معاوية رضي الله عنه از ولادت تا خلافت
1)- تولد، نام، نسب، كنيه و اهل او:
نام او معاوية بن أبي سفيان بن صخر بن حرب بن أمية بن عبد شمس بن عبد مناف است، ومعاویه با رسول الله صلی الله علیه و سلم در جدشان عبد مناف به هم می رسند. کنیه او ابو عبدارحمن بود، او پنج سال قبل از بعثت رسول الله صلی الله علیه و سلم در مكه متولد شد. مردی بلند قامت با چهره ی سفید و دارای ابهت و عظمت بود پدر و مادرش از کوچکی اسب سواری و نبرد را به او آموخته بوده اند؛ و ابوسفیان هر وقت به فرزندش معاویه نگاه می کرد به همسرش هند می گفت برای او شأن و منزلتی عظیم می بینم، امید دارم ریاست و رهبری قومش بر عهده گیرد، هند گفت وای برتو، فقط قومش! بلکه بر همه عرب حکومت خواهد کرد.
در سال هشتم هجری هنگامی که مکه فتح شد ابوسفیان خواست تا مانع رسیدن هر گونه آزار و اذیت به قومش شود به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه و سلم به منادی خودش دستور داد تا ندا بزند که "هرکس شمشیرش در غلاف کند در امان خواهد بود، هر کس وارد مسجد الحرام شود در امان خواهد بود و هرکس وارد خانه ابوسفیان شود در امان خواهد بود" و خانه ابوسفیان و مسجد الحرام را محل امن و امان قرار داد و این فضیلتی بزرگ برای خانواده ابوسفیان بود؛ پس جای تعجب نسیت اگر افراد بسیازی از بنی امیه اسلام آورند و در نشر اسلام و گسترش فتوحات سعی و تلاش کردند.
2)- اسلام آوردن معاويه رضي الله عنه و ذكر بعضي از فضایلش:
او در فتح مکه همراه با پدرش ابوسفیان و مادرش هند و برادرش یزید، در حالي كه 33 سال و در روایتی دیگر 18 سال بيشتر نداشت اسلام آورد، ابن کثیر می گوید: از معاویه روایت شده است که من در عمرة القضاء اسلام آوردم، اما به خاطر پدرم آن را مخفی نگه داشتم تا اینکه در فتح مکه اسلام خود را علنی ساختم.
همراه رسول الله صلی الله علیه و سلم در غزوه حنین شرکت کرد و رسول الله هم به او 100 شتر و 40 اوقیه طلا غنیمت داد.
علماء فضایل زیادی برای معاویه ذکر کرده اند از جمله این فضایل:
1- از قرآن کریم:
معاویه در غزوه حنین شرکت کرده است که خداوند در باره غزوه حنین چنین می فرماید((ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ)) (التوبة، الآية: 26).
(سپس خداوند آرامش خود را نصيب پيغمبرش و مؤمنان گرداند و لشكرهائي را ( از فرشتگان براي تقويت قلب مسلمانان) فرو فرستاد كه شما ايشان را نمي ديديد، و كافران را مجازات كرد، و اين است كيفر كافران ).
و معاویه هم در این غزوه حضور داشت و از جمله مومنانی بود که خداوند سکینه و آرامش خود را بر آنها نازل کرد.
2- از سنت نبوی:
الف)- دعای رسول الله صلی الله علیه و سلم برای معاویه که فرمود" پروردگارا او را هدایت کننده و دلالت کننده خیر برای مردم قرار بده و خودش هم هدایت شده قرار ده.
ب)- حدیثی که امام بخاری از طریق ام حرام بنت ملحان نقل کرده است که از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمود " أول جيش من أمتي يغزون البحر قد أوجبوا"
یعنی: «اولين لشكر امت من كه در دريا با دشمن، مي جنگد، بهشت برايش واجب مي شود». و این خود فضلی بزرگ برای معاویه است چرا که او اولین کسی بود که در دریا با دشمن جنگید.
ج)- او جزء کاتبان وحی برای رسول الله "صلی الله علیه و سلم" بود و همچنین نامه های رسول الله "صلی الله علیه و سلم" به رهبران قبایل را نیز خود او می نوشت.
3)- روایت احادیث رسول الله "صلی الله علیه و سلم" توسط معاویه رضی الله عنه:
معاویه از جمله صحابی است که فضیلت روایت حدیث از رسول الله "صلی الله علیه و سلم" را کسب کرده است و این لازمه ی همراهی و همنشینی با رسول الله "صلی الله علیه و سلم" را می رساند و چون که رسول الله "صلی الله علیه و سلم" داماد آنها و خود او هم از کاتبین وحی بود فضیلت نقل صد و شصت و سه حدیث را از رسول الله "صلی الله علیه و سلم" کسب کرد که چهار حدیث آن شیخین (بخاری و مسلم ) بر آن اتفاق کرده اند و در بین آنها بخاری چهار حدیث و مسلم پنج حدیث از معاویه، به شکل انفرادی روایت کرده اند.
