Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

ابومالک اشعري روايت است که پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود : " إن في الجنة غرفا يري ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها، أعدها الله تعالي لمن أطعم الطعام، و ألان الکلام، و أدام الصيام، و صلي بالليل و الناس نيام" (صحيح ابن ماجة 2123)، يعنى: «در بهشت اتاقهايي است که از درون، بيرون آنها و از بيرون درون آنها نمايان است، خداوند آنها را براي کسي آماده کرده است که (به فقرا) طعام مي‌دهند، و به نرمي سخن مي‌گويند، و شبانگاهان در حالي که مردم در خوابند نماز مي‌خوانند».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>کفر

شماره مقاله : 2837              تعداد مشاهده : 618             تاریخ افزودن مقاله : 29/5/1389

سخن در مورد حقيقت کفر و انواع آن به درازا مي کشد امّا من مختصراً در اثناي نکات زير آن را توضيح خواهم داد :
اوّل : اهميت شناخت کفر، و شناخت انواع آن :
عبارات کتاب و سنّت بر اين دلالت دارند که ايمان درست و مقبول نيست مگر به دو چيز ، و آن دو عبارتند از: معني شهادت ( لا اله الّا الله ) و اين به معني تسليم شدن يکتا پرستانه براي خدا ، و برائت از کفر و شرک با انواع آن .
براي هيچ کس ممکن نيست که از چيزي برائت کند امّا آن چيز را نشناسد و برايش روشن نشده باشد ، از اينجا معلوم مي شود که ياد گرفتن توحيد براي عمل کردن به آن و شناخت کفر و شرک براي دوري کردن از آن ضروري هستند .
دوّم : تعريف کفر 
الکفر: در لغت به معني مخفي کردن و پوشاندن چيزي است 
و امّا در اصطلاح شرع عبارت است از : " ايمان به خدا و پيغمبر نداشتن ، بدون تفاوت در اينکه اين عدم ايمان همراه با تکذيب باشد ، يا همراه شکّ و گمان ، و يا روي گرداندن از آن به علت حسادت و تکبّر و يا تبعيت از آرزوهايي که مانع تبعيت از رسالت مي شوند ، پس کفر صفت کسي است که چيزي را از آنچه خداوند واجب نموده و به او تبليغ شده است انکار کند ، بدون هيچ تفاوتي در اينکه انکارش با قلب باشد نه با زبان ، و يا با زبان باشد نه با قلب ، و يا با هر دو ، يا کاري انجام دهد که نصّ صريحي بر خارج شدن انجام دهنده آن کار از اسلام آمده باشد ، { به مجموعه فتاواي شيخ الإسلام ابن تيميه 12/ 335 و الإحکام في اصول الأحکام ابن حزم 1/ 45 مراجعه شود } .
ابن حزم در کتاب الفصل مي گويد : " بلکه انکار چيزي که – باوجود دليل قاطع – جز با تصديق آن ايمان حاصل نمي شود کفر است ، و نيز تلفظ کردن هر آنچه که تلفظ کردنش با دليل ثابت شده که کفر است کفر است ، و انجام دادن عملي که دليل بر کفر بودن آن وجود دارد کفر است " .
سوّم : انواع کفرهاي بزرگ که از دين خارج کننده هستند : 
علما کفر را به چند نوع تقسيم کرده اند که شامل انواع و صورتهاي مختلف شرک مي باشد ، بدين صورت :
1) کفر انکار و تکذيب : اين کفر بعضي موقع توسط تکذيب با قلب صورت مي پذيرد – چنانکه ابن القيم مي گويد اين نوع از کفر کم است – و بعضي موقع توسط زبان و اعضاء جسم و آن به وسيله کتمان حق و ظاهراً اطاعت نکردن از آن با آنکه آن را مي داند و قلباً برآن آگاهي داشته باشد ، مانند : کفر يهود نسبت به پيغمبر (صلي الله عليه و سلّم ) خداوند مي فرمايد : ( فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ ) از آيه 89/ البقره يعني : همين كه آنچه [كه اوصافش] را مى‏شناختند برايشان آمد انكارش كردند . و همچنين مي فرمايد : ( وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ) از آيه 146/ البقره يعني : و مسلما گروهى از ايشان حقيقت را نهفته مى‏دارند و خودشان [هم] مى‏دانند . و اين بدينصورت است که تکذيب تحقق نمي يابد مگر از جانب کسي که حق را مي داند و آن را ردّ مي کند ، به همين دليل است که خداوند انکار کردن کفار نسبت به پيغمبر ( صلي الله عليه و سلّم ) را به صورت حقيقي و دروني نفي مي کند بلکه مي فرمايد انکار آنها تنها با زبان بوده است ؛ خداوند مي فرمايد : ( فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ ) از آيه 33/الانعام يعني : در واقع آنان تو را تكذيب نمى‏كنند ولى ستمكاران آيات خدا را انكار مى‏كنند ، و در مورد فرعون و قومش مي فرمايد : ( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ) از آيه 14/ النمل يعني : و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند . 
و کفر حلال کردن نيز به اين نوع از کفر ارتباط دارد ، و آن بدين صورت است که : چيزي را که شرعاً حرمتش معلوم باشد حلال بداند در واقع رسول الله ( صلي الله عليه و سلّم ) را در آنچه آورده است تکذيب مي کند .
