|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>صلح حدیبیه و آثار عملی آن
شماره مقاله : 2281 تعداد مشاهده : 377 تاریخ افزودن مقاله : 5/5/1389
|
صلح حديبيه و آثار عملي آن
نويسنده : صالح احمد الشامي
مترجم : محمّد ملازاده
عقد صلح
رسول خدا(ص)و هراهانش در جایگاهی نزدیک مکه بار و بنه خود را بر زمین انداخته و مسقر شدند. بین او و قریشی ها مذاکره و گفتگوهایی صورت گرفت. سرانجام منجر به صلح حدیبیه گردید که بندها و مواد آن به قرار زیر است:
1- انعقاد آتش بش بین مسلمانان و قریش به مدت ده سال تما، که طی آن تمامی افراد در امنیت و آسایش خواهند بود و هیچ احدی حق تعرض به دیگری را به هیچ عنوان ندارد.
2- هرکس از قریش بدون اجازه سرپرست و مولایش به نزد محمد رسول الله بیاید، او موظف است وی را به ایشان بازگرداند. امام اگر افرادی از هواداران رسول خدا(ص) به قریش پناهنده شوند، ایشان ملزم به بازگرداندن آنان نیستند.
3- هرکس به دلخواه خود بخواهد با رسول خدا(ص) عهد و پیمان ببندد آزاد است. و هرکس بخواهد با قریشعهد ببندد آزاد است. به دنبال این قرارداد طایفه خزاعه به هم پیمانی رسول خدا درآمدند. و طایفه بنوکر به عهد و پیمان قریش درآمدند.
4- رسول خدا و همراهانش موظف هستند، امسال بدون انجام فریضه عمره برگردند و در سال آینده مشرکین از شهر مکه خارج شوند و مسلمانان به مدت سه شبانه روز در آنجا بمانند. مسلمانان حق حمل هیچ سلاحی جز شمشیر در غلاف را ندارند.
علی رغم عدم رضایت بسیاری از اصحاب به این شروط، چون در ظاهر حقوق آنها پایمال گردیده بود و بویژه در بند دوم که ابو جندل اولین قربانی آن بود و ابو بصیر دومین قربانی آن، اما با وجود این، نتایج و آثار آن بسیار ارزنده و بزرگو به نفع مسلمانان بود. همچنانکه خداوند منان در سوره فتح از این صلح به فتح و پیروزی یاد کرده است.
آثار عملی صلح حدیبیه
از جمله آثار بند اول معاهده این بود که موانع اتصال مسلمانان با ردم از میان برداشته شد و مسلمانان توانستند به دیدار دوستان و آشنایان مشرک خود بروند و برای اولین بار زمینه یافتند، افکار و عقاید خود را آشکارا به آنها رعضه بدارند و تصویری درست و روشن از اسلام به آنها ارئه دهند. تصویری که مدت زمان مدیدی بود طاغوتهای قریش از ابراز آن ممانعت کرده و در مقابلش ایستاده بودند و از مردم می خواستند چشمهای خود را در مقابل آن بسته و در گوشهای خود پنبه اندازند.
امام زهری(رحمه الله) می فرماید: «در تاریخ اسلام هیچ فتحی بزرگتر و مهمتر از آن صورت نگرفته بود. چون هرکجا مسلمانان و مشرکین به هم می رسیدند، جز جنگ انتظار چیزی نبود. اما هنگامی که آرامش حاصل گردید و آتش بس برقرار شد و مردم از همدیگر امنیت یافتند و توانستند با همدیگر به گفت و شنود بپردازند. هر خردمند و عاقلی که در این مقطع به اسلام فراخوانده شد، از سر تسلیم و اختیار آن را پذیرفت. تا آنجا که تعداد افرادی که طی دو سال بعد از صلح به اسلام گرویدند بیشتر از تعداد کل کسانی بود که قبلاً به اسلام گرویده بودند.
در این مقطع پدر و پسر، همسایه و همسایه... به دیدار همدیگر شاد می شدند. و مسلمانان بعد از رسانیدن کلام خدا و رسالت دین به گوش قریش آنها را متوجه کردند تا به خود آیند و در موضع خویش در قبال دین بیشتر فکر کنند.