برای مثال یک حدیث، که معاویه آن را روایت کرده، ذکر می کنیم:
"قال محمد بن كعب القُرَظي، سمعت معاوية يقول: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول:إذا انصرف من الصَّلاة: اللَّهم لا مانع لما أعطيت ولا مُعطي لما منعت ولا ينفع ذا الجدِّ منك الجَدُّ".
محمد بن كعب قرظي مي فرمايد از معاويه شنيدم که گفت از رسول الله شنيدم که هر وقت از نماز فارغ می شد می فرمود " هيچ كس، نمي تواند مانع بخشش تو شود. و كسي را كه تو محروم سازي، هيچ كس نمي تواند به او چيزي عطا كند. سعي و تلاش فرد، در برابر مشيت تو، سودي ندارد".
4)– معاويه و امويان در عهد خلافت ابوبکرصدیق رضی الله عنه:
بعد از وفات رسول الله "صلی الله علیه و سلم"، مسلمانان با ظروفی سخت مواجه شدند و اتفاق کردند بر بیعت با ابوبکر، تا خلیفه ی رسول الله برای مسلمین باشد.
ابوبکر پس از بیعت، با مرتدین و مسیلمه کذاب مبارزه کرد و در ا ین جنگها بسیاری از اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" شرکت داشتند.
معاویه رضی الله عنه در جنگ یمامه که ضد مسیلمه کذاب بود حضور داشت و همان طور بنی امیه و هم پیمانانش در قتال با مرتدین شرکت کردند. خاصتا بنی امیه در فتوحات جبهه ی شام حضوری چشمگیر پیدا کردند و این ازسیاست ابوبکر رضی الله عنه بود که آنها را بیشتر در جبهه شام مشارکت داد چرا که بنی امیه آشنایی کاملتری به بلاد شام داشتند؛ و در جاهلیت تجارتهای عمیقی بین مکه و سرزمینهای شام و حکومت بیزنطی بر قرار بود.
ابوبکر رضی الله عنه اولین پرچم، در جنگهای شام به دست خالد بن سعید بن العاص الاموی داد، سپس او را عزل کرد و یزید بن ابی سفیان را بجای او نشاند. و لشکر یزید بن ابی سفیان یکی از بزرگترین لشکرهایی بود که ابوبکر رضی الله عنه آن را روانه شام کرد و سپس سه لشکر دیگر که به رهبری عمرو بن العاص و شرحبیل بن حسنة و ابو عبیدة بن الجراح بود پشت سر آنها اعزام کرد، بعد از آن ابوبکر رضی الله عنه کسانی دیگر که علاقه مند جهاد بودند به رهبری معاویه بن ابی سفیان به جیش یزید ملحق کرد و پدرش ابوسفیان که در آن روز، دوران پیری را سپری می کرد ف همراه پسرش در این جهاد شرکت کرد و به همین صورت تعداد زیادی از بنی امیه در این جنگ شرکت کرده است تا جایی که مورخین می گویند: هیچ شهر و روستایی از شام فتح نشد مگر اینکه فرزندی از فرزندان سعید بن العاص الاموی در آن شهید شده بود.
5)- معاویه درعهد عمر بن خطاب رضی الله عنه:
در سال 13 هـ که ابوبکر رضی الله عنه دار فانی را وداع گفت، عمر فاروق رضی الله عنه به خلافت رسيد و بر طريقه و منهج دو يار قبليش (پيامبر و ابوبکر)، حرکت کرد و هیچ کدام از خانواده بنی امیه را عزل نکرد؛ بلکه به آنها اعتماد کرده و در پست خودشان باقی گذاشت و همه می دانند که عمر رضی الله عنه در مقابل حق صریح و قاطع بود و هیچ وقت حکام و قضات فاسد را در ولایت باقی نمی گذاشت و احوال آنها را با دقت مورد بررسی و کنجکاو قرار می داد؛ پس باقی ماندن بنی امیه در پست و مقامشان دلالت بر صدق، امانت و کفایت آنها دارد. و به همین خاطر یک فرد دیگر را به این پستها اضافه کرد که معاویه رضی الله عنه باشد.
الف) - درخشش ستاره معاویه در عهد عمر بن خطاب رضی الله عنهم:
ستاره معاویه در عهد فاروق، در میدان های مختلف سیاسی و اداری و عملی و... شروع به درخشش کرد. و در سال 15 هـجری عمر رضی الله عنه با ولایت قرار دادن او در جنگ قیساریه، او را در آزمایش سخت و معرکه واقعی قرار داد، و او هم با پیروزی و سربلندی قیساریه را فتح کرد.و این فتح، سبب اطمینان و جلب توجه بیشتر برای معاویه شد.
ب) - ولایت معاویه بر دمشق و بعلبک و بلقاء:
در سال 18 هجری یزید بن ابی سفیان دار فانی را وداع گفت و عمر رضی الله عنه برادرش معاویه بن ابی سفیان را به جای او والی قرار داد. و این انتخاب عمر رضی الله عنه خالی از سیاست نبود، نقل شده است که وقتی عمر رضی الله عنه برای تسلیت پسرش نزد ابوسفیان رفت، ابوسفیان سوال کرد: ای امیرالمومنین چه کسی جانشین او قرار دادی؟ گفت: برادرش معاویه. ابوسفیان گفت: ای امیرالمومنین به رحم و عطوفت رسیدی.
