|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>آیه تطهیر و حدیث کساء
شماره مقاله : 2780 تعداد مشاهده : 556 تاریخ افزودن مقاله : 27/5/1389
|
آيهي تطهير و حديث كساء:[1]
منظور از آيهي تطهير، آيهي 33 سورهي احزاب است كه خداوند متعال ميفرمايد: { إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (٣٣)}(احزاب: 33) «خداوند، قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را پاك سازد».. منظور از حديث كساء، حديثي است كه امامؤمنين عايشه رضي الله عنها روايت كرده است. عايشه رضي الله عنها ميگويد: يك روز صبح، رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم عبايي كتاني و سياه بر تن داشت؛ در اين اثنا حسن بن علي رضی الله عنه آمد. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم او را زير عبا برد. سپس حسين بن علي رضی الله عنه آمد. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم او را هم زير عبا برد. آنگاه فاطمه رضي الله عنها آمد. پيامبرص او را نيز زير عبا برد. وانگهي علي رضی الله عنه آمد. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم او را هم زير عبا برد و سپس اين آيه را تلاوت كرد: { إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (٣٣)}(احزاب: 33) (احزاب: 33) «خداوند، قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را پاك سازد». اينكه عايشهي صديقه رضي الله عنها، راوي اين حديث است، بيانگر دروغ و افتراي كساني است كه ادعا ميكنند: صحابه، فضايل علي رضی الله عنه را كتمان ميكردند. آري؛ راوي اين حديث، عايشهي صديقه رضي الله عنهاست؛ همو كه برخي او را به بغض علي رضی الله عنه متهم ميكنند.[2] آيهي تطهير در ميان آياتي قرار گرفته كه مخاطبان آن، همسران رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم هستند؛ چنانكه خداي متعال، در آغاز و پايان اين آيات، مادران مؤمنان را خطاب قرار ميدهد و ميفرمايد: { يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلا (٢٨)وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا (٢٩)يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (٣٠)وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا (٣١)يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا (٣٢)وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (٣٣)وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا (٣٤)} (احزاب: 28ـ34) «اي پيغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد، بياييد تا به شما هديهاي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكويي رها سازم. و اما اگر شما خدا و پيغمبرش و سراي آخرت را ميخواهيد (و به زندگي ساده از نظر مادي، و احياناً محروميتها قانع هستيد) خداوند براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي آماده ساخته است. اي همسران پيغمبر! هر كدام از شما مرتكب گناه آشكاري شود (از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محيط تأثير سوئي دارد و به شخص پيغمبر هم لطمه ميزند) كيفر او دو برابر (كيفر ديگران) خواهد بود و اين براي خدا آسان است. و هر كس از شما در برابر خدا و پيغمبرش خضوع و اطاعت كند و كار شايسته انجام دهد، پاداش او را دوچندان خواهيم داد، و براي او (در قيامت) رزق و نعمت ارزشمندي فراهم ساختهايم. اي همسران پيغمبر! شما (در فضل و شرف) مثل هيچ يك از زنان (دیگر) نيستيد. اگر ميخواهيد پرهيزگار باشيد (بهگونهي هوسانگيز) صدا را نرم و نازك نكنيد كه بيماردلان، چشم طمع به شما بدوزند. و بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوييد. (بدانگونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر اوست). و در خانهي خود بمانيد (و جز براي