و اما بند و شرط دوم:
شرط دوم معاهده صلح حدیبیه، باعث به هیجان آمدن خشم و غیرت مسلمانان گردید... و حضرت عمر را بر آن داشت، نزد حضرت ابوبکر ، سپس نزد رسول خدا(ص) برود و به او بگوید: «ای رسول خدا، مگر تو فرستاده خدا نیستی؟ فرمود: بلی: گفت: مگر ما مسلمان نیستیم؟ فرمود: بلی. گفت: مگر ایشان مشرک نیستند؟ فرمود: بلی: گفت: پس چرا ما تسلیم شروط آنها می شویم که پستی و بی غیرتی ما را در بر دارد؟ فرمود: من بنده او هستم و هرگز امر او را مخالفت نمی کنم و او هم ما را ضایع نخواهد کرد...».
ظاهر این شرط نشان میداد که نسبت به حقوق مسلمین احجاف صورت گرفته؟ و این کم توجهی به حقوق مسلمانان مخصوصاً وقتی آشکارا جلوه می نمود که ابو جندل در زنجیر از صف مشرکین فرار کرد و به رسول خدا پناهنده گردید، ولی به نزد مشرکین بازگردانده شد. رسول خدا(ص) در همان حال می فرمود: «ای ابو جندل صبر و شکیبایی پیشه کن، خداوند متعال برای تو و امثال تو- از مستضعفین- مَفَر و فرجی حاصل خواهد کرد».
اراده خداوند حکیم و رحمان بر این قرار گرفت که دیری نپایید و مخرج و فرج مذکور حاصل گردید و داستان آن چنین بود: بلافاصله بعد از بازگشت رسول خدا از حدیبیه و ورودش به مدینه، ابو بصیر که یکی از اصحاب محبوس بود از مکه فرار کرد و به مدینه آمد. قریش دو نفر را به دنبال او به مدینه فرستادند. آنها نزد رسول خدا(ص) آمدند و گفتند: آیا معاهده بین خود و ما را به یاد داری و بر آن استوار هستی؟ رسول خدا(ص) فرمود: ای ابو بصیر برخیز و با آنها برگرد، چون خودت می دانی ما با ابنها معاهده ای داریم و ما خیانت و خلاف عهد را دردین خود جایز نمی دانیم. مطمئن باش خداوند بزودی گشایشی برای شما و امثال شما حاصل خواهد کرد. برخیز و به میان قومت برگرد».
گفت: ای رسول خدا مرا تسلیم مشرکین می کنی تا در دین مفتون واع شوم؟ فرمود: ای ابو بصیر برخیز و با ایشان برو... ابو بصیر به دستور رسول خدا برخاست و با ایشان راه افتاد تا به منطقه ای به نام ذوالحلیفه رسیدند. برای غذا خوردن و استراحت نشستند. ابو بصیر به یکی از این دو مرد گفت: به خدا قسم شمشیر شما خیلی عالی و زیبا به نظر می رسد. آن مرد شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده و گفت: بلی به خدا سوگند خیلی عالی است... ابو بصیر گفت آن را به من نشان ده تا نگاهش کنم. آن مرد شمشیر را به او داد. ابو بصیر بر او یورش برد و او را از پای درآورد. دیگری نیز فرار کرد. و ابو بصیر تا مدینه او را تعقیب کرد. مرد قریشی به سرعت داخل مسجد گردید. وقتی رسول خدا او را دید گفت: «این مرد ترس شدیدی دیده است.» وقتی ابو بصیرنزد رسول خدا آمد گفت: ای رسول خدا، سوگند به خدا، تو ذمه خود را بری کردی و به عهد خود وفا نمودی و مرا به آنان تسلیم نمودی. اما من نخواستم در دین مورد فتنه واقع شوم و مورد تمسخر و بیهوده گویی آنها قرار گیرم.
رسول خدا(ص) فرمود: «وای بر او جنگ افروز است. اگر کسی در این مطلب او را یاری دهد». مقصود رسول خدا(ص) از این جمله توصیف او به شجاعت و آمادگی برای نبرد و برافروختن آتش آن بود و جمله «اگر کسی او را یاری دهد» اشاره به این بود که مسلمانانی که این گفته رسول خدا به آنها می رسد لازم است که او را یاری دهند.(فتح الباری).
