|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > امام شیعان امروز کجاست؟
شماره مقاله : 2089 تعداد مشاهده : 484 تاریخ افزودن مقاله : 18/4/1389
|
امام شیعان امروز کجاست؟
س – ما حق داریم از علمای شیعه سؤال کنیم: امام شما امروز کجاست؟ ج – امام یازدهم شیعه حسن عسکری در سال 260 هجری بدون اینکه فرزندی داشته باشد وفات یافت[1]. کتابهای شیعه هم اعتراف کردهاند که: فرزندی از او آشکار نبود، بنابراین میراث او بین برادرش جعفر و مادرش تقسیم شد».[2] و بعد از وفات حسن بدون آنکه فرزندی داشته باشد، علمای شیعه در مورد این که چه کسی جانشین او شود حیرتزده و سرگردان دچار تفرقه گردیدند، تا اینکه در مورد جانشین او به چهارده فرقه تقسیم شدند، چنان که نوبختی[3] و شیخ مفید[4] گفته اند، و یا چنان که قمی میگوید به پانزده فرقه تقسیم شدند،[5] و یا چنانکه مسعودی میگوید به بیست گروه تقسیم شدند[6]. حتی برخی از علمایشان گفتند که امامت پایان یافت.[7] بعضی گفتند: امامت بعد از حسن باطل گردید[8]، و نزدیک بود وفات حسن بدون فرزند برای جانشینی؛ منجر به پایان یافتن مذهب شیعه و شیعیان و شیعهگری شود، چون اساس تشیّع که همان امام است فرو ریخت. اما (اندیشه غیبت امام) پایه و اساسی بود که وجود و ساختار شیعه بعد از فروپاشی بر آن بنا گردید، و از نابودی اساس و ساختارشان جلوگیری کرد، بنابراین ایمان داشتن به غیبت فرزند حسن عسکری محوری است که عقاید ایشان بر آن میچرخد، و بسیاری از شیعیان بعد از سرگردانی و حیرت بدان روی آوردند، و علمای شیعه پناهگاهی جز این مبدأ اعتقادی یعنی غیبت امام نداشتند، و بوسیله آن دسیسه و توطئه شیعهگری را از فروپاشی و نابودی محافظت گردید. وقتی استاد اساتید شیعیان نخستین؛ ابن سبا یهودی که عقیده منصوص بودن امامت علی رضی الله عنه را وضع و ابداع کرد که اساس و شالودهی مذهب شیعه است، اینجا ابن سبأ دیگری آمد و بعد از مرگ امام حسن عقیم و بدون فرزند که اندیشه امامت سقوط کرد؛ جایگزینی و معادلی برای آن ساخته و پرداخته کرد. یا اینکه این ابن سبأ دوّم یکی از مجموعه سازندگان این اندیشه است، اما به هر حال او چهره بر جسته این ادعا است، و این مرد کسی جز «ابو عمر عثمان بن سعید عمری اسدی عسکری متوفای سال 280 هجری» نیست،[9] که ادعا کرد امام حسن فرزندی داشته که از نگاه مردم پنهان است و هنوز چهار سال بیش ندارد[10]. و شیخ شیعه مجلسی میگوید: «اکثر روایات حاکی از آن است که سن او چند ماه از پنج سال هم کمتر بود، یا عمرش یک سال و چند ماه از پنج سالگی کمتر بود»[11]! با وجود آن که این فرزند چنان که کتاب های شیعه گفتهاند در زمان حیات پدرش حسن دیده نشده است، و بعد از وفاتش عموم مردم او را نشناخته و ندیده اند[12]، اما این مرد (یعنی عثمان) ادعا میکند که او را میشناسد و در گرفتن اموال شیعه و پاسخ دادن به پرسش های آنان وکیل اوست. توضیح: نکته بسیار عجیب و شگفت انگیز این است که شیعه ادعا میکنند جز سخن امام معصوم را قبول