كارهايي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است، از خانهها بيرون نرويد) و همچون جاهليت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمايي نكنيد (و اندام و وسايل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نماييد. خداوند قطعاً مي خواهد پليدي را از اهل بيت (پيغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. و آيات خدا و سخنان حكمتانگيز (پيغمبر) را كه در منازل شما خوانده ميشود (بياموزيد و براي ديگران) ياد كنيد. بيگمان خداوند دقيق و آگاه است». كاملاً روشن است كه همه جاي اين آيات، همسران پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مخاطب قرار گرفتهاند و تمام امر و نهي و وعيد موجود در اين آيات، متوجه آنان است. اما با اين حال بايد مشخص نمود كه چرا با وجودي كه مخاطبان آيهي تطهير، ازواج مطهرات هستند، اما در اين آيه، صيغهي مذكر بكار رفته است؟ بايد گفت: اولاً در اين آيه از آن جهت ضمير مذكر آمده كه بيان شود نفع اين آيه، علاوه بر زنان پيامبرص شامل افراد ديگري هم ميشود كه برخي از آنها مذكر هستند و اين، يك قاعده و دستور زبان عربي است كه چنانچه تعدادي زن و مرد گرد هم آيند، در مورد جمع متشكل از مذكر و مؤنث، قاعدهي مذكر بكار ميرود. از اين رو نمايان ميگردد كه علاوه بر زنان پيامبرص افرادي كه در حديث نام برده شدند، يعني علي، فاطمه، حسن و حسين رضی الله عنهم نيز در جرگهي اهل بيت قرار ميگيرند؛ آن هم بطور ويژه. چراكه در حديث، نام آنان بطور خاص گرفته شده است. همچنانكه اهل بيت، به همين افراد مذكور خلاصه نميشوند. بلكه افراد ديگري نيز در شمار اهل بيت قرار دارند. از جمله زنان پيامبرص. چنانچه يك بار از زيد بن ارقم رضی الله عنه سؤال شد كه آيا زنان پيامبرص از اهل بيت او هستند؟ زيد رضی الله عنه در پاسخ گفت: زنان پيامبرص جزو اهل بيت او هستند و اما اهل بيت او كه صدقه بر آنان حرام است، عبارتند از: آل علي، آل جعفر، آل عقيل، آل عباس.[3] برخي، آيهي تطهير را به صورت بريده و بدون بيان اسلوب قرآني آن، عَلَم ميكنند و بيآنكه به مخاطبان اصلي آيه يعني زنان پيامبرص توجه نمايند، حديث كساء را دليل ميگيرند و ادعا ميكنند كه اهل بيت، فقط و فقط عبارتند از: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم، علي، فاطمه، حسن وحسين رضی الله عنهم كه از آنها، به پنج تن آل عبا ياد مينمايند. شيعيان با همين روش استدلالي و با استناد به حديث كساء كه توسط عائشه و امسلمه رضي الله عنهما روايت شده، بر اين باورند كه آيهي تطهير، دليل عصمت علي، فاطمه، حسن و حسين رضی الله عنهم از تمام خطايا و گناهان بزرگ و كوچك ميباشد. البته بنابر اعتقاد اهل تشيع، عصمت، يكي از شرايط امامت و بلكه از اساسيترين باورهاي شيعيان ميباشد و از اهميت و جايگاه ويژهاي در اعتقادات آن برخوردار است و همين امر، باعث شده تا برخي از شيعيان، ويژگيها و توانمنديهاي علمي و عملي فرابشري و نامحدودي براي امامان قايل شوند و حتي چنين پنداري در ميان آنها گسترش يابد كه امامان، در برابر هيچ كس مسؤول نيستند و اصلاً امكان ندارد كه از آنها خطايي سرزند؛ از اين رو هر عملي كه انجام دهند، نه تنها قابل نقد نيست، بلكه ايمان آوردن به آن و تصديقش، واجب ميباشد. اين پندار، برآمده از آن است كه اساساً يكايك افعال امامان را درست و نيك ميدانند و بر اين باورند كه امامان، چيزهايي ميدانند كه ديگران نميدانند. به همين سبب نيز ائمه، در تمام جنبههاي زندگاني معصوم هستند و هيچ گناه بزرگ و كوچكي مرتكب نميشوند و هيچ معصيتي از آنان سر نميزند و اساساً بروز هرگونه خطا يا نسيان از آنان غير ممكن است. چنانچه شيخ مفيد، بدين نكته تصريح كرده و گفته است: اماماني كه در مقام پيامبران قرار گرفتهاند، در اجراي احكام و اقامهي حدود و قوانين ديني و همچنين حفاظت دين و شريعت و تأديب و آگاهي مردم، از عصمتي همچون عصمت پيامبران برخوردارند و امكان ندارد كه از آنان گناه بزرگ و كوچكي سرزند و يا در هيچ يك از مسايل ديني، دچار اشتباه شوند و يا ذرهاي از احكام دين را از ياد ببرند. اين، اعتقاد عموم اماميه است جز تعداد اندكي از آنان.