Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>ابوبکر صدیق رضی الله عنه > ویژگی‌های طلایه‌داران خلافت اسلامی

شماره مقاله : 2670              تعداد مشاهده : 282             تاریخ افزودن مقاله : 24/5/1389

ویژگی‌های طلایه‌داران خلافت اسلامی


الله جل جلاله  می‌فرماید:{ یا ایها الَّذِینَ آمنُوا منْ یرْتَدَّ منْکم عَنْ دِینِه فَسَوْفَ یأْتِی اللَّه بِقَوْم یحِبُّهم وَیحِبُّونَه أَذِلَّةٍ عَلَى الْمؤْمنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ یجَاهدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّه وَلا یخَافُونَ لَوْمةَ لائِم ذَلِک فَضْلُ اللَّه یؤْتِیه منْ یشَاءُ وَاللَّه وَاسِعٌ عَلِیم (٥٤)} (مائده:54) یعنی: «ای اهل ایمان! هر کس از شما از دین خود برگردد (و مرتد شود)، خداوند (به جای ایشان و برای جنگ با این‌ها) کسانی را خواهد آورد که خداوند ایشان را دوست دارد و آن‌ها هم خدا را دوست دارند؛ (این‌ها) نسبت به مؤمنان نرم و فروتن هستند و در برابر کافران سخت و نیرومند؛ در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای نمی‌هراسند. این فضل خدا است (که کسی چنین ویژگی‌هایی داشته باشد و) خداوند، آن را به هر کس که بخواهد، عطا می‌کند و خداوند دارای فضل فراوان است و آگاه.»
ابوبکر صدیق رضی الله عنه  نخستین کسی است که ویژگی‌های مذکور در این ایه، بر او و سپاهیانش که با مرتدها جنگیدند، منطبق می‌گردد. خدای متعال، در این ایه مجاهدانی را که با مرتدها جهاد کردند، به صفات و ویژگی‌های والا و ارزشمندی می‌ستاید و به بهترین نحو از صحابه تعریف می‌کند که با مرتدها جنگیدند:
الف) { یحِبُّهم وَیحِبُّونَه }
سلف صالح درباره‌ی اطلاق صفت محبت و دوست داشتن، به خدای متعال بر این باور بودند که این صفت، برای خدای متعال بدون بیان کیفیت است و نباید در این مورد خودسرانه تأویل و تفسیر نمود؛ بلکه خدای متعال، در صفاتش بی‌انباز و بی‌همتا است و هیچ مخلوقی با او در صفاتش شریک نمی‌باشد.[1]
خدای متعال، در این ایه بیان فرمود که تلاش‌ها و مساعی نسلی را که به خاطر دینش جهاد و مجاهدت می‌کنند، می‌پسندد و آنان را دوست می‌دارد. چراکه آنان، برای تقرب و نزدیکی به خدای متعال و از روی محبت با رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  بیش‌تر از توان و مسؤولیتشان عمل کردند و علاوه بر پرداختن به فرایض و تکالیف شرعی، خود را ملزم و موظف به انجام اعمال مستحب نیز می‌دانستند.[2] نسل مجاهد دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه  دارای صفات و ویژگی‌هایی از قبیل احسان و نیکوکاری، صبر و شکیبایی و تقوا و خداترسی بودند؛ چراکه خدای متعال، با آنان اظهار محبت و دوستی فرموده و در ایات دیگر بیان نموده که پرهیزکاران و نیکوکاران، سزاوار محبت و دوستی خداوند هستند:{ الَّذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّه یحِبُّ الْمحْسِنِینَ (١٣٤)}(آل‌عمران:134) یعنی: «(پرهیزکاران) کسانی (هستند) که در خوشی و ناخوشی و ثروت و تنگ‌دستی، بذل و بخشش می‌کنند و آنان که خشم خود را فرو می‌خورند و از مردم گذشت می‌نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.» خدای متعال می‌فرماید:{ بَلَى منْ أَوْفَى بِعَهدِه وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّه یحِبُّ الْمتَّقِینَ (٧٦)} (آل‌عمران:76) یعنی: «آری، کسی که به عهد و پیمان خود وفا کند و تقوا و پرهیزکاری پیشه نماید، (محبت خدا را به دست آورده) و همانا خداوند، پرهیزکاران را دوست دارد.»
صحابه رضی الله عنه  خدای متعال را به اندازه‌ای دوست داشتند که محبتش را بر هر چیزی مقدم می‌داشتند و با دشمنان خدا دشمنی می‌کردند. آنان، دوستان خدا را دوست داشتند و از دشمنان خدا بیزار بودند و همواره از پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم  اطاعت می‌کردند و راهش را ادامه می‌دادند. صحابه رضی الله عنه  خدای متعال را دوست داشتند؛ چراکه آن‌ها، این حقیقت را همواره به یاد داشتند که خداوند متعال، خالق و رازقشان می‌باشد و به آن‌ها نعمت‌ها و نیکی‌های زیادی ارزانی داشته است. روح و روان انسان به‌گونه‌ای است که هر کس را که به او نیکی کند، دوست می‌دارد و چه نیکی و احسانی بالاتر از این‌که خدای متعال، آدمی را در بهترین شکل آفریده و راه را به او نشان داده و وعده فرموده است که هر کس از او اطاعت نماید، به بهشت پرنعمتی می‌رود که آن‌قدر خوب است که نه چشمی همانند آن را دیده و نه گوشی تعریفش را آن‌گونه که هست، شنیده و بلکه در قلب هیچ بشری نیز چنان بهشتی خطور نکرده است. صحابه رضی الله عنه  خدایشان را شناختند و او را به نحوی دوست داشتند که تاریخ، مانندش را به خود ندیده است. دلیلش این‌که صحابه رضی الله عنه  بدون هیچ منت و درنگی داشته‌های جانی، مالی و خانوادگی خود را در راه خدا قربان می‌کردند و بلکه جان‌فشانی‌ها و قربانی‌های خود را فضل و رحمت خدای متعال بر خود می‌دانستند که درِ جهاد و شهادت‌طلبی را بر آنان گشوده و اسباب و زمینه‌های شهادت در راه خدا را برایشان فراهم نموده است و از همین جهت نیز به خوبی از عهده‌ی وظیفه‌شان در قبال جهاد برآمدند.[3]
