|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>هود علیه السلام
شماره مقاله : 2945 تعداد مشاهده : 336 تاریخ افزودن مقاله : 3/6/1389
|
هود علیه السلام : { وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکمْ مِنْ إِلَهٍ غَیرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ (٦٥) }[1] (اعراف: 65). ذکر هود در قرآن: در قرآن کریم هفت بار سخن از هود علیه السلام آمده است از جمله در سورههای اعراف و شعراء، و یک سورهی قرآن بنام هود نامگذاری شد. خداوند متعال او را به سوی قبیلهی بزرگی از انسانهای قدبلند و غول پیکر به نام عاد مبعوث کرد. خداوند در وصف آنها می فرماید:{ کذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ (١٢٣)إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلا تَتَّقُونَ (١٢٤) }[2] (شعراء: 124-123). قوم عاد از قبایل عربی بائده هستند و از فرزندان سام پسر نوح متفرع شده بودند. از باب انتساب به یکی از اجداد خود بنام عاد پسر عوض پسر ارم پسر سام به این نام اشتهار پیدا کردهاند. نسبهی هود: هود پسر عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بزرگ قبیله است. نسب او به سام فرزند نوح منتهی میشود. این سخن مورد تأیید و قبول ابن حریر است، اما محمد پسر اسحاق نسبی غیر از این برای هود نقل کرده، اما قول صحیح همان است که ما ذکرش کردیم. و استاد عبدالوهاب نجار در کتاب قصص الأنبیاء آنرا ترجیح داده است. سرزمین قوم عاد: قوم عاد در سرزمین احقاف به طرف یمن در جنوب شبه جزیره عربستان مسکن گزیده بودند. سرزمین احقاف از نظر موقعیت جغرافیایی در شمال حضرموت قرار دارد. در شمال آن، ربع الخالی و در شرق آن، عمان قرار دارد. مکانی که شهر و دیار آنها در آن واقع شده بود امروزه صحرا و شن زار است و هیچ کس در آن زندگی نمیکند. این در حالی است که قبلا آباد و پر از نعمت بود خداوند می فرماید: { وَاذْکرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیکمْ عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ (٢١) } [3] (احقاف: 21). قوم عاد، همان «عاد ارم» هستند که به «عاد اول» نامگذاری میشوند. اما عاد دوم، متأخرتر هستند. خداود فرموده:{ وَأَنَّهُ أَهْلَک عَادًا الأولَى (٥٠)وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى (٥١) }[4] (نجم: 51-50). و بدین علت عاد ارم نامیده میشود، چون خدای سبحان میفرماید:{ أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِعَادٍ (٦)إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ (٧)الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلادِ (٨) } [5] (فجر: 8-6). این قوم بسیار قوی و تنومند بودهاند. خداوند هیکلی درشت به آنها بخشیده بود. دارای زندگی مرفه بودند ساختمانها و قصرهای بزرگ و بلند بنا مینهادند در قلعههای محکم و استوار زندگی می کردند اطراف آنها را باغها و چشمه سارها احاطه کرده بود. در ناز و نعمت و رفاهیت و خوشگذرانی غرق شده بودند. خداوند متعال مظاهر اشراف و نعمت آنها را این چنین تعریف میکند:{ أَتَبْنُونَ بِکلِّ رِیعٍ آیةً تَعْبَثُونَ (١٢٨)وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکمْ تَخْلُدُونَ (١٢٩)وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ (١٣٠)فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ (١٣١)وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکمْ بِمَا تَعْلَمُونَ (١٣٢)أَمَدَّکمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ (١٣٣)وَجَنَّاتٍ وَعُیونٍ (١٣٤) }[6] (شعراء: 134- 128). دارای هیکل و بنیهی جسمی قوی بودند وقتی راه میرفتند زمین زیر پای آنها به لرزه در میآمد، مغرور و سرمست از قوت و توان خود بودند و در روی زمین تکبر ورزیدند و از امر رسول خدا نافرمانی کردند و برای مدتها راه سرکشی و طغیان را در برگرفتند؛ تا سرانجام به عذاب خدا گرفتار شدند و خداوند آنها را بوسیله باد شدید به هلاکت انداخت.{ فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکبَرُوا فِی الأرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ یرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَکانُوا بِآیاتِنَا یجْحَدُونَ (١٥)فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لا ینْصَرُونَ (١٦) }[7] (فصلت: 16-15). عبادت قوم عاد: قوم هود علیه السلام بتهایی داشتند که به جای خدا آنها را پرستش میکردند، آنها اولین گروهی بودند که بعد از طوفان راه بت پرستی در پیش گرفتند. ابن کثیر می گوید: آنها دارای سه بت به نام صدا، صمودا و هرا بودند[8]. آنها اعرابی جفا پیشه، کافر، سرکش و متمرد بودند. حضرت هود آنها را از عذاب خدا بیم میداد، سرنوشت قوم نوح را برای آنها مثال میزد. نعمتهای خدا را به یاد آنها میآورد و برای آنها توضیح می داد که در مقابل نصیحت اجری از آنها نمیطلبد. تصمیم گرفتند از او انتقام بگیرند او را متهم به دیوانگی و سفاهت نمودند، به اینکه خدای آنها از او انتقام گرفته و صدمهای بر او وارد کرده و استهزایی که از ناحیهی آنها به او میشود بخشی از عذاب خدای آنها است که بر او فرود آمده است. خداوند از آنها چنین حکایت میکند:{ قَالُوا یا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَینَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکی آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِک وَمَا نَحْنُ لَک بِمُؤْمِنِینَ (٥٣)إِنْ نَقُولُ إِلا اعْتَرَاک بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکونَ (٥٤)مِنْ دُونِهِ فَکیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لا تُنْظِرُونِی (٥٥) }[9] (هود: 55-53). هود آنها را از عذاب خدا بیم داد ولی اثری نکرد و آنها همچنان بر کفر و عناد و نافرمانی خود باقی ماندند. هلاک قوم عاد: زمانی که طغیان و سرکشی قوم عاد در مقابل پیغمبر خدا، هود به اوج رسید و نصیحت او برای آنها مؤثر واقع نشد و راه نافرمانی و طغیان را هر چه بیشتر در پیش گرفتند، خداوند متعال سه سال تمام بارش باران را بر منطقه آنها حبس کرد، تا اینکه بلا و سختی بر آنها شدت گرفت به فریادرسی و رهایی طلبی برخاستند. خداوند ابری بر آنها فرستاد آنگاه خوشحال شدند، گمان بردند نشانه و مژدهی بارش باران است و دعای آنها قبول شده و مشمول رحمت خدا واقع شده اند. چون سایه آن بر سر آنها رسید آنرا بسیار سیاه یافتند فزع و ترس وجود آنها را گرفت. بعد باد بر آنها وزیدن گرفت. اما چه بادی؟ بادی عقیم و بیباران خداوند هفت شبانه روز متوالی این باد شدید را بر آنها مسلط کرد سرانجام همگی به واسطه آن به کام مرگ و نابودی فرو رفتند و لاشهی مرده آنها همچو تنهی درخت خرمای افتاده بر زمین، افتاد. خداوند هود و ایمان آورندگان را از این عذاب نجات داد و کافران تا آخرین نفر، هلاک شدند و هیچ شبهه و رسم و نشانهای از دیار آنها باقی نماند. چون باد شدید همه چیز را نابود و ویران کرده بود. {فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ (٢٤)تُدَمِّرُ کلَّ شَیءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لا یرَى إِلا مَسَاکنُهُمْ کذَلِک نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ (٢٥) }[10] (احقاف: 25-24). این باد در قرآن به «ریح العقیم» نامگذاری شده است. {وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ (٤١)مَا تَذَرُ مِنْ شَیءٍ أَتَتْ عَلَیهِ إِلا جَعَلَتْهُ کالرَّمِیمِ (٤٢) }[11] (ذاریات/42-41) حضرت هود بعد از هلاکت قوم عاد در منطقه حضرموت اقامت