|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>عبدالرحمن بن ربيعه باهلي يكي از فرماندهان فتوحات در عهد عثمان رضي الله عنه
شماره مقاله : 2726 تعداد مشاهده : 290 تاریخ افزودن مقاله : 26/5/1389
|
عبدالرحمن بن ربيعه باهلي يكي از فرماندهان فتوحات در عهد عثمان رضي الله عنه
عبدالرحمن از فرماندهان عالي رتبه سپاهيان اسلام بود که به دليل اعتقاد راسخ به دين و پايبند شديد به آن، مورد اهتمام همهي سرداران و سربازان سپاه اسلام قرار گرفت. در کنار اين ايمان محکم، شجاعت و دليري و نيز علم او به احکام دين، شهره خاص و عام بود و به همين دليل ساليان متمادي و با وجود تغيير خليفه و نيز امراي کوفه که او زير نظر مستقيم آنان قرار داشت، همچنان به عنوان والي منطقه باب الابواب در سمت خود باقي ماند. او کاملاً پايبند قوانين جوانمردانه رزم بود و هرگز مرتکب خيانت نميشد و به هيچکس از پشت خنجر نميزد.[1] در واقع اخلاق نيکو و روش پسنديده او در حکومت، تأثير بس شگرفي در ميان مردم منطقه باب الابواب و جنوب درياي خزر و حفظ امنيت و آرامش آن ديار داشت. آن منطقه در خط مقدم نشر و گسترش اسلام و فتح سرزمينهاي شمال قرار گرفته بود و تأثيرات بزرگاني چون عبدالرحمن، تا بدان حدّ بود که بعد از گذشت چهارده قرن و بروز حوادث و مصايب بسيار بر مردمان آن سرزمين، اسلام همچنان در آن مناطق پا برجا مانده است.[2] نقل است که چون با مسلمانان، باب الابواب را فتح نمود، پادشاه آنجا از او سوال کرد که بعد از اين منطقه قصد حمله به کجا را دارد و هنگامي که اعلام نمود که قصد دارد به منطقه ترکنشين «بلنجر» حمله برد، پادشاه به او گفت: صلاح در اين است که در همين سرزمين با آنان پيکار کنيم، اما عبدالرحمن از قبول اين طرح امتناع کرد و گفت: صلاح کار را در اين ميبينم ما به سرزمين آنان بشتابيم و در آنجا با آنان بجنگيم و گفت: به خداوند سوگند با مرداني که همراه من هستند ميتوانم به سد «ردم»[3] هم برسم، پادشاه از او پرسيد: اينان که هستند و عبدالرحمان جواب داد: آنان کساني هستند که يار و ياور رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بوده و به خاطر دين خداوند عزوجل ، پاي به اين سرزمين گذاشتهاند، آنان قبل از اسلام افرادي بودند با اخلاق و بزرگوار و چون اسلام آوردند بر عظمت شخصيت آنان افزوده شد، آنان هميشه به همين صورت خواهند ماند و هميشه پيروز ميادين کارزار خواهند بود مگر اينكه از اخلاق مرداني که مغلوب کردهاند، متأثر شوند و از آن اخلاق والاي خود دور گردند.[4] عبدالرحمان در زمان عمر، به بلنجر حمله برد، ترکان ميگفتند: آنان با سپاهياني از فرشتگان به جنگ ما آمدهاند که آنان را از مرگ حفظ ميکنند؛ به خاطر اين شايعاتي که خود، در مورد مسلمانان ساخته بودند، هراسناک از مقابل آنان گريختند و در قلعهي بلنجر پناه گرفتند. مسلمانان نيز با کسب غنايمي بسيار به بيضاء که در فاصله دويست فرسنگي بلنجر واقع بود، بازگشتند بدون اينكه حتي يک نفر از سپاهيان او کشته شوند.