ب) { أَذِلَّةٍ عَلَى الْمؤْمنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ }
یکی از صفات برجسته و نشانه‌های کمال مؤمن، این‌ است که در برابر مؤمنان، فروتن و متواضع و در برابر دشمن، شدید و سرسخت باشد و از خود هیبت و عزت نشان دهد.[4] بر اساس همین ویژگی بود که ابوبکر صدیق رضی الله عنه  با مرتدها وارد جنگ شد و یازده پرچم و لوای جنگی بست تا ظلم و ستم را از مؤمنان بردارد و قدرت و شوکت مرتدها را درهم‌شکند و انتقام مسلمانان را از مرتدها بگیرد و با آنان همان‌گونه برخورد نماید که با مسلمانان طوایف و قبایل خود برخورد کردند. ابوبکر رضی الله عنه  از یک‌سو با مرتدها برابر جرایمی که مرتکب شده بودند، به شدت برخورد نمود و از دیگر سو همواره به اوضاع و احوال مسلمانان رسیدگی می‌کرد. طرز برخورد ابوبکر با کنیزان و سال‌خوردگان، دلیل مهر و عطوفتش می‌باشد. مسلمانان آن دوران نسبت به هم‌دیگر عطوفت و مهربانی می‌ورزیدند و در برابر دشمنان سرسخت و نیرومند بودند و اصل مهرورزی به مسلمانان و شدت و سختی نسبت به کافران در زندگیشان نمودار بود.
ج){ یجَاهدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه وَلاَ یخَافُونَ لَوْمةَ لآئِم}
 جهاد مسلمانان با مرتدها و جنگ با دشمنان خارجی و گسترش فتوحات اسلامی، جلوه‌ای از مجاهدت‌های بی‌نظیر صحابه و مسلمانان دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه  می‌باشد. آنان، برای اعلای کلمه‌ی الله، با دشمنان خدا جنگیدند تا نظام و شریعت اسلامی حاکم گردد و خدای متعال، بدون هیچ شریک و انبازی پرستش شود. مجاهدان، جهاد کردند تا مرتدها را نابود کنند و جور و ستم را ریشه‌کن نمایند. آنان، جهاد کردند و عزت و سرافرازی را به مسلمانان هدیه نمودند و به مرتدها و دشمنان خدا، خفت و خواری چشاندند تا مردم، به اسلام بازگردند. تلاش و مجاهدت صحابه و مسلمانان به رهبری ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، از شبه‌جزیره‌ی عرب، مرکزی برای فتح دنیا ساخت که از آن چشمه‌ی صاف و گوارایی به نام اسلام جوشید تا توسط دلاورمردانی که زندگانی، آنان را مجاهد و رزم‌آور بار آورده بود، به تمام قسمت‌های زمین برسد. زندگانی ایمانی، صحابه رضی الله عنه  را کارآزمودگانی بار آورده بود که در تمام پهنه‌های تربیتی، آموزشی و جهادی سرآمد شدند و توانستند دین جهان‌شمول و آسمانی اسلام را به بنی‌نوع انسان در اقصی نقاط دنیا هدیه کنند و انسانیت را به مسیر سعادت و رستگاری سوق دهند.[5]
جهاد صحابه رضی الله عنه  با مرتدها، مقدمه و زمینه‌ای برای رشد و پرورش ایمانی و معنویشان جهت گسترش قلمرو اسلام بود. جنگ با مرتدها، توانایی‌های مجاهدان را نمایان کرد و پرده از توان فرماندهی سرداران لشکری برداشت و از آنان رزم‌آورانی صاحب‌نام و کارآزموده ساخت و شایستگی‌های سپاهیان را بروز داد که با چه نظم و انضباطی از فرماندهانشان اطاعت می‌کردند و می‌دانستند که برای چه می‌جنگند و چرا ازخودگذشتگی و جان‌فشانی می‌کنند و همین ویژگی و هدفمندی، سبب می‌شد تا اخلاص و جدیت زیادی از خود نشان بدهند.[6]
به فضل خدای متعال و جهاد صحابه و هم‌یاری و هم‌کاری آنان با ابوبکر صدیق رضی الله عنه  شبه‌جزیره‌ی عرب به‌طور کامل و یک‌پارچه زیر پرچم اسلام درآمد و خلافت و قدرتی مرکزی و البته اسلامی به مرکزیت مدینه، تمام شبه‌جزیره را در برگرفت تا همه‌ی مردم، تحت فرماندهی و رهبری یک نفر قرار بگیرند که بر اساس اسلام حکم می‌راند. پیروزی مسلمانان در جنگ با مرتدها، پیروزی اسلام بود و باعث می‌شد تا وحدت و یک‌پارچگی دینی و اسلامی، بر تعصب‌های قومی و تفرقه‌افکن، غالب گردد و دلیلی بر این شود که حکومت اسلامی به رهبری ابوبکر صدیق رضی الله عنه  می‌تواند بر سخت‌ترین و شدیدترین بحران‌ها فائق گردد.[7]
صحابه رضی الله عنه  در راه خدا جهاد می‌کردند و از آن‌جا که راهشان را درست می‌دانستند از هیچ سرزنش و خرده‌ای نمی‌هراسیدند و به راستی باور داشتند که برای احقاق حق و نابودی باطل قیام کرده‌اند.[8]
د){ ذَلِک فَضْلُ اللّه یؤْتِیه من یشَاءُ }
در این قسمت از ایه به این نکته اشاره می‌شود که محبت خدا با مجاهدان و همین‌طور دوستی صحابه با خدای متعال، فروتنی و تواضع در برابر مؤمنان و شدت و سرسختی در مقابل کفار، جهاد در راه خدا و عدم اثرپذیری از خرده‌گیری و سرزنش دیگران، همه از فضل الهی است که به هر کس از بندگان و دوستانش که بخواهد، عطا می‌کند و به هر کس که بخواهد از فضل بی‌کرانش بیش‌تر از دیگران ارزانی می‌دارد.
این‌که می‌فرماید:{ وَاللّه وَاسِعٌ عَلِیم } ، یعنی خداوند، دارای فضل فراوان است[9]و می‌داند که چه کسی سزاوار برخورداری از چنین ویژگی‌هایی است.[10]


