|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>معاویه بن یزید
شماره مقاله : 2886 تعداد مشاهده : 469 تاریخ افزودن مقاله : 30/5/1389
|
معاویه بن یزید و مروان بن حکم (64 - 65 هـ) 1 ) - خلافت معاویه بن یزید: معاویه پسر یزید از سومین خلیفه امویان به شمار می آید، و کنیه ی او أبو یزید بود ؛ نام مادرش أم هاشم بنت أبی هاشم ابن عتبه بن ربیعه می باشد و نزد مؤرخین معاویة الاصغر (معاویه کوچک ) معروف است. در سال 44 هجری به دنیا آمد و بعد از مرگ پدرش در 14 ربیع الاول سال 64 هجری با او بیعت کرده شد. معاویه بن یزید بسیار سفید پوست، دارای چشمانی درشت و موهای زیاد و سری دایره ای مانند و چهره ی زیبا و جسمی لطیف بود ؛ و او مردی صالح و زاهد بود. 2 )- انصرافش از خلافت و سپردن آن به امر شوری: تاریخ نویسان در مدت حکومت او اختلاف کرده اند و اختلاف آنها بین بیست روز تا سه ماه است، که سه ماه راجح تر می باشد و او در مدت خلافتش مریض و بیماربود و به همین خاطرنتوانست کار مهمی انجام دهد، حتی برای نماز خواندن، ضحاک بن قیس به جای او امامت مردم را بر عهده گرفته بود. معاویه بن یزید رحمه الله وقتی احساس نزدیکی موت به او دست داد، دستورداد تا مردم را برای نماز جماعت جمع کنند، سپس خودش بلند شد و در بین آنها سخن گفت، و فرمود: ای مردم همانا ولایت شما به من سپرده شده است و من از آن ناتوان هستم و دوست دارم آن را برای مردی قوی تر ترک کنم، همان طور که ابوبکر برای عمر رضی الله عنهم ترک کرد و اگر دوست دارید، آن را به شورای شش نفره می سپارم همان طور که عمر رضی الله عنه این کار را انجام داد ؛ ولی من در جمع شما کسی که لیاقت آن را داشته باشد نمی بینم، پس شخصی شایسته و توانا برای ولایت خودتان انتخاب کنید. سپس از منبر پایین آمد و داخل منزل شده و در آنجا در گذشت. معاویه رحمه الله می خواست خطاب به اهل شام بگوید که او شخصی مانند عمر رضی الله برای خلافت نمی یابد و شورای مثل شورای عمر رضی الله عنه در جمع ایشان پیدا نمی شود ؛ به همین خاطر امر خلافت را به خودشان واگذار کرد و این موقف نشان دهنده عدم رضایتش از انتقال خلافت به شکل وراثتی بود. او همچنین از سپردن خلافت به اهل و خانواده خود هم راضی نشد و انصراف او از خلافت یک امری بسیار نادر است که در تاریخ انسانی مشابه ی آن خیلی کم می توان یافت. اگر معاویه بن ابی سفیان اولین خلیفه ی اموی بود که خلافت را از شورایی به پادشاهی و وراثتی تبدیل کرد، در مقابل نوه او معاویه بن یزید، این امر را به حالت اول یعنی شورایی بر گرداند. معاویه دوم در سن 21 سالگی و در روایت دیگر سن 23 سالگی دار فانی را وداع گفت. برادرش خالد بر جنازه او نماز گزارد. اینچنین فرع سفیانی از خلفاء بنی امیه پایان یافت و خلافت از این فرع به فرع دوم از بنی امیه انتقال پیدا کرد که اولین آن مروان بن حکم بود که خیلی از مؤرخین از آن به عنوان خلیفه یاد نمی کنند چرا که او بر امیر المؤمنین عبدالله بن زبیر خروج کرد و همچنین فرزندش عبدالملک را تا زمان حیات عبدالله بن زبیر جزء خلیفه به حساب نمی آورند و بدین وسیله با وفات معاویه دوم، خلافت دولت سفیانی به پایان رسید و دولت عبدالله بن زبیر ظاهر شد اما طولی نکشید که بنو مروان توانستند بر آنها غلبه کنند.
ترجمه و تحقیق: أبو أنس سایت عصر اسلام www.IslamAge.com مراجع و مصادر: 1 -الدولة الأمویة _ تألیف دکتر علی محمد صلابی 2- سير أعلام النبلاء - تأليف: الذهبي - تحقيق شعيب الأرناؤوط 3- الدولة الأموية عوامل الإزدهار وتداعيات الإنهيار- تالیف دکترعلي محمد الصًّلاَّبيَّ 4- تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي - تألیف: دکتر حسن ابراهيم حسن 5- البدایة و النهایة - ابن کثیر
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|