ترک منکر قبیح (تطفیف در پیمانه و میزان) دعوت میکرد ولی مسخرهکنان او را به سخیفترین کلمات جواب میدادند و نماز و عبادت او را مسخره مینمودند.{ قَالُوا یا شُعَیبُ أَصَلاتُک تَأْمُرُک أَنْ نَتْرُک مَا یعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّک لأنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ (٨٧)}[10] (هود: 87). به راستی جای تعجب است که عالم و دانشمند از سوی جاهل نادان مورد تمسخر واقع شود و دیوانهی عاقل را به مسخره بگیرد و فرد سفیه خود را صاحب حجت و برهان عنوان کند و بخواهد با استفاده از حجت واهیش بر خصمی که به سوی طهارت و عفت و پاکی فرا میخواند اقامهی حجت نماید، چه زمانی استقامت و پاکدامنی و فضیلت نقص و عیب تلقی شده اما منطق بغی و عدوان فضیلت و شرافت میباشد؟! چنانکه قوم لوط به پیغمبر و پیروان مؤمنش میگفتند:{ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْیتِکمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یتَطَهَّرُونَ} _ موقف قوم شعیب نیز با پیغمبرشان چنین بود و میگفتند:{ وَقَالَ الْمَلأ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیبًا إِنَّکمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ (٩٠)}[11] (اعراف: 90). هلاک قوم مدین: آنها از فرط حماقت از شعیب خواستند قطعهای از آسمان بر آنها بباراند اگر در دعوتش صادق است، عذاب روز ابری (الظلة) بر آنها فرود آمد خداوند به مدت 7 روز سرمای شدیدی بر آنها مسلط کرد طوری که آبهایشان به غلیان درآمد بعد ابری به سوی منطقهی آنها آمد جهت فرار از گرما زیر سایهی آن جمع شدند چون همگی زیر سایه جمع شدند؛ زمین زیر پاهایشان به لرزه درآمد صدای شدیدی آنها را فرا گرفت و آتشی از آسمان فرود آمد و آنها را در کام خود فرو برد. { فَکذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کانَ عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ (١٨٩)}[12] (شعراء: 189). شعیب بعد از نابودی قومش مدتی زندگی کرد بعد در مقطعی از زمان (فاصلهی میان وفات یوسف و تولد و نشأت موسی) از دنیا رفت. ظن غالب بر این است که حوادث نابودی قومش بعد از انتقال بنی اسرائیل به سوی مصر بوده است. والله أعلم. زیرنویس: [1]) شعيب را هم به سوي اهل مدين كه خود از آنان بود فرستاديم بديشان گفت: اي قوم من خدا را بپرستيد كه جز او معبودي نداريد. معجزهاي از سوي پروردگارتان برايتان آمده است. ترازو و پيمانه را به تمام و كمال بكشيد و بپردازيد و از حقوق مردم چيزي نكاهيد و در زمين بعد از اصلاح آن فساد و تباهي مكنيد. اين كار به سوي شما است اگر ايمان داريد. [2]) ساكنان أيكه پيغمبران را دروغگو ناميدند* هنگامي كه شعيب بديشان گفت: هان پرهيزگاري كنيد. [3]) قوم لوط از شما چندان دور نيست. [4]) سپس به دنبال آنان موسي را همراه با دلايل روشن و معجزات متقن خود به سوي فرعون و اطرافيان او فرستاديم. [5]) شايان ذكر است كه ابراهيم فقط دو پسر داشته (اسماعيل و اسحاق) احتمال دارد كه مدين نوهي ابراهيم باشد. (مترجم). [6]) شما بر سر راهها منشينيد تا مؤمنان به خدا را بترسانيد و از راه الله باز داريد و آن را كج بنماييد. [7]) گفتند: اي شعيب بسياري از چيزهايي را كه ميگويي نميفهميم و ما شما را در ميان خود ضعيف ميبينيم اگر قبيلهي اندك تو نبود ما تو را سنگباران ميكرديم و تو در پيش ما قدر و ارزش نداري. [8]) اشراف و سران متكبر قوم شعيب گفتند: اي شعيب حتماً تو و كساني را كه با تو ايمان آوردهاند از شهر و آبادي خود بيرون ميكنيم مگر اينكه به آئين ما درآئيد. شعيب گفت: آيا ما به آئين شما در ميآييم در حالي كه دوست نميداريم و نميپسنديم. [9]) بسياري از چيزهايي را كه ميگويي نميفهميم و ما شما را در ميان خود ضعيف ميبينيم. [10]) گفتند: اي شعيب آيا نمازهايت به تو دستور ميدهد كه ما چيزهايي را ترك كنيم كه پدرانمان آنها را پرستيدهاند و ما نميتوانيم به دلخواه خود در اصول خويش تصرف كنيم تو كه مرد شكيبا و خردمندي هستي. [11]) اشراف و سران كافر قوم او گفتند: اگر از شعيب پيروي كنيد در اين صورت شما زيانكار ميگرديد. [12]) پس او را دروغزن انگاشتند و عذاب روز ابر سايهگستر آنان را فرو گرفت كه آن عذاب روزى سهمگين بود. از کتاب: پیغمبری و پیغامبران در قرآن، مؤلف : شیخ علی صابونی، مترجم : محمد ملازاده
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|