ج) - تشکیل ناوگان جنگی در دریا:
تشکیل ناوگان دریایی فضلی است از جانب خداوند که نصیب معاویه بن ابی سفیان شد. در این مرحله ی نو پا از فتوحات اسلامی، راه جهاد در دریا برای مسلمین باز شد و چه بسا این امری ضروری برای دفاع از شام و مصر در مقابل ناوگان بیزنطی بود. و همچنین سیاست دولت معاویه این را درک کرد که برای ادامه فتوحات در افریقا باید قدرت ناوگان دریایی بیزنطی را از بین برد.
6) -معاویه در عهد عثمان بن عفان رضی الله عنهم:
زمانی که عثمان رضی الله عنه به خلافت رسید، معاویه ولایت بیشتر مناطق شام را بر عهده داشت و عثمان نیز، او را در ولایت خودش باقی گذاشت، همان طور که والیان سرزمینهای مانند یمن و بحرین و مصر و... را در مقام خود باقی گذاشت.
درعهد عثمان قسمتهای دیگر از بلاد شام به معاویه سپرده شد تا جایی که او والی مطلق شام بود و از یکی ازقوی ترین دولت ها در خلافت عثمان رضی الله عنه گشت و بیشترین نفوذ را پیدا کرد.
دوران ولایت معاویه، شام یکی از پر حوادث ترین مناطق جهادی بود، با وجود آنکه اسلام در آن استقرار یافته بود و اوضاع داخلی کشور رو به سامان بود؛ و لکن چون شام همجوار رومیها بود معاویه به خوبی درک کرده بود که مسلمین از جانب روم ها تحت خطر هستند و تهدید ها از بین نمی رود مگر با تشکیل یک حرکت جهادی مداوم در مرزهای دولت بیزنطی، و این امرمجال جهاد کردن در این مناطق را بیشتر کرده بود.
7) - معاوية بن أبي سفيان در عهد خلافت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنهم:
معاو یه در عهد عمر و عثمان رضی الله عنهم والی سرزمین شام بود، اما وقتی که علی رضی الله عنه به خلافت رسید خواست که او را عزل کند چرا که شورشیان به علی رضی الله عنه فشار وارد می کردند تا معاویه را از ولایتش عزل کند خصوصا که شورشیان شناخت کافی از معاویه داشتند، و از اینکه مبادا علیه آنها اقدام کند بیم و ترس داشتند.
اما در مورد ارتباط و علاقه بین معاویه و علی رضی الله عنهما قبل از خلافت، باید گفت: که رابطه ی بین آنها صمیمی و بدون هیچ نوع کینه و کدورتی بوده است. و امیر المومنین خواست تا عبدالله بن عمر را بجای معاویه قرار دهد اما او به خاطر ارتباط و دوستیش با معاویه، خود را از قبول کردن ولایت شام معذور دانست و علی هم او را مجبور به پذیرفتن ولایت نکرد، ناگفته نماند که خود عبدالله بن عمر از جمله کسانی بود که با علی بیعت کرد و از اطاعت امیرالمومنین خارج نشد؛ و پیشنهاد ولایت شام خود دلیلی محکم بر بیعت عبدالله با علی رضی الله عنهما بود.
اما آن چیزی که باعث اختلاف بین معاویه و علی بود، سببش این نبود که معاویه طعن در خلافت علی وارد می کرد، او را به عنوان خلیفه نمی شناخت بلکه همان طور که ابن حزم می گوید" هیچ وقت معاویه منکر فضیلت علی، و مستحق بودن خلافتش نبود، و لکن اجتهاد و رأی معاویه بر این بود که قصاص قاتلین عثمان باید قبل از بیعت صورت بگیرد و خود را مسئول می دانست تا درخواست قصاص خون عثمان کند.
ابن تیمیه می گوید " معاویه هیچ وقت ادعای خلافت نکرد و هنگامی که با علی مبارزه کرد با او بیعت نکرده بود وبا او به خاطر خلافت و عدم استحقاقش برای خلافت نجنگید بلکه به آن معترف بودند، وهمچنین معاویه و اصحابش هیچ وقت براین نبودند که شروع کننده جنگ با علی و یارانش باشند و این کار هم انجام ندادند.
پس همان طور که بیان شد منشأ اختلاف در طعن وارد کردن در خلافت نبود بلکه اختلاف آنها در قضیه قصاص از قاتلین عثمان بود و حتی اختلاف در اصل مسأله هم نبود بلکه در نحوه چگونگی برخورد با این قضیه بوده است و امیرالمومنین علی هم در اصل واجب بودن قصاص از قتل عثمان موافق بود و رأیش بر این بود تا آرام شدن اجتماع و وضعیت داخلی، امر قصاص را باید به تأخیر انداخت.
