Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:
" من مات ولم يغزُ ولم يحدث نفسه بالغزو، مات على شعبة من نفاق " (روايت مسلم)
" هر كسى كه بميرد در حالى كه جهاد نكرده باشد و يا در نفس خود فكر و نيت جهاد نداشته باشد در يكى از شعبه هاى نفاق مرده است.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

اسلام معاصر>اشخاص>محمد امین حسینی کلاشی

شماره مقاله : 190              تعداد مشاهده : 330             تاریخ افزودن مقاله : 18/5/1388

زندگینامه مرحوم علامه محمد امین حسینی (کلاشی) 



تحقیق وگردآوری: یاسین عبدی



 استاد فقیه وعالم ربانی ماموستا محمد امین حسینی(ره) که در منطقه جوانرود وحوالی آن معروف وملقب به((حاجی ماموسای کلاش)) است ؛داستان زندگی ایشان هم چون دیگر بزرگان شنیدنی است وهم یادآور زندگانی بزرگانی درتاریخ بشریت می باشد . ایشان به سال 1300هجری شمسی در قریه کلاش باغان از توابع شهرستان جوانرود (قلعهجوانرود)دیده به جهان گشود .صباوت وشباب کودکی وایام تحصیل وجوانی ایشان از حکایات شنیدنی است .پدر ایشان مرحوم نادر و مادرش مرحومه سلمی در این هنگام به رسم متداول عشایر کوچر زمستان را درقریه قشلاقی (مره میر ) وتابستان را درمنطقه ییلاقی باغان وماکوان به سر می بردند . خانواده ایشان به ماکوان کوچ کرد ودر محلی به نام ((دره هه وار ))سیاه چادر زد .

 

کودک که هنوز چهره ی مادر رابه خوبی نشناخته بود واز سینه مادر شیر می نوشید بر حسب تقدیر الهی تیری از اسلحه همسایه که بر اثر بی احتیاطی بود بر پشت مادر نشست وکودکی که از سینه مادر شیر می نوشید در خون مادر شناور شد وبا خون مادر سرخ وگلوله تفنگ آغوش گرم ومهربان مادر را از کودک خردسال گرفت وکودک خردسال را بی مادرکرد واین سر آغاز رنج ها بود .ایشان کودکی را در میان اطرافیان پدر ونزدیکان مادری سپری کرد وبه سن تمییز رسید .پدر ایشان را به منظور تحصیل علوم دینی به خدمت مرحوم ماموستا سید محی الدین حسینی لونی که روحانی قریه کلاش بودند فرستاد ،محمد امین به برکت هوش سرشاری که داشت توانست در مدت هفت ماه قرآن را ختم وآن راحفظکندوکتابهای فارسی گلستان وبوستان شیخ سعدی شیرازی را که از جمله واحدهای درسی مدارس علوم دینی آن دوران بودند را به اتمام برساند وبخش های زیادی از آنها را حفظ کند .اما باز هم تقدیر الهی به نفع محمد امین خردسال نبود ،در نتیجه اختلافات عشایری منطقه کلاش ماموستای محمد امین نوجوان((سید محی الدین حسینی لونی ))مجبور شد منطقه کلاش را ترک کند وبه منطقه باینگان ((از بخش های شهرستان پاوه ))عزیمت کننددر نتیجه سفر ماموستا سید محی الدین لونی به باینگان مدرسه ی علوم دینی قریه­کلاش بدون مدرس ارشد ماند ومحمدامین آن طلبه جوان بالأجبار مدرسه را ترک کرد وبه یاری پدر در امر زراعت همت گماشت .پس از گذشت چند سالی خانواده محمدامین جوان به قریه ((کلاش نهنگ))که از توابع ((خانه شور))که خانه شور هم از توابع شهرستان ثلاث باباجانی می باشد نقل مکان کردند.گویا این بار تقدیر الهی به وفق مراد محمدامین بود .

