|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>صلاة الخوف
شماره مقاله : 207 تعداد مشاهده : 323 تاریخ افزودن مقاله : 21/5/1388
|
[اصطلاح فقهي]
صلاة الخوف = نمازترس باتفاق علماء نماز خوف مشروع و از نظر شرع روا است [1]. چون خداوند فرموده است: " وإذ كنت فيهم فأقمت لهم الصلاة فلتقم طائفة منهم معك وليأخذوا أسلحتهم فإذا سجدوا فليكونوا من ورائكم ولتأت طائفة أخرى لم يصلوا فليصلوا معك وليأخذوا حذرهم وأسلحتهم ود الذين كفروا لو تغفلون عن أسلحتكم وأمتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة ولا جناح عليكم إن كان بكم أذى من مطر أو كنتم مرضى أن تضعوا أسلحتكم وخذوا حذركم إن الله أعد للكافرين عذابا مهينا [هرگاه خواستي براي سپاهيانت و يارانت نماز خوف بخواني، آنان را به دو دسته و گروه تقسيم كن،كه گروهي با تو نماز بخواند و گروهي ديگر مراقب و مواظب دشمن باشد. و آنانكه با تو نماز ميخوانند، در هنگام نماز اسلحه را با خود حمل كرده تا هر لحظه آمادگي رو يارويي با دشمن را داشته باشند. هر گاه آن گروه كه با تو نماز ميخوانند با تو به سجده رفتند، آن گروه ديگر كه در پشت سر شما هستند نگهباني بدهند تا اينكه گروه اول نيمه نمازشان را با تو بپايان ميرسانند و نيمه ديگر را خودشان مي خوانند و سلام ميدهند و آنوقت آنان به نگهباني ميپردازند، درحاليكه تو هنوز ركعت سوم هستي، سپس آن گروه ديگر به تو اقتدا ميكنند و بقيه نماز خود را با تو مي خوانند و پس از اينكه تو سلام دادي آنان نماز“ خود را تكميل مي كنند. بنابر اين هر دو دسته از پاداش و فضيلت نماز جماعت بهره بردهاند. كافران دوست دارند كه شما از اسلحه و كالاهاي خودتان، غفلت كنيد و يكباره به شما حمله كنند. بر شما گناهي و حرجي نيست، كه اگر از باران، در رنج بوديد يا بيمار بوديد، اسلحهتان را به زمين بگذاريد، و احتياط لازم را بكار ببريد و آمادگي كامل داشته باشيد، بيگمان خداوند براي كافران عذاب خوار كننده و رسوا كنندهاي، مهيا كرده است]". (سوره نساء/ آيه ٠٢1). امام احمد گفته است: درباره نماز خوف شش يا هفت حديث نقل شده است كه انسان به هر يك از آنها عمل كند جايز است. ابن القيم گفته است: از اين احاديث شش صفت يا صورت براي نماز خوف استنباط ميگردد كه بعضي آنها را به بيشتر از شش افزايش دادهاند. بهرحال بر حسب اختلاف راويان آن صفات را به هفده تا نيز رساندهاند. ولي ممكن است كه افعال پيامبر صلي الله عليه و سلم، با هم تداخل داشته باشد و اين كثرت از اختلاف راويان ناشي شده است. بقول حافظ ابن الحجر صورتها و وجوه زير مورد اعتماد است: 1-دشمن در غير جهت قبله قرار گرفته و امام بخواهد نماز دو ركعتي بگزارد، در اينصورت امام با يك گروه، يك ركعت ميخواند، سپس امام انتظار ميكشد، تا خودشان ركعت دوم را بخوانند و سلام بدهند و بروند روبروي دشمنان قرار گيرند. آنگاه گروه دوم ميآيند و با امام ركعت دوم را ميخوانند، امام انتظار ميكشد تا آنان خودشان ركعت ديگر نماز را تنها به پايان برسانند، آنوقت امام سلام ميدهد و آنان به تبعيت از وي سلام ميدهند. صالح بن خوات از سهل بن ابي خيثمه روايت كرده است كه گروهي با پيامبر صلي الله عليه و سلم صف كشيدند و گروهي در برابر دشمن مواظب و مراقب بودند، كه پيامبر صلي الله عليه و سلم با آن گروه يك ركعت خواند و خود ايستاد و آن گروه يك ركعت را بدون امام بپايان رساندند و در برابر دشمن به نگهباني پرداختند و گروه دوم آمدند و پيامبر صلي الله عليه و سلم ركعت دوم را با آنان خواند و بحالت نشسته انتظار كشيد، تا گروه دوم خود تنها ركعت دوم خود را بخوانند، آنوقت پيامبر صلي الله عليه و سلم سلام داد و آنان نيز به تبعيت از وي سلام دادند. گروه محدثين بجز ابن ماجه آن را روايت كردهاند. 