Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "مطل الغني ظلم" (متفق عليه)، يعنى: «ظلم است كه توانگر اداي قرض را به تأخير بياندازد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>ابوبکر صدیق رضی الله عنه > ماجرای نخستین هجرت ابوبکر رضی الله عنه (هجرت به حبشه)

شماره مقاله : 2638              تعداد مشاهده : 295             تاریخ افزودن مقاله : 23/5/1389

ماجرای نخستین هجرت ابوبکر رضی الله عنه  (هجرت به حبشه)


عایشه رضی الله عنها می‌گوید: از آن وقت که به سن تشخیص رسیده و پدر و مادرم را به یاد می‌آورم، آن‌ها را مسلمان و بر دین اسلام، به خاطر دارم؛ هیچ روزی بر ما نمی‌گذشت مگر آن‌که رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم ، صبح و شام به خانه‌ی ما می‌آمدند. زمانی که اذیت و آزار کفار بر ضد مسلمانان، شدت گرفت، ابوبکر رضی الله عنه  به قصد هجرت به حبشه از مکه بیرون شد، در محل (برک الغماد) با رییس قبیله‌ی (قاره) از بنی‌هون بن خزیمه یعنی ابن‌دغنه[1] ملاقات کرد. ابن‌دغنه که ابوبکر رضی الله عنه  را خوب می‌شناخت، پرسید: «کجا می‌روی؟» ابوبکر رضی الله عنه  فرمود: «قوم من، مرا بیرون کرده‌اند و می‌خواهم در زمین، گشت و گذار نموده، در جایی سکونت کنم که بتوانم پروردگارم را عبادت نمایم.» ابن‌دغنه گفت: «ای ابوبکر! برای امثال تو، نه شایسته است که خودشان بیرون شوند و نه زیبنده است که کسی، آن‌ها را بیرون کند؛ چراکه تو، دستِ ندار را می‌گیری؛ صله‌ی رحم می‌کنی؛ یتیم و ضعیف را سرپرستی می‌نمایی؛ مهمان‌نواز هستی و در سختی‌ها، یاور مصیبت‌زدگانی؛ من، تو را پناه می‌دهم و تحت امان و حمایت خود، اعلام می‌کنم. پس بازگرد و خدایت را در شهر خودت عبادت کن.» ابوبکر رضی الله عنه  به همراه ابن‌دغنه به مکه بازگشت. ابن‌دغنه، شبانگاه به ملاقات سران قریش رفت و گفت: «ابوبکر، کسی نیست که امثال او، وطنشان را ترک کنند و یا آن‌ها را از شهرشان بیرون برانند. مگر می‌خواهید کسی را از شهرش اخراج کنید که به بینوایان و مستمندان، یاری می‌رساند و پیوند خویشاوندی را پاس می‌دارد؛ سرپرستی یتیمان را عهده‌دار می‌شود و بار زندگیشان را بر دوش می‌کشد و به بلازدگان کمک می‌نماید؟»
سران قریش، پناه‌دهی ابن‌دغنه را پذیرفتند و گفتند: «به ابوبکر بگو: خدایش را در خانه‌اش عبادت کند، همان‌جا نماز بگزارد و هرچه می‌خواهد، قرآن بخواند؛ اما ما را با نماز و عبادتش نیازارد و این کارها را آشکارا انجام ندهد. ما، از این می‌ترسیم که نماز و عبادت ابوبکر، زنان و فرزندانمان را در فتنه بیندازد و باعث شود که آن‌ها، از دین جدید متأثر شوند.» ابن‌دغنه، خواسته‌ی قریش را با ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، درمیان گذاشت. ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، مدتی را به همین منوال، سپری نمود و فقط در خانه‌اش عبادت می‌کرد و آشکارا و بیرون از خانه‌اش نماز نمی‌خواند تا این‌که به این پنهان‌کاری، تاب نیاورد و به قصد دعوت و جلب دیگران به اسلام، در صحن ورودی خانه‌اش، جایی برای سجده و نماز و تلاوت قرآن درست کرد. زمانی که ابوبکر رضی الله عنه  در پیشگاه خانه‌اش، به عبادت می‌پرداخت، زنان و فرزندان مشرکان، اطرافش جمع می‌شدند و با شگفت و تعجب به او نگاه می‌کردند. ابوبکر رضی الله عنه ، شخص نرم‌دل و گریانی بود که هنگان تلاوت قرآن، نمی‌توانست جلویش را بگیرد و به‌قدری می‌گریست که دل‌های زنان و کودکان نظاره‌گر را نرم و متأثر می‌کرد. از این‌رو کفار قریش، در هراس افتادند و برای ابن‌دغنه پیام فرستادند که : «ما، پناه‌دهی تو درباره‌ی ابوبکر را پذیرفتیم مشروط به این‌که فقط در خانه‌اش عبادت کند؛ اما ابوبکر، این شرط را رعایت نکرده و در صحن خانه‌اش، جایی برای سجده و عبادت، ساخته و آشکارا در آن‌جا به خواندن نماز و تلاوت قرآن می‌پردازد. ما می‌ترسیم که زنان و فرزندانمان، به فتنه افتند و از او متأثر شوند. بنابراین ابوبکر را از ادامه‌ی این کار باز دار؛ اگر بخواهد، می‌تواند در خانه‌اش، خدایش را عبادت کند و اگر حاضر به پذیرش این شرط نشد، از او بخواه که عهد و امان تو را بازپس دهد که ما، نه دوست داریم عهد و پیمان تو را بشکنیم و نه حاضریم که ابوبکر، آشکارا، خدایش را عبادت کند.»
ابن‌دغنه، نزد ابوبکر رضی الله عنه  رفت و گفت: «تو، از پیمانی که به خاطرت با قریش بسته‌ام، آگاهی؛ اگر حاضری به شروط آن پیمان عمل کنی، پس خدایت را در خانه‌ات عبادت کن و گرنه آن پیمان را فسخ نما و از امان من بیرون بیا که من، پس از این هیچ تعهدی نسبت به تو نمی‌دهم. زیرا دوست ندارم، قریش به تو تعرضی کنند و درمیان عرب‌ها، شایع شود که ابن‌دغنه، در مورد کسی قرار پناهندگی بسته و پیمانش، شکسته شده است.» ابوبکر رضی الله عنه  فرمود: «امان و پیمانت را به تو برمی‌گردانم و به امان و پناه خدا، راضی و خرسندم.»[2]
هنگامی که ابوبکر رضی الله عنه ، از امان ابن‌دغنه درآمد، یکی از سفیهان و سبک‌سران قریش، ابوبکر رضی الله عنه  را دید که به سوی کعبه می‌رود. آن شخص جاهل و سبک‌سر، بر روی ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، خاک ریخت. ولید بن مغیره یا عاص بن وائل از آن‌جا می‌گذشت که ابوبکر صدیق رضی الله عنه  به او فرمود: «این احمق را می‌بینی که با من چه می‌کند؟» ولید یا عاص گفت: «تو، خودت با خود، چنین کرده و این بلا را بر سر خود آورده‌ای.» ابوبکر صدیق رضی الله عنه  فرمود: «خداوندا، چقدر صبرت زیاد است! خداوندا، چه‌قدر بردبار و حلیم هستی!»[3]
 
درس‌ها و آموزه‌های این ماجرا:
1ـ ابوبکر رضی الله عنه ، پیش از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ، از چنان عزت و جایگاهی درمیان قومش برخوردار بود که ابن‌دغنه به او می‌گوید: «امثال تو، نه شایسته است که خودشان بیرون شوند و نه زیبنده است که کسی، آن‌ها را بیرون کند؛ چراکه تو، دستِ ندار را می‌گیری؛ صله‌ی رحم می‌کنی؛ یتیم و ضعیف را سرپرستی می‌نمایی؛ مهمان‌نواز هستی و در سختی‌ها، یاور مصیبت‌زدگانی…» بنابراین ابوبکر رضی الله عنه ، درمیان قومش از چنان جایگاهی برخوردار بوده که هیچ دلیلی به‌جا نمی‌ماند که او، به خاطر جاه‌طلبی و یا سلطه‌جویی، مسلمان شده باشد. قطعاً مسلمان شدن ابوبکر رضی الله عنه ، فقط به خاطر خدا و رسولش بوده که در پی آن، به سختی‌های زیادی، آزموده شده است. به عبارت دیگر ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، از مسلمان شدن، هیچ قصد و چشم‌داشتی جز رضای خداوند، نداشته است؛ چراکه پس از مسلمان شدن، ناگزیر شد تا برای عبادت پروردگارش، خانواده و زادگاه و خویشانش را ترک کند.[4]
2ـ توشه‌ی ابوبکر رضی الله عنه  برای دعوت، قرآن کریم بود. از این‌رو برای حفظ، فهمیدن و عمل کردن به قرآن، کوشش زیادی نمود و همین توجه بسیار به قرآن و آموزه‌های قرآنی، از ابوبکر رضی الله عنه ، دعوت‌گری ساخت که نه به زبان، بلکه با تلاوت قرآن، به‌طرز شگفت‌آوری دعوت داد تا بُنِ افکار و ژرفای اندیشه‌ها را هدف دعوتش قرار بدهد و ضمن در نظر داشتن اوضاع و احوال شنوندگان و ارائه‌ی دلایل محکم و علمی، موضوع دعوتش را عمیق و زنجیروار، عرضه نماید.[5]
ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، هنگام تلاوت قرآن، دگرگون و گریان می‌شد که این، دلیل یقین کامل و حضور قلبش با خدا و ایاتی است که تلاوت می‌نمود. بستر و انگیزه‌ی گریه، اندوه شدید و یا شادی بسیار است. مؤمن واقعی نیز همواره از هدایت و رهنمود الهی، شادمان و خرسند می‌باشد و در عین حال از این می‌ترسد که مبادا ذره‌ای از راه راست منحرف شود. تلاوت قرآن، هر مؤمنی را که همانند ابوبکر رضی الله عنه ، دارای احساس زنده و فکر بیدار باشد، به یاد آخرت و حساب و کتاب آن جهان و هم‌چنین عذاب و پاداش آن‌جا می‌اندازد و نشانه‌اش، در خشوع و فروهشتگی بدن و سرازیر شدن اشک، پدیدار می‌گردد و در بینندگان و نظاره‌گران، اثر می‌کند. مشرکان مکه، از این ترسیدند که مبادا گریه‌های ابوبکر رضی الله عنه ، در زنان و بچه‌هایشان اثر بگذارد و باعث گرایش آنان به اسلام شود.[6]
ابوبکر رضی الله عنه ، دست‌پرورده‌ی رسول اکرم صلی الله علیه و سلم  بود؛ او، کتاب خدا را حفظ کرد، آن را در زندگیش به‌کار بست و در آن تأمل و اندیشه‌ی بسیاری نمود. او، هیچ گاه بدون دانش سخن نمی‌گفت؛ یک بار که از او درباره‌ی یکی از ایات قرآن، سؤالی کردند و او، پاسخش را نمی‌دانست، فرمود: «کدامین زمین، مرا در خود جای می‌دهد و کدامین آسمان، بر من سایه می‌افکند و مرا در زیر چترش، جا می‌دهد که من، درباره‌ی کتاب خدا، چیزی بگویم که منظور و خواست خدا از آن، چیز دیگری بوده است؟»[7]
