|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > عقیده بداء
شماره مقاله : 2092 تعداد مشاهده : 333 تاریخ افزودن مقاله : 18/4/1389
|
چرا معتقد به بداء هستند؟
س - با وجود اینکه عقیده بداء مخالف قرآن و سنّت و اقوال ائمه است چرا آنها به آن معتقدند؟ ج- شیخ و عالم شیعه سلیمان بن جریر میگوید: « ائمه رافضه برای شیعیان خود دو مقوله را ابداع کردند که با وجود آن دو؛ مردم هرگز گفتههایی را که به نام ائمه میگفتند تکذیب نمیکردند و آن دو مقوله عبارتند از بداء و اجازه دادن به تقیه کردن، بنابراین امامانشان وقتی خود را در میان شیعیان در مقام پیامبران قرار دادهاند و ادعا کردهاند که همه اتفاقات گذشته و آینده را میدانند، وقتی به شیعیان خود گفتهاند: فردا یا در آینده چنین و چنان میشود؛ اگر حرفشان درست از آب در میآمد به شیعیان میگفتند: آیا به شما نگفتیم که این چنین خواهدبود، پس ما از سوی خدا به همان چیزهایی که پیامبران آگاه بودهاند آگاه هستیم. ولی اگر حرفشان بر خلاف واقع از آب درمیآمد برای شیعیان خود عذر میآورند به اینکه برای خدا در این مورد بداء شده است[1]. به عنوان مثال علمای شیعه ادعا کردهاند که امامانشان اجل و تاریخ وفات، روزی و بلایا و بیماریها و همه حوادث آینده را میدانند، اما در این مورد شرط بداء را در نظر میگرفتند[2]. بنابراین بداء حیلهای است برای توجیه و روپوش گذاشتن بر ادعاهای دروغ علمای شیعه. علمای شیعه به پیروانشان دستور دادهاند که به مقتضای این عقیده در برابر تناقضگویی و اختلاف و دروغهای آنها تسلیم شوند، و روایت کرده اند که هرگاه امامشان بر خلاف واقع خبر میداد میگفت: «هرگاه شما را به چیزی خبر دادیم و مطابق با گفتهی ما اتفاق افتاد بگویید: خدا و پیامبرش راست گفتند، و اگر بر خلاف آنچه گفته بودیم اتفاق افتاد بگویید: خدا و پیامبرش راست گفتند، و اینگونه دوبار شما پاداش دریافت میکنید ...»[3]. به نقل از: سؤال و جوابهايي در مورد شیعیان اثنا عشری، تألیف: عبدالرحمن بن سعد الشثری، مترجم: اسحاق دبیری
[1] - المقالات و الفرق سعد قمی ، ص 78 ، و فرق الشیعه نوبختی ، ص 65 . [2] - تفسیر قمی 2 / 290 ، بحارالانوار 4 / 101 . [3] - تفسیر قمی 1 / 310 – 311 ، بحار الانوار 4 / 99 .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|