|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مسائل فقهی>زنا > زنای چشم
شماره مقاله : 2395 تعداد مشاهده : 380 تاریخ افزودن مقاله : 9/5/1389
|
خداوند متعال ميفرمايد: "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ" (النور: 30) "به مردان با ايمان بگو: ديدگان خود را (از نگريستن به نامحرم) فرو بندند" (علما با اين آيه و برخى احاديث بيامبر صلى الله عليه و سلم، بر تحريم نگريستن مردان به سوي نامحرمان استدلال ميكنند) "وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ" "و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را (از نگريستن به نامحرم) فرو بندند" (علما با اين آيه، و برخى احاديث بيامبر صلى الله عليه و سلم، بر تحريم نگريستن زنان به سوي نامحرمان استدلال ميكنند) "إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً" (الإسراء: 36) "هر آئينه گوش، چشم و دل از هر يک پرسيده مي شود" "يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ" (غافر: 19) "مي داند نگاه هاي پنهان را و آنچه را دل ها پنهان مي دارد" و از پيامبر صلى الله عليه و سلم نقل شده است كه فرمودند: "كُتِبَ على ابْنِ آدم نَصِيبُهُ مِنَ الزِّنَا مُدْرِكٌ ذلكَ لا محالَة: الْعَيْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَر، والأُذُنَانِ زِنَاهُما الاستِماع، واللِّسَانُ زِنَاهُ الْكَلام، وَالْيدُ زِنَاهَا الْبَطْش، والرَّجْلُ زِنَاهَا الخُطَا، والْقَلْب يَهْوَى وَيَتَمنَّى ، ويُصَدِّقُ ذلكَ الْفرْجُ أوْ يُكَذِّبُهُ" (متفقٌ عليه) يعنى: "بر فرزند آدم بهره اش از زنا نوشته شده که خواهي نخواهي آنرا در مي يابد، چشم زناي آن نگريستن است، و دو گوش زناي آن شنيدن است، و زبان زناي آن سخن گفتن است، و دست زناني آن به چنگ گرفتن است و پا زناي آن گام زدن است و دل اميد و آرزو مي کند و شرمگاه آن را راستگو و يا دروغگو مي سازد." بنابراين زناى چشم نگاه شهوت انگيز به نامحرم است و در واقع مانند نيزه اى زهراگين از طرف شيطان ميباشد كه با اين نظر پله پله يك شخص را بسوى گناه بزرگتر ميكشاند، و براى همين خداوند ما را از پله هاى شيطانى تحذير داده است و ميفرمايد: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ..." ﴿النور: 21﴾ "اي كساني كه ايمان آوردهايد، از گامهاي شيطان پيروي نكنيد و هر كس كه از گامهاي شيطان پيروي كند، بداند كه او (شيطان) به فحشا و منكر فرمان ميدهد" و يكى از اسبابى كه ممكن است يك شخص دچار چشم چرانى شود نشتن و صحبت كردن با ديگران در راه مردم ميباشد، و پيامبر صلى الله عليه و سلم از اين مسئله تحذير داده است و فرمودند: "إيَّاكُمْ والجُلُوسِ في الطُّرُقَات"، قَالُوا: يَارَسُول اللَّه مالَنَا مِنْ مجالِسِنا بُد: نَتَحَدَّثُ فيها. فَقالَ رسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: "فإذا أبَيْتُمْ إلاَّ المجْلِس، فأَعْطُوا الطَّرِيقَ حَقَّهُ"، قَالُوا: ومَا حَقُّ الطَّرِيق يَارَسُولَ اللَّه؟ قَال: "غَضَّ البصر، وكَفُّ الأذَى ، وردُّ السَّلام، والأمْرُ بِالمَعْرُوفِ والنَّهىُ عنِ المُنْكَرِ" (متفقٌ عليه) يعنى: "از نشستن در راهها بپرهيزيد"، گفتند: يا رسول الله صلي الله عليه وسلم ما چاره اى از اين نشستن هاي مان نداريم که در آن صحبت مي کنيم. رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: "پس هرگاه ناگزير از نشستن شده ايد، حق راه را بدهيد"، گفتند: حق راه چيست، يا رسول الله صلي الله عليه وسلم؟ فرمود: "پوشيدن چشم، خود داري از اذيت و آزار و جواب دادن سلام و امر به کارهاي پسنديده و نهي از کارهاي بد". و در حديثى ديگر از أبي طلْحةَ زيْدِ بنِ سهْلٍ رَضِىَ اللَّه عنْهُ وارد شده است كه گفت: " كُنَّا قُعُوداً بالأفنِيةِ نَتحَدَّثُ فيها فَجَاءَ رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فَقَامَ علينا فقال: « مالكُمْ وَلمَجالِسِ الصُّعُدات؟ » فَقُلنا: إنَّما قَعدنَا لغَير ما بَأس: قَعدْنَا نَتَذاكر، ونتحدَّث. قال: « إما لا فَأدُّوا حَقَّهَا: غَضُّ البصر، ورَدُّ السَّلام، وحُسْنُ الكَلام » (روايت مسلم). از ابو طلحه، زيد بن سهل رضي الله عنه روايت است که گفت: ما در پيشروي خانها نشسته بوديم و در آن صحبت مي کرديم. رسول الله صلي الله عليه وسلم آمده و بالاي سر ما ايستاده و فرمود: "چرا به راهها مجلس مي کنيد؟ از مجالس راهها بپرهيزيد" گفتيم: ما براي کاري ننشستيم که باکي ندارد، نشستيم مسائل (علمي) را با هم بازگو نموده و صحبت مي کنيم. فرمود: "وقتي که آن را ترک نمي کنيد، پس حق آن را ادا کنيد، پوشيدن چشم و جواب دادن سلام و نيکوئي سخن" و راه ديگر از جلوگيرى از چشم چرانى چشم گرداندن از زن نامحرم از همان اول است، در روايتى آمده است كه: جَرِير رضي اللَّه عنْهُ قَال: سألْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم عَنْ نَظَرِ الفجأةِ فَقَال: « اصْرِفْ بصَرَك » (روايت مسلم). يعنى: "از جرير رضي الله عنه روايت شده که گفت: از رسول الله صلي الله عليه وسلم در مورد نگريستن ناگهاني پرسش نمودم، فرمود: "چشمت را بگردان". همچنين در حديث صحيح آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و سلم به حضرت على رضي الله عنه فرمودند: "يا علي، لاتتبع النظرة النظرة، فان لك الأولي وليس لك الأخرة"، يعنى: "اي علي! نگاه دوم، نگاه اول را دنبال نكند زيرا نگاه اول از تو بخشوده است اما نگاه دوم چنين نيست". و همچنين وارد شدن در زنان نامحرم، سبب گناه و چشم چرانى ميشود: پيامبر صلى الله عليه و سلم در اينمورد فرمودند: "إيَّاكُمْ وَالدُّخُولَ عَلَى النِّسَاءِ"، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الأنْصَارِ أفَرأيْتَ الْحمْو؟ قال: « الْحمْوُ المَوْت" (متفقٌ عليه) يعنى: "از وارد شدن بر زنان بپرهيزيد"، مردي از انصار گفت: نزديکان شوهر چطور؟ پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "نزديکان شوهر مرگ است" (يعنى بسيار خطرناك است). و همچنين خلوت كردن با زنان نا محرم ممكن است سبب نگاه شهوت انگيز كردد، بيامبر صلى الله عليه و سلم فرموند: "لا يَخْلُوَنَّ أحدُكُمْ بِامْرأةٍ إلاَّ مَعَ ذِي مَحْرَمٍ" (متفقٌ عليه) يعنى: "هيچ مردي با زني خلوت نکند، مگر به حضور کسي که محرم است". و ناگفته نماند كه نگاه شهوت آميز به روي پسر نوجوان زيباى امرد نيز به اتفاق ائمه حرام است. صاحب تفسير «الاساس» ميگويد: «اما كساني كه نگاه به سوي امردان را، نگاه به سوي مظاهر جمال الهي ميدانند و اين كار را راهي به سوي خداوند ميشناسند ـ چنان كه بعضي از گروههاي مدعي تصوف و عرفان چنين ميكنند ـ بايد گفت كه اين سخنشان كفري بزرگتر از كفر پرستشگران بتان و كفر قوم لوط است و اينگروه از بدترين زنديقان مرتدي هستند كه قتلشان به اجماع كل امت واجب است...». و راههاى ديگر علاج نگاه شهوت انگيز به ديگران ازدواج ميباشد، خداوند متعال ميفرمايد: "وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ" (32) «و همسر دهيد ايم هايتان (مرد بيهمسر و زن بيشوهر) را و غلامان و كنيزان درستكار خود را، اگر فقير باشند خداوند از فضل خويش آنان را توانگر خواهد كرد و خداوند گشايشگر داناست» و همچنين با عفت و پاكدامنى پيشه كردن، خداوند بنده عفيف را حفظ ميكند، و ميفرمايد: "وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ..." (النور : 33) «و كساني كه اسباب ازدواج را نمييابند، بايد پاكدامني پيشه كنند تا خدا آنان را از فضل خويش