Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "من سره أن يظله الله يوم لا ظل إلا ظله، فَلْيُيَسِّر على معسر أو ليضع عنه" (حديث صحيح)
«هر كس‌دوست‌دارد كه‌خداوند او را در سايه‌عرش‌خويش‌جاي‌دهد - در روزي ‌كه‌ سايه‌اي‌ جز سايه‌ او نيست‌ پس ‌بايد بر تنگدست‌ آسان ‌بگيرد، يا اصلا وام‌ را بر او ببخشد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > ذكر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب وى رضی الله عنهم در كتاب‏هاى قبل از قرآن

شماره مقاله : 1806              تعداد مشاهده : 333             تاریخ افزودن مقاله : 25/3/1389

ذكر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب وى رضی الله عنهم در كتاب‏هاى قبل از قرآن
 
اَخْرَجَ أحمدُ عَن عَطاِء بنِ يَسارِ قال: لَقِيتُ عبدُاللَّهِ بنَ عَمْرو بنِ العَاصِ (رَضىَ‏اللَّهُ عَنْهَما) فَقُلْتُ: أَخْبَرَ نِى عَن صَفاتِ رَسُولِ‏اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فِى التَّوراه، فَقَال: أَجَلْ. وَاللَّهِ اِنَّهُ لَمَوْصُوفٌ فِى التَّوراه بِصَفِتِهِ فىِ القرآنِ: (يَا أَيَّهَاَالنَّبِىُّ اِنَّا أَرْسَلْناكَ شَاهِداً، وَ مُبَشِّراً، وَ نَذِيْراً، وَ حرْزاً لِلاُمِيّيِّنَ، أنْتَ عَبْدِى وَ رَسُوْلِى، سَمَّيِتَكَ المُتَوَكِلَّ، لَاَفَظٌّ وَ لَا غَلِيْظٌ وَ لَا صَخَّابٌ فِى الْاَسْوَاقِ، وَ لَا يَدْفَعُ بِالسَّيِئَّه اِلسَّيِّئَه وَلَكِن يَعْفُو وَ يَغْفِرُ، وَ لَنْ يَقْبِضَهُ‏اللَّهُ حَتَّى يُقِيْمُوالْمِلّه العَوْجَاءَ بِأنْ يَقُولُواِ لَا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ، يَفْتَحُ بِهِ أَعْيُناً عُمْياً، وَ آذَاَناً صُمَّا، وَ قُلُوْباً غُلْفاً). وَ أَخِرْجَهُ البُخَارِىُّ نَحْوَهُ عَن عَبدُاللَّهِ، وَالبَيْهَقِى عَن ابنَ سَلامٍ، وَ فِىْ رَوَايه: (حَتَّى يُقِيْمَ بِهِ الْمِلَّه العَوْجَاءَ). وَأَخْرَجَهُ ابنُ اِسْحقَ عَنْ كَعْبِ الْاحِبْاَرِ بِمَعْنَاهُ. وَ أخْرَجَهُ البَيهَقِىُّ عَنْ عَاِئِشَه (رَضِىَ‏اللَّهُ عَنْهَا) مُخْتَصَراً. وَ ذَكَرَ وَهْبُ بنُ مُنَبَّهٍ: أَنّ‏اللَّهَ تَعَالى أَوْحى اِلى دَاوُدَ فِى الزَّبُورْ، (يَا دَاوُدُ، اِنَّهُ سَيَأْتِى مِنْ بَعْدِكَ نَبِىٌ اسْمُهُ أحْمَدُ وَ مُحَمَّدٌ صَادِقاً سَيِدًا، لَا أَغْضَبُ عَلَيْهِ أَبَداً وَ لَاُ يُغْضِبُنِى أَبَداً، وَ قَدْ غَفَرْتُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَعْصِيَنِى مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَاَ تَأَخِرَّ، وَ أُمَّتُهُ مَرْحُومَه أَعْطَيْتُهُم مِنَ النَّوافِل مِثْلَ مَا أَعْطَيْتُ الْاَنِبَياءَ، وَ فَرَضْتُ عَلَيْهِمُ الْفَرَائِضَ الَّتِى افْتَرَضْتُ عَلَى الاَنْبِيَاِء وَالرُّسُلِ، حَتَّى يَأتُونّىِ يَوْمَ القِيَامَه وَ نُوْرُهُم مِثْلُ نُورِالْاَنْبِيَاءِ... اِلى أَنْ قَالَ: يَا داوُدُ، اِنِّىْ فَضَّلْتُ مُحَمَّداً وَ أُمَّتَهُ عَلىَ الْاُمَمِ كُلَّهاَ). كذا فى البدايه (326/2).
 احمد از عطاء بن يسار روايت نموده، كه گفت: با عبداللَّه بن عمرو بن العاص (ضى‏الله‏عنهما) بر خوردم، گفتم: مرا از صفت‏هاى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در تورات آگاه كن، گفت: آرى، به خدا سوگند وى در تورات آن چنان صفت شده كه در قرآن موصوف است: «اى نبى! ما تو را گواه، بشارت دهنده، بيم دهنده، و حفاظت كننده امّيين[1]  فرستاديم، تو بنده و پيامبر من هستى، تو را متوكّل نام گذاردم، نه ترش روى و نه هم سخت طبيعت هستى، و نه اهل معركه و برپا كننده غوغا در بازارها. و نه هم بدى را به بدى پاسخ مى‏دهد، بلكه عفو و بخشش مى‏كند، و خداوند او را تا آن وقت كه ملّت كج را با گفتن لا اله الااللَّه راست نكنند، قبض نمى‏نمايد. بسا چشم‏هاى كور، گوش‏هاى كر، و قلب‏هاى بسته به واسطه وى باز مى‏شوند».[2]