الف) - جنگ صفین و موقف اهل سنت در باره معاویه رضی الله عنه:
بعد از آن که معاویه و اهل شام حاضر به بیعت دادن با علی نشدند و عزل ولایت خویش را نپذیرفت و همچنان اصرار بر قصاص داشت، علی هم لشکر خود را برای مبارزه با معاویه و اصحابش آماده کرد و در معرکه صفین با هم رو به رو شدند، در این جنگ هر کسی فکر می کرد که او بر حق است و دیگری فکر می کرد که او بر حق است و حتی سربازان طرفین، قبل و بعد جنگ به خاطر اثبات بر حق بودن خویش با هم دیگر مناظره می کردند؛ ولی قاتلین عثمان که در بین لشکریان علی رضی الله عنه بودند اصرار بر این داشتند تا هر چه زودتر وارد میدان جنگ شوند چرا که آنها از اینکه مبادا معاویه و اصحابش از انها قصاص بگیرد بیم و خوف داشتند. و در مورد عدد کشته شدگان این جنگ، که گفته شده تعداد آنها به هفتاد هزار تا رسیده است عددی غیر صحیح، بلکه خیالی و غیر دقیق می باشد، چون که مجموع ساعاتی که با هم جنگیدند بیشتر از سی ساعت نبوده، حال هر چند بگوییم جنگ با شدت تمام بوده، آیا شدت آن بیشتر از نبرد قادسیه بوده است که تعداد کشته شدگان آن 8500 نفر بیشتر نبودند پس این رقم برای عقل و تصور انسان غیر قابل قبول است.
از جمله حوادث تلخ این جنگ شهادت عمار بن یاسر رضی الله عنه بود که پیامبر"صلی الله علیه و سلم"به او گفته بود " تقتله الفئة الباغية" گروه که باغی (باغیه: منظور کسانی که از طاعت امیر خارج شدند) هستند تو را می کشند". و رأی علماء بر این است که منطور از "الفئة الباغیة " معاویه و اصحابش بودند. ابن تیمیه می گوید: "این حدیث دلیل بر صحت امامت علی رضی الله عنه و واجب بودن اطاعتش است."
اما، آیا به خاطر این حدیث، طعنی در معاویه وارد می شود؟ علماء و فقهاء یر این هستند، که شروط خلافت که عدالت و علم می باشد در علی رضی الله عنه وجود داشت، پس خلافت او بر حق بوده است. ولی معاویه و اصحابش در این امر اجتهاد کردند و فکر می کردند چون در مطالبه خون عثمان رضی الله عنه هستند پس آنها بر حق هستند. و اطاعت از خلیفه تا مادامی که قاتلین عثمان در لشکر علی وجود دارد و قصاص نشده اند صحیح نمی باشد.
ب) - نهی امیر المومنین علی از دشنام دادن معاویه و لعنت کردن اهل شام:
روایت شده که روزی، دو نفر از یاران حضرت علی رضی الله عنه دشنام معاویه می دادند و اهل شام را لعنت می کردند؛ وقتی که این خبر به گوش امیرالمومنین رسید آنها را از این کار نهی کرد و گفت من دوست ندارم که شما لعن کننده باشید و لکن بگویید: پروردگارا بین ما و آنها صلح بر قرار کن و آنها را از ضلالت و گمراهی دور بگردان تا حق را از جهل باز شناسند. و همه روایتهای که می گوید علی و معاویه رضی الله عنهما همدیگر را در قنوت لعن می کردند غیر صحیح می باشد؛ چرا که این عمل خلاف دین و شریعت اسلام است و رسول الله لعن مؤمن را مانند قتلش معرفی کرده است.
ج) - دیدگاه اهل سنت و جماعت در مقابل این جنگها:
موقف اهل سنت در مقابل این جنگ ها، که بین اصحاب رسول الله رخ داد موقفی محترمانه و بدون هیچ گونه کینه یا دشمنی از طرفین می باشد. و بر هر مسلمان واجب است که به همه آنها احترام بگذارد و فضائل و مناقب آنها را بیان کند و سوابق و خدمات آنها را ارج نهد و آنچه بین معاویه و علی و دیگر اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" رخ داده است از روی اجتهاد بوده است. و نه روی هوی و هوس، و در اجتهاد، یک شخص به ثواب و دیگری به خطا اصابت می کند؛ و هر دوی آنها مأجور هستند و ثواب کسب می کنند؛ و قاتلین و مقتولین از اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" در بهشت هستند چرا که آنها همیشه برای حق می جنگیدند.
ابن حجر می گوید: اهل سنت بر عدم طعن در صحابه ی رسول الله "صلی الله علیه و سلم" اتفاق کردند و آن نبردها و اختلافتی که بین شان به وجود آمده بود از روی اجتهاد می دانند و در اجتهاد کسی که به ثواب برسد دارای دو اجر و دیگری که به خطا رفته است یک اجر کسب می کند.
د) – موقف معاویه در مقابل شهادت علی رضی الله عنهما:
وقتی خبر شهادت امیر المؤمنین علی به معاویه رسید او به گریه افتاد، همسرش به او گفت: آیا برای علی گریه می کنی در حالیکه با تو جنگید! معاویه جواب داد: وای بر تو! تو نمی دانی که مردم با شهادتش، چه فضیلتی از فقه و علم از دست داده اند! و با شهادت او فقه و علم از مردم بر داشته شد.