[4] شيخ مفيد در اين زمينه دلايل خودش را ذكر نموده است كه ميتوانيد به اوائل المقالات وي مراجعه كنيد. البته بنده نيز در كتاب سيرت علي بن ابيطالب رضی الله عنه دراين باره به تفضيل سخن گفتهام. اينك دلايل شيعيان را در مورد آيهي تطهير مورد بررسي قرار ميدهيم: 1ـ روايت امامؤمنين امسلمه رضي الله عنها كه به اشكال مختلف نقل شده است. امسلمه رضي الله عنها ميگويد: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم در خانهي من بود و علي و فاطمه و حسن و حسين رضی الله عنهم نيز حضور داشتند. براي آنها غذايي آماده كردم؛ آنان از آن غذا تناول كردند و سپس خوابيدند. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم رواندازي، روي آنها انداخت و سپس گفت: (اللهمّ هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً) يعني: «بارخدايا! اينها، اهل بيت من هستند؛ پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك نما». در روايت ديگري آمده است: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم آنان را روي قطيفهاي نشانيد و سپس چهار گوشهي آن را گرفت و آن را روي سر آنها كشيد و سپس دست راستش را به دعا برداشت و گفت: (اللهمّ هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً) يعني: «بارخدايا! اينها، اهل بيت من هستند؛ پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك نما». اين دو روايت، همانند روايتي است كه امام مسلم از امالمؤمنين عايشهي صديقه رضي الله عنها روايت كرده است. البته نميتوان بر اساس اين دو روايت به طور قطع نظر داد كه ديگران، جزو اهل بيت نيستند يا مشمول اين فضيلت قرار نميگيرند.[5] روايات ديگري كه از امسلمه رضي الله عنها نقل شده، دال بر اين است كه اين بانوي بزرگوار، همراه علي و فاطمه و حسن و حسين رضی الله عنهم ، زير عبا يا روانداز نبوده است؛ برخي از اين روايات، ضعيف و برخي نيز صحيح هستند. يكي از اين روايات، از اين قرار است: زماني كه آيهي تطهير در خانهي امسلمه رضي الله عنها بر رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ، فاطمه، حسن و حسين را فرا خواند و آنان را با رواندازي پوشانيد؛ علي رضی الله عنه نيز پشت سر آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ او را هم با رواندازي پوشانيد و سپس فرمود: (اللهمّ هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً) يعني: «بارخدايا! اينها، اهل بيت من هستند؛ پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك نما». امسلمه رضي الله عنها گفت: اي پيامبرخدا! من هم با آنها هستم. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (أنت علي مكانك و أنت علي خير) يعني: «تو، بر جاي خودت هستي و بهتري». گويا رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم بيان نمود كه امسلمه رضي الله عنها اساساً جزو اهل بيت است و نيازي به اين نيست كه زير كساء برود. البته روايت درستي وجود دارد دال بر اينكه ام سلمه رضي الله عنها پس از آنكه افراد مذكور از زير روانداز، بيرون آمدند، همانند آنها به زير روانداز رفته است. شايد علتش، اين بود كه با وجود علي بن ابيطالب رضی الله عنه در زير آن روانداز، براي امسلمه رضي الله عنها درست نبوده كه زير روانداز برود و از اين رو رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از بيرون آمدن علي رضی الله عنه و ديگران از زير روانداز، امسلمه رضي الله عنها را نيز زير روانداز برده است. شهر ميگويد: زماني كه خبر شهادت حسين بن علي رضی الله عنه به مدينه رسيد، امسلمه رضي الله عنها اهل عراق را لعن و نفرين نمود و گفت: خدا، آنان را بكشد كه حسين را كشتند. خدا، لعنتشان كند كه به حسين خيانت كردند و تنهايش گذاشتند. من رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم را ديدم كه فاطمه رضي الله عنها بامدادان در حالي نزد ايشان آمد كه ديگي پر از كاچي با خود داشت. