|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاريخ>تاریخ ایران>طاهریان
شماره مقاله : 1928 تعداد مشاهده : 727 تاریخ افزودن مقاله : 4/4/1389
|
نگاهي به تاريخ ايران بعد از اسلام: طاهریان([1])
مؤلف: فريدون اسلامنيا
مأمون پس از آنکه به دست طاهر و اتباع او بر کرسي خلافت نشست در شؤال 205 به پاس خدمات طاهر و دور کردن او از بغداد وي را به حکومت خراسان فرستاد. طاهربن حسينبن مصعب بن اسعد بود. اسعد قبل از مسلمان شدن فرخ نام داشت. به دست حضرت طلحه -رضی الله عنه- مسلمان ميشود و آن حضرت نامش را اسعد ميگذارد.
طاهر در ربيعالاخر 206 ه. ق به خراسان آمد و مرو را مرکز حکومت خراسان قرار داد. طاهر به ذواليمينين مشهور است و در وجه اين نسبت اقوال مختلف است. از جمله اينکه ميگويند که وي در شمشيرزني بقدر ماهر بوده است که با هر دو دست شمشير ميزد. طاهر در جماديالاخر در سال 207 ه. ق در مرو درگذشت. درست يکروز بعد از آنکه نام خليفه مأمون را از خطبه نماز جمعه برانداخت يا آنکه آنرا فراموش کرد. طلحه (207-213) بعد از طاهر فرزندش طلحه که در ايام حکومت پدر حاکم سيستان بود جانشين پدرش ميشود. از وقايع مهم امارت طلحه جنگهاي او با خوارج است. در زمان خلافت مهدي بسال 160 ه. ق افراد فرقه خوارج در کرمان و سيستان و خراسان و دو طرف درياي عمان فراوان بودند. شخصي از ميان آنها بنام يوسف البرم در حدود مرو رود و طالقان و گوزگانان به ادعاي امامت قيام کرد و حکومت شهر پوشنگ را که با مصعب جد طاهر ذواليمينين بود، از او گرفت و بر کليه ناحيه شرق خراسان استيلا يافت. جمعي ديگر از خوارج به رياست حمزه خارجي در سيستان و قسمتي از خراسان و مهستان و مکران حکومت تشکيل دادند و حمزه قلب را اميرالمؤمنين اختيار کرد. هارون الرشيد به قصد دفع عازم خراسان گرديد، ولي در اين سفر درگذشت. و در دوران جنگ داخلي بين دو برادر مأمون و امين بر سر جانشيني هارون الرشيد حمزه پر و بال ميگيرد. و بعد با آل طاهر که خراسان و سيستان را تحت حکومت خود در ميآورند، به زد و خورد پرداخت، گاهي غالب و زماني مغلوب بود تا آنکه بدست طلحه بن طاهر مغلوب شد و در 12 جماديالاخر سال 213 ه. ق فوت کرد. ولي خوارج از بين نرفتند و پيوسته با آل طاهر در نزاع بودند تا سال 233 ه. ق که امامت ايشان نصيب عمار خارجي شد و اين عمار همان کسي است که بدست يعقوب ليث به قتل رسيد.
عبداللهبن طاهر 213-230 ه. ق وفات طلحه و نبودن عبدالله برادر و جانشين طلحه در خراسان فرصت خوبي بدست خوارج داد، و ايشان در موقعي که عبدالله در سال 215 به نيشابور رسيد، سراسر خراسان را گرفته بودند. عبدالله قبل از رسيدن به امارت خراسان مدتي از طرف مأمون والي شام و زماني نيز عهدهدار حکومت مصر بود. عبدالله بسرعت فتنه خوارج را دفع کرد، سپس از طرف معصتم خليفه عباسي و جانشين مأمون براي دفع مازيار به طبرستان لشکر کشيد. در 224 مازيار را دستگير کرد و وي را به بغداد فرستاد. عبدالله مردي ديندار و عادل و فضلدوست و علمپرور و شاعر بود. او در خراسان آموختن علم را بر همه نوباوگان الزامي کرد، و نخستين مدارس عمومي در ايران بوجود آورد، طوري که همه کودکان در آنها درس ميخواندند، بعلاوه وي به کودکاني که به علت فقر پدر و مادر قادر به درس خواندن نبودند کمک مالي کرد تا به مدرسه بروند و درس بخوانند. عبدالله نيشابور را به عنوان پايتخت اختيار نمود و در آنجا آبادي فراوان نمود، مخصوصاً به کشاورزي و حفر قنوات و اصلاح امر آبياري و تقسيم آب توجه بسيار داشت.
