Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود:
« يُقَالُ لِصاحبِ الْقُرَآن: اقْرأْ وَارْتَقِ وَرَتِّلْ كَما كُنْتَ تُرَتِّلُ في الدُّنْيَا، فَإنَّ منْزِلَتَكَ عِنْد آخِرِ آيةٍ تَقْرَؤُهَا » (روايت أبو داود و ترْمذي)
" براي صاحب قرآن گفته مي شود، بخوان و به پله هاي بهشت بالا رو و تلاوت کن، چنانچه در دنيا تلاوت مي کردي، زيرا مقام تو در نزد آخرين آيه اي است که آن را مي خواني ".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>عمر بن خطاب رضی الله عنه > خط مشی عمر فاروق رضی الله عنه تا پایان خلافت

شماره مقاله : 2155              تعداد مشاهده : 320             تاریخ افزودن مقاله : 23/4/1389

خط مشی عمر فاروق رضی الله عنه تا پایان خلافت

با توجه به همه‌ی روایات منقول در مورد نخستین خطبه‌ی عمر رضی الله عنه  خط مشی ایشان که تا پایان خلافت بر آن حرکت می‌کرد به شرح زیر بود:
1ـ خلافت آزمایش الهی است:
او خلافت را نوعی آزمایش از طرف خدا می‌دانست که روزی در قبال آن محاسبه خواهد شد. پس حکومت نزد خلفای راشدین، تکلیف و مسئولیت بود، نه فرصت و منصب و مقامی .
2ـ حل مشکلات:
ایشان بر اساس این مسئولیت، وظیفه‌ی سنگین حکومت داری را بر دوش گرفت و شخصا، پاسخگوی مشکلات مردم بود و جایی که نمی‌توانست ادای وظیفه بکند نمایندگان با کفایت و لایقی اعزام می‌نمود و همواره رفتار آنان را کنترل می‌نمود، تا مطمئن شود که در انجام وظايف خود موفق هستند. و به افراد موفق پاداش می‌داد و افراد ناموفق و خلاف کار را تنبیه و تبعید می‌کرد[1]. چنان که در صفحات آینده به تفصیل در این مورد سخن خواهیم گفت.
3ـ اعتدال در حکومت عمر:
گفتنی است که‌ شدت عمل و خشونت عمر رضی الله عنه  فقط برای احقاق حق مظلومان و تأدیب متجاوزین و زورگویان بود، اما در مقابل انسان‌های منصف و متدین، عمر رضی الله عنه  مردی بسیار نرم‌خو و مهربان بود. و این نحوه‌ی برخورد، حکایت از عدل و توازن رفتاری ایشان دارد. انصاف او به قدری بود که رفته رفته در تمام شئون و ادارات دولتی تبلور یافت[2]. و ما در خلافت ایشان شاهد یک حکومت معتدل هستیم. او برای این منظور دیوان عالی قضایی تشکیل داد.
4ـ پاسداری از آیین و اعتقادات:
خلیفه متعهد شد که از آیین و اعتقادات این امت و مرزهایش پاسداری خواهد کرد. و نیز خاطرنشان ساخت که در این زمینه به سپاهیان اسلام و مرزداران نیز ستم نخواهد شد، بلکه از آن‌ها به حد توانشان استفاده خواهد کرد و در صورت غیاب آن‌ها، به زنان و فرزندانشان رسیدگی خواهد نمود[3]. برای این منظور عمرفاروق  رضی الله عنه  اردوگاه نظامی بزرگی ترتیب داد که در زمان خود حرف اول را می‌زد و هیچ یک از قدرتهای نظامی معاصر آن زمان توان مقابله با آن‌را نداشتند.
5ـ افزایش حقوق:
همچنین خلیفه متعهد شد که در صورت ادامه‌ی جهاد و تلاش در راستای انجام امورات و تنظیم پرداخت مالیات دولتی، حقوق مالی همه‌ی کارمندان و حقوق بگیران را بیش از پیش، از درآمد خراج و مال غنیمت بپردازد و آیین نامه‌ا‌ی مالی جهت کنترل اموال بیت المال و مخارج و مصارف آن تنظیم نمود.
6ـ کنترل خلیفه‌ و همکاری با وی:
عمر رضی الله عنه  در مقابل از رعیت خویش خواست که با امر به معروف و نهی از منکر، رفتار خلیفه را کنترل نمایند و با حرف شنوی از وی با او همکاری کنند، زیرا این کار باعث شیوع رقابت اسلامی در جامعه‌ می‌شود.
7ـ شرایط همکاری با خلیفه‌:
و خاطر نشان ساخت که همکاری با خلیفه بوسیله‌ی رعایت تقوا و محاسبه‌ی نفس و احساس وظیفه‌ی شرعی امکان پذیر خواهد بود[4].
8ـ تشبیه‌ عرب به‌ شتر افسار شده‌:
شیخ عبدالوهاب نجار می‌گوید: عمر رضی الله عنه  عربها را به شتر افسار شده تشبیه کرد. زیرا شتر افسار شده، تابع بی چون و چرای کسی است که افسارش را گرفته است. و امت اسلامی نیز در پایبندی به بیعت و تعهد خویش به شتری افسار شده می‌ماند. بنابراین فرمانده و امیر این امت متعهد، باید مواظب باشد که آن‌ها را به صراط مستقیم هدایت نماید و از مهالک نجات دهد. چنان که عمربن خطاب سوگند خورد که آن‌ها را به راه راست می‌برد و حقا که سوگند خود را عملی ساخت.[5]
9ـ سنت الهی در خصوص خشنی، تندخویی و مهرورزی:
خداوند بندگانش را چنین سرشته‌ که همیشه از جمع شدن پیرامون انسان‌های خشن و تندخو و گوش دادن به حرفها و نصیحتهایشان گریزان بوده و هستند. حتی اگر آن فرد، انسان دلسوز و خیرخواهی باشد[6]. چنان که قرآن خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و سلم  می‌فرماید:
{ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ } آل عمران: ١٥٩
«و اگر تو مردی خشن و سخت دل باشی، آن‌ها از اطرافت پراکنده خواهند شد».
بنابراین عمرفاروق  رضی الله عنه  بعد از نشستن بر کرسی خلافت دست به دعا شد و گفت: بار الها! من انسان تندخو و خشنی هستم مرا مهربان بگردان. خداوند نیز دعای او را پذیرفت و عمر رضی الله عنه  بعد از به‌ عهده‌ گیری خلافت به مردی نرم‌خو و مهربان تبدیل شد. عمری که در دوران رسول خدا و ابوبکر جزو انسان‌های سخت گیر و تندخو بود، بعد از رسیدن به‌ مقام خلافت یکباره به انسانی رقیق القلب و مهربان مبدل شد و این اتفاقی است که تاریخ اسلام آن‌را فقط برای عمربن خطاب نقل کرده است.[7]
10ـ خلیفه‌ و مسأله‌ی بیعت:
گفتنی است که خلفای راشدین بر اساس بیعت عمومی که از مردم مدینه و گاهی بادیه نشینان حومه‌ی مدینه گرفته می‌شد، انتخاب می‌شدند و شهرهای دیگر تابع مدینه‌ی منوره بودند، چرا که در آن روزگاران رأی گیری از همه‌ی شهروندان شهرهای اسلامی کار ساده‌ای نبود. و معمولا مسلمانان به تصمیمی که در پایتخت اسلام (مدینه) تصویب می‌شد، راضی می‌شدند. و به صورت علنی یا ضمنی آن‌را تأیید می‌کردند[8].
11ـ زنان و مسأله‌ی بیعت:
در هیچ یک از موارد تاریخی ذکری از بیعت زنان در دوران خلفای راشدین به میان نیامده است و کتابهای قدیمی سیاست شرعی نیز به این مسأله نپرداخته‌اند. ظاهرا این طور به نظر می‌رسد که فقط، بر مبنای بیعت مردان خلیفه تعیین می‌شده و زنان جهت مشارکت در این امر فراخوانده نشده‌اند و خودشان نیز چنین درخواستی نکرده‌اند و همانند امری طبیعی از لابه‌لای آن می‌گذشتند، تا جایی که‌ قانونمداران حقوق اسلامی کم و بیش بدان اشاره‌ ننموده‌اند. البته این واقعیت تاریخی نمی‌تواند به عنوان دلیلی شرعی جهت عدم مشارکت زنان در امر انتخابات باشد و در قرآن و سنت نبوی نیز دلیلی بر منع زنان از مشارکت در این امور دیده نمی‌شود.[9] (والله اعلم).
12- پس دهی اسیران عرب:
نخستین عمل اجرایی عمر در دولت اسلامی عبارت بود از پس دهی اسیران مرتدین به‌ عشایرشان؛ با توجه‌ به‌ آن‌چه‌ بیان داشت: نمی‌خواهم اسیر و زندانی به‌ عنوان سنتی در میان عرب اجرا شود[10]. لازم به‌ ذکر است که‌ این عمل اجرایی عمر باعث شد که‌ عرب احساس نمایند همگی در برابر شریعت الهی مساوی هستند و هیچ قبیله‌ای بر دیگری برتری ندارد مگر اینکه‌ در راه خدمت رسانی به‌ اسلام و مسلمانان زحمات بیشتری را ارائه‌ داده‌ باشد، و در پی این اقدام، اقدام دیگری در راستای عفو کسانی صادر شد که‌ همراه اهل رده‌ علیه‌ اسلام قیام کرده‌ بودند و اکنون پشیمان شده‌ و به‌ درگاه خداوند توبه‌ کرده‌ بودند، اینان کسانی بودند که‌ بعد از آن عفو عمومی در راستای وفاداری به‌ دولت اسلام همانند مجاهدی نستوه‌ با دشمنان به‌ پیکار و نبرد پرداختند.
13- ریشه‌ دوانی منصب خلافت در قلب امت اسلامی و تبدیل آن به‌ رمز اتحاد و قوت مسلمانان:
پژوهشگر از لابه‌لای بررسی زندگانی اصحاب به‌ این واقعیت پی‌خواهد برد که‌ اصحاب از قدرت و نیرویی والا برخوردار بودند و اعمال آنان ریشه‌ای اصلی در خود فرا گرفته‌ بود، با توجه‌ به‌ اینکه‌ در روز وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم  در عرض چند ساعتی کارهایی را به‌ انجام رساندند که‌ در نقشه‌های انگلیسی برای نابودی آن به‌ نیم قرن نیاز دارند، علی رغم اینکه‌ انگلیسیها از مرد پیر و فرسوده‌ برای خلافت آن عصر استفاده‌ می‌کنند، این چه‌ رفعتی است که‌ خلافت به‌ خود گرفته‌؟ و این چه‌ ریشه‌ای است که‌ آن‌را دوانیده‌ که‌ برای خنثی کردن آن به‌ نیم قرن کامل نیاز دارند[11].
12ـ فرق میان خلیفه و پادشاه:
روزی عمربن خطاب  رضی الله عنه  گفت: به‌ سوگند نمی‌توانم تفاوتهای میان خلیفه‌ و پادشاه را از هم تشخیص بدهم، و اگر من به‌ عنوان پادشاه محسوب بگردم، پس مسئولیت بسیار بزرگی برعهده‌ گرفته‌ام. در جواب گفتند: میان آن دو تفاوتهایی وجود دارد؛ از جمله‌ اینکه‌ خلیفه‌ تنها حق را از مردم می‌گیرد و آن‌را در جای واقعی خود قرار می‌دهد، و شما نیز به‌ همین صورت رفتار می‌نمایید. اما پادشاه به‌ ظلم حکم می‌راند، او بدون قانون مال یکی را می‌گیرد و به‌ دیگری می‌دهد[12]. و نقل است که عمربن خطاب از سلمان فارسی پرسید که من خلیفه ام یا پادشاه؟ سلمان گفت: اگر تو مال به دست آوردی و آن‌را به ناحق مصرف کردی پادشاه هستی و اگر نه خلیفه‌ای. عمر آن‌را مایه‌ پند و اندرز قرار داد[13].
 