بينياز گرداند» يعني: كسانيكه هزينههاي ازدواج ـ از قبيل مهر و نفقه ـ را نمييابند، يا كساني كه همسر مناسبي نمييابند، بايد از فروافتادن در باتلاق زنا و حرام، عفت و پاكدامني ورزند؛ با روزه گرفتن، تفكر، ذكر و دوري جستن از هر منظره تهييج كنندهاي، تا اينكه خداوند آنان را از فضل خويش بينياز گرداند، يعني: برايشان روزيي عنايت كند كه به وسيله آن توانگر شده و قدرت ازدواج را پيدا كنند. در حديث صحيح آمده است: «سه كس اند كه ياري نمودنشان بر خداي عزوجل حق و ثابت است: 1 ـ نكاحكنندهاي كه قصد عفت و پاكدامني دارد. 2 ـ مكاتبي كه قصد دارد تا با پرداخت وجه آزادي خود، از قيد بردگي آزاد شود. 3 ـ مجاهد در راه خدا». پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "يا معشر الشباب، من استطاع منكم الباءة فليتزوج، فانه اغض للبصر و احصن للفرْج" (بخارى : 5066/112/9 و مسلم : 1400/1018/2) "اي جماعت جوانان، هر کس از شما که توانايي ازدواج را داشته باشد پس ازدواج کند؛ زيرا ازدواج بهتر چشم را (از حرام) ميپوشاند و بهتر فرج را (از حرام) محافظت ميکند، و کسي که نتوانست (ازدواج کند) بايد روزه بگيرد؛ چون روزه او را از حرام نگاه ميدارد (زيرا شهوت جنسي او را کم ميکند) ولى از انجاييكه بنى ادم در برابر شهوت ضعيف است و معصوم نيست، خداوتند متعال راههاى ديگرى براى نجات از اين معاصى قرار داده است و آنهم توبه و بازگشت به سوى خداوند هست، لذا در آخر آيات سوره نور پس از تحذير از نگاه شوت انگيز به نامحرم فرمودند: "وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ" (النور : 31) «و اي مؤمنان! همگي به درگاه خدا توبه كنيد تا اينكه رستگار شويد» نسفي ميگويد: «بنده هر چند كوشش كند، باز هم در امتثال اوامر و نواهي خداي متعال از سهو و قصور خالي نيست، از اين جهت است كه حق تعالي تمام مؤمنان را به توبه سفارش كرده است». و همچنين در آيه ديگرى فرمودند: "وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفي النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ الَّليْلِ إِنَّ الحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ" (هود : 114) "و برپا داريد نماز را در دو طرف روز و در تاريکي شب که همانا نيکي ها بدي ها را محو مي کند". و پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "و اتبع السيئة الحسنة تمحها" (حديث صحيح)، يعنى: "و دنبال گناه (اكر مرتكب شدي) اعمال نيكو انجام بده آنرا پاك ميكند" بنابراين اگر كسى در برابر شهوتش ضعف كرد و مرتکب گناه شد نبايد مايوس شود بلكه بايد با توبه و استغفار و اعمال صالح آن اعمال را پاك كند تا فرداى قيامت نزد خداوند صحيفه اعمالش سفيد باشد. و بطور خلاصه نظرهاى حرام عبارتند از: 1 ـ عورت مرد با مرد: نگريستن مرد به سوي تمام بدن مرد ديگري ـ بجز ما بين ناف تا زانوي او ـ جايز است . البته براي مردان خوابيدن در كنار هم جايز نيست زيرا رسول خدا صلى الله عليه و سلم زنان و مردان را از خوابيدن و همبستر شدن در زير يك جامه با هم جنس خود نهي كردهاند. همآغوش شدن و روبوسي مرد با مرد نيز مكروه است، مگر اينكه شخص فرزند خود را از روي شفقت ببوسد. گفتني است كه مصافحه با دست مستحب است چنانكه در حديث شريف آمده است. 2 ـ عورت زن با زن: همانند عورت مرد با مرد است و در هنگام بيم فتنه، خوابيدن زنان با يكديگر در پهلوي هم جايز نيست. 3 ـ عورت زن با مرد: اگر زن نسبت به مرد بيگانه بود، تمام بدن وي نسبت به او عورت است و نگاهكردن به سوي چيزي از بدن وي با شهوت جايز نيست. نگاه كردن به سوي زن بيگانه براي خواستگاري، در هنگام دادوستد، در هنگام تحمل و برعهده گرفتن شهادت و نيز براي پزشك امانتدار جايز است. 4 ـ عورت مرد با