8) – معاویه فی عهد حسن بن علي بن ابی طالب رضی الله عنهم:
در سال چهلم هجری بعد از شهادت رسیدن علی رضی الله عنه مردم با حسن بن علی رضی الله عنهم بیعت کردند، و او هم به عنوان یک خلیفه ی شرعی بر بلاد حجاز و عراق و همه اماکنی که تحت خلافت پدرش بود، شناخته شد. و شش ماه در خلافت خود باقی ماند و این همان دوره سی ساله ی که پیامبر به عنوان خلافت راشده نام برده است.
ترمذی در روایتی از پیامبر نقل می کند: که رسول الله فرمود " خلافت در امت من سی سال است، سپس بعد از آن به ملک تبدیل می شود."
سپس در سال چهل و یکم هجری، حسن بن علی رضی الله عنهما برای حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمان ها و همچنین برای جلوگیری از ریخته شدن خون مسلمانان، مصلحت را در این دید که از خلافت کنار رود. اما در این تنازل خویش از خلافت شروط و ضوابطی برای معاویه رضی الله عنهم تعیین کرد؛ و بدینوسیله زمینه برای خلافت معاویه رضی الله عنه فراهم شد.
معاویه رضی الله عنه از خلافت تا وفات (41 - 60 هـ)
1) - بيعت كردن مردم با معاويه رضي الله عنه:
حسن بن علي رضي الله عنهما در سال چهل و یک هجری با انصراف از خلافت، همه زمینه ها را برای خلافت معاویه رضی الله عنه فراهم کرد. و در سال چهل و یک هجری همه اصحاب رسول الله و تابعینی که در آن زمان بودند با معاویه بیعت کردند و به خلافت و امامت او راضی بودند. و آن سال را سال جماعت نام نهادند؛ و در حافظه تاریخ اسلامی به ثبت رساندند. بدینوسیله معاویه رضی الله عنه به عنوان موسس دولت امویان شناخته شد.
امام اوزاعی رحمه الله روایت می کند: بسیاری از اصحاب رسول الله خلافت معاویه را درک کردند. و افرادی همچون ابو سعید الخدری وسعد و اسامه و جابر و ابن عمر و زید بن ثابت و عروة بن زبیر و... در زمان خلافت او در قید حیات بودند.
این تعداد زیاد از اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" که در مدرسه نبوت تعلیم و تعلم یافتند؛ ستاره هایی درخشان و چراغهای نورانی برای جامعه آن عصر بودند و همچنین تابعین که معرفت و علم را از اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم" کسب کرده بودند در پیشرفت جامعه آن عصر کوشا بودند. اگر نگاهی عمیقانه به خلافت معاویه داشته باشیم، می بینیم جامعه آن عصر متشکل از یاران پیامبر و تابعین بوده است که قرآن و سنت را به نحو احسن فهم کرده و در جامعه خود پیاده می کردند، لذا کوردلان با طعن در معاویه و خلافتش، به طریقی می خواستند به دین اسلام طعن وارد کنند.
از جمله کسانی که با معاویه بیعت کرد، سبط رسول الله "صلی الله علیه و سلم" حسن بن علی رضی الله عنهما بود. در این بیعت، درسی بلیغ و فهمی عمیق وجود دارد. چرا که خداوند در کتابش مسلمین را به وحدت و یکپارچگی دعوت کرده و آنها را از تفرقه و دو دستگی بر حذر داشته است. و می فرماید: ((وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)) (آل عمران، آية: 105).
و بار دیگر می فرماید: ((وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)) (آل عمران، الآية: 103)
و مانند كساني نشويد كه پراكنده شدند و اختلاف ورزيدند ( آن هم ) پس از آن كه نشانه هاي روشن ( پروردگارشان ) به آنان رسيد، و ايشان را عذاب بزرگي است. همچنین می فرماید: ( وهمگی به ریسمان محکم الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید ).
2) - مهمترین صفات معاویه رضی الله عنه:
الف) - علم و فقه:
معاویه رضی الله عنه یکی از کسانی بود که فضیلت هم نشینی با رسول الله "صلی الله علیه و سلم" را کسب کرد ه و علم و تربیت نبوی را از اوفرا گرفت، و این خود سببی برای بالا رفتن فقه و علم او بوده است.
همچنین ملازمت دولت و خلافتش با اصحاب رسول الله و تابعین باعث شد تا او فقه و علم شرعی خود را بالا ببرد.
روایت شده است که از ابن عباس سؤال کردند که معاویه وتر را فقط یک رکعت می خواند، ابن عباس فرمود: درست است و معاویه خودش فقیه می باشد. در حالی که ابن عباس از یکی یاران صمیمی حضرت علی رضی الله عنهم بود.
نقل شده است ابو درداء صحابی رسول الله "صلی الله علیه و سلم"، خطاب به اهل شام فرمود: نمازهیچ کس را مانند نماز امام تان شبیه نماز رسول الله "صلی الله علیه و سلم" ندیدم. و منظورش نمازمعاویه بود.