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم از فاطمه رضي الله عنها سؤال كرد: پسرعمويت كجاست؟ فاطمه رضي الله عنها گفت: در خانه است. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برو و او را به اينجا بخوان و دو پسرت را هم با خود بياور». فاطمه رضي الله عنها رفت و در حالي كه دست هر يك از پسرانش را گرفته بود، به محضر پيامبرص آمد و علي رضی الله عنه نيز پشت سرشان ميآمد تا اينكه در محضر رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم حاضر شدند. رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم حسن و حسين را روي دامانش نشانيد و علي رضی الله عنه را سمت راستش و فاطمه را سمت چپش و آنگاه پارچهاي خيبري ر اكه قطيفه بود، روي همهي آنها كشيد و با دست چپش زيرانداز را گرفت و با دست راستش دست به دعا برداشت و گفت: (اللهمّ هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً) يعني: «بارخدايا! اينها، اهل بيت من هستند؛ پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك نما». گفتم: اي رسولخدا! آيا جزو اهل بيت شما نيستيم؟ فرمود: «چرا؛ زير پارچه بيا». من، پس از آنكه رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم براي پسرعمويش علي و نوههايش و همچنين براي دخترش فاطمه دعا كرد، به زير قطيفه رفتم. بدين ترتيب رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم امسلمه رضي الله عنها را نيز در شمار اهل بيت برشمرد. ب) همين كه مخاطبان آياتِ قبل و بعد آيهي تطهير، همسران پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم هستند، دال بر اين است كه آيه ي تطهير، بر عصمت دلالت نميكند. خداي متعال ميفرمايد: { يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلا (٢٨)وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا (٢٩)يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (٣٠)وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا (٣١)يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا (٣٢)وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (٣٣)وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا (٣٤)} (احزاب: 28ـ34) «اي پيغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد، بياييد تا به شما هديهاي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكويي رها سازم. و اما اگر شما خدا و پيغمبرش و سراي آخرت را ميخواهيد (و به زندگي ساده از نظر مادي، و احياناً محروميتها قانع هستيد) خداوند براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي آماده ساخته است. اي همسران پيغمبر! هر كدام از شما مرتكب گناه آشكاري شود (از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محيط تأثير سوئي دارد و به شخص پيغمبر هم لطمه ميزند) كيفر او دو برابر (كيفر ديگران) خواهد بود و اين، براي خدا آسان است. و هر كس از شما در برابر خدا و پيغمبرش خضوع و اطاعت كند و كار شايسته انجام دهد، پاداش او را دوچندان خواهيم داد، و براي او (در قيامت) رزق و نعمت ارزشمندي فراهم ساختهايم. اي همسران پيغمبر! شما(در فضل و شرف) مثل هيچ يك از زنان (عادي مردم) نيستيد. اگر ميخواهيد پرهيزگار باشيد (بهگونهي هوسانگيز) صدا را نرم و نازك نكنيد (و با ادا و اطواري بيان ننمايد) كه بيماردلان