|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>ابوبکر صدیق رضی الله عنه > بررسی جامعهشناختی دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه
شماره مقاله : 2669 تعداد مشاهده : 317 تاریخ افزودن مقاله : 24/5/1389
|
بررسی جامعهشناختی دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه
با تحلیل و بررسی جامعهی اسلامی دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه به این نتیجه میرسیم که: 1ـ جامعهی صدر خلافت اسلامی، جامعهای به تمام معنا اسلامی بوده که مردمانش، ایمانی محکم به خدای متعال و روز قیامت داشته و از اینرو به طور کامل آموزههای دینی و اسلامی را بهکار میگرفته و به قدری پایبند دین و اسلام بودهاند که کمترین میزان جرایم را در طول تاریخ جوامع به خود اختصاص داده و دین، در متن زندگانی مردم قرار داشته است و چیزی حاشیهای نبوده که گاهی به آن توجه شود و گاهی به آن بیتوجهی گردد؛ بلکه دین، روح و نهاد زندگانی مردمان آن زمان بوده و در تمام شؤون زندگیشان حضور داشته و اینطور نبوده که دین را تنها انجام پارهای از عبادات ظاهری بپندارند. بلکه مسلمانان آن دوران، دین را در تمام عرصههای زندگانی (در روابط اجتماعی، خانوادگی و در تعامل با همسایگان و دوستانشان، در معاملات و باورهایشان، در کسب و کارشان، در سرپرستی از بینوایان، در امر به معروف و نهی از منکر و در نظارت بر کاردارانشان) بهکار گرفتند و دین و ارزشهای دینی را بر منشهای فردی و اجتماعی خود حاکم نمودند. این، بدین معنا نیست که آحاد و یکایک افراد آن دوران چنین وضعی داشتهاند؛ چراکه چنین حالتی در زندگانی دنیا و در هیچ جامعهای، قابل تحقق نیست. بنا بر شهادت قرآن در جامعهی رسولخدا صلی الله علیه و سلم نیز منافقانی بودهاند که به اسلام تظاهر میکرده و از درون، با دین و اسلام کینه و دشمنی داشتهاند. در همان زمان، برخی عناصر سستایمان، خیانتکار، تنبل و تنپرور وجود داشتند که همواره مایهی دردسر میشدند. البته چنین افرادی در جامعهی رسولخدا صلی الله علیه و سلم اندک و ناچیز بودند و هیچ عددی به شمار نمیآمدند که بتوانند جریان جامعهی اسلامی و شایستهی آن روز را منحرف کنند. چراکه جریان فکری و عملی آن روز، همان جریان مؤمنان راستینی بود که با جان و مالشان در راه خدا جهاد میکردند و به تعالیم و آموزههای اسلام پایبند بودند.[1] 2ـ جامعهی دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه به بالاترین سطح ارزشی و معنوی رسیده بود و چنان جامعهای نبود که ارزشهای جاهلی از قبیل همنواختی زبان، منافع مشترک و پیوند جغرافیایی، عامل اتحاد و یکپارچگی افراد آن و شکلگیری جامعه شده باشد. چراکه هر آن جامعهای که بر مبنای چنین عواملی شکل گرفته، از جامعهی آرمانی و اسلامی بدور است و در واقع جامعهای جاهلی میباشد. جامعهی دینی، جامعهای است که بر اساس ارزشهای دینی و بدون نظرداشت زبان، جنس و نژاد شکل گرفته است. نگاهی به گذشته، نشان میدهد که اسلام، تنها مکتبی است که امت را معنا کرد و جامعهای تشکیل داد که در آن منافع جغرافیایی و نژادی مطرح نبود و بلکه بر پایهی ارزشها و باورهایی دینی، رنگها و نژادهای مختلف عربی، حبشی، رومی و ایرانی را با هم پیوند داد و امت فاتح و پیروز را بر پایهی اخوت و برادری دینی با مردمان سرزمینهای فتحشده، مرتبط نمود. صدر اسلام، پرافتخارترین دورانی است که تمام ارزشهای دینی و اسلامی در آن زمان تحقق یافت و چنان جامعهای به وجود آمد که تاریخ، هرگز همانند آن را به خود ندیده است.[2] 3ـ در جامعهی دورهی ابوبکر رضی الله عنه به عنوان یک جامعهی اخلاقی، ارزشهای اخلاقی بر پایهی رهنمودها و دستورات دینی بهگونهای نهادینه شده بود که روابط زنان و مردان را عاری از هرگونه خودآرایی و فریب جنس مخالف و بدور از هرزگی و هرگونه منش، رفتار و اشارهای کرده بود که به حیا و آزرم آسیب میرساند و یا خدشه وارد میکند. در آن جامعه بدکاری و هرزگی به پایینترین مقدار ممکن رسیده بود و آنچه هم از هرزگی و فساد رخ میداد، اندک و ناچیز بود که البته هیچ جامعهای کاملاً بدان اندازه پاک نمیشود که بهطور مطلق در آن هرزگی و فسادی اتفاق نیفتد. به هر حال، مبانی رفتاری و اخلاقی آن دوران، بسی فراتر از روابط زنان و مردان بود و تمام جنبههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فکری و آموزشی را در بر میگرفت و اخلاق و منش تودهی مردم در تمام جنبهها از تجارت و معامله گرفته تا تمام روابط اجتماعی دیگر، بر اساس رهنمودهای اسلامی بود و صداقت، امانتداری، مودت و دوستی، تعاون و همکاری و خلوص و بیغل و غش بودن، شاخصهای رفتاری و اخلاقی مردمان آن زمان محسوب میشد و بدگویی، سخنچینی، تهمت و ریختن آبروی دیگران در آن جامعه هیچ جایی نداشت.