و معاویه همیشه حریص بر تعلیم علم و فقه بود و آنها را بر فرا گرفتن فقه تشویق می کرد و روایات و احادیثی که دلالت بر اهمیت فقه می داد، برای مردم باز گو می کرد. و همچنین روایت شده است که معاویه رضی الله عنه به اصحاب رسول الله دستور می داد تا آن چیزهایی که از پیامبر شنیده اند به او هم تعلیم دهند.
همچنین او در بعضی از مسائل فقهی، مانند وقوع طلاق سکران و عدم قصاص مسلمان در مقابل کافر و... فتوا داده است.
و اما فقه و علم او در سیاست و مقاصد شریعت و فقه جهاد معروف و زبانزد همه بود.
ب)- بردباری و عفو معاویه رضی الله عنه:
بردباری و عفو معاویه مشهور و زبانزد همه شده بود و معروف است که او همیشه خطاب به بنی امیه می فرمود: ای بنی امیه، با قریش با مهربانی و بخشش بر خورد کنید. و خودش هم در مقابل دشنام دیگران، بردباری و عفو را پیشه می کرد.
اصحاب رسول الله و مردم آن عصر، بردباری و صبر معاویه را در مقابل جاهلان و نادان ستایش کرده اند و لکن هیچ وقت مهربانی و بخشش او سبب نمی شد که به دستگاه حکومتی ضربه وارد شود، چرا که او به امر سیاست وبر نحوه ی برخورد در مواقع مختلف هوشیاری کامل داشت.
ج) - سیاست و تدبیر معاویه رضی الله عنه:
معاویه رضی الله عنه 20 سال بر شام ولایت و 20 سال دیگر هم بر آن خلافت داشت یعنی از زمانی که عمر بن خطاب رضی الله عنه او را والی شام قرار داد تا زمانی که مرگش فرا رسید،و این مدت طولانی دلیل بر قدرت سیاسی معاویه و تدبیرات عاقلانه او در مواقع مختلف بوده است. استعداد و فکر او در مقابل دشمنان، خاصتا دولت بیزنطی بسیار هوشیارانه و با تدبیر بود.
د )- تواضع و خشوع معاویه رضی الله عنه:
روایت شده است که معاویه بعد از خلافتش، در خطبه ها و سخنرانی هایش معترف بود که در بین مردم افرادی بهتر و با فضیلت بلاتر از او وجود دارند؛ وخطاب به آنها می فرمود: ای مردم، من از شما ها بهتر و برتر نیستم، همانا در میان شماها افرادی همچون عبدالله بن عمر و عبدالله بن عمرو و دیگران وجود دارند که از من بهتر و فضیلتشان بیشتر می باشد و لکن امید دارم در امر ولایت برای شما مفید واقع شوم و دشمنان را از شما باز دارم.
3) - ثناء و ستایش علماء بر معاویه و و دخول حکومت او در خیرالقرون:
الف) - روایت شده، که دیده نشده است؛ عمر بن عبدالعزیز "رحمه الله" کسی را کتک بزند مگر کسی که معاویه را دشنام می داد و در آن صورت او را شلاق می زد.
ب) - قاضی ابن ابی العز الحنفی می فرماید: معاویه از اولین و بهترین ملوک مسلمین بوده است.
ج) - ابن تیمیه می فرماید: علماء اتفاق کردند که معاویه یکی ازبهترین ملوک این امت به شمار می آید و چهار نفر قبل از از او، خلفاء نبوت بودند و او اولین ملوکی بود که ملکش همراه با رحمت بود.
د) - ابن خلدون می گوید: شایسته است این دولت و اخبارش به دولت خلفاء ملحق شود، چرا که این دولت در فضل و عدالت و ملایمت و.... در رتبه ی بعد از آنها قرار دارد.
به شکل عام علماء و تاریخ نویسان این دولت را ستوده اند و آن جزء خیر القرون قرار داده اند. دولت اموی در سال 40 هجری شروع، و تا سال 132 هـ استمرار یافت و این دوره هم جزء ی از سه تا قرنی است که پیامبر فرموده است «خير الناس قرني، ثم الذين يلونهم، ثم الذين يلونهم "
«بهترين مردم، كساني هستند كه در عهد و زمان من بسر مي برند (صحابه). وبعد، كساني كه بعد از آنها مي آيند (تابعين). و سپس كساني كه پس از آنها مي آيند (تبع تابعين). و این فضیلتی برای دولت بنی امیه به شمار می آید، که جزء قرونی قرار گرفته است که رسول الله آن را خیر معرفی کرده است.