نمیکنند، و حتی آنها اجماع را بدون وجود معصوم قبول ندارند، امّا در اینجا در رابطه با یکی از مهمترین عقاید شیعی خود ادعای شخص غیر معصوم را قبول میکنند، حال آنکه افراد دیگری نیز همان ادعای او را مطرح کردند و هر کدام ادعا میکرد که دروازهای است به سوی امام غائب ، و کشمکش و اختلاف بین کسانی که از این راه شکم خود را سیر میکردند شدید بود، هر یک از آنها امضا و خطی نشان میداد و ادعا میکرد که از سوی امام غایب صادر شده است، و در آن نوشته و سندها دیگران لعنت و تکذیب میشدند. طوسی بعضی از اینها را در بحثی تحت عنوان: «ذکر مذمت شدگانی که ادعای (باب) بودن و نمایندگی کردند، لعنت خدا بر آنها باد».[13]. عثمان و همراهانش در آغاز از آشکار کردن اسم این فرزند خیالی، و ذکر محل اختفای او خودداری میکردند. از ابی عبدالله صالحی روایت است که گفت: «بعد از وفات ابو محمّد علیه السلام یاران ما از من درخواست کردند از نام محل امام سؤال کنم، پاسخ آمد: «اگر اسم را بگویید آن را فاش میکنند، و اگر جای او را بدانند آن را به دیگران نشان می دهند»[14]. و کلینی روایت کرده است که:«صاحب این امر را جز انسان کافر با نام خودش او را نمیخواند». وقتی گفتند: چگونه او را یاد کنیم؟ گفت: «بگویید: حجت آل محمّد صلوات الله علیه و سلامه».[15] رسوایی به نظر میرسد که پنهان کردن اسم و محل پسر حسن عسکری چیزی جز تلاش برای روپوش گذاشتن بر این دروغ نبودهاند، زیرا چگونه علمایشان به پنهان کردن اسم و جای او دستور میدهند در حالی که خودشان میگویند: «هر کس از ما اهل بیت امام را نشناسد؛ او غیر خدا کسی دیگر را شناخته و عبادت کرده است»[16]. و همانطور که عثمان ندای عقیده غیبت را سر داد، بعد از او پسرش ابو جعفر محمّد بن عثمان (متوفای 304 هجری یا 305 هجری) از آن سخن گفت، و شیعه به چند گروه تقسیم شدند، و به علت طمع ورزی و چشم دوختن به جمع آوری اعمال یکدیگر را لعنت کردند، و از یکدیگر بیزاری جستند[17]، سپس محمّد بن عثمان ابو القاسم حسین بن روح نوبختی را بعد از خویش به عنوان نایب امام تعیین کرد، و این منصوب کردن کشمکش و اختلاف بزرگی در میان آنان که از این راه کسب درآمد و روزی میکردند ایجاد کرد، بنابراین از یکدیگر جدا شده و به لعنت کردن همدیگر پرداختند.[18] و بالاخره برای رفع نزاع و کشمکش؛ ابن روح مقام بابیّت و نیابت را بعد از خود به علی بن محمّد سمری واگذار کرد.[19] و سمری تا سه سال در این پُست باقی ماند؛ سپس احساس ناکامیکرد و فهمید که مقام او به عنوان وکیل مورد اعتماد امام غایب مقامی ناچیز و حقیر است و هنگامی که در بستر مرگ قرار گرفت از او پرسیدند: چه کسی بعد از تو جانشین تو است؟ گفت: خداوند فرمان خود را میرساند.