2 ) کفر روي گرداندن و استکبار : مانند کفر شيطان ، چون خداوند مي فرمايد : ( إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ) از آيه 34/ البقره يعني : بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد .
و بازخداوند مي فرمايد : ( وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ) 47/ النور يعني : و مى‏گويند به خدا و پيامبر [او] گرويديم و اطاعت كرديم آنگاه دسته‏اى از ايشان پس از اين [اقرار] روى برمى‏گردانند و آنان مؤمن نيستند . خداوند ايمان را از کساني که عملاً روي گردان هستند نفي مي کند ، اگر چه با زبان اقرار کند . پس روشن شد که کفر اعراض عبارت است از : تر ک کردن حق ، نه آن را مي آموزد و نه به آن عمل مي کند ، بدون هيچگونه تفاوتي در اينکه آن حق عمل باشد ، يا قول و يا عقيده . خداوند مي فرمايد : ( وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ ) از آيه 3/ الاحقاف يعني : و كسانى كه كافر شده‏اند از آنچه هشدار داده شده‏اند رويگردانند . پس کسي که از آنچه پيغمبر آورده است روي بگرداند مانند کسي که قولاً بگويد : " از او پيروي نمي کنم " و يا عملاً مانند کسي که از شنيدن حق فرار کند و يا روي بر گرداند و يا انگشتش را داخل گوشش کند ، و يا اينکه حق را شنيده باشد امّا قلباً از آن روي گردان باشد ، و يا با اعضاي بدنش آن را انجام ندهد در واقع کافر شده است از نوع کفر روي گرداندن ( اعراض ) .
3 ) کفر نفاق : و اين نوع کفر با عدم تصديق قلبي و عمل نکردن بدان تحقق مي يابد ، با اينکه ظاهراً به خاطر ريا و به مردم نشان دادن فرمانبردار است مانند : کفر ابن سلول و بقيه منافقيني که خداوند در موردشان مي فرمايد : ( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ... ) آيات 8 – 20 يعني : و برخى از مردم مى‏گويند ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده‏ايم ولى گروندگان [راستين] نيستند ، با خدا و مؤمنان نيرنگ مى‏بازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمى‏زنند و نمى‏فهمند ... 
4 ) کفر شکّ و گمان : و اين عبارت است از دو دلي در پيروي کردن از حق ، و يا مشکوک بودن از حق بودن حقّ ، چون آنچه مطلوب است يقين است نسبت به حق بودن آنچه که رسول الله ( صلي الله عليه و سلّم ) آورده است بدون هيچ شک و ترديدي ، پس کسي که جايز بداند چيزي را که رسول الله ( صلي الله عليه و سلّم ) آورده است حق نباشد کافر شده است از نوع کفر شک و گمان ، چنانکه خداوند مي فرمايد : ( وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا . وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا . قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا . لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ) آيات 35- 38/ الکهف .
يعني : و در حالى كه او به خويشتن ستمكار بود داخل باغ شد [و] گفت گمان نمى‏كنم اين نعمت هرگز زوال پذيرد . و گمان نمى‏كنم كه رستاخيز بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعا بهتر از اين را در بازگشت‏خواهم يافت . رفيقش در حالى كه با او گفت و گو مى‏كرد به او گفت آيا به آن كسى كه تو را از خاك سپس از نطفه آفريد آنگاه تو را [به صورت] مردى درآورد كافر شدى . اما من [مى‏گويم] اوست‏خدا پروردگار من و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى‏سازم . 
آنچه را که گذشت خلاصه کرده و مي گوييم : در واقع کفر – که ضد ايمان است – بعضي موقع با تکذيب قلب تحقق مي يابد ، و اين إلغاء کننده قول قلب يعني تصديق آن ميباشد ، و بعضي موقع کفر عمل قلب است مانند : بغض از خدا و يا آيات او و يا پيغمبرش ( صلي الله عليه و سلّم) و اين إلغاء کننده حبّ ايماني است که مهمترين و تأکيد شده ترين اعمال قلب است . چنانکه کفر بعضي موقع قول ظاهري است مانند : دشنام دادن به خداوند ، و بعضي موقع عمل ظاهري است مانند : سجده بردن براي بت ، و ذبح کردن حيوان براي غير خدا ، همچنانکه ايمان با قلب و زبان و اعضاي بدن متحقق مي شود کفر نيز با قلب و زبان و اعضا متحقق مي شود . از خداوند مي خواهيم که ما را از کفر و شاخه هايش پناه دهد ، و ما را با زينت ايمان آراسته نمايد و ما را ازهدايت دهنده گان هدايت شده قرار دهد آمين . و خدا از همه داناتر است.
به ( أعلام السنة المنشورة 177 ) و ( نواقض الإيمان القولية والعملية اؤ شيخ عبد العزيز آل عبد اللطيف 36 – 46 ) و ( ضوابط التكفير اؤ شيخ عبد الله القرني 183 – 196 ) مراجعه شود. شيخ محمد صالح المنجد

 

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

سفيان ثوري: ابليس بدعت را بيش از معصيت دوست دارد، زيرا معصيت قابل توبه است، و بدعت نيست.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2553
دیروز : 5614
بازدید کل: 8792712

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010