|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عبدالله بن سعد ابي سرح
شماره مقاله : 2742 تعداد مشاهده : 292 تاریخ افزودن مقاله : 26/5/1389
|
عبدالله بن سعد ابي سرح
هنگامي که مؤرخان در مورد عبدالله بن سعد و انتصاب او به امارت مصر سخني به ميان ميآورند، چنين باب سخن را ميگشايند: عثمان برادر شيري خود، عبدالله بن سعد بن ابي سرح را به ولايت مصر منصوب نمود.[1] ارتباط دادن اين نکته که ابن سعد، برادر عثمان بوده است با انتصاب او به ولايت مصر، در واقع نوعي انتقاد پنهان از عثمان بن عفان ميباشد که او به خاطر اين نسبت، عبدالله را به امارت مصر انتخاب کرد، اما اين نگرش مؤرخان به اين قضيه، نادرست است و براي اثبات اين اعتقاد و رد تمام انتقادات و تهمتهايي که در اين زمينه به ساخت خليفه مسلمانان وارد ميشود کافي است که به شجاعتها و رشادتهاي عبدالله بن سعد، اين جنگجوي دلير بني عامر بن لوي که در جريان فتوحات مصر از خود نشان دادند، و تجارب و شناخت کاملي که او در طول آن نبردها و در کنار عمرو بن عاص، سردار بزرگ آن فتوحات، به دست آورد، اشاره نمود. علاوه بر اين تلاشهاي مستمر او در مصر و نبرد با دشمنان اسلام، و اينكه چندين سال در دوران خلافت عمر و نيز اوايل خلافت عثمان امارت چند ناحيه از آن سرزمين چون صعيد مصر را به عهده داشت.[2] اين سوابق درخشان، او را بعد از عمرو بن عاص، بهترين گزينه ولايت مصر ساخته بود. عبدالله بن سعد، از طريق سياستهاي جديدي که در مصر اعمال نمود و با سياستهاي پيشين عمرو تفاوت داشت توانست ميزان درآمدهاي بيتالمال مصر از محل خراج و نيز پسانداز حاصل از آن را به مراتب بيشتر از دوران ولايت عمرو نمايد.[3] از طرف ديگر ابن سعد، در طول ولايتش بر مصر به نبردهاي متعددي دست زد که حاصل آنها فتوحاتي چند بود. از جمله اين نبردها، جنگ آفريقا در سال (27 ه( بود که در جريان آن، جرجيز پادشاه آفريقا به قتل رسيد. هر چند اين جنگ مهم که در آن صحابهاي چون عبدالله بن زبير، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص و تني چند از ديگر اصحاب حضور داشتند. سرانجام با پيشنهاد صلح اسقف اعظم آفريقا و قبول پرداخت جزيه از جانب آنان به مسلمانان پايان پذيرفت[4]. اما ابن سعد بار ديگر و در سال (33 ه( به آفريقا لشکرکشي نموده و پس از نبردهايي چند پايههاي اسلام را در آن سرزمين محکمتر از قبل کرد[5]. از ديگر جنگهاي ابن سعد، نبرد با مردمان سرزمين نوبه بود. مؤرخان اين جنگ را جنگ سپاهان و جنگ حبشه ناميدهاند. در اين جنگ كه در سال (31 ه( روي داد به دليل مهارت شگفتانگيز سربازان نوبه در تيراندازي، نبرد سنگيني ميان دو سپاه به وقوع پيوست، سرانجام دو سپاه قبول کردند که در صورت پرداخت جزيه از جانب سرزمين نوبه، مصالحه ميان طرفين جنگ صورت گيرد[6]. به يقين عبدالله بن سعد، نخستين فرمانده مسلماني بود که به سرزمين نوبه حمله کرد و آنان را مجبور به پرداخت جزيه نمود. در طول حکومت ابن سعد بر مصر و آفريقا، روابط فيمابين مسلمانان و سپاهيان، از ثبات خوبي برخوردار بود و اين خود بيانگر مديريت و قدرت ابن سعد در آن مناطق است. همچنين در دوران حکومت ابن سعد، جنگ بزرگ و سرنوشتساز «ذات الصواري» ميان مسلمانان و روميان رخ داد که در آن، مسلمانان توانستند پس از تدابير زيرکانه و رشادتهاي کمنظير، روميان را به شدت شکست دهند. در واقع عبدالله بن سعد در دوران حکومت خود مردي بود محبوب مردم که هرگز کارناشايستي را از او نديدند. مقريزي در اين رابطه چنين گفته است: او در طول خلافت عثمان، منصب ولايت مصر را بر عهده داشت و در ميان مردم، شخصيتي محبوب و مورد احترام بود[7]. ذهبي نيز در مورد ابن سعد گفته است که: ابن سعد هرگز از راه حق و عدالت منحرف نشد و هيچ وقت مرتکب کاري نشد که خشم مردم را عليه خود برانگيزد. او از مردان خردمند و سخاوتمند روزگار خود محسوب ميشد[8]. دوران حکومت او، دوراني با ثبات بود تا اينكه فتنهانگيزاني چون عبدالله بن سبأ به مصر آمدند و مردم را عليه حکومت تحريک نمودند. مردمان اين سرزمين نيز اسير وسوسههاي زيرکانه و دروغهاي هوشمندانه سبئيون شدند و در کنار آنان، دستان خود را به خون عثمان بن عفان رضي الله عنه آغشته ساختند. اين وضعيت، پس از شورش عليه ابن سعد و اخراج او از مصر، از شدت بيشتري برخوردار شد و غوغا سالاران توانستند در طول مدّت حکومت نامشروع خود بر مصر، با جعل اکاذيب و اباطيل مختلف، مردمان را عليه خلافت بر حق عثمان بن عفان رضي الله عنه تحريک کنند و آنان را در راستاي نقشههاي شوم خود به کار برند.[9] پس از شهادت عثمان رضي الله عنه ، عبدالله بن سعد، خود را از جاروجنجالهاي پس از آن واقعه، دور نگه داشت و در منطقه عسقلان يا رمله فلسطين ساکن شد. بغوي از طريق سندي درست و از قول يزيد بن ابي حبيب روايت ميکند که: پس از مهاجرت ابن ابي به رمله در فلسطين، روزي پيش از نماز صبح از خداوند درخواصت نمود که مرگ او را در صبح قرار دهد. نقل است که چون وضو گرفت و نماز گزارد، پس از سلام دوم، جان به جان آفرين تسليم نمود.[10]
[1]- به زيد بگوييد که با خود لوح و دوات و کتف (يا کتف و دوات) بياورد و نزد من آيد. [2]- صحيح بخاري، کتاب تفسير القرآن (حديث4593). [3]- الولاية علي البلدان (1/180). [4]- فتوح مصر و اخبارها،183 و الولاية علي البلدان (1/180). [5]- النجوم الزاهرة (1/80). [6]- الولاية علي البلدان (1/181) و فتوح مصرو اخبارها،188. [7]- الخطط (1/299). [8]- سير أعلام النبلاء (3/34). [9]- الولاية علي البلدان (1/186). [10]- الإصابه (زندگينامه4711 و سير اعلام النبلاء (3/35).
به نقل از: ترجمه شناخت سيره عثمان بن عفّان رضي الله عنه، تأليف: دکتر علي محمد محمد صلابي
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|