[20] غیبت صُغری دوران نیابت این چهار نفر برای مهدی؛ غیبت صغری نامیده می شود. و علمای شیعه عقیده غیبت را تغییر دادند و به جای این که نیابت در دست یکی از علمای شیعه باشد و مستقیم از امام غایب فرمان بگیرد؛ اعلام کردند ارتباط مستقیم با مهدی قطع شده است، و تشکیلات اثنا عشریه سندی را با امضا و خط امام موهوم صادر کردند مبنی بر اینکه: «هر مجتهد شیعه نایب امام است»... و از جمله در آن سند آمده بود: «برای سؤال در مورد حوادث به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا هستم»[21]. امّا چرا آنها را به قرآن و سنّت ارجاع ندادند، و چرا این کار را کردند و آن به باب سمری نسبت دادند؟ جنگ بر سر نیابت همچون سگهای لاشخور یکی از نائبان مهدی که شیخ شیعه ابو جعفر محمّد بن علی شلمغانی است میگوید: «ما میدانیم چرا با ابوالقاسم حسین بن روح در این قضیه وارد شدیم، ما بر سر این مسأله با هم به کشمکش و دعوا پرداختیم همانگونه که سگهای لاشخور بر سر خوردن به جنگ و درگیری میپردازند».[22] آری، مسئله غیبت امام یکی از ارکان مهم مذهب شیعه، و از مسائلی است که بسیاری از علمای شیعه را سرگشته و حیران کرده است، چون آنها در مورد غیبت و طولانی بودن غیبت امام، و قطع شدن اخبار او مشکوک شدند، که واقعاً حق هم داشتند. حیرت شیعیان شیخ شیعه ابن بابویه قُمی گفت: «به نیشابور برگشتم و در آن اقامت گزیدم، دیدم که بیشتر شیعیانی که نزد من میآیند از مسئله غیبت امام حیران و سرگشته بودند، و در مورد امام قائم علیه السّلام دچار شبهه شده بودند...»[23]. خواننده دانا و منصف: شیعه در زمان شیخ و عالم خود ابن بابویه (متوفای 381 هجری) در مورد امامی که در انتظارش هستند شک و تردید داشتند، آیا اکنون بعد از گذشت قرن های متمادی در مورد آن شک ایجاد نمیشود؟
به نقل از: سؤال و جوابهايي در مورد شیعیان اثنا عشری، تألیف: عبدالرحمن بن سعد الشثری، مترجم: اسحاق دبیری
[1] - کتاب الغیبه ، طوسی ، ص 258 . [2] - المقالات و الفرق قمی ، ص 102 ، و فرق الشیعه نوبختی ، ص 96 . [3] - فرق الشیعه ، ص 96 . [4] - الفصول المختارة مفید ، ص 258 . [5] - المقالات و الفرق ، ص 102 . [6] - مروج الذهب ، ج 4 / 190 . [7] - المقالات و الفرق قمی ، ص 108 ، الغیبه طوسی ، ص 135 . [8] - بحارالانوار ، ج 37 / 21 ، و الفصول المختارة ص 320 . [9] - الغیبة طوسی ، ص 214 . [10] - کتاب الغیبه ، طوسی ، ص 258. [11] - بحارالانوار ، ج 25 / 103 و 123 . [12] - الارشاد مفید ، ص 345 . [13] - کتاب الغیبه ، طوسی ، ص 244 . [14] - اصول کافی ، ج 1 / 181 . [15] - اصول کافی ، ج 1 / 333 . [16] - اصول کافی ، ج 1 333 . [17] - کتاب الغیبه ، طوسی ، ص 245. [18] - کتاب الغیبه ، طوسی ، ص 241. [19] - بحارالانوار ، ج 51 / 107 و108 و 343 و 347 و 348 و 352 و 362 و ج 74 / 197 ، و الغیبه ، طوسی ، ص 244 . [20] - الغیبه ، طوسی ، ص 242 . [21] - مراة العقول مجلسی ، ج 4 / 55 ، و وسائل الشیعه عاملی ، ج 18 / 101. [22] - بحارالانوار مجلسی ، ج 51 / 267 – 368 و کتاب الغیبة طوسی ، ص 213 241 و 391 - 392 . [23] - اکمال الدین و تمام النعمة ابن بابویه قمی ، ص 2 ، و بحارالانوار مجلسی ، ج 1 / 73 .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|