 

در آن هنگام یکی دیگر از علمائ سادات برزنجی لون شادروان ماموستا حاج سید امین لونی به خانه شور آمدوبساط درس و مدرسه وتدریس را گسترانید وتدریس علوم اسلامی را شروع کرد .پدر محمد امین هم فرصت را غنیمت شمرد وپسر مستعد وباهوش را به خدمت استاد فرستاد وبرای ادامه تحصیل ماهانه بیست وپنچ ریال پول نقره سفید به عنوان همیاری می پردازد .طلبه جوان ما مقدمات صرف ونحو را درمحضر حاج سید امین لونی می گذراند اما سال بعد استاد جلای وطن ودیار می کند وبه لون باز می گردد.اما همزمان ماموستا عبدالفتاح فرشیدی به قریه باینگان وارد می شود وبه إحیاءآموزش علوم دینی می پردازد ،آوازهی فضل ودانش اندوزی ماموستا فرشیدی منطقه را فرا میگیرد .به خاطر راهنمایی های پدر طلبه جوان ما وعده ای دیگر از طلاب منطقه کلاش روی به حلقهی درس ماموستا فرشیدی میآورند . محمد امین جوان در محضر استاد موفق میشود کتابهای تصریف زنجانی وعوامل جرجانی وبررسی احکام را به پایان برساند وطلبه جوان با کسب اجازه از محضر استاد راهی شهرپاوه وروستای خانقاه((از توابع پاوه)) می شود .در آنجا هم موفق می شود تصریف ملاعلی را که کتابی است دشوار در صرف در محضر مفتی اعظم شافعیان کرمانشاه مرحوم حاج سید حسین مسعودی خانقاهی به پایان برساند. 

 

در این برهه از روزگار به سبب مشکلاتی که حکومت ستم شاهی پهلوی پیش میآورد محمدامین جوان عزم کشور عراق می کندوپس از ورود به کشور عراق به اباعبیده رفت ودرمحضرمُلابابارسول بیدنی در آمد واکثر علوم منقول را تا منتهی در خدمت ایشان تحصیل وتکمیل نمود وبه شیوه ی طالبان علم روی به سایر مناطق آن دیار نهاد ودر مسجد خان قـره داغ به حلقه درس استاد شیخ مصطفی درآمد ومدتی هم در گراله ی برزان ازافادات استاد مُلامحمد رئیس،علوم معقول وهیئت وریاضیات راتحصیل نمود وسپس دربیاره به جمع شاگردان استاد علامه مُلا عبدالکریم مدرس بیاره(ره) پیوست ومورد توجهات استاد علاءالدین محمد نقشبندی مسند نشین خانقاه بیاره واستاد مدرس قرار گرفت وپس از طی مراحل به دریافت اجازه نهایی افتاء وتدریس علوم از ملا بیدنی واستاد ملا عبدالکریم مدرس مفتخر گردید .این سفر مدت هشت سال به طول انجامیدکه طلبه ی جوان ما آن را بافراز ونشیب هاوسختی ها تحمل کرد .حالا دیگر طلبه جوان ما استاد شده است وبه درجه استادی رسیده وبا ذخیره فراوان علمی قصد دیارووطن کرده است.ملا محمدامین پس از سفر به منطقه زادگاهش همت به إحیای مدرسه علوم دینی ودروس حوزوی می گمارد.آوازه ی فضل وبزرگواری ایشان وتسلط ایشان گسترش یافت وآن قدر محبوب مردم منطقه کلاش شد که مردم منطقه اورا ((ماموسای کلاش )) می خواندند. اهالی منطقه کلاش درتأمین مایحتاج وضروریات مدرسه وطلاب کما هو حقه اهتمام تمام نمودند واستادبه وعظ وارشاد مردم منطقه وتبین مسایل دینی وشرعی برای آنها می پرداختند .در سال 1353 هـ.. ش ماموسای کلاش به خاطر مسایل رفاهی واجتماعی به روستای شمشیر از توابع پاوه نقل مکان نمود ودر سال 1354 هـ .ش به باینگان هجرت نمودند ودرآنجا تعداد زیادی از طالبان علوم از محضر ایشان موفق کسب درجه اجازه وافتا شدند.دراواخر سال 1355 به زادگاه خویش بازگشتند ومسجد ومدرسه ی آنجا را تجدید بنا کرده وسامان بخشیدند وتا اوایل سال1362به تدریس واقامه نمازجماعت وجمعه وارشاد طلاب ومردم پرداخت . همزمان با واقعه ی جنگ ایران وعراق ونا امنی مناطق مرزی به شهر جوانرودعزیمت ودر محله ی مسجد دارالإحسان سکونت گزیدند .از زمان ورود به عنوان مرجعی ذی صلاح واعلم در امور فقهی ودینی وقضایی مردم منطقه مورد رجوع بودند ومورد اعتماد علما وروحانیون قرار گرفتند و ایشان در کنار اینکه مدرس رسمی مسجد دارالإحسان ومرجع فتوا وتدریس بودند به عنوان رئیس شورای فقهی شهرستان جوانرود درسمت قضاوت وحاکم شرعی به حل بسیاری از اختلافات فقهی وحقوقی ومدنی ومراقعات ومنازعات فی مابین مراجعین را حل وفصل می کردند .