 بخارى مانند اين را از عبداللَّه[3] و بيهقى از ابن سلام[4] روايت نموده‏اند، و در روايتى آمده: «تا اين كه ملّت كج را توسط وى راست كند». ابن اسحاق از كعب احبار به معنايى اين را روايت نموده است. و اين را بيهقى به اختصار از عائشه (رضى‏اللَّه عنها) روايت كرده،[5] و وهب بن منبه متذكر شده كه خداوند تبارك و تعالى براى داود (عليه السلام) در زبور وحى فرستاده: «اى داود، پس از تو نبى اى خواهد آمد كه اسم وى احمد و محمّد است و او صادق و سردار است، من هرگز بر وى خشمگين نمى‏شوم، و او ابداً مرا به غضب نمى‏آورد. گناهان گذشته و آينده وى را قبل از اين كه نافرمانى مرا بكند، بخشيده‏ام، و امّتش مرحوم است. به آنها آن قدر نوافل داده‏ام كه به انبيا دادم، و بر آنها فرايضى را لازم ساخته‏ام كه بر انبياء و رسل فرض گردانيده بودم. تا اينكه در قيامت در حالى نزدم بيايند كه نورشان چون نور انبيا باشد... تا اين كه گفت: اى داود! من محمّد و امّتش را بر همه امّت‏ها فضيلت داده‏ام». اين چنين در البدايه (326/2) آمده است.[6]
 وَ أَخْرَجَ أبونُعَيْم فِى الحِلْيَه (386/5) عَن سَعِيْدِ ابن أبى هِلالٍ أَنَّ عَبْدَاللَّهِ بنَ عَمْرو قَالَ لِكَعْبٍ: أَخْبَرَنِى عَنْ صِفَه مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم وَ أُمَّتِهِ قال: أَجِدُهُم فِى كِتَابِ‏اللَّهِ تَعَالى: (اِنَّ أَحْمَدَ وَ أُمَّتَهُ حَمَّادُوْنَ يَحْمَدُوْنَ‏اللَّهَ عَزَّ وَ جَل عَلى كُلِّ خَيْرٍ وَ َشرٍّ، يُكَبِرّوْنَ‏اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَرَفٍ، وَ يُسَّبُحْوَن آللَّهَ فِىْ كُلِّ مَنْزِلٍ، نِدَاؤُهُمْ فِى جَوِّ السَّماءِ، لَهُمْ دَوِىٌّ فِى صَلاتِهِم كَدَوِىِّ النَّحْلِ عَلَى الصَّخْرِ، يَصُفُّوْنَ ِفى الصّلاه كَصُفُوفِ الْمَلائِكَه، وَ يَصُفُّوْنَ فِى الْقِتَالِ كَصُفُوفِهِمْ فِى الصَّلَاه. اِذَا غَزَوْا فِى سَبِيْل‏اللَّهِ كَاَنتِ الْمَلَائِكَه بَيْنَ أَيْدِيْهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِم بِرِ مَاحٍ شِدَادٍ. اِذَا حَضَرُو الصَّفَّ فِىْ سِبيلِ‏اللَّهِ كَانَ‏اللَّهُ عَلَيْهِم مُظِلاً - وَ أَشَارَ بِيَدِهِ - كمَاَ تُظِلُّ النّسُوْرَ عَلى وَكُوْرِهَا، لاَيَتَأَخَّرُوْنَ زَحْفًا أَبَداً). وَ أَخْرَجَهُ اَيْضاً بِاِسْنَادٍ آخَرَ عَنْ كَعْبٍ بِنَحْوَهَ وَ فِيْهِ (وَ أُمَّتُهُ الحَمَّادُوْنَ يَحْمَدُونَ‏اللَّهَ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ يُكَبِّرُوْنَهُ عَلىَ كُلِّ شَرَفٍ، رُعَاه الشَّمْسِ، يُصَلُّونَ الصَّلَوَاتِ الْخَمْس لِوَقْتِهِنَّ وَ لَوْ عَلىَ كُنَاسَه، يَأتَزِرُوْنَ عَلىَ أوسَاطِهِم وَ يُوَضِّئُونَ أَطْرَاَفَهُم). وَ َأخْرَجَ أيضاً بِاِسْنَادٍ آخَرَ عَنْ كَعْبٍ مُطَوَّلاً.
ابونُعَيْم در الحِليه (386/5) از سعيد بن ابى هلال روايت نموده، كه عبداللَّه بن عمرو به كعب گفت: صفت محمّد صلى‏اللَّه عليه وسلم و امّت وى را برايم بيان كن، وى گفت: آنها را در كتاب خداوند تبارك و تعالى (تورات) اين طور مى‏يابم: «احمد و امّت وى حمد گويان هستند، حمد خداوند عز و جل را در هر خير و شر مى‏گويند، خداوند را در هر جاى بلندى به بزرگى ياد مى‏كنند، و او را در هر منزل به پاكى ياد مى‏نمايند. نداى (اذان) آنها در فضاى آسمان طنين‏انداز است. در نمازهاى خود صدايى چون صداى زنبور عسل بر سنگ دارند. در نماز چون صفوف ملائك صف مى‏بندند، و در قتال و جنگ چون صفوف شان در نماز صف مى‏بندند. چون در راه خداوند جهاد نمايند، ملائكه با داشتن نيزه‏هاى سخت در پيش روى و عقب آن‏ها مى‏باشند، و چون در صف فى سبيل‏اللَّه حضور پيدا مى‏كنند، خداوند (جل جلاله) بر آنها خود سايه بان مى‏باشد - و به دست خود اشاره نمود - چنانكه كركس‏ها بر آشيانه خود سايه مى‏افكنند، آنها از رو بروى دشمن در ميدان قتال گاهى هم فرار نمى‏كنند». او اين را همچنان به اسناد ديگرى از كعب روايت نموده و در آن آمده: «و امّت وى حمدگويان هستند، حمد و ثناى خداوند (جل جلاله) را در هر حالت به جاى مى‏آورند، و او را در هر جاى بلندى به بزرگى ياد مى‏كنند، (به خاطر نماز خود) مراقب آفتاب مى‏باشند، و نمازهاى پنجگانه را در اوقات آنها ولو بر خاكروبه هم باشند به جاى مى‏آورند. شلوارهاى خود را دور كمر خود مى‏بندند، و دست و پاى خود را وقت وضو گرفتن به درستى مى‏شويند».[7] اين حديث همچنين به اسناد ديگرى به صورتى طولانى‏تر، از كعب روايت شده است.