 
از کتاب: ترجمه سیره عمربن خطاب رضی الله عنه، تألیف : دکتر علی محمد محمد صلابی




[1] الدولة الإسلامية في عصر الخلفاء الراشدين ص121 .
[2] همان مصدر ص121 ، محض الصواب (1/385).
[3]همان مصدر (121).
[4]همان مصدر ص122.
[5] الخلفاء الراشدون ص123.
[6] السنن الإلهية في الأمم والجماعات والأفراد، زيدان ص282.
[7] الاداره الاسلامیه فی عهد عمربن خطاب. ص 107
[8] نظام الحكم في الشريعة والتاريخ الإسلامي ص260.
[9] همان مصدر (1/277).
[10] الخلافة والخلفاء الراشدون ص160.
[11] الحضارة الإسلامية د. محمد عادل ص30.
[12] الشيخان أبو بكر الصديق وعمربن الخطاب من رواية البلاذري ص257.
[13] همان مصدر ص256.

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام احمد بن حنبل رحمه الله فرموده اند: " لا تقلدني ولا تقلد مالكا ولا الشافعي ولا الأوزاعي ولا الثوري وخذ من حيث أخذوا" (ابن القيم در "إعلام الموقعين" 2/302) يعنى: "از من و مالك و شافعى و اوزاعى و ثورى تقليد نكنيد و بگيريد از جاييكه كه آنها گرفته اند (يعنى از قرآن و سنت).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 11088
دیروز : 5614
بازدید کل: 8801247

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010