زن: اگر مرد نسبت به زن بيگانه بود، عورت مرد نسبت به وي از ميان ناف تا زانوست. صاحب تفسير «في ظلال القرآن» ميگويد: «هدف اسلام، به وجود آوردن جامعه پاكيزهاي است كه شهوتها در هر آن و هر لحظه، در آن برانگيخته نشود زيرا انگيزش لحظه به لحظه و بيمهار شهوت، به آنچنان آتشفشان شهوانياي ميانجامد كه نه خاموش ميشود و نه سيراب... لذا يك لحظه نگاه خائنانه، يك لحظه حركت عشوهگرانه و تهييجكننده، يك صحنه از آرايش شهوت برانگيز و يك منظره از پيكره برهنه... كافي است كه اين آتشفشان جنونوار حيواني را تحريك كرده و زمام اعصاب و اراده را از كف با كفايتان بربايد، چه رسد بهشهوت بارگان بيهنري كه هميشه در گنداب شهوتبارگي ميلولند.. و مُسَلّم است كه نتيجتاً چيزي جز هرج و مرج بيمهار شهواني، يا بيماريهاي عصبي وعقدههاي رواني ناشي از سركوب شهوت بعد از تهييج پياپي آن نيست». نكات پايين ابن قيم الجوزيه در كتابش "الجواب الكافي" ذكر كرده است كه جالب ديديم آنرا براى فايده ذكر كنيم: "10 فايده براي كسي كه از نگاهش محافظت كند": 1- اطاعت از دستور خداوند كه بالاترين سعادت براي بنده در زندگي و معادش است و هيچ چيز براي بنده در دنيا و آخرت سودمند تر از امتثال به اوامر پروردگار متعال نيست و كسي در دنيا و آخرت سعادتمند نمي شود مگر با اطاعت از اوامر او و هيچ كس در دنيا و آخرت بدبخت نخواهد شد مگر با زيرپا گذاشتن اوامر پروردگارش. 2- مانع از رسيدن اثر تير مسمومي است كه چه بسا سبب هلاكت قلب مي شود. 3- انس به خداوند و توجه نسبت به او را به ارمغان مي آورد زيرا رها نمودن نگاه، قلب را متفرق و متشتت ساخته و او را از خداوند دور مي كند و هيچ چيزي براي بنده مضرتر از رها نمودن نگاه نيست كه سبب وحشت در ارتباط بنده و پروردگارش مي شود. 4- قلب را نيرومند و شادمان مي گرداند در حالي كه رها نمودن نگاه سبب ضعف و اندوه آن ميشود. 5- نور را براي قلب بدست آورده، چنانچه رها نمودن آن، تاريكي را فراچنگ مي آورد و به همين دليل است كه خداوند پس از آيه غض بصر( پايين انداختن نگاه و محافظت از آن) آيه نور را آورده و مي فرمايد: "قُلْ لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ" (به مومنان بگو كه نگاهشان را پايين بياندازند و از شرمگاهشان محافظت نمايند). سپس بعد از اين آيه مي فرمايد: {اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ{ گويي مثال نورش در قلب بنده مؤمن كه به اوامر خداوند چنگ زده و از نواهيش دوري نموده اينچنين است و هنگامي كه قلب روشن شود سيل خوبيها از هر طرف به سوي آن روي آورده و در مقابل هنگامي كه قلب تاريك و ظلماني شود ابرهاي بلا و شر از هر طرف به سوي او هجوم مي آورند وهر چه كه بخواهي از بدعت و گمراهي و پيروي از هواي نفس و دوري از هدايت و اعراض از اسباب سعادت و اشتغال به اسباب شقاوت، قلب را فرا مي گيرد. و نوري كه در قلب است تمامي اينها را از بين مي برد و آنگاه كه قلب اين نور را از دست بدهد صاحبش همانند كوري شده كه در كوره راههاي تاريكي سرگردان مي شود. 6- فراست و هوشمندي حقيقي را به ارمغان مي آورد كه سبب تمييز حق از باطل و صادق از كاذب مي شود. و شاه بن شجاع كرماني مي گويد: "هرآنكس كه ظاهرش را با پيروي از سنت و باطنش را با مداومت بر مراقبت بنا كند و چشمش را از محارم محافظت نمايد و نفسش را از شهوات دور كرده ، به خوردن حلال عادت كند فراست و تيزهوشي او از او نمي گذرد" و شجاع كرمانى خود انسان تيزهوش وبا فراستي بود. 7- براي قلب ثبات، شجاعت، و نيرو را به ارمغان مي آورد و خداوند براي چنين قلبي قدرت بصيرت، حجت و ملكه قدرت و نيرو را يكجا جمع مي نمايد چنانچه در اثر وارد شده " الذي يخالف هواه يفر الشيطان من ظله، هر آنكس كه با هواي نفسش