سخنان زیادی از ابوبکر رضی الله عنه  نقل شده که نشان‌گر تدبر و تفکر او در ایات قرآن است؛ از جمله: «خداوند متعال، در قرآن سخن از کسانی به میان آورده که آن‌ها را به بهترین اعمالشان، پاداش می‌دهد و بدی‌هایشان را می‌آمرزد؛ شخصی می‌گوید: من، کجا و این‌ها کجا؟ و دیگری می‌گوید: من، از این‌ها نیستم. در حالی که او از جرگه‌ی آنان می‌باشد.»[8] ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، هرگاه در فهم ایه‌ای با مشکل روبرو می‌شد، با کمال ادب و احترام از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  درباره‌اش پرس و جو می‌کرد. ایه‌ی123 سوره‌ی نساء نازل شد و خداوند متعال فرمود: { لَیسَ بِأَمانِیکم وَلا أَمانِی أَهلِ الْکتَابِ منْ یعْملْ سُوءًا یجْزَ بِه وَلا یجِدْ لَه منْ دُونِ اللَّه وَلِیا وَلا نَصِیرًا (١٢٣)}
یعنی: «(فضیلت و برتری و بهشت و نعمت‌های آن،) نه به آرزوهای شما است و نه به آرزوهای اهل کتاب؛ هر کس که کار بدی کند، در برابر آن کیفر داده می‌شود و کسی جز خدا را یار و یاور نخواهد یافت.»
ابوبکر صدیق رضی الله عنه  عرض کرد: «ای رسول‌خدا! این‌که مصیبت و کمر‌شکن است؛ مگر کسی از ما هست که گناهی نکرده باشد؟» رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  فرمودند: (یا أبابکر، ألست تنصب؟ ألست تحزن؟ ألست تصیبک الأواءُ؟ فذلک مما تجزون به)[9] یعنی: «ای ابوبکر! ایا رنجور و آزرده نمی‌شوی؟ ایا تو را حزن و اندوه نمی‌گیرد؟ ایا به تو سختی و ناراحتی نمی‌رسد؟ همین‌ها، کیفر اعمال شما است.»
ابوبکر رضی الله عنه  مفسر قرآن نیز بود و برخی از ایات قرآن را تفسیر کرده است:
{ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّه ثُم اسْتَقَاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهم الْملائِکةُ أَلا تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کنْتُم تُوعَدُونَ (٣٠)} (فصلت:30)
یعنی: «همانا کسانی که می‌گویند: پروردگار ما، خدا است و سپس استوار و پابرجا (بر این عقیده) می‌مانند، (در واپسین لحظات زندگیشان،) فرشتگان به پیش ایشان می‌ایند (و به آن‌ها مژده می‌دهند) که نترسید و غمگین نباشید و شما را مژده باد به بهشتی که (در دنیا به آن) وعده داده می‌شدید.»
ابوبکر رضی الله عنه ، درباره‌ی این ایه فرموده است: «آنان، کسانی هستند که هیچ‌گاه توجهشان، از جانب خدا به چپ و راست نمی‌گردد و دل‌هایشان، هرگز متوجه غیر او نمی‌شود؛ آن‌ها، تنها بر خدا توکل می‌کنند و بر غیر او توکل و اعتماد نمی‌نمایند؛ فقط خدا را دوست دارند و کسان دیگری را در محبت با خدا، شریک نمی‌کنند؛ آنان، کسانی هستند که نه از روی منفعت‌طلبی و یا دفع مضرت، بلکه خالصانه، دل‌داده‌ی خداوند متعال شده و تنها به او دل بسته‌اند و از غیر او نمی‌هراسند و نگاه و توجه قلوبشان، به سوی غیر خدا نمی‌رود.»[10]
دعوت‌گران و داعیان الی الله همواره باید با قرآن، انس داشته باشند، تلاوتش کنند، در آن بیندیشند و گنج‌ها و معارف آن را برای مردم بیرون کشند و جنبه‌های مختلف اعجاز قرآن اعم از بلاغت و اعجاز علمی و تشریعی آن را برای مردم تشریح کنند و راه‌کارهای ارائه‌شده در قرآن را برای رهایی انسان‌های معذب در جنگ‌ها و گرفتار در انواع غم و غصه، با شیوه‌‌ای درست و مناسب و موازی و همگام با پیشرفت در ابزار دعوت و ارتباطات، بیان کنند. ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، چه خوب و بجا دریافته بود که تلاوت و قرائت قرآن درمیان قریشیان و به‌طور علنی، یکی از مؤثرترین راه‌ها و ابزارهای دعوت الی الله می‌باشد.[11]