 

استاد ضمن اینکه دست توانایی در علوم وفنون اسلامی داشتند از ذوق وقریحه شعری بالایی هم برخوردار بودند وگهگاه درون خود را با شعر تسلی می دادند.از جمله تألیفات ایشان کتاب عزیزی در منطق می باشد که در عراق به چاپ رسید .سرانجام استاد در تاریخ 24/10/1380هـ .ش در شهرستان جـوانرود با کوله باری از علم ودانش به سرای آخرت پیوست وجهان فانی را وداع گفت.یادش گرامی وراهش مستدام باد ویژگیهای استاد: ایشان انسانی وارسته وصبوروبردبار،اهل قناعت ومتواضع وفروتن بودند وبسیار به ندرت عصبانی می شدند وبرخوردار از سلامت کامل جسمانی ، خیلی پیاده روی را دوست داشتند واهل تفریح ومزاح بودند. برای تدریس بحث وجدل وقضاوت وحل وفصل امور دعاوی وپاسخگویی مراجعات وارباب رجوع توان وحوصله ی تمام داشتند .بشاشی وگشاده رویی از ویژگی های مخصوص وی بود ،تازمان خواب فرا نمی رسید از تکیه به متکا وپشتی ودیوار پرهیز داشت ،استوارومتین و.. . ،استاد برای انجام امور مربوط تدریس وقضاوت نیاز به مطالعه ی کتاب ومراجعه به کتاب نداشتند چون اغلب کتابهای مراجع ومنابع فقهی وحقوقی را حفظ بودند و در مسائل فقهی خیلی اهل احتیاط بود واساساً می توان گفت که فقیهی بودند محتاط. 

 

 

--------------------------------------

منابع: تاریخ تسنن در کرمانشاه – محمد علی سلطانی نشریه بزاف – ماهنامه فرهنگی ادبی ،اجتماعی انجمن بزاف شهرستان جوانرود (شماره دوازدهم ) گفتگو با علمایان وشاگردان استاد گفتگو با اهالی منطقه ی کلاش وجوانرود

 

به نقل از سايت نوگرا 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از عبد خبر روايت است: علي روش وضوء رسول‎الله  صلی الله علیه و سلم  را به ما‌ ياد داد. نوجواني بر روي دستهايش آب ريخت تا دستهايش را خوب شست، بعد از آن با دستش از ظرف آب، آب برداشت و دهان و بيني و صورتش را سه بار شست، سپس دستهايش را با آرنجهايش شست، سپس دستش را داخل مشك كرد و با دست ديگرش مشك را از زير فشرد و دستش را بيرون آورد و هر دو دست را به هم ماليد و با كف دو دست تمام سرش را‌ يك بار مسح كرد، سپس پاهايش را با دو قوزک شُست، سپس یک مشت آب برداشت و نوشيد و گفت: رسول ‎الله  به همين صورت وضوء می‌گرفت.(مسند احمد – الموسوعة الحدیثیة ش 876 صحيح... اسناد آن حسن است. )

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16731
دیروز : 5614
بازدید کل: 8806890

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010