ابو بصیر وقتی گفته رسول خدا(ص) را شنید، فهمید که او را به آنها بر می گرداند. لذا از مدینه خارج و راهی منطقه سیف البحر شد. این فرموده رسول خدا که به او گفته بود: «وای بر او...» به گوش مسلمانان در بند مکه رسید. آنها نیز به سوی ابو بصیر در منطقه الحیص روانه شدند و در آنجا قریب هفتاد نفر دور هم جمع گردیدند.
این گروه عرصه را بر قریش تنگ کردند. چون به هرکس از آنها دسترسی پیدا می کردند او را می کشتند و هر کاروانی بر آنها عبور کی کرد، آن را قلع و قمع می کردند. لذا قریش ناچار دست به دامن رسول خدا شده و از او خواستند به دنبال آنها بفرستد و آنها را نزد خود مستقر گرداند و به او وعده دادند طلب بازگشت آنها را از او نکنند. رسول خدا(ص) کسی را نزد آنها فرستاد و به مدینه بازگشتند.
بدین وسیله قریش از شرطی که قبلاً بر آن اصرار فراوان دشت، تنازل کرد و رسول خدا را به صله رحم قسم داد مداخله کند و مشکل آنها را حل نماید.
نکته ای که در این بحث جای دقت و تأمل دارد، سرعت عمل و اقدام جسورانه ابو بصیر برای رهایی از دست مشرکین و تمسک و اعتصام او به دین است. بعد از این، دروازه مدینه بر مهاجری گشوده گردید. هرکس می خواست می توانست مکه را ترک کرده و راهی مدینه شود... چنانکه عمرو پسر عاص، خالد پسر ولید و عثمان پسر طلحه(رضوان الله علیهم) و افراد بسیار دیگری اقدام به این کار نمودند.
یکی دیگر از آثار صلح حدیبیه، تفریغ رسول خدا(ص) برای کارهایی دعوتی بود. گردانها را به اطراف می فرستاد و از نمایندگان و وفدهای دیگران استقبال می نمود. با توجه به این فواید، صلح حدیبیه برای مسلمانان یک فتح و پیروزی بزرگ بود.
از براء(رضی الله عنه) منقول است که میگوید: «شما می پندارید که فتح بزرگ فتح مکه بود-بلی، در واقع فتح مکه بزرگ و عظیم بود- اما به نظر ما فتح اساسی در روز بیعت رضوان(صلح حدیبیه) صورت گرفت.»
ابن مسعود گويد: «شما مي پنداريد فتح مكه پيروزي اساسي بود، ولي به نظر ما پيروزي بزرگ و اساسي در روز حديبيه نصيب مسلمين گرديد.»
جابر گويد: «فتح بزرگ در روز حديبيه نصيب مسلمين گرديد.»
در صحيح مسلم آمده: وقتي سوره فتح بعد از صلح حديبيه فرود آمد، رسول خدا(ص) كسي را دنبال حضرت عمر فرستاد و وحي نازلشده را به گوش او ساند. عمر گفت: آيا به راستي اي رسول خدا اين صلح فتح است؟ فرمود: بلي.
چه دليلي روشنتر و واضحتر بر فتح و پيروزي بودن صلح حديبيه، از اينكه تعداد كساني كه در روز حديبيه خدمت رسول خدا بودند از هزار و چهارصد نفر تجاوز نمي كرد و حال آنكه تعداد نفراتي كه تنها بيست و دو ماه بعد براي فتح مكه در خدمت رسول خدا بودند، بالغ بر ده هزار نفر بودند، هرچند رسول خدا براي فتح مكه اعلام فراخواني عمومي نكرده بود. اين تغييرات اساسي كه طي اين مدت كوتاه در وضعيت مسلمين حاصل گرديد بيانگر اثرات مثبت و فوايد ارنده صلح حديبيه است.
--------------------------------
منبع : تربيت و حكومت در سيره رسول الله / مولف : صالح احمد الشامي / مترجم : محمّد ملازاده / انتشارات : نشر احسان
به نقل از سایت رسول الله
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|