[1] گفته شده كه نام ابن‌دغنه، حارث بن يزيد يا ربيعه بن رفيع بوده است.
[2] فتح‌الباري (7/274)
[3] البدية و النهاية (3/95)
[4] استخلاف ابي‌بكر الصديق، ص134
[5] تاريخ الدعوة إلي الإسلام في عهد الخلفاء الراشدين، ص88
[6] التاريخ الإسلامي از حميدي (19/209)
[7] تاريخ الخلفاء از سيوطي، ص117؛ اين روايت، منقطع مي‌باشد.
[8] الفتاوي از ابن‌تيمية (6/212)
[9] روايت احمد (1/11)؛ شيخ شاكر، سند اين روايت را ضعيف دانسته كه البته صحت آن، بنا بر طرق و شواهد ديگر، محرز مي‌گردد. نگاه كنيد به: مسند امام احمد، شماره‌ي68
[10] الفتاوي (28/22)
[11] تاريخ الدعوة الإسلامية في عهد الخلفاء، ص95


به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قول احمد بن حنبل: در مورد دین خود از هیچکدام این‌ها تقلید مکن، آنچه ‌از پیامبر صلی الله علیه و سلم و اصحاب او آمده را بگیر، سپس در مورد اقوال تابعین انسان اختیار دارد.(مسائل الامام احمد، ابی داود ص 276).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3028
دیروز : 5831
بازدید کل: 8836342

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010