4) - پایتخت دولت امویان و احادیث رسول الله در فضل شام:
بلاد و سرزمین شام یکی از مناطق مهم در امپراطوری بیزنطی بود، و یکی از مراکز فرهنگی و تجاری به شمار می رفت و از تاریخچه قدیم بر خوردار بود و عربها قبل از اسلام برای تجارت به شام سفر می کردند. معاویه رضی الله عنه مردی بسیارهوشیار و زیرک بود، وقتی که دید دولت اسلامی از شرق و غرب توسعه پیدا کرده، جای بهتر از دمشق برای پایتخت دولت اسلامی پیدا نکرد. چون در این صورت پایتخت، در بین دو قسمت شرقی (شامل عراق و فارس) و غربی (شامل مصر و مغرب) قرار می گیرد.
در فضل شام هم پیامبر آنها را به بر پا داشتن امر الله تا روز قیامت تمیز داد و خبر دادند که طایفه ی منصوره تا روز قیامت در آنجا وجود دارند.
5) - احسان و نیکی معاویه به اصحاب رسول الله "صلی الله علیه و سلم"، خاصتا بنی هاشم
یک روز معاویه رضی الله عنه بعد از به خلافت رسیدنش، در بین اهل حجاز خطبه خوانده و از اینکه نتوانسته، سلوک و رفتاری مانند خلفاء راشدین پیاده کند، از آنها طلب بخشش کرده است. و می فرمود: مثل آنها کجا پیدا می شوند ؟ و چه کسانی مانند ایشان قدرت انجام دادن کارها را دارند ؟ و چه کسانی به فضیلت ایشان می رسد !
معاویه رضی الله عنه بعد از صلح با حسن بن علی رضی الله عنهما به او احسان می کرد و نقل شده است که معاویه یک بار چهارصد هزار درهم به او جایزه عطا کرده و در روایتی دیگر آمده هر سال صد هزار درهم به او عطا می کرد.
6) - اهتمام معاویه به علوم مختلف:
معاویه رضی الله عنه در دوران خلافت خویش، حکام و علماء و مردم را بر ایجاد نهضت ثقافی و فرهنگی تشویق می کرد.
در عصر او پیشرفت زیادی در علوم تفسیر، فقه، عقیده و... حاصل شد و ستارگان زیادی از مسلمین در این عصر شروع به درخشش کردند که تا این عصر، به اقوال و اجتهادات آنها استشهاد می شود.همچنین در این عصر بسیاری از علوم تجربی از فارس ها و روم ها به مسلمانان رسید و به لغت عربی ترجمه شد. که این علوم تجربی باعث پیشرفت مسلمانان در علوم طبیعی و تجربی، مانند طب، ریاضیات، هندسه و... شد.
7) - فتوحات اسلامی در عهد معاویه رضی الله عنه:
تاریخ، فتوحات اسلامی را در شناسنامه خود به ثبت رسانده است. این فتوحات و توسعات که در عهد خلفاء راشدین و بنی امیه ادامه داشته فقط به مجرد توسعه ی ارضی نبوده و صحیح نیست که ما فقظ ازاین دید گاه به آن نگاه کنیم، بلکه بالاترین و برترین فتحی که برای مسلمان ها صورت گرفته، هدایت انسانها از تاریکی و ظلمات به سوی هدایت و روشنایی بوده است.
الف) - حرکتهای جهادی علیه دولت بیزانس:
معاویه رضی الله عنه دولت بیزانس را بزرگترین خطر برای دولت اسلامی تلقی می کرد و اگر چه این دولت مهترین سرزمینهای خود مانند شام و مصر و... از دست داده بود؛ ولی هنوز جسم آن سالم بود و پایتخت دولت بیزانس نیز پا بر جا بود.
به همین جهت با بر پا داشتن جهاد، خاصتا جهاد بوسیله ناوگان دریایی، هرگونه تعرضات و حملات دولت بیزانس را خنثی می کرد.
جهاد از مسیر دریا، باعث شد تا در مصر و شام به ساخت و ساز ناوگان و کشتی های جنگی اهمیت خاصی دهند، چرا که دشمنان در جنگ دریایی قوی تر بودند.
در اثر این سلسله حرکتهای جهادی مسلمین توانستند بر جزایر شرقی بحر متوسط سیطره پیدا کنند و سپس در این جزایر قلعه هایی برای دفاع از اراضی شام بنا کردند.
معاویه برای تصرف قسطنطنیه پایتخت بیزانس، دو بار آن را مورد محاصره شدید قرار داد، اما به خاطر امکانات و سلاحهای جنگی قوی که دولت بیزانس داشت موفق به فتح آن نشد.
ب) - فتوحات شمال افریقا در عهد معاویه رضی الله عنه:
معاویه در سال 41 هجری لشکری را به سوی افریقیا روانه کرد، سپس در سال 45 هجری بار دیگر، لشکری به تعداد ده هزار نفر به سوی افریقا فرستاد که توانستند با وارد شدن به خاک افریقا آن را فتح کنند. و در سال 50 هجری شهر قیروان را در افریقا بنا کردند که بعد ها احترام و عظمت خاصی پیدا کرد، و چون که اصحاب رسول الله ان را بنا کرده بودند،سبب شد که این شهر مرکز علوم و حضاره ی اسلامی در مغرب باشد. و از نطر استراژیکی و سیاسی در موقعیت مناسبی قرار بگیرد.