[1]  هدف از اميين عربهاى معاصر رسول خدا ص مى‏باشد.م.
[2] صحیح. احمد (2/174) ، و بیهقی در «الدلائل» (1/374) ، شیخ احمد شاکر (رحمه الله) آن را صحیح دانسته است.
[3] بخاری در کتاب بیوع (2125). و همچنین در کتاب تفسیر باب (إنا أرسلناک شاهدا..).
[4] صحیح. بیهقی در «الدلائل» (1/376).
[5] دلائل النبوة بیهقی (1/377 – 378).
[6] بیهقی در «الدلائل» (1/380) ، و ابن کثیر در «البدایة» (2/326) ، وهب بن منبه به گرفتن اخبار از اهل کتاب مشهور است.
[7] ضعیف. ابونعیم (5/386) در سند آن برادرزاده‌ی کعب ناشناخته است.


به نقل از: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شيخ محمّد يوسف كاندهلوى، مترجم: مجيب الرّحمن رحيمى(در 6 جلد)، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط: محمد احمد عیسی ، (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال ميمون بن مهران: «إن العبد إذا أذنب ذنباً نكت في قلبه بذلك الذنب نكتة سوداء، فإن تاب محيت من قلبه فترى قلب المؤمن مجلي مثل المرآة، ما يأتيه الشيطان من ناحية إلا أبصره، وأما الذي يتتابع في الذنوب فإنه كلما أذنب ذنباً نكت في قلبه نكتة سوداء، فلا يزال ينكت في قلبه حتى يسود قلبه، ولا يبصر الشيطان من حيث يأتيه»."حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني. میمون بن مهران فرمود: «هرگاه بنده ای گناهی را مرتکب شود نقطه ی سیاهی بر قلبش پدیدار می شود، ولی هرگاه توبه کرد آن نقطه سیاه از قلبش پاک می شود، پس قلب مؤمن مانند آینه روشن است، و شیطان (برای فریفتن او) جز با زیر نظر گرفتن وی (و حیله) سراغش نمی آید. اما آنکس که مدام در حال گناه است با هر گناهی که انجام می دهد نقطه ی سیاهی بر قلبش پدیدار می شود تا آنکه قلبش کاملا سیاه می گردد، و شیطان هرگاه سراغش برود نیازی به فریب و زیر نظر گرفتنش ندارد».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 15417
دیروز : 5614
بازدید کل: 8805576

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010