چشم طمع به شما بدوزند. و بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوييد. (بدانگونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر اوست). و در خانهي خود بمانيد (و جز براي كارهايي كه خدا، بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است، از خانهها بيرون نرويد) و همچون جاهليت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمايي نكنيد (و اندام و وسايل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نماييد. خداوند قطعاً مي خواهد پليدي را از شما اهل بيت (پيغمبر) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. و آيات خدا و سخنان حكمتانگيز (پيغمبر) را كه در منازل شما خوانده ميشود (بياموزيد و براي ديگران) ياد كنيد. بيگمان خداوند دقيق و آگاه است». پرواضح است كه همه جاي اين آيات، همسران پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مخاطب قرار گرفتهاند و تمام امر و نهي و وعده و وعيد موجود در اين آيات، متوجه آنان است. اين موضوع، درخور توجه است كه چرا در آيهي تطهير، ضمير مذكر بكار رفته، در صورتي كه مخاطبان آيه زنان پيامبرص هستند، بايد گفت: در اين آيه از آن جهت ضمير مذكر بكار رفته است كه مشخص شود، اين آيه علاوه بر زنان پيامبرص شامل افراد ديگري هم ميشود كه برخي از آنها مذكر هستند و اين، قاعده و دستور زبان عربي است كه دربارهي مجموعهاي كه متشكل از مرد و زن است، قاعدهي مذكر بكار ميرود. از اينرو نمايان ميگردد كه علاوه بر زنان پيامبرص افراد ديگري كه در حديث نام برده شدند، يعني علي، فاطمه، حسن و حسين رضی الله عنهم نيز در جرگهي اهل بيت قرار مي گيرند و از همين بابت نيز رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم آنان را دعا كرد؛ همانطور كه همسر هر فردي، جزو اهل بيت او ميباشد. در زبان عربي به هنگام احوالپرسي ميپرسند: كيف أهلك؟ يعني اهل تو چطورند؟ كه منظور، همسران شخص ميباشد. به عبارتي واژهي اهل، در زبان عربي به همسر شخص اطلاق ميگردد. همچنانكه خداي متعال ميفرمايد: { قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (٧٣)} (هود:73) شامل شما است (پس جاي تعجب نيست اگر به شما چيزي عطا كند كه به ديگران عطا نفرموده است). بيگمان خداوند ستوده (در همهي افعال و) بزرگوار (در همهي احوال) است». ملاحظه ميكنيم كه در اين آيه، ضمير مذكر بكار رفته، در صورتي كه مخاطب اين آيه، ساره همسر ابراهيم علیه السلام ميباشد و همين، دليلي است بر اينكه همسر هر شخص، جزو اهل بيت اوست و اين، كاملاً بديهي و روشن ميباشد. خداي متعال ميفرمايد: { فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الأجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لأهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (٢٩)} (قصص:29) «هنگامي كه موسي مدت را به پايان رسانيد و همراه خانودهاش (از مدين به سوي مصر) حركت كرد، در جانب كوه طور آتشي ديد. به خانوادهاش گفت: بايستيد. من آتشي ميبينم، شايد از آنجا خبري (از راه) يا شعلهاي از آتش براي شما بياورم تا خويشتن را بدان گرم كنيد». در اين آيه نيز براي همسر موسي علیه السلام صيغهي مذكر بكار رفته است. خداي متعال ميفرمايد: { وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَبِيًّا (٥٤)وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (٥٥)} (مريم: 54ـ55) «دركتاب (آسماني قرآن) از اسماعيل بگو. آن كسي كه در وعدههايش راست بود، و پيغمبر والا مقامي بود. او همواره خانوادهي خود را به اقامهي نماز و دادن زكات دستور ميداد و در پيشگاه پروردگار، مورد رضايت بود». بنابراين جاي سؤال است كه منظور از اهل بيت اسماعيل علیه السلام در اين آيه چه كسي است كه از ناحيهي اسماعيل علیه السلام به اداي نماز، دستور داده ميشد؟ اين آيه، همانند آيهي 132 سورهي طه است كه خداوند متعال، به رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور ميدهد: { وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا (١٣٢)} (طه: 132) «خانوادهي خود را به گزاردن نماز دستور بده (چراكه نماز مايهي ياد خدا و پاكي و صفاي دل و تقويت روح است) و خود نيز بر اقامهي آن ثابت و استوار باش».. از آنجا كه اين سوره، مكي است، جاي هيچ شك و شبههاي باقي نميماند كه همسران پيامبرص يا حداقل خديجه رضي الله عنها جزو اهل بيت آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ميباشد. خداي متعال ميفرمايد: { وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (٢٥)} (يوسف:25) «(از پي هم) به سوي در (دويدند و) بر يكديگر پيشي جستند، (يوسف علیه السلام ميخواست زودتر از در خارج شود و زليخا ميخواست از خروج او جلوگيري كند. در اين حال و احوال،) پيراهن يوسف( علیه السلام ) را از پشت بدريد، دم در به آقاي زن برخوردند. (زن خطاب به شوهر خود) گفت: سزاي كسي كه به همسرت قصد انجام كار زشتي كند، جز اين نيست كه يا زنداني گردد يا شكنجهي دردناكي ببيند». مخاطب در اين آيه، عزيز مصر است و آنجا كه سخن از اهل بيتش به ميان ميآيد، كسي جز همسر عزيز مصر نيست. همانطور كه واضح و روشن است. ج) دور كردن رجس (پليدي) در واژگان قرآن، به معناي عصمت نيست. راغب اصفهاني در المفردات، در توضيح رجس ميگويد: رجس، به هر شيء پليدي اطلاق ميگردد. چنانچه گفته ميشود: رجل رجسي؛ يعني: مرد پليد. خداي متعال در آيهي 90 سورهي مائده ميفرمايد: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأنْصَابُ وَالأزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (٩٠)}(مائده: 90) «اي مؤمنان! ميخوارگي و قماربازي و بتان (سنگيني كه در كنار آنها قرباني مي كنيد) و تيرها (و سنگها و اوراقي كه براي بختآزمايي و غيبگويي بكار ميبريد، همه و همه از لحاظ معنوي) پليدند (و ناشي از تزيين و تلقين) عمل شيطان ميباشند. پس از (اين كارهاي) پليد دوري كنيد تا رستگار شويد». گفتني است: واژهي رجس در هيچ جاي قرآن، به معناي گناه بكار نرفته تا دور كردن رجس به معناي دوركردن گناه و به عبارتي به معناي عصمت باشد. د) پاك كردن از پليدي، به معناي اثبات عصمت براي هيچ كس نيست. پيشتر بيان شد كه واژهي رجس، به پليديهاي محسوس و معنوي اطلاق ميگردد و اساساً به معناي گناه و اشتباه نميباشد. همينطور تطهير و پاك نمودن به معناي عصمت نيست. خداي متعال، صرفاً ارادهي پاك نمودن اهل بيت را نكرده؛ بلكه ارادهي پاك كردن تمام مؤمنان را نموده است؛ چنانچه خطاب به ياران پيامبرش ميفرمايد: { مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (٦)} (مائده: 6) «خداوند نميخواهد شما را به تنگ آورد و به مشقت اندازد، بلكه ميخواند شما را (از حيث ظاهر و باطن) پاكيزه دارد و (با بيان احكام اسلامي) نعمت خود را بر شما تمام نمايد، شايد كه شكر (انعام و الطاف) او را (با دوام بر طاعت و عبادت) بجاي آوريد». همچنين ميفرمايد: { خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (١٠٣)} (توبه:103) «(اي پيغمبر!) از اموال آنان (كه به گناه خود اعتراف دارند و درصدد كاهش بديها و افزايش نيكيهاي خويش ميباشند) زكات بگير تا بدين وسيله ايشان را (از رذايل اخلاقي، و تنگچشمي) پاك داري، و (در دل آنان نيروي خيرات و حسنات را رشد دهي و درجات ايشان را بالا بري، و براي آنان دعا و طلب آمرزش كن كه قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مايهي آرامش (دل و جان) ايشان ميشود (و سبب اطمينان و اعتقاد بيشترشان ميگردد) و خداوند شنواي (دعاي مخلصان و) آگاه (از نيات همگان) است». و نيز فرموده است: { إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (٢٢٢)} (بقره: 