|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > ذكر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب وى رضی الله عنهم در كتابهاى قبل از قرآن
شماره مقاله : 1806 تعداد مشاهده : 333 تاریخ افزودن مقاله : 25/3/1389
|
ذكر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اصحاب وى رضی الله عنهم در كتابهاى قبل از قرآن اَخْرَجَ أحمدُ عَن عَطاِء بنِ يَسارِ قال: لَقِيتُ عبدُاللَّهِ بنَ عَمْرو بنِ العَاصِ (رَضىَاللَّهُ عَنْهَما) فَقُلْتُ: أَخْبَرَ نِى عَن صَفاتِ رَسُولِاللَّه صلی الله علیه و آله و سلم فِى التَّوراه، فَقَال: أَجَلْ. وَاللَّهِ اِنَّهُ لَمَوْصُوفٌ فِى التَّوراه بِصَفِتِهِ فىِ القرآنِ: (يَا أَيَّهَاَالنَّبِىُّ اِنَّا أَرْسَلْناكَ شَاهِداً، وَ مُبَشِّراً، وَ نَذِيْراً، وَ حرْزاً لِلاُمِيّيِّنَ، أنْتَ عَبْدِى وَ رَسُوْلِى، سَمَّيِتَكَ المُتَوَكِلَّ، لَاَفَظٌّ وَ لَا غَلِيْظٌ وَ لَا صَخَّابٌ فِى الْاَسْوَاقِ، وَ لَا يَدْفَعُ بِالسَّيِئَّه اِلسَّيِّئَه وَلَكِن يَعْفُو وَ يَغْفِرُ، وَ لَنْ يَقْبِضَهُاللَّهُ حَتَّى يُقِيْمُوالْمِلّه العَوْجَاءَ بِأنْ يَقُولُواِ لَا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ، يَفْتَحُ بِهِ أَعْيُناً عُمْياً، وَ آذَاَناً صُمَّا، وَ قُلُوْباً غُلْفاً). وَ أَخِرْجَهُ البُخَارِىُّ نَحْوَهُ عَن عَبدُاللَّهِ، وَالبَيْهَقِى عَن ابنَ سَلامٍ، وَ فِىْ رَوَايه: (حَتَّى يُقِيْمَ بِهِ الْمِلَّه العَوْجَاءَ). وَأَخْرَجَهُ ابنُ اِسْحقَ عَنْ كَعْبِ الْاحِبْاَرِ بِمَعْنَاهُ. وَ أخْرَجَهُ البَيهَقِىُّ عَنْ عَاِئِشَه (رَضِىَاللَّهُ عَنْهَا) مُخْتَصَراً. وَ ذَكَرَ وَهْبُ بنُ مُنَبَّهٍ: أَنّاللَّهَ تَعَالى أَوْحى اِلى دَاوُدَ فِى الزَّبُورْ، (يَا دَاوُدُ، اِنَّهُ سَيَأْتِى مِنْ بَعْدِكَ نَبِىٌ اسْمُهُ أحْمَدُ وَ مُحَمَّدٌ صَادِقاً سَيِدًا، لَا أَغْضَبُ عَلَيْهِ أَبَداً وَ لَاُ يُغْضِبُنِى أَبَداً، وَ قَدْ غَفَرْتُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَعْصِيَنِى مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَاَ تَأَخِرَّ، وَ أُمَّتُهُ مَرْحُومَه أَعْطَيْتُهُم مِنَ النَّوافِل مِثْلَ مَا أَعْطَيْتُ الْاَنِبَياءَ، وَ فَرَضْتُ عَلَيْهِمُ الْفَرَائِضَ الَّتِى افْتَرَضْتُ عَلَى الاَنْبِيَاِء وَالرُّسُلِ، حَتَّى يَأتُونّىِ يَوْمَ القِيَامَه وَ نُوْرُهُم مِثْلُ نُورِالْاَنْبِيَاءِ... اِلى أَنْ قَالَ: يَا داوُدُ، اِنِّىْ فَضَّلْتُ مُحَمَّداً وَ أُمَّتَهُ عَلىَ الْاُمَمِ كُلَّهاَ). كذا فى البدايه (326/2). احمد از عطاء بن يسار روايت نموده، كه گفت: با عبداللَّه بن عمرو بن العاص (ضىاللهعنهما) بر خوردم، گفتم: مرا از صفتهاى پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در تورات آگاه كن، گفت: آرى، به خدا سوگند وى در تورات آن چنان صفت