گزید و تا زمان وفات در آنجا ماند. پس از وفات در شرق حضرموت در فاصلهی دو مرحله از شهر (تریم) مدفون گردید. از حضرت علی رضی الله عنه منقول است که حضرت هود در توده ریگ سرخ دفن شده و نزد سر او درخت سمرهای در حضرموت وجود دارد. مردم فلسطین نیز گمان میبرند که هود در سرزمین آنها دفن شده ولی قول اصح آن است که ما ذکر کردیم. (والله أعلم) زیرنویس: [1]) هود را به سوي قوم عاد كه خودش از آنان بود روانه كرديم، هود به قوم عاد گفت: اي قوم من خدايي را بپرستيد و (بدانيد) جز او معبودي نداريد. آيا پرهيزگاري نمي ورزيد. [2]) قوم عاد پيغمبران را تكذيب كردند (و دروغگو ناميدند) آنگاه كه برادرشان هود بديشان گفت: هان تقوي پيشه كنيد. [3]) و برادر [قوم] عاد [- هود] را ياد كن چون در سرزمين احقاف به قومش هشدار داد و به راستى پيش از او و پس از او هشدار دهندگانى گذشته بودند [با اين پيام] كه: جز خدا را نپرستيد. من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم. [4]) و اينكه او است كه عاد نخستين را نابود كرده و قوم ثمود را هلاك كرده (و از ايشان) هيچ باقي نگذاشت. [5]) آيا ندانسته اي كه پروردگارت چگونه با قوم عاد رفتار كرده است قوم ارم كه صاحب قامتهاي بلند ستون مانند بودند. كساني كه همانند ايشان باشند در شهرها و كشورها آفريده و پيدا نشده است. [6]) آيا شما بالاي هر بلندي و مكان مرتفعي كاخ سر به فلك كشيده اي ميسازيد و به خوشگذراني و كارهاي بيهوده مي پردازيد. و دژها قلعههايي ميسازيد تا شايد جاودانه بمانيد و هنگامي كه مجازات مي كنيد از (حد لازم) تجاوز مي كنيد و همچون ستمگران و سركشان كيفر مي دهيد. از خدا بترسيد و از من اطاعت كنيد. از خدائي بپرهيزيد كه شما را با نعمتهاي كه مي دانيد ياري داده است. شما را ياري داده است با (اعطاء) چهارپايان و پسران و با باغها و چشمه ها. [7]) و اما قوم عاد در زمين به ناحق تكبر ورزيدند و گفتند: چي كسي از ما قدرت بيشتري دارد مگر آنان نمي دانستند كه خداوندي كه ايشان را آفريده است از آنان نيرومند تر است؟ آنان پيوسته نشانهها و آيات ما را انكار مي كردند و نمي پذيرفتند سرانجام باد تند و پر صدا و سخت سردي را در روزهاي شومي به سويشان وزان كرديم تا عذاب خوار و پست كننده اي در زندگي همين دنيا بديشان بچشانيم و عذاب آخرت خوار و پست كننده تر است و آنان اصلا (از سوي كسي) ياري و كمك نمي شنوند. [8]) البداية والنهاية ج 1 ص 121. [9]) گفتند: اي هود تو دليلي براي ما نياورده اي و ما بخاطر سخن تو خدايان خود را رها نمي كنيم و به تو ايمان نمي آوريم. چيزي جز اين نمي گوييم كه يكي از خدايان ما بلايي به تو رساند. (وتو را ديوانه كرده است) گفت: من خدا را گواه مي گيرم و شما هم گواهي دهيد كه من از چيزهايي كه مي پرستيد بيزار و بركنارم به جز خدا و همگي به نيرنگ و چاره جوئيم بپردازيد و مهلتم ندهيد. [10]) هنگامي كه ابري را ديدند كه در افق آسمان گسترده مي شود و به سوي سرزمينهاي ايشان رو ميآورد (خوشحال شدند و گفتند): اين ابر بر ما باران را ميباراند بلكه اين همان چيزي است كه آن را به شتاب مي خواستيد تند بادي است كه عذاب دردناكي به همراه آورده است. (تند بادي است) كه همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مي كوبد و نابود مي سازد پس به گونهاي در آمدند كه جز خانههايشان چيزي به چشم نمي خورد ما بدينسان مردمان بدهكار را سزا ميدهيم. [11]) در سرگذشت قوم عاد نيز پند و عبرتي است بدانگاه كه تندباد بي خير و بركتي به سوي ايشان وزان كرديم* به هرچيزي كه ميخورد برجايش نميگذاشت مگر همچون استخوانهاي پوسيده و پودر شده. از کتاب: پیغمبری و پیغامبران در قرآن، مؤلف : شیخ علی صابونی، مترجم : محمد ملازاده
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|