222) «بيگمان خداوند توبهكاران و پاكان را دوست دارد». بدين ترتيب همچنانكه در قرآن از ارادهي الهي مبني بر پاك كردن اهل بيت خبر داده شده، به ارادهي الله متعال براي پاك نمودن مؤمنان نيز تصريح شده است. بنابراين اگر منظور از پاك كردن، عصمت باشد در اين صورت اين فضيلت شامل حال صحابه رضی الله عنهم و تمام مؤمناني ميشود كه خداوند، در قرآن از ارادهي خود براي پاك كردن آنان خبر داده است. همانطور كه در رابطه با اصحاب پيشاهنگ در ساخت مسجد قبا فرموده است: { فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ (١٠٨)} (توبه:108) «در آنجا كساني هستند كه ميخواهند (جسم و روح) خود را (با اداي عبادت درست) پاكيزه دارند و خداوند هم پاكيزگان را دوست ميدارد». اين، در حالي است كه به اتفاق تمام مسلمانان، صحابه رضی الله عنهم معصوم نيستند. خداي متعال در مورد سيصد و سيزده تن از اصحاب بدر ميفرمايد: { وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ (١١)} (انفال:11) «و از آسمان آب بر شما باراند تا شما را بدان (از پليدي جسماني) پاكيزه دارد و كثافت (وسوسههاي) شيطاني را از شما بدور سازد». همانطور كه روشن است، خداي متعال، در اين آيه با الفاظي اهل بدر را مخاطب قرار ميدهد كه تقريباً همانند الفاظي ميباشد كه اهل بيت را مخاطب قرار داده است. چراكه واژهي رجز و رجس هممعنا هستند و در هر دو آيه از واژهي يطهّركم استفاده شده كه معناي آن مشخص ميباشد. لذا سبكسري و سادهانديشي است كه تطهير را در يك آيه به معناي عصمت بدانيم و اين مفهوم را براي آيهي ديگر قايل نباشيم. البته جاي تعجب است كه برخي آيهي تطهير را در آل عبا منحصر ميدانند و آنگاه تطهير را به عصمت معنا ميكنند و به آن دسته از آياتي كه در مورد تطهير صحابه رضی الله عنهم از سوي الله سبحانه و تعالی نازل شده، بيتوجه هستند و بلكه بر صحابه خرده ميگيرند و آنان را به ارتداد متهم مينمايند؛ حال آنكه در قرآن كريم، آشكارا بيان ميشود كه خداوند سبحانه و تعالی قصد تطهير صحابه رضی الله عنهم را نموده است. بايد دانست كه منظور از ارادهي الهي در آيهي تطهير، ارادهي تشريعي است، نه ارادهي تكويني يا تقديري. بنابراين مفهوم آيه چنين ميشود كه خداوند، دوست دارد كه پليدي را از شما دور نمايد. علماي اهل سنت، ارادهي الهي را بردو نوع ميدانند: ارادهي تشريعي (ديني) و ارادهي تقديري (تكويني). ارادهي تشريعي، به مفهوم محبت و خرسندي ميباشد. چنانچه خداي متعال ميفرمايد: { يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ (١٨٥)} (بقره:185) «خداوند آسايش شما را ميخواهد و خواهان زحمت شما نيست». همچنين ميفرمايد: { وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلا عَظِيمًا (٢٧)يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الإنْسَانُ ضَعِيفًا (٢٨)} (نساء 27ـ28) «خداوند ميخواهد توبهي شما را بپذيرد (و به سوي طاعت و عبادت برگرديد و از لوث گناهان پاك و پاكيزه گرديد) و كساني كه به دنبال شهوات راه ميافتند، ميخواهند كه (از حق دور شويد و به سوي باطل بگراييد و از راه راست) خيلي منحرف گرديد (تا همچون ايشان شويد). خداوند ميخواهد (با وضع احكام سهل و ساده) كار را بر شما آسان كند. (چراكه او ميداند كه انسان در برابر غرائز و اميال خود ناتوان است) و انسان، ضعيف آفريده شده است (و در امر گرايش به زنان تاب مقاومت ندارد)». ارادهي تكويني، به معناي خواست و مشيت فراگير الهي در مورد تمام موجودات هستي ميباشد؛ آنچه در آيهي 253 سورهي بقره، آمده، به همين ارادهي تكويني اشاره دارد؛ چنانچه ميفرمايد: { وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ (٢٥٣)} (بقره:253) «ولي خداوند آنچه را مي خواهد (از روي حكمتي كه خود مي داند) انجام ميدهد». همچنين ميفرمايد: { وَلا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (٣٤)} (هود:34) «هرگاه خدا بخواهد شما را (به خاطر فساد درون و گناهان فراوان) گمراه و هلاك كند، هرچند كه بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودي به شما نميرساند.