شده كه در قرآن موصوف است: «اى نبى! ما تو را گواه، بشارت دهنده، بيم دهنده، و حفاظت كننده امّيين[1] فرستاديم، تو بنده و پيامبر من هستى، تو را متوكّل نام گذاردم، نه ترش روى و نه هم سخت طبيعت هستى، و نه اهل معركه و برپا كننده غوغا در بازارها. و نه هم بدى را به بدى پاسخ مىدهد، بلكه عفو و بخشش مىكند، و خداوند او را تا آن وقت كه ملّت كج را با گفتن لا اله الااللَّه راست نكنند، قبض نمىنمايد. بسا چشمهاى كور، گوشهاى كر، و قلبهاى بسته به واسطه وى باز مىشوند».[2] بخارى مانند اين را از عبداللَّه[3] و بيهقى از ابن سلام[4] روايت نمودهاند، و در روايتى آمده: «تا اين كه ملّت كج را توسط وى راست كند». ابن اسحاق از كعب احبار به معنايى اين را روايت نموده است. و اين را بيهقى به اختصار از عائشه (رضىاللَّه عنها) روايت كرده،[5] و وهب بن منبه متذكر شده كه خداوند تبارك و تعالى براى داود (عليه السلام) در زبور وحى فرستاده: «اى داود، پس از تو نبى اى خواهد آمد كه اسم وى احمد و محمّد است و او صادق و سردار است، من هرگز بر وى خشمگين نمىشوم، و او ابداً مرا به غضب نمىآورد. گناهان گذشته و آينده وى را قبل از اين كه نافرمانى مرا بكند، بخشيدهام، و امّتش مرحوم است. به آنها آن قدر نوافل دادهام كه به انبيا دادم، و بر آنها فرايضى را لازم ساختهام كه بر انبياء و رسل فرض گردانيده بودم. تا اينكه در قيامت در حالى نزدم بيايند كه نورشان چون نور انبيا باشد... تا اين كه گفت: اى داود! من محمّد و امّتش را بر همه امّتها فضيلت دادهام». اين چنين در البدايه (326/2) آمده است.[6] وَ أَخْرَجَ أبونُعَيْم فِى الحِلْيَه (386/5) عَن سَعِيْدِ ابن أبى هِلالٍ أَنَّ عَبْدَاللَّهِ بنَ عَمْرو قَالَ لِكَعْبٍ: أَخْبَرَنِى عَنْ صِفَه مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم وَ أُمَّتِهِ قال: أَجِدُهُم فِى كِتَابِاللَّهِ تَعَالى: (اِنَّ أَحْمَدَ وَ أُمَّتَهُ حَمَّادُوْنَ يَحْمَدُوْنَاللَّهَ عَزَّ وَ جَل عَلى كُلِّ خَيْرٍ وَ َشرٍّ، يُكَبِرّوْنَاللَّهَ عَلَى كُلِّ شَرَفٍ، وَ يُسَّبُحْوَن آللَّهَ فِىْ كُلِّ مَنْزِلٍ، نِدَاؤُهُمْ فِى جَوِّ السَّماءِ، لَهُمْ دَوِىٌّ فِى صَلاتِهِم كَدَوِىِّ النَّحْلِ عَلَى الصَّخْرِ، يَصُفُّوْنَ ِفى الصّلاه كَصُفُوفِ الْمَلائِكَه، وَ يَصُفُّوْنَ فِى الْقِتَالِ كَصُفُوفِهِمْ فِى الصَّلَاه. اِذَا غَزَوْا فِى سَبِيْلاللَّهِ كَاَنتِ الْمَلَائِكَه بَيْنَ أَيْدِيْهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِم بِرِ مَاحٍ شِدَادٍ. اِذَا حَضَرُو الصَّفَّ فِىْ سِبيلِاللَّهِ كَانَاللَّهُ عَلَيْهِم مُظِلاً - وَ أَشَارَ بِيَدِهِ - كمَاَ تُظِلُّ النّسُوْرَ عَلى وَكُوْرِهَا، لاَيَتَأَخَّرُوْنَ زَحْفًا أَبَداً). وَ أَخْرَجَهُ اَيْضاً بِاِسْنَادٍ آخَرَ عَنْ كَعْبٍ بِنَحْوَهَ وَ فِيْهِ (وَ أُمَّتُهُ الحَمَّادُوْنَ يَحْمَدُونَاللَّهَ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ يُكَبِّرُوْنَهُ عَلىَ كُلِّ شَرَفٍ، رُعَاه الشَّمْسِ، يُصَلُّونَ الصَّلَوَاتِ الْخَمْس لِوَقْتِهِنَّ وَ لَوْ عَلىَ كُنَاسَه، يَأتَزِرُوْنَ عَلىَ أوسَاطِهِم وَ يُوَضِّئُونَ أَطْرَاَفَهُم). وَ َأخْرَجَ أيضاً بِاِسْنَادٍ آخَرَ عَنْ كَعْبٍ مُطَوَّلاً. ابونُعَيْم در الحِليه (386/5) از سعيد بن ابى هلال روايت نموده، كه عبداللَّه بن عمرو به كعب گفت: صفت محمّد صلىاللَّه عليه وسلم و امّت وى را برايم بيان كن، وى گفت: آنها را در كتاب خداوند تبارك و تعالى (تورات) اين طور مىيابم: «احمد و امّت وى حمد گويان هستند، حمد خداوند عز و جل را در هر خير و شر مىگويند، خداوند را در هر جاى بلندى به بزرگى ياد مىكنند، و او را در هر منزل به پاكى ياد مىنمايند. نداى (اذان) آنها در فضاى آسمان طنينانداز است. در نمازهاى خود صدايى چون صداى زنبور عسل بر سنگ دارند. در نماز چون صفوف ملائك صف مىبندند، و در قتال و جنگ چون صفوف شان در نماز صف مىبندند. چون در راه خداوند جهاد نمايند، ملائكه با داشتن نيزههاى سخت در پيش روى و عقب آنها مىباشند، و چون در صف فى سبيلاللَّه حضور پيدا مىكنند، خداوند (جل جلاله) بر آنها خود سايه بان مىباشد - و به دست خود اشاره نمود - چنانكه كركسها بر آشيانه خود سايه مىافكنند، آنها از رو بروى دشمن در ميدان قتال گاهى هم فرار نمىكنند». او اين را همچنان به اسناد ديگرى از كعب روايت نموده و در آن آمده: «و امّت وى حمدگويان هستند، حمد و ثناى خداوند (جل جلاله) را در هر حالت به جاى مىآورند، و او را در هر جاى بلندى به بزرگى ياد مىكنند، (به خاطر نماز خود) مراقب آفتاب مىباشند، و نمازهاى پنجگانه را در اوقات آنها ولو بر خاكروبه هم باشند به جاى مىآورند. شلوارهاى خود را دور كمر خود مىبندند، و دست و پاى خود را وقت وضو گرفتن به درستى مىشويند».[7] اين حديث همچنين به اسناد ديگرى به صورتى طولانىتر، از كعب روايت شده است. [1] هدف از اميين عربهاى معاصر رسول خدا ص مىباشد.م. [2] صحیح. احمد (2/174) ، و بیهقی در «الدلائل» (1/374) ، شیخ احمد شاکر (رحمه الله) آن را صحیح دانسته است. [3] بخاری در کتاب بیوع (2125). و همچنین در کتاب تفسیر باب (إنا أرسلناک شاهدا..). [4] صحیح. بیهقی در «الدلائل» (1/376). [5] دلائل النبوة بیهقی (1/377 – 378). [6] بیهقی در «الدلائل» (1/380) ، و ابن کثیر در «البدایة» (2/326) ، وهب بن منبه به گرفتن اخبار از اهل کتاب مشهور است. [7] ضعیف. ابونعیم (5/386) در سند آن برادرزادهی کعب ناشناخته است. به نقل از: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شيخ محمّد يوسف كاندهلوى، مترجم: مجيب الرّحمن رحيمى(در 6 جلد)، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط: محمد احمد عیسی ، (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|