2-دشمن در غير جهت قبله واقع شده، كه امام با دستهاي از سپاهيان، يك ركعت را ميخواند، در حاليكه دسته ديگر روبروي دشمن ايستادهاند، سپس آن دسته كه يك ركعت نماز را با امام خوانده است در برابر دشمن قرار ميگيرد و گروه دوم ميآيد و با امام يك ركعت ميخواند، سپس هر گروه، براي خود تنها و بدون امام يك ركعت را ميخوانند. از ابن عمر روايت است كه گفته: پيامبر صلي الله عليه و سلم با يك گروه يك ركعت خوانده و گروه ديگر روبروي دشمن قرار داشت. سپس آن گروه بجاي گروه دوم در برابر دشمن قرار گرفت و گروه دوم آمدند و با پيامبر صلي الله عليه و سلم يك ركعت نماز خواندند و پيامبر صلي الله عليه و سلم سلام داد، و هر گروه براي خود يك ركعت جداگانه خواند. احمد و شيخين آن را روايت كردهاند . از اين حديث چنين برميآيد كه گروه دوم بعد از سلام دادن امام، ركعت دوم خود را ميخوانند و دو ركعتشان متصل بهم است. ولي گروه اول ركعت دوم خود را وقتي ميخوانند كه گروه دوم نماز خود را بپايان برده و به مقابله دشمن برگشته باشند. ابن مسعود افزوده كه: سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم سلام داد و گروه دوم برخاستند و خودشان يك ركعت نماز خواندند و سلام دادند. 3-اينكه امام با هرگروه دو ركعت نماز بخواند، كه دو ركعت اولي براي امام فرض و دو ركعت ديگر سنت محسوب ميشود. و اقتداي كسي كه نماز فرض ميخواند به امامي كه نماز سنت ميخواند جايز است. از جابر روايت شده كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم با گروهي از يارانش دو ركعت خواند و با گروه ديگر نيز دو ركعت خواند،سپس سلام داد. به روايت شافعي و نسائي. و در روايتي از احمد و ابوداود و نسائي آمده كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم برايمان نماز خوف خواند كه با بعضي از ياران، دو ركعت خواند و سلام داد، سپس اين دسته كنار كشيدند و دسته دوم آمدند و در جاي آنان قرار گرفتند و پيامبر صلي الله عليه و سلم با آنان نيز دو ركعت گزارد، سپس سلام داد كه پيامبر صلي الله عليه و سلم چهار ركعت و هر گروه دو ركعت خواندند و در روايت احمد و شيخين از او آمده است كه: ما در“ذات الرقاع“ در خدمت پيامبر صلي الله عليه و سلم بوديم كه وقت نماز فرا رسيد، پيامبر صلي الله عليه و سلم با گروهي دو ركعت خواند، سپس آنان كنار كشيدند و با گروه دوم نيز دو ركعت خواند. بنابر اين پيامبر صلي الله عليه و سلم چهار ركعت خواند و ياران وي دو ركعت خواندند. 4-دشمن در جهت قبله قرار دارد كه امام با هر دو گروه مشتركاً نماز ميگزارد؛ در اين حال همگي مواظب و مراقب دشمن هستند و در همه اركان نماز از امام پيروي ميكنند تا اينكه وقت سجده فرا ميرسد،كه گروهي با امام به سجده ميروند و گروه ديگر انتظار ميكشند، تا گروه اول از سجده فارغ ميگردند، آنوقت گروه دوم به سجده ميروند. وقتي كه ركعت اول تمام شد، گروهي كه در صف اول قرار داشتند بجاي گروه صف بعدي، ميروند و صف بعدي بجاي صف اول ميآيند و گروهها جايشان را عوض ميكنند. از جابر روايت است كه:“من شاهد و حاضر نماز خوف با پيامبر صلي الله عليه و سلم بودم كه او ما را در پشت سر خود در دو صف قرار داد، در حاليكه دشمن بين ما و قبله، حايل شده بود، پيامبر صلي الله عليه و سلم تكبير گفت و ما نيز همگي تكبير گفتيم؛ سپس او به ركوع رفت و ما نيز به ركوع رفتيم، سپس او از ركوع برخاست و ما نيز برخاستيم، سپس او به سجده رفت و صف اول نيز همراه او به سجده رفت و صف دوم در برابر دشمن ايستاد،: چون پيامبر صلي الله عليه و سلم و صف اول سجده را بجاي آوردند، آنگاه صف دوم به سجده رفتند و برخاستند. سپس صف موخر پيش افتاد بجاي صف مقدم قرار گرفت، و صف مقدم بجاي صف موخر قرار گرفت. سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم (در ركعت دوم) به ركوع رفت و ما نيز به ركوع رفتيم، سپس او برخاست و ما نيز برخاستيم، سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم به سجده رفت و صف نزديك به وي كه در ركعت اول با وي به سجده نرفته بود، به سجده رفتند و صف دوم در برابر دشمن ايستاد، چون پيامبر و صف بعد از او سجده را انجام دادند، آنگاه صف دوم نيز به سجده رفتند، سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم سلام داد و ما نيز همگي سلام داديم“. به روايت احمد و مسلم و نسائي و ابن ماجه و بيهقي. 