[1] تفسير قاسمي (6/253)؛ براي بسياري همواره اين پرسش وجود دارد كه چه تفاوتي ميان اسماء و صفات الهي وجود دارد؟ صفات، از اسماء مشتق مي‌شود؛ مثلاً رحمت و مهرباني، يكي از صفات الهي است كه از نام (الرحمن) مشتق مي‌گردد. اما اسماء، از صفات مشتق نمي‌شود؛ به طور مثال، يكي از صفاتي كه در قرآن براي خداي متعال بيان شده، صفت (استواء) مي‌باشد؛ ولي با اين حال (المستوي) از اسماء الهي شمرده نمي‌شود. تفاوت ديگر اسماء و صفات در اين است كه صفات، از افعال گرفته مي‌شود و اسماء، از افعال مشتق نمي‌گردد؛ مثلاً خداوند متعال خشم و غضب مي‌گيرد و از اين‌رو (غضب) صفت است و در عين حال نمي‌توان (الغاضب: خشم‌گيرنده) را در اسماء الهي برشمرد. استعاذه (پناه‌بردن) و سوگند به اسماء و صفات الهي به‌طور مشترك جايز است. اما در دعا و عبادت و اظهار بندگي تنها مي‌توان به اسماء الهي متوسل شد: نمي‌توان عبدالكرم گفت؛ اما عبدالكريم درست است. همين طور در دعا مي‌توان خدا را به اسماء حسني ندا داد و گفت: يا كريم! و گفتن يا كرم الله جايز نيست.(مترجم)
[2] كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ از محمد قطب، ص90
[3] الإيمان و أثره في الحياة، نوشته‌ي استاد قرضاوي، ص5-12
[4] تفسير قاسمي (6/255)
[5] فقه التمكين في القرآن الكريم، ص491
[6] تاريخ صدر الإسلام، نوشته‌ي شجاع، ص142و143
[7] تاريخ الدعوة الإسلامية، از دكتر جميل مصري، ص256
[8] تفسير المنير (6/233)
[9] تفسير قاسمي (6/258)
[10] تفسير المنير (6/233)



به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

يحيى بن يمان، قال: سمعت سفيان الثوري، يقول: الحديث أكثر من الذهب والفضة وليس يدرك، وفتنة الحديث أشد من فتنة الذهب والفضة. یحیی بن یمان گفت: شنیدم که سفیان ثوری می فرمود: « (ارزش) حدیث بیشتر از طلا و نقره است ولی محسوس نیست، و فتنه و بلای حدیث (دروغ) بیشتر از بلای طلا و نقره است». ‏"حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3630
دیروز : 5831
بازدید کل: 8836944

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010