خدا، پروردگار شماست و به سوي او برگردانده ميشويد (و به مجازات خود ميرسيد)». بنابراين معاصي، برخاسته از ارادهي تكويني الله است؛ البته خداي متعال، معصيت را دوست ندارد و نه به آن راضي ميشود و نه به آن دستور ميدهد؛ بلكه از بابت معصيت خشم ميگيرد و آن را ناپسند ميداند و از آن باز ميدارد. اين، عقيدهي گذشتگان نيك است. به عبارتي پيشينيان نيك امت، ارادهي الهي به معناي محبت و رضايتش را از محبت وي كه به مفهوم تقدير و سرنوشت است، جدا ميدانند و اين نوع اراده، يعني ارادهي تكويني، لزوماً به معناي رضايت و محبت الهي نميباشد. شكي نيست كه خداوند، پليدي را از فاطمه، حسن، حسين و نيز از زنان پيامبرص دور نموده است؛ اما منظور از آنچه كه در آيهي تطهير در اين زمينه آمده، ارادهي شرعي ميباشد. يعني: خداوند اين را ميپسندد و دوست دارد كه پليدي از اين افراد دور باشد. به همين سبب نيز رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد آنان دعا كرد و گفت: (اللهمّ هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً) يعني: «بارخدايا! اينها، اهل بيت من هستند؛ پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك نما». هـ) دعاي پيامبرص بيانگرحقيقت مسألهي تطهير ميباشد. اگر آيهي تطهير، منحصر به آل عبا بود، لذا ديگر دليلي نداشت كه رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم روي عدهاي قطيفه يا عبا بكشد و براي آنان بدين شكل دعا كند كه: (اللهمّ هؤلاء أهل بيتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً) يعني: «بارخدايا! اينها، اهل بيت من هستند؛ پليدي را از آنان دور كن و آنها را پاك نما». لذا دعا كردن رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم براي اهل كساء، بيانگر اين است كه آيهي تطهير در مورد زنان آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم براي اينكه علي، فاطمه، حسن و حسين رضی الله عنهم نيز از فضيلت آن برخوردار شوند، دست به دعا برداشت و بدين منظور دعا كرد و خداوند متعال نيز دعاي پيامبرص را در حق اينها پذيرفت و آنها را همانند زنان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پاك نمود. و) آنان كه آيهي تطهير را دليل عصمت ميدانند، از آن استدلال ميكنند كه اين آيه، گذشته از عصمت آل عبا، امامت آنان را نيز اثبات مينمايد. ميدانيم كه فاطمهي زهرا رضي الله عنها در كنار علي و حسن و حسين رضی الله عنهم ، بدين آيه، گرامي گرديده است، حال آنكه بنا به اعتقاد همين ها، ويژگيهاي امامت براي زنان، ثابت نميشود. بنابراين اگر اين آيه، دليل عصمت و امامت است، فاطمه رضي الله عنها بايد علاوه بر عصمت، از مقام امامت نيز برخوردار باشد. حال آنكه چنين نيست. همچنين چه دليلي وجود دارد كه نه تن ديگر، مشمول اين آيه باشند؟ درصورتي كه بنا به اعتقاد خودشان، اين آيه، مخصوص سه تن از دوازده امام معصوم ميباشد كه عبارتند از: *علي بن ابيطالب رضی الله عنه . *حسن بن علي رضی الله عنه . *حسين بن علي رضی الله عنه .
[1]- كساء، نوعي جامه است؛ (عبا). [2]- حقبة من التاريخ ص187. [3]- مسلم، شمارهي (2408). [4]- اوائل المقالات، نوشتهي شيخ مفيد،ص35. [5]- ثم أبصرت الحقيقة، ص177.
به نقل از: حسن مجتبی رضی الله عنه (بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه پنجم)، مؤلف : علی محمد محمد الصلابی، مترجم محمد ابراهیم کیانی، ویراستار: خانم عبدالهی، ناشر: انتشارات حرمین، چاپ: 1386ـ اول.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|