طاهربن عبدالله 230-248 بعد از وفات عبدالله در سال 230 ه. ق واثق، خليفه عباسي مقام او را به پسرش طاهر که در اين موقع در طبرستان (مازندران) بود واگذاشت. طاهر ثاني بمدت 18 سال با عدالت و تقوا بر خراسان و سيستان امارت کرد. دوران حکومت وي تقريباً بتمامي در صلح و صفا گذشت.
محمدبن طاهر ثاني محمد آخرين امراي طاهري است. وي اديب و شاعر و فاضل بود ولي به لهو و عشرت حريص و مشغول بود. در زمان وي عمالش باعث رنجش مردم ميشوند. محمد با دو حريف قدرتمند روبرو بود. يکي امير حسنبن زيد علوي که در طبرستان خروج کرد و مردم بلاد ديلم و گيلان بدست وي اسلام آوردند. وي از آنجا لشکر گرد آورده و سليمان عموي محمد را از طبرستان بيرون ميکند و حکومت علويان طبرستان را بنيانگذاري ميکند. ديگري يعقوب ليث صفاري، يعقوب هرات را تصرف کرده به خراسان تاخت و در سال 259 با تسخير نيشابور به حکومت طاهريان خاتمه داد. در ميان آل طاهر عدهاي اهل فضل و ادب و شعر و حکمت بودهاند و هم اينها هستند که شالوده اصلي تمدن اصيل اسلامي ايران را پيريزي کردند. در ميان طاهريان امير ابواحمد عبيداللهبن عبدالله بن طاهر (223-230 ه. ق) را به علت ادب و فضل حکيم آل طاهر ميخواندهاند.
اسامي امراي طاهري و زمان امارت هر يک 1- طاهربن حسين بن مصعب 206 تا 207 2- طلحهبن طاهر 207 تا 213 3- عبداللهبن طاهر 213 تا 230 4- طاهربن عبدالله 230 تا 248 5- محمدبن طاهر 248 تا 259
ابونصر فراهي مؤلف نصاب الصابيان
در خراسان و آل مصعب شاه
طاهر و طلحه بود و عبدالله
باز طاهر دگر محمد دان
کو به يعقوب داد تخت و کلاه
علويان طبرستان و صفاريان همزمان با ضعف حکومت طاهريان دو حريف قوي پنجه يکي در طبرستان و ديگري در سيستان در حال پيشرفت بودند. هر دو جريان تا روي کار آمدن سامانيان حکومت کردند. علويان طبرستان به رياست حسنبن زيد بن اسماعيل معروف به حالب الحجاره که از فرزندان امام حسن بود، طبرستان را تحت تسلط خود در ميآورند. از طرف ديگر يعقوب ليث صفاري با شکست دادن محمدبن طاهر آخرين فرمانرواي طاهريان خراسان را ضميمه قلمرو خود کرد. يعقوب بعدها هوس عراق و مازندران کرد، و قسمتي از مازندران را تصرف کرده روي بسوي بغداد کرد ولي در جنگ لشکر خليفه عباسي معتمد شکست خورد. بعد از يعقوب برادرش عمرو ليث به حکومت صفاري رسيد. ولي بر خلاف برادر راه سازش با خلافت عباسي را در پيش گرفت. وي بر خراسان و عراق و فارس و کرمان و سيستان و مهستان و مازندران و غزنه مستولی شد. ولي بالاخره در جنگ با اسماعيل ساماني شکست خورد. امير ساماني او را دستگير کرد، به بغداد ميفرستد و عمر ليث در آنجا کشته ميشود يا بروايتي ديگر در زندان به علت آنکه نگهبانان وي را فراموش کرده بودند، بر اثر گرسنگي ميميرد. حکومت علويان طبرستان نيز در سال 316 ه. ق با کشته شدن آخرين امير علوي برچيده ميشود.
اسامي سادات علوي طبرستان و زمان امارت هر کدام 1- حسنبن زيد حسني، داعي کبير بنيانگذار حکومت علوي طبرستان 250 تا 270 ه. ق
2- محمدبن زيد برادر حسن، (وابسته به حکام ساماني) 270 تا 287
3- حسنبن علي حسيني معروف به (ناصر کبير يا اطروش) 301 تا 304
4- حسنبن قاسم حسني، معروف به داعي صغير 304 تا 316
حکومت مستقل صفاري با شکست ابوعلي محمدبن علي بن ليث صفار منقرض شد. ولي اميران ساماني با دادن حکومت سيستان به نبيرهگان صفاري باعث تداوم آن در خاندان صفاري شدند.