[3] 4ـ جامعهی صدر اسلام و دوران خلافت ابوبکر صدیق رضی الله عنه جامعهای کوشا و پرتکاپو بود که خود را به امور سطحی و بیارزش مشغول نمیکرد و همواره به انجام کارهای بزرگ میپرداخت. جدیت و کوشش، بدین معنا نیست که انسان همیشه روی در هم کشد و چهرهای عبوس و درهمکشیده از خود به نمایش بگذارد؛ بلکه تلاش و جدیت، درونمایهای است که مردم را به خیزش و تکاپو وامیدارد و آنان را پرنشاط و بالنده میکند و فعالیت انسان را بهگونهای قرار میدهد که فراتر و جلوتر از واقعیتهای موجود هر زمان باشد و تلاش و تکاپو را برای بلندمدت، کارساز و مفید میگرداند. در جامعهی پرنشاط و بالنده، نشانی از سستی و بیحالی دیده نمیشود که افراد، در خانه و بیرون از خانه از کثرت بیکاری، به فکر وقتکشی و گذراندن زمان باشند.[4] 5 ـ جامعهی بالندهی دورهی صدیقی، جامعهای بود که بهسان سربازی همیشه آماده و فعال، دست در کار و فعالیت بود و سرشت و نهادی سربازگونه داشت و با وجودی که جنگ و جهاد، بخش عظیمی از زندگانی و حیاتش را گرفته بود، تنها به جنگ و جهاد در راه خدا نمیاندیشید و ضمن پرداختن به چنین کار ستبر و بزرگی، از سایر جنبهها نیز غفلت نمیکرد. هر یک از افراد آن جامعه، در هر موقعیتی آماده بود تا به انجام وظیفهای بپردازد که به او محول میشد و از اینرو نیز جامعهی آن زمان، نیازمند تشکیلات اداری و نظامی خاصی نبود؛ چراکه آن جامعه، به خودی خود برای دفاع از عقیده و آرمان اسلام، احساس مسؤولیت میکرد و در آحاد افراد جامعه، سرزندگی و بالندگی و مسؤولیتپذیری در عرصههای مختلف موج میزد.[5] 6 ـ جامعهی زمان خلیفهی اول، جامعهای عبادتگزار بود که روح عبادت و بندگی خدای متعال، در آن کاملاً نمودار بود و عبادت را تنها انجام فرایض شرعی یا پرداختن به برخی از نوافل و مستحبات نمیدانست و عبادت را به گستردگی تمام اعمال و کردار نیک میشناخت و هر کوشش و تلاشی را که به رضای خداوند انجام میداد، عبادت میدانست. حاکم آن جامعه، مردمانش را به عبادت فرامیخواند و معلم قرآن و آموزگار فقه و معارف نیز روح عبادت را در مردم پرورش میداد؛ بازرگانش، در خرید و فروش، حکم خدا را در نظر میگرفت و تجارتش از روح عبادت و بندگی برخوردار بود. زنان و بانوان آن جامعه نیز روح عبادت را در خانههایشان دمیده بودند. آحاد جامعهی دورهی ابوبکر رضی الله عنه خود را در قبال دیگران مسؤول میدانستند و همواره به ارشاد رسول اکرم صلی الله علیه و سلم توجه داشتند که: «هر یک از شما نگهبان و مسؤول زیردستانش میباشد.»[6] آنچه برشمردیم، مهمترین ویژگیهای دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه بود که آن جامعه را بهترین نمونهی جامعهی دینی و آن دوران را دوران نمونه و الگوساز تاریخ اسلام قرار داد و سبب شد تا دین اسلام با شتاب و سرعت شگفتانگیزی گسترش یابد. حرکت فتوحات اسلامی که در عصر ابوبکر صدیق رضی الله عنه آغاز شد، سریعترین حرکتی بود که در کمتر از پنج سال قلمرو اسلامی را از غرب تا اقیانوس و ازشرق تا هند گسترش داد که قطعاً چنین پیشرفتی در خور افتخار و یادآوری است. پذیرش اسلام از سوی مردم مناطق فتحشده، بدون هیچ فشار و اجباری از ویژگیهای دوران ابوبکر صدیق رضی الله عنه است. خوبیها و نشانههای جامعهی اسلامی که در دید مردم تازگی و زیبایی بینظیری داشت، سبب میشد تا به اسلام علاقهمند شوند و در برابر اسلام گردن نهند.[7]
[1] كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ ص100 [2] مرجع سابق، ص101 [3] مرجع سابق، ص102 [4] مرجع سابق، ص102 [5] نگاه كنيد به مرجع پيشين. [6] همان منبع. [7] كيف نكتب التاريخ الإسلامي؟ ص103
به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|