5-هر دو گروه با امام داخل نماز ميشوند. سپس يك گروه در برابر دشمن ميايستند و گروه ديگر همراه امام يك ركعت ميخوانند. سپس آنان ميروند و در برابر دشمن قرار ميگيرند، سپس آن گروه ديگر ميآيند و براي خود يك ركعت ميخوانند در حاليكه امام ايستاده است، سپس ركعت دوم را با امام ميخوانند سپس در حاليكه امام و اين گروه براي تشهد نشستهاند، آن گروه كه در برابر دشمن ايستاده بودند، ميآيند و براي خود ركعت دوم را ميخوانند و در تشهد به امام و آن گروه نشسته، ملحق ميشوند، سپس امام سلام ميدهد و هر دو گروه نيز به پيروي از او سلام ميدهند. از ابوهريره روايت است كه:“در سال جنگ “نجد“ همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز خوف خواندم، كه خواست نماز عصر را بخواند، گروهي همراه او به نماز ايستادند، و گروه ديگر، روبروي دشمن ايستادند كه پشتشان به قبله بود. پيامبر صلي الله عليه و سلم تكبير گفت و هر دو گروه، با وي تكبير گفتند. سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم، همراه آن گروه، كه با وي بودند، يك ركعت خواندند و به ركوع و سجود رفتند، در حاليكه هنوز آن گروه ديگر، در برابر دشمن ايستاده بودند. سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم از سجده برخاست و آن گروه، نيز برخاستند و رفتند و در برابر دشمن ايستادند و آن گروه كه در برابر دشمن بودند، آمدند و خودشان يك ركعت خواندند و به ركوع و سجود رفتند در حاليكه پيامبر صلي الله عليه و سلم هنوز به ركعت دوم ايستاده بود. سپس آنان از سجده برخاستند و ركعت دوم را همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم خواندند، و با وي به ركوع و سجود رفتند و براي تشهد نشستند، آنوقت آن گروه كه روبروي دشمن بودند، آمدند و ركعت دوم را خودشان خواندند و در تشهد به پيامبر صلي الله عليه و سلم و آن گروه ديگر ملحق شدند. سپس پيامبر صلي الله عليه و سلم سلام داد و هر دو گروه، نيز سلام دادند. بنابر اين پيامبر صلي الله عليه و سلم دو ركعت خواند، و هر دو گروه نيز دو ركعت خواندند“. احمد و ابوداود و نسائي آن را روايت كردهاند. 6-بدينگونه كه هر گروه تنها يك ركعت با امام ميخواند كه امام دو ركعت و هر يك از گروهها يك ركعت ميخواند. از ابن عباس روايت استكه: “ پيامبر صلي الله عليه و سلم در “ذي قرد““ نماز خواند، مردم را به دو صف تقسيم كرد، يك صف را پشت سرش و صف ديگر را رو در روي دشمن قرار داد. يك ركعت را با آن دسته خواند، كه پشت سرش قرار داشتند. سپس اين دسته بجاي دسته ديگر در برابر دشمن قرار گرفتند و آن دسته ديگر آمدند و پيامبر صلي الله عليه و سلم با آنان نيز يك ركعت خواند، و آن دو گروه هر يك، يك ركعت را نخواندند“. به روايت نسائي و ابن حبان كه آن را تصحيح نيز كرده است. باز هم از او روايت شده است كه:“خداوند نماز را در غير مسافرت چهار ركعت و در مسافرت دو ركعت و در حال خوف يك ركعت فرض كرده است“. احمد و مسلم و ابوداود و نسائي آن را روايت كردهاند. از ثلعبه بن زهدم روايت است كه:"ما همراه سعيد بن العاص در طبرستان بوديم او گفت: كداميك از شما با پيامبرصلي الله عليه و سلم يك ركعت خوانده است؟ حذيفه گفت: من با اين گروه يك ركعت خواندم و با آن گروه ديگر نيز يك ركعت خواندم و نماز را قضا نكردند“. ابوداود و نسائي آن را روايت كردهاند.