مخالفت كند شيطان از سايه اش مي گريزد، و برعكس آن كسي كه پيرو هواي نفس مي شود او را در ذلت نفس و خواري و حقارت و هرآنچه كه خداوند براي بندگان عاصيش قرار داده مي بيني چنانچه حسن بصري مي گويد "و اگر چه اسبان تيزرو و چابك آنها را با سرعت به همراه ببرند ولي خواري معصيت از گردنهايشان جدا نمي شود و خداوند براي كساني كه نسبت به او عصيان مي كنند جز خواري را نمي خواهد" و يقينا خداوند متعال عزت را قرين طاعت و ذلت را قرين معصيت نموده و مي فرمايد: "وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ" (همانا عزت از آن خداوند، رسولش و مؤمنين است) و مي فرمايد: {وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُّؤْمِنِينَ}، (و سست و اندوهگين نشويد كه اگر مؤمن باشيد شما برتريد) و ايمان قول و عمل و آشكار وپنهان است و خداوند متعال مي فرمايد: {مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ} (هر آنكس كه عزت مي خواهد ، تمامي عزتها از آن خداوند است و سخنهاي پاك و اعمال صالح به سوي او بالا برده مي شود) يعني كسي كه عزت مي خواهد آنرا در اطاعت از خداوند و يادش از سخنان نيك و عمل صالح طلب كند و در دعاي قنوت "إنه لا يذل من واليت ولا يعزّ من عاديت" براستي كسي كه با تو دوستي نمايد ذليل نخواهد شد و آنكه با تو دشمني كند عزيز نمي شود و كسي كه از خداوند اطاعت كند با اطاعتش با او دوستي نموده و به اندازه طاعتش عزت نسيبش مي شود و هرآنكس كه او را نافرماني كند پس با نافرمانيش با او دشمني ورزيده و به اندازه گناهانش خوار و ذليل مي شود. 8- محل ورود شيطان به قلب را مي بندد زيرا شيطان از طريق نگاه سريعتر از نفوذ هوا به مكان خالي نفوذ مي كند و تصوير آن چيزي كه توسط چشم ديده شده را مجسم نموده و زينتش مي دهد و آنرا همانند بتي مي كند كه قلب به دور آن طواف كرده و سپس آنرا تمنا مي كند و آتش شهوت را در قلب برمي انگيزد و بر آن هيزم گناهاني كه بدون اين تصوير نمي توانست بدست بياورد را مي ريزد و در نتيجه قلب را شعله فرا مي گيرد كه سبب تولد انفاسي شده كه درونش شعله آتش نمايان است و اين آتش سوزي قلب را از هر طرف فرا مي گيرد كه در وسط آن همانند گوسفندي در وسط تنور مي ماند و به همين دليل عقوبت افراد چشم چران اينست كه در برزخ، تنوري از آتش براي آنها برپا شده و ارواح آنها تا زمان حشر اجسادشان در آن رها مي شود رسول الله صلي الله و عليه و سلم آنرا در خواب ديد در حديثي كه محدثان بر صحت آن اتفاق دارند. 9- قلب را براي تفكر در مصالح خويش و مشغوليت به آن فارغ مي كند در حالي كه رها كردن نگاه سبب تشتت قلب شده و حائلي مي شود كه قلب را از تفكر در مصالح باز مي دارد در نتيجه سردرگم شده و به پيروي از هواي نفس و غفلت از ياد خداوند متعال دچار مي شود و خداوند متعال مي فرمايد: {وَلاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً} (سوره كهف) "و از كسي فرمان مبر كه دل او را از ياد خود غافل ساخته ايم و او به دنبال آرزوي خود روان گشته و كار و بارش افراط و تفريط بوده است" و رها كردن نگاه به تنهايي سبب اين سه چيز ميشود. 10- بين چشم و قلب راهي وجود دارد كه سبب مشغوليت يكي به ديگري شده و با اصلاح آن اصلاح و با فسادش فاسد مي شود پس هنگامي كه قلب فاسد شد نگاه نيز فاسد شده و هنگامي كه نگاه فاسد شد قلب نيز فاسد مي شود و در مورد اصلاح نيز اينچنين است و آنگاه كه چشم خراب و فاسد شد قلب نيز خراب وفاسد مي شود و همانند زباله داني شده كه محل نجاسات و آلودگيها است كه ديگر صلاحيت سكنا گزيدن معرفت و محبت خداوند و توبه و انس و شادي با تقربش را نخواهد داشت و اضدادش در آن جاي خواهند گرفت. وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|