ج) - فتوحات سند و سجستان و خراسان و ماوراء النهر:
زمانی که عثمان رضی الله عنه به شهادت رسید بعضی از بلاد مانند خراسان و سجستان از اطاعت امیر خارج شده اند و ادعای استقلال کردند که معاویه در عهد خویش توانست همه اراضی خارج شده از اطاعت، را فتح کرده و تحت خلافت خودش قرار دهد.
درطی سالهای 44 و 45 هجری توانستند بلاد سند و ماوراء النهر را به تصرف دولت اسلامی در آورند، و سپس بر هر یک ازاین ولایات افراد های لایق و دانا قرار داد.
8) - انتخاب یزید به عنوان ولی عهد، اهداف و اسباب آن:
در نظام اسلامی روش معینی برای تعیین ولی امر نیامده است، بلکه دین اسلام، اساس شوری را بنا نهاده است تا بدین وسیله خلیفه ی مسلمین تعیین شود، و شوری هم به اسلوب های مختلف می باشد و تحقق آن به شیوه های مختلف می تواند باشد که در زمان خلفاء صورت گرفته است.
معاویه رضی الله عنه با انتخاب ولی عهد (جانشینی ) قصد بر این داشت تا جلوی هر نوع خون ریزی و اختلاف بین مسلمین را بگیرد و او هم ان شاء الله به خاطر نیت و قصدی که داشته، نزد خداوند اجر می گیرد؛ اگر چه بهتر آن بود که امر خلافت بعد از خودش را به بزرگان صحابه که در آن عهد زنده بودند بسپارد، افرادی همچون حسین بن علی و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و... که در آن عصر زنده بودند، اما او به خاطر حسن نیتش، یزید را انتخاب کرد، چرا که مردم شام را متمایل به بیعت با او دانست و او را لایق حاکمیت بر اراضی اسلامی دانست.
اما اهل سنت هیچ وقت معاویه رضی الله عنه را در عملکردش معصوم نمی دانند، چه بسا این عملکرد او از روی اجتهاد بوده و مرتکب خطا شده، و این قاعده شامل همه اصحاب رسول الله می شود.
معاویه رضی الله عنه به خاطر خوف و بیم از اینکه مبادا بعد از او امت اسلامی متفرق شوند و به فتنه بیافتند، یزید را به عنوان ولی عهد خود انتخاب کرد و اهل سنت بغض و کینه هیچ یک از اصحاب رسول الله را در دل قرار نمی دهند، و خداوند در این باره می فرماید:
((وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ)) (الحشر، الآية: 10).
(كساني كه پس از ایشان به دنيا مي آيند، مي گويند: پروردگارا! ما را و برادران ما را كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفته اند بيامرز. و كينه اي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده، پروردگارا! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي).
9) - آخرین روزها از حیات معاویه و تاريخ وفاتش:
الف) - وصیت معاویه به فرزندش یزید:
معاویه رضی الله عنه در سال 60 هجری، که درآخرین روزهای حیاتش بود، ضحاک بن قیس فهری و مسلم بن عقبه را نزد خود فرا خواند و وصیتش را به آنها ابلاغ کرد و از ایشان خواست تا این وصیت را به فرزندش یزید برسانند (یزید در هنگام مرگ پدرش غایب بود) که از جمله وصایای او این بود: اولا: که همیشه اهل حجاز را اکرام کند، زیرا حجاز مقر اصلی اصحاب رسول الله و و خانواده او بود. دوما: نسبت به اهل عراق بر خورد خاصی داشته باشد، اگر چه هر روزدرخواست عزل والی خود را داشته باشند، انجام دادن آن کار، بهتر است از کشیدن صدها هزار شمشیر بر روی اوست. سوما: در مورد مردم شام، با آنها برخوردی نیکو و زیبا داشته باشد، چرا که مردم شام نقش مهمی در به حکومت رسیدن و تأیید مداوم آنها داشته اند و لذا فرزندش را وصیت می کرد که مردم شام را مورد اعتماد خود قرار دهد و در ما یحتاج زندگی آنها تلاش و کوشش داشته باشد.
ب) - وفات معاویه رضی الله عنه:
طبری می گوید: در مورد وفات معاویه اجماع بر این است که او در ماه رجب در سال 60 هجری، در گذشت.
ابن حجر می گوید: قول صحیح بر این است که معاویه در ماه رجب در سال 60 هجری دار فانی را وداع گفت؛ و ضحاک بن قیس فهری بر او نماز خواند، و یزید در هنگام مرگ پدرش غایب بود.
قول راجح و مشهور در مورد سن وفاتش 78 سالگی می باشد؛ که نوزده سال و سه ماه از آن را در دوران خلافتش در شام سپری کرده بود.
ترجمه و تحقیق: أبو أنس
سایت عصر اسلام
www.IslamAge.com
مراجع و مصادر:
1 - الدولة الأمویة _ تألیف دکتر علی محمد صلابی
2- البدایة و النهایة - ابن کثیر
3- سایت الفسطاط - المجلة التاریخیة و سایت دکتر علی محمد صلابی
4- تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي - تألیف: دکتر حسن ابراهيم حسن