چگونگي نماز مغرب در حال خوف: نماز مغرب كوتاه نميشود، و در هيچيك از احاديث روايت شده از كيفيت خواندن نماز مغرب در حال خوف سخني نرفته است. لذا فقهاء درباره آن اختلاف كردهاند: در مذهب حنفي و مالكي: امام با گروه اول دو ركعت ميخواند و با گروه دوم يك ركعت ميخواند. شافعي و احمد جايز دانستهاند كه امام با گروه اول يك ركعت و با گروه دوم دو ركعت بخواند. چون از حضرت علي روايت شده كه چنين كرده است.
نماز خواندن در هنگام شدت خوف: هرگاه خوف شدت يافت و صفوف جنگ طرفين بهم پيوست، هر كس بر حسب استطاعت و توانائي خويش، نماز ميخواند، پياده يا سواره، رو به قبله يا غير قبله و به هر گونه كه برايش ممكن باشد، با ايماء و اشاره ركوع و سجود را انجام ميدهد، و براي سجود بيش از ركوع سرش را، پايين ميآورد. اركان و شرايطي كه از انجام آنها عاجز است، ساقط ميشود. ابن عمر گفته است، پيامبر صلي الله عليه و سلم در وصف نماز خوف فرمود:" فإن كان خوف أشد من ذلك فرجالا وركبانا [اگر خوف شديدتر از اين حالت شد، نماز را هرگونه كه توانستيد بخوانيد سواره و پياده]". متن حديث در بخاري چنين است:" فإن كان خوف أشد من ذلك صلوا رجالا قياما على أقدامهم أو ركبانا مستقبلي القبلة وغير مستقبليها". و در روايت مسلم آمده است كه: ابن عمر گفت:" فإن كان خوف أكثر من ذلك فصل راكبا أو قائما تومئ إيماء [اگر خوف بيش از اين شدت گرفت، سواره يا ايستاده با اشاره و ايماء نماز بخوانيد]". نماز خواندن كسي كه دشمن را تعقيب ميكند يا بوسيله دشمن تعقيب ميشود: كسي كه دشمن را تعقيب ميكند و در پي او ميرود و نگران است كه، مبادا، دشمن از دسترس او بيرون رود، ميتواند با اشاره در حال راه رفتن نمازش را بخواند، حتي اگر در جهت غير قبله راه برود. و كسي كه مورد تعقيب دشمن قرار گرفته، نيز حكم تعقيب كننده را دارد و به هر كيفيت كه ممكن باشد، نمازش را ميخواند. و همچنين كسي كه دشمن مانع ركوع و سجود او شود، يا جان يا خانواده يا مال او در معرض تهديد دشمن يا دزد يا حيوان درندهاي باشد، در اينصورت نيز با اشاره و به هر جهتي كه ممكن باشد نماز خود را ميخواند، و حكم تعقيب كننده (طالب) و تعقيب شونده (مطلوب) را دارد. عراقي گفته است: در هر فراري كه مباح باشد، از جمله فرار از سيل و حريق و امثال آن اگر چاره از آن نباشد و فرار بدهكار ناتوان از پرداخت بدهي كه نتواند، دلايل بيچيزي خود را، اقامه كند، در صورتيكه اگر طلبكار به وي دسترسي داشته باشد او را زنداني كند و سخن او را باور نداشته باشد و همچنين فرار از ترس قصاص در صورتيكه اميدوار باشد، كه اگر مدتي غيبت كند، خشم قصاص كننده فروكش مينمايد و مورد عفو قرار ميگيرد، در همه اين احوال، به هر كيفيت كه ممكن باشد ميتواند نماز خود را بخواند. از عبدالله بن انيس روايت شده است كه: پيامبر صلي الله عليه و سلم مرا به نزد خالد بن سفيان هذلي فرستاد كه در سمت عرفات بود، و به من دستور داد كه "برو، او را بكش“ وقتي كه او را ديدم، وقت نماز عصر، فرا رسيده بود. پيش خود گفتم: شايد آنچه كه در بين من و او ميگذرد، موجب تاخير نماز باشد، من به سوي او روان شدم و با اشاره نماز ميخواندم، چون به وي نزديك شدم، گفت: تو گيستي؟ گفتم: مردي از عربها، شنيدهام كه بر عليه اين مرد (پيامبر صلي الله عليه و سلم) مردم را تجهيز ميكني، بدين منظور پيش تو آمدهام. او گفت: من در صدد اين كار هستم. من مدتي با او راه رفتم تا اينكه فرصت بدست آوردم و با شمشير خود بر وي جهيدم و او را كشتم“. به روايت احمد و ابوداود. و حافظ اسناد آن را نيكو دانسته است.
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
[1] -خواه خوف از دشمن یا از حریق یا امثال آن و خواه در سفر یا حضر باشد.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|