[5] بدون شک ايمان و مصونيت عجيب مسلمانان باعث اين پيروزيهاي پياپي و فتوحات بدون وقفه بود و در مقابل روحيه ضعيف دشمنان، هر روز شکستي ديگر را بر ايشان رقم ميزد. ترکان نيز چون پيروزيهاي متوالي مسلمانان بر ديگر ملّتها را شنيده بودند، از مقابله با آنان پرهيز کرده و در قلعه خود پنهان شده بودند؛ در اين جنگ، هيچ نبردي ميان مسلمانان و ترکان روي نداد و به همين دليل هيچکدام از مسلمانان به شهادت نرسيدند.[6] عبدالرحمن از ايماني راسخ و اخلاقي والا برخوردار بود و همين ويژگيها، خود عامل مهم در برقراري امنيت و آرامش و گسترش اسلام در باب الأبواب بود. او مردي بود وفادار و در نهايت امانتداري. روايت ميکنند که پيش از تصرف باب الأبواب، پادشاه آنجا سفيري را با هدايايي به چين فرستاده بود، چون آن فرستاده با هداياي خاقان چين که در ميان آنها ياقوتي گرانبها بود، نزد پادشاه خود بازگشت، او را در مجلس عبدالرحمن يافت، پادشاه آن ياقوت را از فرستاده تحويل گرفت و سپس آنرا به عبدالرحمن داد، عبدالرحمن بلافاصله آنرا به پادشاه برگردانيد، پادشاه که از اين رفتار عبدالرحمن تحت تأثير قرار گرفته بود، گفت: اين ياقوت از تمام سرزمين باب الأبواب بهتر و با ارزشتر است. به خداوند سوگند من شما را بيشتر از سلاطين خاندان کسري دوست دارم، اگر در زمان حکومت آنان بودم و خبر اين ياقوت به آنان ميرسيد، آن را از من ميستاندند!![7] پادشاه باب الأبواب و اطرافيان او حقّ داشتند که از اين رفتار عبدالرحمن تعجب کنند، زيرا آنان تمام عُمْر خود را در منجلاب خيانت و دروغ گذرانده و در محيطي مملوّ از خيانت، عمر به سر برده بودند و چون امانتداري و وفاداري بينظير مسلمانان را ديدند، نتوانستند خود را کنترل کنند و با از ياد بردن حکومت و سلطنت از دست رفته خود، با کلماتي که از اعماق دل سر بر آورده بود، تعجب خود را از اين رفتار عبدالرحمن نشان دهند.[8] عبدالرحمن ميدانست که نه او و نه بيت المال مسلمين حق تصاحب چنين ياقوت با ارزشي را ندارد؛ نزد او آن ياقوت با خاک هيچ فرقي نداشت. عبدالرحمن مردي بود بزرگوار و سخاوتمند و مهماننواز، شجاع و غيور، زاهد منش و با تقوا و عالم در دين. او با وجود آنکه جنگجو و حاکم يک سرزمين بود، اما از متاع بيارزش دنيا هيچ چيزي نداشت؛ سرانجام اين سردار بزرگ فتوحات در سال سي و دوم بعد از هجرت و در منطقهي بلنجر به مقام رفيع شهادت نائل آمد.[9] او از جملهي صحابياني بود که در اواخر عمر حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم ايشان را درک کردند و به رسالت ايشان ايمان آوردند.
[1]- قادة الفتح الإسلامي في إرمينيه،55. [2]- قادة الفتح الإسلامي في أرمينيه،156. [3]- در افسانهها، ردم سدّي در چين بود. (5/146). [4]- الکامل ابن اثير (3/29-30). [5]- تاريخ طبري (5/146). [6]- قادة الفتح الإسلامي في ارمينيه،150. [7]- تاريخ طبري (5/148). [8]- قادة الفتح الإسلامي في أرمينية،154. [9]- قادة الفتح الإسلامي في أرمينية،154.
به نقل از: ترجمه شناخت سيره عثمان بن عفّان رضي الله عنه، تأليف: دکتر علي محمد محمد صلابي
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|