اسامي و مدت حکومت حاکمان صفاري 1- ابويوسف يعقوب بن ليث 247 تا 265 18 سال 2- عمروبن ليث برادر يعقوب 265 تا 287 22 سال 3- ابوالحسن طاهربن محمدبن عمروليث 287 تا 296 9 سال 4- ليث بن علي بن ليث 296 تا 298 3 سال
دانشمندان مشهور اين دوره[2] 1- ابوعبدالله محمدبن موسي الخوارزمي: از رياضيدان مشهور دوره طاهريان است. وفاتش را در سال 261 ه. ق نوشتهاند. وي بزرگترين رياضيدان دنياي قديم و مخترع واقعي کامپيوتر است. اثر او در تمدن اسلامي و مراکز علمي اروپا از قرن 12 ميلادي به بعد آشکار است. اروپائيان وي را بنام Alkhorism ميشناسند. از آثار وي که در دست است. 1- کتاب حساب به زبان لاتيني 2- کتاب المختصر في حساب الجبر و المقابله (در 2 متن عربي و انگليسي)....
2- ابوالعباس فضلبن حاتم النيريزي: متوفاي 309 ه. ق رياضيدان – شرح وي بر کتاب اصول بطليموس و کتاب سمت القبله از وي دردست است.
3- محمدبن کثير الفرغاني: هم عصر خوارزمي بيست رساله و کتاب از او در اسطرلاب کتابي در اصول علم نجوم با ترجمههاي لاتين در دست است.
4- محمدبن موسي بن شاکر خراساني: متوفاي 259 ه. ق آثار در دسترس وي عبارتند از: 1- معرفة الاشکال البسيطه والکريه 2- کتاب مخروطات.
5- عمربن فرُّحان الطبري: رياضيدان و منجم و مفسر بزرگ قرن سوم ه. ق از آثار او که در دست است: 1- رسالهيي در احکام نجوميه 2- تفسير کتاب الاربعه 3- رسالهيي در استخراج ضمير بطريق نجوم 4- جوامع الاسرار في علم النجوم 5- کتاب مختصر مدخل القيصراني في احکام النجوم.
6- ابومعشر جعفربن محمد بلخي: متوفاي 272 ه. رياضيدان و منجم بزرگ قرن سوم ه. ق از آثار وي حدود دوازده کتاب در دست است از جمله: 1- ترجمه فارسي رسالهيي در اتصال کواکب و قرانات 2- کتاب ادوار والالوف 3- المواليد 4- احکام تحويل سني المواليه 5- الاصل وسرائي الاسرار والمدخل في علم النجوم 6- احکام تحاويل سني العالم و....
7- ابوبشر عمروبن عثمان مولي بني الحارث: متوفاي 183 ه. ق بزرگترين عالم نحو و صاحب اولين کتاب بزرگ و جامع در علم نحو که به الکتاب مشهور است. در فارسي به سيبويه فارسي معروف است.
8- ابوحنيفه احمد بن داود بن وفند دينوري: از دانشمندان بزرگ که در نحو و لغت و ادب و هندسه و حساب و نجوم استاد بوده است. متوفاي سال 281 ه. ق از آثار اوست: 1- الشعر و الشعراء 2- کتاب الفصاحة 3- کتاب النبات 4- اخبار الطول 5- وصايا. ابوحنيفه در رياضي نيز تأليفاتي داشته است.
9- ابن قتيبه ابوعبدالله محمدبن مسلم الکوفي المرزي الدينوري: هم عصر ابوحنيفه دينوری (213-276 ه. ق) بود، ولادت وي در کوفه بوده است. و پدرش در مرو به علت داشتن شغل قضاوت مشهور به دينوري بوده است. تأليفات او مانند معاصرانش جامع جميع معارف و اطلاعات عصر بوده است. از آثار معروف وي: 1- ادب الکاتب 2- کتاب الشعر 3- عيون الأخبار.
10- امام ابوداود سجستاني: 202-275 ه. ق از رجال و اکابر و مشاهير علماء و محدثين و حفاظ از امام محدثان عصر خود بود. آثار او عبارتند از 1- السنن 2- مراسيل ابيداود 3- التنزيل في الرسم 4- البعث والنشور 5- مسائل امام احمد 6- ستمية؟؟ الاخوة 7- سؤالات ابوعبيد آجري. و در زهد و تقوا مشهور بود (به نقل از تاريخ سيستان، ايرج افشار سيستاني، ص 914-913).
به نقل از: نگاهي به تاريخ ايران بعد از اسلام، مؤلف: فريدون اسلامنيا، ناشر: مؤسسه انتشاراتي حسيني اصل
-------------------------------------------------------------------------------- [1]- تاريخ مردمان ايران جلد دوم زرينکوب، تاريخ ايران بعد از اسلام آشتياني، طبقات ناصري، تاريخ ايران سرپرسي سايکس، تاريخ ادبيات در ايران ذيبعالله صفا و ...
[2]- مطالب اين قسمت خلاصه شده از کتاب تاريخ ادبيات در ايران، جلد اول، تأليف ذبيعالله صفا ميباشد.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|